دروغ نامه
ی کیهان یک شنبه 7 مهر ماه سال 1392
نقد و بررسی : (یادداشت روز)دروغ نا مه ی کیهان "چه دادیم و چهگرفتیم؟!"
"قرار نیست سیاست
حیاتی ادعای مبارزه با آمریکا و مرگ بر آن
که از 13 آبان 58 شروع شد . زیرا با اشغال سفارت آمریکا در تهران موجب سقوط دولت موقت مهندس بازرگان و قدرت گیری خمینی شیاد واطرافیان
و اعوان وانصارش شد . همچنین با بسته شدن فضای نیم بند دمکراتیک سرکوب وقلع وقمع حذف فیزیکی مخالفان در دستور کار قرار گرفت و
این سیاست یا ترفند اتهام آمریکایی بودن در
مورد هر مخالف ومنتقد و ناراضی وحتی رقیب
متهم به فتنه بکار برده شده زیرا که جزو
اهرم کلیدی سرکوب وسانسور بوده است . بنابراین همانگونه که سربازجو شریعتمداری اعتراف کرده و
به روحانی هشدار داده است ا نتظار گشایش
اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا داشتن نهایت سادهلوحی است و حواله داده است که به این نکته و مستندات آن خواهد پرداخت . چون سر کلاف
این قصه ی پر غصه باز شده است به ویژه اینکه 13 آبان سال گرد اشغال سفارت
آمریکا در پیش است و مرتبط با ادامه ی جنگ
قدرت وثروت معرکه گیری مرگ بر آمریکا و سازشکاران و عوامل داخلی اش چون فتنه گران
سر داده خواهد شد"
فراموش
نشده است که زمان اقتدار خوشباوران دوم خردادی ها تأکید می کردند شرایط هر گز به
قبل از دوم خرداد 76 باز نمی گردد و در بالای
صحفه اول روزنام ی صبح ایران تئوری پرداز
دوم خرداد سعید حجاریان و همکارش اکبر گنجی این شعار «دانستن را حق مردم است» نقش
بر بسته بود . اما گذشته از اینکه خواب رؤیایی و طلایی شان آشفته و به سرآب تبدیل
شد چون نه گلوله بر فک حجاریان نشست تا
پاسخ عملی برگردان دانستن حق همگان است داده و روزنامه تعطیل شود . بد تر اینکه شرایط نه به
قبل از دوم خرداد 76 بازگشت که بدتر شد وباز یگران دوم خردادی یا زندان شدند یا اعزام
به برون مرز شدند . اکنون این شعار دانستن
حق همگان است تبدیل به چماق علیه ی همان مدعیان این شعار شده است .زیرا که سربازجو
شریعتمداری با بهانه ی مچ گیر ی کردن دروغ تماس تلفنی روحانی با اوباما ائتلاف مدعیان اصلاح طلب و دولت
روحانی را به چالش گرفته و گفته است پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی
که «دانستن را حق مردم» میدانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار
ورزیدهاند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد،
نباید دولت مردان محترم را آزردهخاطر کند که جناب رئیسجمهور محترم و هیئت همراه
ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه دادهاند و چه گرفتهاند»؟
در ادامه سربازجو شریعتمداری با شیوه ی هویج و چماق با سفر روحانی و مواضع وی برخورد
کرده است . یعنی آنجا که روحانی آشکارااز
اهداف پروژه ی هسته ای دفاع کرده وموضع
علیه ی اسراییل اتخاذ کرده مورد تعریف و
قدر دانی قرار داده وبرایش هورا کشیده و
سوت زده است . ولی آنجا که بقول وی روحانی نقد داده نسیه گرفته بشدت انتقاد کرده
است از جمله تماس تلفنی روحانی با اوباما که همراه نه با تناقض و دروغ گویی است .
