برخورد یک دستگاه پژو 405 با یک کامیون
در شهرستان داراب 14 کشته برجای گذاشت و دو نفر نیز دچار سوختگی شدید شدند. به
گزارش ایرنا، این حادثه ساعت 23 شامگاه شنبه (8 شهریور) در ورودی شهر دو برجی مرکز
بخش فورگ شهرستان داراب رخ داد و یک خودروی پژو 405 با یک خودروی باری ایسوزو
برخورد کرد. فرماندار داراب درباره جزئیات این حادثه گفت:
کشته شدگان همگی سرنشینان خودرو 405 بودند که به غیر از راننده خودرو، بقیه
سرنشینان از اتباع کشور افغانستان هستند که به صورت غیرمجاز وارد کشور شده بودند. عبدالرضا
قاسم پور اظهار داشت: شدت حادثه به حدی بود که تمام سرنشینان خودرو 405 گرفتار آتش
شدند و هیچ یک از سرنشینان امکان خروج از خودرو و نجات جان خود را نداشتند. وی گفت: دو
نفر از سرنشینان کامیون ایسوزو که دچار سوختگی شدید شده بودند، به بیمارستان داراب
منتقل شده اند.
پسر معتاد كه براي تصاحب اموال پدرش
نقشه قتل پدر و مادرش را با همدستي همسر خود اجرا كرده بود، قبل از رسيدن به
ميزمحاكمه در زندان جان باخت.ساعت 8 صبح روز جمعه 23 اسفند سال گذشته
مرد جواني در تماس با پليس از قتل هولناك پدر و مادرش خبر داد. در ادامه تيمي از كارآگاهان
در محل جنايت حاضر شده و در جريان بررسيها متوجه شدند قربانيان مرد 65 ساله و
همسر 61 ساله او هستند كه با ضربههاي چاقو به قتل رسيدهاند. پسر قربانيان كه
موضوع را به پليس اطلاع داده بود در جريان تحقيقات گفت: امروز صبح همراه همسرم
براي عيادت از پدر و مادر به خانهشان واقع در خيابان 18 دي ساري آمدم. وقتي وارد
خانه شدم با اجساد غرق در خون پدر و مادرم در حالي كه با ضربههاي چاقو به قتل
رسيده بودند روبهرو شدم. در ادامه كارآگاهان به بررسي محل جنايت پرداخته و متوجه
شدند عامل يا عاملان جنايت با انگيزه سرقت دست به اين جنايت زدهاند از سوي ديگر
به هم ريختگي وسايل خانه نشان ميداد قاتلان در جستوجوي وسيلهيي تمامي وسايل
خانه را به هم ريختهاند.تيم
پليسي با بررسي راههاي ورود به خانه دريافت قاتلان با قربانيان خود آشنا بوده و
بدون هيچ مقاومتي وارد خانه شدهاند. ماموران در بررسيهاي خود متوجه شدند پسر
قربانيان به نام امير و همسرش به مواد مخدر اعتياد داشته و آنها قبل از آشنايي با
هم ازدواج كرده و از همسران سابق خود جدا شده بودند. از سوي ديگر بررسي سابقه تماس
با پليس 110 نشان داد مرد 65 ساله چندي قبل با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس
گرفته و درخواست كمك كرده بود، ماموران نيز پس از حضور در محل متوجه شدند پسر
معتاد با تهديد چاقو بر اثر توهم مواد مخدر قصد داشته مادرش را به قتل برساند كه
با حضور پليس از محل متواري شده بود. با كشف اين سرنخها تحقيقات روي پسر جوان
ادامه يافت و تجسسها نشان داد وي تحت درمان يك دكتر روانشناس بوده كه يك بار نزد
دكتر خود اعلام كرده بود قصد كشتن پدرش را دارد.
