معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی
تهران بزرگ از دستگیری یکی از اوباش سابقه دار شهرری که پدر نوزاد 10 روزه را به
خاطر اعتراض به فحاشیاش به قتل رسانده بود، خبر داد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی؛ در ساعت 2:45 روز 31 خرداد ماه امسال از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110، وقوع یک فقره درگیری منجر به جنایت در خیابان شهید خزایی و قتل فردی 28 ساله به نام مجتبی به کلانتری 131 شهرری اعلام شد که با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای عمومی و انقلاب شهرری، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: برادرم در ساعت دو بامداد آخرین روز خرداد ماه امسال با فردی به نام "مهدی.د" که از افراد اراذل و دارای سوابق گوناگون شرارت است و در همسایگی ما زندگی می کند، درگیر و این شخص با قمه به برادرم حمله ور شد و او را از ناحیه گردن و صورت مجروح کرد، زمانیکه بالای سر برادرم رسیدم، او فوت کرده بود و مهدی . از محل متواری شده بود.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با حضور در محل وقوع جنایت به تحقیق از اهالی محل پرداختند و بنا بر اظهارات همسایگان، اهالی محل و شاهدان صحنه درگیری منجر به جنایت، "مهدی.د" در حوالی ساعت دو بامداد همان روز در حالیکه حالت عادی نداشته مقابل منزل محل سکونت مقتول با گوشی تلفن همراهش به صورت بلند بلند در حال صحبت کردن بوده و همزمان از الفاظ زشت و رکیک استفاده می کرده که مقتول در اعتراض به وی از خانهاش بیرون آمده است.
بنا بر اظهارات شاهدان صحنه درگیری، مقتول به مهدی تذکر می دهد که فرزندش 10 روز پیش به دنیا آمده و همسرش نیاز به استراحت دارد و در ادامه از "مهدی.د" درخواست می کند تا وی محل را ترک کند اما مهدی با او درگیر شده و از داخل خودرو پژو 405 شخصیاش، یک تیغه چاقو برداشته، به سمت مقتول حمله ور و پس از زدن چندین ضربه چاقو به وی از محل متواری شده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با شناسایی محل سکونت متهم در محدوده خیابان شهید خزایی به این محل مراجعه و اطلاع پیدا می کنند که مهدی بلافاصله از پس از ارتکاب جنایت، از محل متواری شده است. همچنین در بررسی سوابق "مهدی.د" کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که وی از مجرمان سابقه دار و اراذل و اوباش منطقه شهرری است که پیش از این بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف همچون موادمخدر، سرقت مسلحانه، ایجاد مزاحمت، اخلال در نظم عمومی، قدرت نمایی با سلاح سرد، تخریب اموال عمومی، مصرف مشروبات الکلی، کیف قاپی، تجاوز به عنف و ... دستگیر و روانه زندان شده است.
در ادامه رسیدگی به پرونده، سرانجام کارآگاهان موفق به شناسایی مخفیگاه متهم شده ، با اطمینان از حضور متهم در مخفیگاهش در شهرستان کرج و با اخذ نیابت قضایی، به این محل مراجعه و در تاریخ دوم تیرماه امسال موفق به دستگیری وی شدند.
بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: در تحقیقات به عمل آمده از متهم و مدارک به دست آمده از مخفیگاهش کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهم قصد داشته تا در همان تاریخ دستگیری از تهران متواری و در ادامه، به صورت غیر قانونی و از طریق مرزهای ترکیه از کشور خارج . شود.
