مطالبات جامعه مدنی: برگ چغندر!
رضا پرچیزاده. 92
ایمیل
دریافتی : 15 تیر-
چهار سال پیش که کسان بسیاری با حرارت فراوان
به خیابانها میرفتند تا نیروهای استبداد آنها را با چوب و چماق لت و پار کنند تا
بلکه دلشان به رحم آید و عقب بنشینند (نقل به مضمون از برخی از همان کسان)، به
دوستی از همینها گفتم که این راهش نیست؛ شما یا بنشینید خانه و جان عزیز را
بیهوده به خطر نیندازید، یا اگر میروید بیرون، جداً مبارزه کنید؛ اینکه امثال
کدیور و نبوی و بهنود و سازگارا و غیره و ذلک در گوش شما کردهاند که دستبند سبز
ببندید و بروید کتک بخورید تا حکومت دلش به رحم آید، دروغی بیش نیست. جمهوری
اسلامی از آن حکومتها نیست که با گاندیبازی من و شما قدمی به عقب بنشیند. این
حکومت سفاک، ایدئولوژیک است، و آماده است تا خون همه ما را تا قطره آخر بریزد.
اینها هم شما را کردهاند گوشت دم توپ تا برای جناحی از خود نظام جای چانهزنی در
قدرت باز کنند؛ دارند از شما سوء استفاده میکنند؛ و این برای من و شما نان و آب
نمیشود. آن دوست عزیز برآشفت و کلی به بنده حقیر حمله کرد که نهخیر! پیروزی از
آن ماست! عرض کردم این خط این هم نشان، شما زنده، من مرده، با این شیوهای که شما
پیش گرفتهاید، آب از آب تکان نخواهد خورد. چهار سال گذشت. امسال آن رفیق ما بالکل
یادش رفته که چهار سال پیش چه خبر بود و چه حرفهایی بینِ ما رد و بدل شده بود.
رفت و رأی داد به رژیم ظلم و جور. آن جناحِ حکومتی هم که اکنون به برخی از
مطالباتش رسیده، کلاً فراموش کرده که قبلاً چه مواضعی داشت. مطالبات جامعه مدنی:
برگ چغندر! این بیماری نسیان ظاهراً همهگیر شده است....