روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 12 مرداد- 93
نقد وبررسی : سرمقاله
ی روزی نامه ی جمهوری " عوارض غفلت از افراطيگري"
در بازی کی بود کی بود من نبودم؟ آنگونه از عوارض غفلت افراطی گری و داعش داد سخن سرداده یاقلم فرسایی شده است که
انگاری بیش از 35 سال ازسیاست قدرت نمایی بی ترمز ودنده عقب کنده شدگان حاکم مهار
ناپذیر برایران نمی گذرد ورهبر ولی فقیه انتصابی خودش اینگونه نبوده ورئیس داعشی
های داخل ایران و سوریه و عراق نیست؟ مسخره اینکه گویا فراموش شده شعار اسراییل
نابود باید گردد .یا خیابانی را در تهران به نام خالد استانبولی کردن چون قاتل
انورسادات رئیس جمهور مضر بود . ولی حال از موضع انتقادی افراطی گری داعش و
اسراییل ومصر و کشورهای اسلامی متهم ومحکوم شده اند. مگر برپایی جنگ هایی 33 و22
وو 8 روزه حزب الشیطان لبنان وحماس و جهاد ااسلامی فلسطین با اسراییل از سوس پاسداران
فراموش شده است .یا مگر اتهام سازشکار وخائن به زنده یاد عرفات زده نشدن که همراه
با راه اندازی جنگ داخلی وبرادر کشی میان حماس با ساف بودکه منجر به جدایی نوارر
غزه از کرانه ی باختری شد تا بتوان با کمک های مالی و سلاح وموشک به حماس وجهاد
اسلامی برای بحران آفرینی در منطقه و مخالفت کردن با روند صلح و عدم پیشبرد پیشنهاد آشتی ملی فلسطین که از سوی حاکمان رژیم
نامشروع ولایت فقیه اعمال شده است . گویا جزو اقدامات وپیآمدهای افراطی گری نبوده
است که اکنون آدرس غلط داده شده است؟
"افراطيگري ممكن است انسان را به
انحراف بزرگي مبتلا كند كه در اين خبر آمده است: "بعد از آنكه سركرده داعش
نماز عيد فطر را تحريم كرد و اجازه برگزاري آن را به اهالي موصل نداد، رهبران
گروهك تروريستي داعش اعلام كردند كه زيارت خانه خدا بدعت است و مثل نماز عيد فطر
ساخته و پرداخته كافران است و در واقع همان بتپرستي ميباشد كه مسلمانان بايد از
اين كار اجتناب كنند." جملات بالا گفتههاي دكتر "نبيل
منعم" شهروند مصري تبار و يكي از رهبران سابق داعش است كه مدتي است از اين
گروهك جدا شده و به كشور خود بازگشته است. وي كتابهاي تروريست بينالمللي
"سيد امام الشريف" كه از رهبران بانفوذ القاعده، گروهي كه ساخته و
پرداخته دستگاههاي جاسوسي و امنيتي غرب به سركردگي آمريكا ميباشد را منشأ فكري
رهبران داعش عنوان كرده و افزوده است كه رهبران اين گروهك تروريستي درحال بررسي
نقشهاي هستند كه طي آن بتوانند "خانه كعبه" را ويران كنند! ترديد
نبايد داشت كه رهروان چنين تفكري، ديري نخواهد پائيد كه "نماز" را نيز
بدعت بدانند و نمازگزاران را هم تكفير كنند. چه آنكه وقتي نماز عيد فطر بدعت تلقي
شود و حجگزاران، بتپرست معرفي شوند، نواميس مردم تحت عنوان "جهاد
نكاح" بر عدهاي جاني حلال شوند و عدهاي به راحتي آب خوردن سر از تن برادر
مسلمان خود جدا كنند و به سبك كفار صدر اسلام جگرخواري نمايند و با يك بمب انتحاري
در آني دهها و بلكه صدها انسان بيگناه آن هم از نوع مسلمانش را به خاك و خون ميكشند،
اگر از اين گروهها و افراد پيرو آنها شنيده شود كه نماز هم بدعت و نمازگزاران
كافر هستند، چندان جاي تعجب نخواهد داشت. نكته اساسي كه در بطن
تفكر داعشي نهفته است، اين است كه براي رسيدن به مقصود مورد نظر رهبران داعش و در
واقع بوجود آورندگان و حاميان آنها، توسل به هر ابزاري از جمله انكار مسلمات دين و
زير پا گذاشتن تمامي خصايل اخلاقي و انساني جايز است و شايد بسياري از رهبران همين
گروههاي تكفيري نيز ندانند كه هدف پرورش دهندگان آنها مبارزه با اساس اسلام است و
از آنها تنها به عنوان ابزاري براي رسيدن به اين هدف غايي بهره ميبرند. نگاهي اجمالي به آنچه
امروزه پيرامون ما و كشورهاي اسلامي در خاورميانه ميگذرد، هر انسان منصفي را به
اين نكته مهم ميرساند كه دشمنان دين اسلام شمشير خود را به دست عدهاي مسلمان نما
دادهاند تا آنها با آن شمشير ريشه اسلام را بزنند. مگر نه اينست كه همه چيز با
لشكركشي غرب به سركردگي آمريكا به افغانستان و عراق آغاز شد؟ مگر نه اينست كه