مکرم ادامه داد: با توجه به دلایل، شواهد و قرائن به دست آمده در پرونده و اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی؛ در ساعت 2:45 روز 31 خرداد ماه امسال از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110، وقوع یک فقره درگیری منجر به جنایت در خیابان شهید خزایی و قتل فردی 28 ساله به نام مجتبی به کلانتری 131 شهرری اعلام شد که با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای عمومی و انقلاب شهرری، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: برادرم در ساعت دو بامداد آخرین روز خرداد ماه امسال با فردی به نام "مهدی.د" که از افراد اراذل و دارای سوابق گوناگون شرارت است و در همسایگی ما زندگی می کند، درگیر و این شخص با قمه به برادرم حمله ور شد و او را از ناحیه گردن و صورت مجروح کرد، زمانیکه بالای سر برادرم رسیدم، او فوت کرده بود و مهدی . از محل متواری شده بود.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با حضور در محل وقوع جنایت به تحقیق از اهالی محل پرداختند و بنا بر اظهارات همسایگان، اهالی محل و شاهدان صحنه درگیری منجر به جنایت، "مهدی.د" در حوالی ساعت دو بامداد همان روز در حالیکه حالت عادی نداشته مقابل منزل محل سکونت مقتول با گوشی تلفن همراهش به صورت بلند بلند در حال صحبت کردن بوده و همزمان از الفاظ زشت و رکیک استفاده می کرده که مقتول در اعتراض به وی از خانهاش بیرون آمده است.
بنا بر اظهارات شاهدان صحنه درگیری، مقتول به مهدی تذکر می دهد که فرزندش 10 روز پیش به دنیا آمده و همسرش نیاز به استراحت دارد و در ادامه از "مهدی.د" درخواست می کند تا وی محل را ترک کند اما مهدی با او درگیر شده و از داخل خودرو پژو 405 شخصیاش، یک تیغه چاقو برداشته، به سمت مقتول حمله ور و پس از زدن چندین ضربه چاقو به وی از محل متواری شده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با شناسایی محل سکونت متهم در محدوده خیابان شهید خزایی به این محل مراجعه و اطلاع پیدا می کنند که مهدی بلافاصله از پس از ارتکاب جنایت، از محل متواری شده است. همچنین در بررسی سوابق "مهدی.د" کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که وی از مجرمان سابقه دار و اراذل و اوباش منطقه شهرری است که پیش از این بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف همچون موادمخدر، سرقت مسلحانه، ایجاد مزاحمت، اخلال در نظم عمومی، قدرت نمایی با سلاح سرد، تخریب اموال عمومی، مصرف مشروبات الکلی، کیف قاپی، تجاوز به عنف و ... دستگیر و روانه زندان شده است.
در ادامه رسیدگی به پرونده، سرانجام کارآگاهان موفق به شناسایی مخفیگاه متهم شده ، با اطمینان از حضور متهم در مخفیگاهش در شهرستان کرج و با اخذ نیابت قضایی، به این محل مراجعه و در تاریخ دوم تیرماه امسال موفق به دستگیری وی شدند.
بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: در تحقیقات به عمل آمده از متهم و مدارک به دست آمده از مخفیگاهش کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهم قصد داشته تا در همان تاریخ دستگیری از تهران متواری و در ادامه، به صورت غیر قانونی و از طریق مرزهای ترکیه از کشور خارج . شود.
مکرم ادامه داد: با توجه به دلایل، شواهد و قرائن به دست آمده در پرونده و اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
جدال بر سر باقیماندن یا خروج انگلیس
از اتحادیه اروپا سالهاست در این کشور میان رهبران احزاب مهم سیاسی وجود داشته
است.
روزنامۀ همشهری در شمارۀ امروزش در یادداشتی به قلم حسینعلی افخمی، استاد دانشگاه علامه طباطبايي با عنوان سناریوهای پیچیده برای انگلیس و اروپا نوشته است:
جدال بر سر باقیماندن یا خروج انگلیس از اتحادیه اروپا سالهاست در این کشور میان رهبران احزاب مهم سیاسی وجود داشته است.
كاهش ارزش پوند و شاخص بورس درصورت تصميم به خروج از اتحاديه اروپا در كوتاهمدت قابل پيشبيني بود اما در سيستم انگليسي آينده اقتصادي بستگي به عوامل مختلف ديگري دارد و مسئلهاي پيچيده و وابسته به عوامل مختلف بهحساب ميآيد. يك سناريو اين است كه انگليسيها به سوي اتحاديه كشورهاي مشتركالمنافع (commonwealth) بروند و اقتصاد خود را تقويت كنند.