با كشف اين سرنخها و دلايل پليسي خانه متهمان مورد بازرسي قرار گرفت كه در آنجا بعضي از آثار صحنه جرم از جمله دوربينهاي مداربسته سرقت شده از خانه قربانيان، لباس خون آلود مرد معتاد و نوار چسب خونين كشف شد. تحقيقات از مرد جوان آغاز و او سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم چندين مغازه را به نام من كرده بود و عوايد اجاره اين مغازه به حساب من واريز ميشد. او در سند محضري تاكيد كرده بود اين مغازهها پس از مرگ او و مادرم به من برسد به همين خاطر با همسرم تصميم گرفتيم پدر و مادرم را بكشيم تا زودتر به ارثيه خود برسم. روز حادثه به بهانه عيادت به خانه پدر و مادرم رفته و دست و پاي آنها را با چسب بستيم بعد هم با همدستي همسرم آنها را با ضربات چاقو به قتل رسانديم. با اين اعترافات همسر متهم نيز به همدستي در جنايت اعتراف كرد و گفت: قرار بود چند روز پس از اين جنايت مادر مرا بكشيم و تمام املاكي كه به ما به ارث ميرسد را فروخته و از كشور خارج شويم.با تكميل تحقيقات متهمان با قرار قانوني روانه زندان شدند تا در دادگاه كيفري پاي ميز محاكمه قرار گيرند. در حالي كه زوج جنايتكار منتظر محاكمه خود بودند، امير در زندان جان خود را از دست داد. با مرگ امير كه عامل اصلي جنايت بود براي او در پرونده قرار موقوفي تعقيب صادر شد. پس از مرگ پسر جنايتكار شايعاتي درباره علت مرگ او مطرح شد كه حجتالاسلام مولايي معاونت فرهنگي زندان ساري در اين باره به سايت «بلاغ» گفت: متهم در بخش كتابخانه زندان كار ميكرد، او داروهايي مصرف ميكرد و تحت درمان متادون قرار داشت. اينكه او دست به خودكشي زده باشد بعيد است. او چند روز قبل نزد من آمده بود و هيچ مشكلي نداشت. تصور ميكنم در مصرف داروهايي كه براي ترك اعتيادش به او داده ميشد زيادهروي كرده و اوردوز كرده باشد. وي افزود: ماموران زندان وقتي در جريان وخامت حال او قرار گرفتند به سرعت او را به بهداري زندان منتقل كردند اما متاسفانه اقدامات موثر واقع نشده و او فوت كرد. اينكه شايعه شده او در بند زندان انفرادي نگهداري ميشد اصلا درست نيست و ما در زندان بند انفرادي نداريم.
با كشف اين سرنخها و دلايل پليسي خانه متهمان مورد بازرسي قرار گرفت كه در آنجا بعضي از آثار صحنه جرم از جمله دوربينهاي مداربسته سرقت شده از خانه قربانيان، لباس خون آلود مرد معتاد و نوار چسب خونين كشف شد. تحقيقات از مرد جوان آغاز و او سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم چندين مغازه را به نام من كرده بود و عوايد اجاره اين مغازه به حساب من واريز ميشد. او در سند محضري تاكيد كرده بود اين مغازهها پس از مرگ او و مادرم به من برسد به همين خاطر با همسرم تصميم گرفتيم پدر و مادرم را بكشيم تا زودتر به ارثيه خود برسم. روز حادثه به بهانه عيادت به خانه پدر و مادرم رفته و دست و پاي آنها را با چسب بستيم بعد هم با همدستي همسرم آنها را با ضربات چاقو به قتل رسانديم. با اين اعترافات همسر متهم نيز به همدستي در جنايت اعتراف كرد و گفت: قرار بود چند روز پس از اين جنايت مادر مرا بكشيم و تمام املاكي كه به ما به ارث ميرسد را فروخته و از كشور خارج شويم.با تكميل تحقيقات متهمان با قرار قانوني روانه زندان شدند تا در دادگاه كيفري پاي ميز محاكمه قرار گيرند. در حالي كه زوج جنايتكار منتظر محاكمه خود بودند، امير در زندان جان خود را از دست داد. با مرگ امير كه عامل اصلي جنايت بود براي او در پرونده قرار موقوفي تعقيب صادر شد. پس از مرگ پسر جنايتكار شايعاتي درباره علت مرگ او مطرح شد كه حجتالاسلام مولايي معاونت فرهنگي زندان ساري در اين باره به سايت «بلاغ» گفت: متهم در بخش كتابخانه زندان كار ميكرد، او داروهايي مصرف ميكرد و تحت درمان متادون قرار داشت. اينكه او دست به خودكشي زده باشد بعيد است. او چند روز قبل نزد من آمده بود و هيچ مشكلي نداشت. تصور ميكنم در مصرف داروهايي كه براي ترك اعتيادش به او داده ميشد زيادهروي كرده و اوردوز كرده باشد. وي افزود: ماموران زندان وقتي در جريان وخامت حال او قرار گرفتند به سرعت او را به بهداري زندان منتقل كردند اما متاسفانه اقدامات موثر واقع نشده و او فوت كرد. اينكه شايعه شده او در بند زندان انفرادي نگهداري ميشد اصلا درست نيست و ما در زندان بند انفرادي نداريم.