زیرا که پیشنهاد در خواست تلفن وارونه جلوه داده شده است همچنین انتقاد به موضع روحانی گرفته است که چرا
مقابل سئوال هلاکاست به جای تبدیل نمودن
این پاس به آبشار کوبیدتن درزمین حریف منفعلانه جواب داده و گفته من مورخ نیستم وباید مورخان دراین مورد
پاسخگوی باشند . ومورد دیگری تقاضای وی به
پیوستن اسراییل به معاهده NPT نوعی
امتیاز دادن به اسراییل بوده است .
همچنین سربازجو شریعتمداری در ادامه بدون اشاره که پروژه ی هسته
ای اگر هدفش صلح آمیز است چرا بطور پنهانی دنبال می شده است تا اینکه از سوی
مجاهدین فاش شد وهزینه اش تهاجمات نظامی
جنایت بشریت و پرتاب موشک به اشرف و لیبرتی برای این افشاگر بوده است . همینطور چرا مذاکره ی هسته
ای بیش از 10 سال طول کشیده است؟ اما اکنون برای دراز کردن وزیر ترور و جاسوسی
امور خارجه محمد جواد ظریف که چرا مقابل در
خواست لیست بالا و بلند جان کری وزیر امور خارجه ی آمریکا برای اعتماد سازی اقدام
عملی نکرد ؟ بالاخره از موضع بازجویی نرمش بدون قهرمانانه و روحانی و هیأت همراه وی زیر سئول برده و پرسش کرده است اکنون باید رئیسجمهور و هیئت بلندپایه همراه ایشان جواب دهند آیا میتوانند فقط به یک نمونه از
واکنش مثبت و حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی
ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - دستاورد سفر چیست؟!بهرحال
سربازجو شریعتمداری پس از مقدمه چینی به موضوع اصلی پرداخته است . یعنی اشاره به
تماس تلفنی روحانی اوباما کرده واز آن تأسفبارترین پرده و
بزرگترین امتیاز یاد کرده و داستان را از سوی
سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا نقل کرده
و سئوال نموده است که انتظار
گشایش اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا نهایت سادهلوحی است و حواله داده است که به این نکته و مستندات آن خواهیم پرداخت
. یعنی تأکید کرده این قصه ی پر غصه سر
دراز دارد . چون سر کلاف تازه باز شده است
در خاتمه اینکه
قرار نیست سیاست حیاتی ادعای مبارزه با آمریکا و مرگ بر آن که از 13
آبان 58 شروع شد . زیرا با اشغال سفارت آمریکا در تهران موجب سقوط دولت موقت مهندس بازرگان و قدرت گیری خمینی شیاد واطرافیان
و اعوان وانصارش شد . همچنین با بسته شدن فضای نیم بند دمکراتیک سرکوب وقلع وقمع حذف فیزیکی مخالفان در دستور کار قرار گرفت و
این سیاست یا ترفند اتهام آمریکایی بودن در
مورد هر مخالف ومنتقد و ناراضی وحتی رقیب
متهم به فتنه بکار برده شده زیرا که جزو
اهرم کلیدی سرکوب وسانسور بوده است . بنابراین همانگونه که سربازجو شریعتمداری اعتراف کرده و
به روحانی هشدار داده است ا نتظار گشایش
اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا داشتن نهایت سادهلوحی است و حواله داده است که به این نکته و مستندات آن خواهد پرداخت . چون سر کلاف
این قصه ی پر غصه باز شده است به ویژه اینکه 13 آبان سال گرد اشغال سفارت
آمریکا در پیش است و مرتبط با ادامه ی جنگ
قدرت وثروت معرکه گیری مرگ بر آمریکا و سازشکاران و عوامل داخلی اش چون فتنه گران
سر داده خواهد شد.
