عجب خمینی شیاد وعوامفریب ودین فروش رژیم
جنایتکار وضدبشری را بنا نهاد که ادعای جامعه معنوی واخلاقی ومادی می کرد .چون
مدعی بود اقتصاد مال خر است . درصورتی که پس از نزدیک 36 سال آنگونه
جامعه ای ساخته شده است که یا پدر ومادران قاتل فرزندان شان می شوند .یا همسران زن
و مرد همدیگر را می کشند . یا اینکه فرزندان مرتکب قتل پدر ومادران خود می شوند .
برای همین گزارش شده است مهسا 20 ساله متهم است دو سال قبل با اجير كردن سه پسر
جوان سناريوي قتل پدر و مادرش را اجرا كرده بود
در اين پرونده مهسا 20 ساله متهم است دو
سال قبل با اجير كردن سه پسر جوان سناريوي قتل پدر و مادرش را اجرا كرده بود. جلسه محاكمه متهمان در شعبه 74 و به رياست قاضي عبداللهي برگزار شد. در ابتداي اين
جلسه نماينده دادستان با تشريح كيفرخواست گفت: براساس محتويات پرونده ابوالفضل 21
ساله متهم به مباشرت در قتل صغري، سرقت، اخفاي فرزندان شاكي و معاونت در شروع به
قتل، رضا متهم به معاونت در قتل، شركت در اخفاي فرزندان شاكي و مباشرت در شروع به
قتل و ايمان و مهسا نيز متهم به معاونت در قتل، معاونت در جرح عمدي، شركت در اخفاي
فرزندان مقتول و معاونت در شروع به قتل هستند. اين جنايت در تاريخ چهارم بهمن ماه
سال 91 و در غرب تهران رخ داده است. با توجه به محتويات پرونده براي متهمان تقاضاي
قصاص دارم. در ادامه اين جلسه پدر و مادر صغري براي قاتل دخترشان تقاضاي قصاص
كردند. همسر مقتول نيز پس از قرار گرفتن در جايگاه گفت: روز حادثه وقتي به خانه
آمدم سه پسر جوان به طرفم حمله ور شده و مرا با ضربههاي چاقو به شدت مجروح كردند
پس از فرار آنها خودم را به راه پلهها رسانده و تقاضاي كمك كردم. 17 روز در كما
بودم و به غير از دخترم از بقيه متهمان شكايت دارم.
رئيس دادگاه با تفهيم اتهام بر ابوالفضل
از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم با رد اتهاماتش گفت: سه سال قبل از
اين جنايت با مهسا آشنا شده و با هم ارتباط داشتيم پس از مدتي ارتباط ما قطع شد و
من از او خبري نداشتم. شب قبل از جنايت با من تماس گرفت و مدعي شد قصد انتقام از
دايي يكي از دوستانش را دارد.مهسا به درخواست دوستش با دايي او دوست شده بود كه با
افشاي نقشه شان مرد جوان با خانواده مهسا تماس گرفته و موضوع را اطلاع دادند. مهسا
از من خواست به خانه شان بروم و دست و پاي مادرش را ببندم تا اين كار را گردن دايي
دوستش بيندازد. من هم به همراه رضا و ايمان به خانه مهسا رفتيم او در را برايمان
باز كرد و وقتي وارد شديم مادرش در خواب بود به همين خاطر با تهديد دست و پاي او
را بستيم و قصد داشتيم از خانه خارج شويم كه مهسا از من خواست مادرش را بكشيم من
قبول نكردم. مهسا به همراه ايمان از خانه خارج شدند و دقايقي بعد با يك ظرف سم
بازگشتند. دختر جوان سم را به زور به مادرش داد و مدعي شد خودش نيز از اين سم
خورده است. صغري پس از خوردن سم بيحال شد و مهسا از من خواست براي اطمينان از
مرگش او را خفه كنم من هم با يك سيم برق اين كار را كردم. بعد از مرگ او منتظر
پدرش شديم و وقتي او به خانه آمد رضا او را با چاقو زد و از آنجا فرار كرديم. در
ادامه جلسه رضا در جايگاه قرار گرفت و او نيز با رد اتهاماتش گفت: من فقط با چاقو
پدر مهسا را مجروح كردم پس از اين كار مهسا دو گوشي تلفن همراه به من داد كه آنها
را فروخته و به چالوس فرار كرديم. در ادامه مهسا در جايگاه قرار گرفت كه او با
قبول اتهاماتش گفت: من در ابتدا قصد كشتن پدر و مادرم را نداشتم و فقط ميخواستم
دست و پاي آنها را ببندم اما وقتي ابوالفضل دست و پاي مادرم را بست تصميم به قتل
گرفتم و ابتدا به او سم دادم اما اثر نكرد وقتي به برادرانم غذا ميدادند متوجه
شدم ابوالفضل مادرم را خفه كرده است. وي افزود: بعد هم براي اينكه بتوانم به
ابوالفضل و همدستانش پول بدهم نقشه قتل پدرم را كشيدم تا با ارثيهاي كه به دست ميآورم
پول آنها را بدهم. سپس ايمان در جايگاه قرار گرفت و او نيز منكر قتل شد و گفت من
در اين ماجرا هيچ نقشي نداشتم و از نقشه ابوالفضل هم بيخبر بودم. به گزارش مهر، پس از آخرين دفاعيات متهمان، قضات دادگاه براي تصميم گيري وارد شور
شده و ابوالفضل را به قصاص و 99 ضربه شلاق محكوم كردند. رضا نيز به 30 سال زندان و
74 ضربه شلاق، مهسا به 27 سال زندان 173 ضربه شلاق و ايمان نيز به 14 سال زندان
محكوم شد