نقشه مدير يك كمپ غيرقانوني ترك اعتياد
كه قصد داشت قتل يكي از معتادان را خودكشي نشان دهد، فاش شد. متهم در دادگاه كيفري
پاي ميز محاكمه قرار گرفت و دوباره ادعاي خود را درباره بيگناهي مطرح كرد.ساعت
دو بامداد هفتم بهمن سال 91 ماموران كلانتري 127 نارمك در جريان مرگ مشكوك يك نفر
در كمپ ترك اعتياد در خيابان گلبرگ – خيابان صفايي قرار گرفتند. با حضور ماموران،
جواني 30 ساله به عنوان مدير كمپ در تحقيقات مقدماتي گفت: فردي به نام امير 45
ساله به علت خودزني فوت كرده است. با وجود اظهارات اوليه مدير كمپ در خصوص اقدام امير
به خودزني، ماموران با تشكيل پرونده مقدماتي و انجام هماهنگيهاي لازم، جسد را
براي تعيين علت اصلي مرگ، به پزشكي قانوني منتقل كردند. كارشناسان پزشكي قانوني پس
از معاينه جسد در گزارش خود اعلام كردند، علت اصلي مرگ صدمات متعدد وارد شده به
ناحيه سر و قفسه سينه بوده است.كارآگاهان
در ادامه تحقيقات خود، به بررسي سوابق مدير كمپ به نام اسماعيل 36 ساله پرداختند.
نتيجه اين تحقيقات نشان داد كه اسماعيل يكي از افرادي است كه سابقه مصرف موادمخدر
داشته و پس از اقدام به ترك اعتياد، به استخدام فردي به نام حسين 31ساله در آمده و
از حدود سه ماه پيش به عنوان مدير كمپ مشغول به كار شده است.