بهانه اين لشكركشي گروه القاعدهاي بود كه خود آمريكائيها آن را ساخته و پرداخته
بودند؟ مگر
نه اينست كه غرب تمام توان خود را به كار برد كه حركت انقلابي مردم مسلمان منطقه
عليه ديكتاتورهاي كشورهايشان را با سوار شدن بر موج فرصت طلبي به سوي افراطي گري
سوق دهد؟ مگر نه اينست كه از بطن افراطيگريها، انواع و اقسام گروههاي تكفيري
تندرو ساخت كه اكنون بسياري از كشورهاي اسلامي از سوريه گرفته تا عراق و يمن و
ليبي و سومالي و نيجريه، بحرين و... را گرفتار خود نمايد؟ همه اينها انجام شد
تا امروز رژيم غاصب و جنايتكار صهيونيستي در سايه سكوت سران كشورهاي عربي و حتي
سكوت مجامع بينالمللي با آرامش تمام به قتل عام زنان، كودكان و مردان بيپناه و
بيگناه مسلمان در غزه مشغول باشد و حاميان غربي اين رژيم نژادپرست با وقاحت تمام
از اعمال ضد بشري و جنايتكارانه آن حمايت كنند و علناً اعلام نمايند كه اسرائيل را
در كشتن كودكان و زنان غزه محق ميدانند! آنها علاوه بر تأمين سلاحها و جنگ
افزارهاي رژيم صهيونيستي، درهاي خزانهها و زرادخانههاي جنگي خود را نيز براي اين
رژيم باز گذاشتهاند تا هر آنچه از جنايت از دستش بر ميآيد عليه مردم غزه مرتكب
شود. در
چنين وضعيتي است كه هر انساني ميتواند به راحتي تشخيص دهد چرا غرب اكنون چنين با
خيال راحت و آشكارا از جنايتهاي اسرائيل حمايت ميكند و در سايه اين حمايت،
صهيونيستها در جهاني كه ادعاي تمدن دارد به آساني آدم ميكشند و كسي هم صدايش در
نميآيد. سلطهگران غربي و فرزند نامشروع صهيونيستي آنها اكنون درحال بهرهبرداري
از نتايج سالها ترويج افراطي گري در منطقه هستند. سرگرم شدن مسلمانان
با يكديگر و به عبارتي به جان هم افتادن مردم مسلمان در خاورميانه، تنها يكي از
دستاوردهائي است كه افراطي گري براي دشمنان قسم خورده اسلام به همراه آورده است و
آنها در سايه اين دستاورد به نسل كشي فلسطينيان در غزه پرداختهاند. البته نبايد فراموش كرد كه فراهم كننده چنين امكاناتي براي دشمنان اسلام، دولتهايي
در منطقه بودهاند كه نقش اصلي را در ترويج افراطي گري بازي كردند، دولتهايي كه
تمام امكانات خود اعم از مالي، سياسي، تسليحاتي و... را براي ساخت و پرورش گروههاي
افراطي در اختيار اهداف و برنامههاي دشمنان اسلام گذاشتند و انتظاري كه از اين
حركت داشتند حفظ چند روز بيشتر قدرت در ازاي اين همه خدمت بود، كه اكنون با رشد
افراطيگري اصل آن را در خطر ميبينند. همه اينها درحالي رخ
داده كه مرتكبين چنين خطاهايي، اقدامات خود را خدمت به اسلام، يا خدمات بشردوستانه
و به عبارتي كمك به ايجاد دمكراسي در منطقه جلوه دادهاند، درحالي كه آنچه از اين
خطاها نصيب اسلام، بشر و دمكراسي شده چيزي جز ظلم، خونريزي، غارت و بدنام كردن نام
بشريت و دمكراسي نبوده است. نكتهاي كه در اينجا نبايد از آن غفلت
نمود، آن است كه گمان نكنيم افراطيگري تنها مربوط به كشورهاي همسايه و منطقه است
و ما از اثرات مخرب آن در امان هستيم. همانگونه كه غفلت از اثرات افراطيگري در
ساير ممالك اسلامي، نتايج زيانباري را براي آنان به بار آورده است، اگر ما نيز
دچار همان غفلت شويم، اين نتايج زيانبار بيترديد به سراغ ما هم خواهد آمد. بدون
هيچ ملاحظهاي بايد بپذيريم كه ما نيز در داخل كشورمان دچار افراطيگري هستيم. هر
چند افراطي گري موجود در داخل كشور ما با افراطي گريهاي ساير كشورها قابل مقايسه
نيست، اما ترديد نداشته باشيم كه نتيجه هرگونه افراطي گري در نهايت يكسان است.
بنابر اين گمان نكنيم ما در مقابل نتايج عملكردهايمان مصون ميمانيم و بر پايه
همين تفكر غافلانه طوري عمل ننمائيم كه اعمال افراطي خود را با انقلابي گري و
انقلابي نمايي توجيه نمائيم. فراموش نكنيم كه خود برتربيني و تفكر خود را برتر
دانستن انسان را دچار غفلت ميكند و غفلت سرآغاز فرو افتادن در دام افراطي گري
است، افراطي كه ميتواند افراد را تا آستانه تبديل شدن به عناصري همچون اعضاء
گروهك داعش به پيش ببرد. "حسن خياطي