"1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان در
مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبههای بعدی ایشان با رسانههای آمریکایی، اگرچه
در برخی از موارد که به آن اشارهای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در
مجموع میتوان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاستهای کلان نظام، حمایت و
دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلالها و مستنداتی که برای این منظور ارائه
کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخشهایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان با
عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که
نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظیهای
روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش آقای روحانی در
سخنرانیها و مصاحبهها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز -
که نمونههای فراوانی از این دست را میتوان آدرس داد- تحسینبرانگیز بود. اما لحن
ملایم رئیسجمهور محترم کشورمان و نشانهها و پیامهایی که از خواست جدی ایشان
برای فرو ریختن دیوار بلند بیاعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت میکرد نه فقط
غیر از «وعدههای نسیه» و لفاظیهای بیپشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری
به دنبال نداشت بلکه به گونهای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع طلبکارانه و
خواستههای باجخواهانه حریف را نیز سنگینتر کرد.2- متاسفانه نرمش رئیسجمهور محترم کشورمان در
مقابل حریف، تنها به لحن ایشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحانی - شاید
بیآن که متوجه باشند و یا بخواهند - در برخی از مواضع خود به گونهای سخن گفتند
که از دیپلمات کارکشته و پرسابقهای نظیر ایشان دور از انتظار بود. آقای روحانی
در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره «هولوکاست» پرسیده بود، به
اظهارات قبلی خود دراینباره اشاره کرده و گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و
دراینباره - هولوکاست - باید مورخان نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی
میتوانست با استفاده از این پاس - به قول والیبالیستها - آبشار محکمی بر زمین
حریف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب میکنم که چرا به هیچ مورخی
اجازه تحقیق و بررسی در این زمینه داده نمیشود.» این پرسش میتوانست توپ هولوکاست
را در میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید میدانستند که ممنوعیت تحقیق درباره
هولوکاست یکی از پاشنه آشیلهای به شدت آسیبپذیر صهیونیستها و غرب است.و یا در سخنان دیگری به عنوان یک نظر تعیینکننده و
برگ برنده! پیشنهاد دادند که اسرائیل (!) نیز باید به معاهده NPT
بپیوندد. این پیشنهاد ایشان به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هیئتهای سیاسی
را «بهتزده» کرد. چرا، زیرا پیشنهاد آقای روحانی، «امتیاز» بزرگی بود که رژیم
صهیونیستی به عنوان یک آرزو دنبال میکند و آن، به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل
است!3- مروری گذرا بر مواضع
رسما اعلام شده مقامات آمریکایی به وضوح نشان میدهد که حریف نه فقط در مقابل نرمشها
و امتیازات ارائه شده از سوی رئیسجمهور محترم کشورمان هیچ امتیازی - تاکید میشود
که هیچ امتیازی - نداده است، بلکه این نرمش و تسامح را به حساب نیاز جمهوری اسلامی
نوشته و به روال بارها تجربه شده، به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باجخواهانه
خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است. آقای ظریف بعد از مذاکره با وزرای خارجه 1+5 و گفتوگوی
اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا، از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و
توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل حل شده و تحریمها برداشته میشود. اما
جان کری، بلافاصله بعد از این نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از
مطالبات غیرقانونی آمریکا را مطرح کرد و بیآن که بگوید آمریکا در مقابل این
مطالبات فراقانونی، غیر از لفاظی چه امتیازی را روی میز میگذارد گفت؛ اقدامات
عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو،
امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد. خبرگزاری
رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای] حسن روحانی
را فریبکار میدانند»! «ادر ویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا
اعلام کرد «ما میتوانیم از طریق تحریمهای فلجکننده به اعمال فشار بیشتر بر
ایران ادامه دهیم! کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با هیئت ایرانی گفت؛ در بسته
پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است! رابرت منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا
اعلام کرد که باید بر شدت تحریمها علیه ایران افزوده شود، تعدادی از نمایندگان
کنگره، از جمله «لیندسی گراهام» و «مک کین» با صدور بیانیهای خطاب به اوباما،
نوشتهاند «ما نباید به ایران اجازه بدهیم از چانهزنی به عنوان ابزار فریب و خرید
وقت استفاده کند»! و دهها نمونه دیگر که در گزارشها و ستون اخبار ویژه امروز
کیهان به مواردی از آنها - فقط به عنوان مشتی از خروارها - اشاره شده است.و اکنون باید از رئیسجمهور محترم و هیئت
بلندپایه همراه ایشان پرسید که آیا میتوانند فقط به یک نمونه از واکنش مثبت و
حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی ارائه شده
باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - دستاورد سفر چیست؟! 4- آخرین بخش از سفر نیویورک که باید آن را تأسفبارترین
پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیسجمهور محترم کشورمان به حریف داده است،
مکالمه تلفنی ایشان با رئیسجمهور آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیسجمهور
کشورمان در نیویورک و هنگام ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود. این رخداد
از دو زاویه قابل ارزیابی است؛ الف: خانم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا بلافاصله بعد
از انجام مکالمه تلفنی یاد شده در مصاحبه با سی.ان.ان گفت؛ تماس تلفنی با اوباما
به درخواست آقای روحانی صورت پذیرفته و تاکید کرد این درخواست برای ما تعجبآور
بود. رایس میگوید؛ ما در اوایل هفته که اوباما در نیویورک بود تمایل خود را برای
ملاقات وی با روحانی اعلام داشتیم اما طرف ایرانی نپذیرفت، ولی امروز - جمعه - در
کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیسجمهور روحانی تمایل
دارد در حالیکه میخواهد از نیویورک خارج شود با اوباما تماس تلفنی داشته باشد. از
سوی دیگر اما، آقای روحانی هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از
سوی آمریکا بوده است.و
اکنون سوال این است که اگر درخواست مکالمه از سوی آقای روحانی بوده است، آیا نسبت
دادن آن به آمریکاییها با شعار «دولت راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این
درخواست از سوی آمریکاییها بوده است، نشاندهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد
و اندازه اعلامنظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست،
بنابراین پرسش بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت بلندپایه همراه ایشان با چه
تحلیل و تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و
پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک یاد میکنند؟!
و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر نیستند مسئولیت آن را
برعهده بگیرند؟! ب: ممکن است گفته
شود مگر یک تماس تلفنی صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پیشقدم شده است، چه
امتیازی برای حریف تلقی میشود که در اینباره باید گفت؛ آمریکا طی سی و چند سال
گذشته و مخصوصا طی چند سال اخیر به مذاکره با ایران اسلامی نه برای حل و فصل مسائل
فیمابین بلکه به «مذاکره برای مذاکره» نیاز مبرم و حیاتی داشته است، چرا که به
وضوح میداند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که انقلابهای اسلامی منطقه و نهضتهای
مقاومت از ایستادگی ایران اسلامی الگو گرفتهاند بنابراین بلافاصله پس از مذاکره،
میتواند انجام آن را با این پیوست برای دنیا و جهان اسلام - یعنی عقبه استراتژیک
جمهوری اسلامی ایران - فاکتور کند که اگر الگوی شما ایران است، جمهوری اسلامی
ایران نیز در نهایت و پس از سی و چند سال مقاومت چارهای جز تسلیم شدن در برابر
آمریکا و متحدانش نداشته است! فقط نگاهی به انبوه تفسیرها و تحلیلها و گزارشهای
منتشر شده از سوی رسانهها و مقامات آمریکایی و صهیونیستی بیندازید و ببینید که
چگونه از مکالمه تلفنی مورد اشاره با عنوان «تسلیم ایران اسلامی»! و ضعف و ناچاری
ناشی از فشار تحریمها یاد کردهاند؟!5- و بالاخره گفتنی است که انتظار گشایش
اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا نهایت سادهلوحی است و به این نکته و مستندات
آن خواهیم پرداخت"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی
کیهان یک شنبه 7 مهر ماه سال 1392
چه
دادیم و چهگرفتیم؟! (یادداشت روز)