سرانجام تحقيقات كارآگاهان و ارائه مدارك غير قابل انكار، اسماعيل را مجبور به اعتراف كرد و او در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: شب حادثه من در طبقه پايين ساختمان بودم كه ناگهان صداي فريادي شنيدم. به سرعت به طبقه بالا رفته و اينبار صداي شكستن شيشه را شنيدم. وقتي كه وارد اتاق شدم، امير را مشاهده كردم كه شيشه در بالكن را شكسته و يك تكه از آن را برداشته و قصد خودزني دارد. خودم را روي او انداخته و شيشه را از دستش گرفتم. پس از آن امير را تا كنار پلهها كشاندم ولي او همچنان مقاومت ميكرد و باعث شد تا از دستم رها شود و با پشت سر از پلهها سقوط كند. سرش چندين بار به پلهها برخورد كرد. دوباره با او درگير شدم و اينبار او را از پلهها به پايين هل دادم زماني كه امير را به سمت پايين هل دادم، او پايم را گرفت و باعث شد تا تعادلم به هم خورده و من نيز به روي سينه او افتاده و هر دو حدود 10 پله را به پايين پرتاب شديم. لباس او را پاره كرده و در دهانش گذاشتم و پس از بردن او به داخل يكي از اتاقها، او را در همانجا حبس كردم. پس از گذشت چند ساعت متوجه شدم كه او فوت كرده است.با تكميل تحقيقات، پرونده براي محاكمه به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز به اين پرونده به رياست قاضي عزيزمحمدي و با حضور چهار قاضي مستشار رسيدگي شد. در ابتداي اين جلسه اوليايدم خواستار قصاص قاتل شده و گفتند: پسرمان 10 سال بود موادمخدر مصرف ميكرد. او را براي ترك شيشه به كمپ ترك اعتياد برديم كه به ما خبر دادند در آنجا جان باخته است. رييس دادگاه نيز با تفهيم اتهام به اسماعيل از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم با رد اتهام قتل عمد گفت: روز حادثه مقتول با شكستن شيشه قصد خودزني داشت كه با او درگير شده و شيشه را از دستش گرفتم. در همين حين او تعادلش را از دست داد و روي پلهها افتاد. من هم او را به داخل اتاقي بردم و در آنجا زنداني كردم كه روز بعد متوجه مرگ او شدم. در ادامه جلسه دو شاهد با قرار گرفتن در جايگاه مدعي شدند كه اسماعيل، مقتول را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. پس از آخرين دفاعيات متهم، قضات دادگاه براي صدور حكم وارد شور شدند.
سرانجام تحقيقات كارآگاهان و ارائه مدارك غير قابل انكار، اسماعيل را مجبور به اعتراف كرد و او در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: شب حادثه من در طبقه پايين ساختمان بودم كه ناگهان صداي فريادي شنيدم. به سرعت به طبقه بالا رفته و اينبار صداي شكستن شيشه را شنيدم. وقتي كه وارد اتاق شدم، امير را مشاهده كردم كه شيشه در بالكن را شكسته و يك تكه از آن را برداشته و قصد خودزني دارد. خودم را روي او انداخته و شيشه را از دستش گرفتم. پس از آن امير را تا كنار پلهها كشاندم ولي او همچنان مقاومت ميكرد و باعث شد تا از دستم رها شود و با پشت سر از پلهها سقوط كند. سرش چندين بار به پلهها برخورد كرد. دوباره با او درگير شدم و اينبار او را از پلهها به پايين هل دادم زماني كه امير را به سمت پايين هل دادم، او پايم را گرفت و باعث شد تا تعادلم به هم خورده و من نيز به روي سينه او افتاده و هر دو حدود 10 پله را به پايين پرتاب شديم. لباس او را پاره كرده و در دهانش گذاشتم و پس از بردن او به داخل يكي از اتاقها، او را در همانجا حبس كردم. پس از گذشت چند ساعت متوجه شدم كه او فوت كرده است.با تكميل تحقيقات، پرونده براي محاكمه به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز به اين پرونده به رياست قاضي عزيزمحمدي و با حضور چهار قاضي مستشار رسيدگي شد. در ابتداي اين جلسه اوليايدم خواستار قصاص قاتل شده و گفتند: پسرمان 10 سال بود موادمخدر مصرف ميكرد. او را براي ترك شيشه به كمپ ترك اعتياد برديم كه به ما خبر دادند در آنجا جان باخته است. رييس دادگاه نيز با تفهيم اتهام به اسماعيل از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم با رد اتهام قتل عمد گفت: روز حادثه مقتول با شكستن شيشه قصد خودزني داشت كه با او درگير شده و شيشه را از دستش گرفتم. در همين حين او تعادلش را از دست داد و روي پلهها افتاد. من هم او را به داخل اتاقي بردم و در آنجا زنداني كردم كه روز بعد متوجه مرگ او شدم. در ادامه جلسه دو شاهد با قرار گرفتن در جايگاه مدعي شدند كه اسماعيل، مقتول را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. پس از آخرين دفاعيات متهم، قضات دادگاه براي صدور حكم وارد شور شدند.