آلمان، غول اقتصادي اروپاست و بايد منتظر ماند و ديد اين كشور چه واكنشي نشان ميدهد و انگليس با كشورهاي مشتركالمنافع چه مسيري را پيش ميرود. 2كشور بزرگ صنعتي از مشتركالمنافعها يعني كانادا و استراليا هم اقتصادشان به انگليس گره خورده است.
كاهش شاخص و ارزش پوند مسئلهاي تازه و بيسابقه در انگليس نيست و چندينبار ديگر در بحرانهاي اقتصادي مانند جمعه سياه رخداده است. اما چون اقتصاد انگليس يكي از 5 اقتصاد بزرگ دنياست ميتواند تا حدودي دربرابر اين شوك مقاومت كند و پس از دورهاي كوتاهمدت خودش را نجات دهد.
در بازي پوند وقتي ارزش پول انگليس پايين بيايد، از سوي ديگر ورود پول بيشتر ميشود. انگليسيها بدون داشتن محدوديتهاي اروپا در اين بازي ميتوانند نرخ بهره را بالا ببرند. مسئله پولي را درنهايت بازار بالانس خواهد كرد اما مسئله اصلي در انگليس بيكاري خواهد بود. قطعشدن سوبسيدي كه انگليسيها از اتحاديه اروپا براي كشاورزي و حداقل دستمزد ميگرفتند، گريبان دولت محافظهكار را ميگيرد و بر طبقه متوسط به پايين فشار خواهد آورد. انگليس پيش از اين مجبور بود حداقل دستمزد اتحاديه اروپا را بپذيرد و حالا با تغيير اين شرط، وضعيت براي طبقه كارگر ميتواند تبديل به بحران شود. درست است كه بيشتر اين رأي به جدايي از زير فشارهاي اقتصاي بوده است اما شركتهاي انگليسي با بودن در كنار اتحاديه اروپا نيروي كار ارزاني داشتند كه آن را از دست ميدهند.
انگليسيها هم به غلط عقيده دارند كه بيكاري در اين كشور بهخاطر حضور نيروهاي خارجي است. اما مسئله ديگر اين است كه پشتسر اقدام انگليس چه اتفاقي در اروپا رخ ميدهد. اگر بهدنبال انگليس، كشورهاي ديگري مانند يونان، پرتغال و اسپانيا به فكر جدايي بيفتند، عملا اتحاديه اروپا زير سؤال ميرود و باز نقش انگليس است كه پررنگ خواهد شد. سناريوهاي احتمالي براي آينده اتحاديه اروپا يكي اين است كه اتحاديه بدون انگليس به همين شكل باقي بماند كه مسئلهاي بعيد است. سناريوي محتمل اما اين است كه برخي كشورهاي ديگر اروپا بهدنبال مسيري مشابه براي جدايي بروند. حتي در كشوري مانند فرانسه اعتراضهاي گسترده اقتصادي وجود دارد و فنلاند هم مانند فرانسه بهصورت بالقوه ميتواند جدا شود.
بهطور كلي 2گروه از كشورها در اتحاديه اروپا متمايل به خروج هستند؛ گروهي كه احساس ميكنند هزينههاي اتحاديه اروپا روي دوش آنها سنگيني ميكند كه پيشتاز آنها انگليس بود. گروهي ديگر هم كشورهايي مانند يونان، پرتغال و اسپانيا هستند كه عقيده دارند بودن در اين اتحاديه سودي برايشان نداشته است. قرار بود در اتحاديه اروپا وضع اقتصادي اين كشورها بهتر شود اما حالا افكار عمومي با جداشدن انگليس به مقامهايشان براي خروج از اين اتحاديه فشار بيشتري ميآورد.
اين كشورها در چند سال گذشته به اتحاديه اروپا بدهكار شدهاند و ميتوانند با اعلام ناتواني در دادن بدهي تصميم به خروج از اتحاديه بگيرند. اين هزينه آن وقت روي دوش آلمان و فرانسه خواهد بود. اتحاديه اروپا به هر حال با رفتن انگليس ضعيف خواهد شد اما آلمان با قدرت اقتصادي كه دارد ميتواند حداقل براي كوتاهمدت جاي اين كشور را پر كند. در بعد سياسي هم دچار يك وضعيت پيچيده خواهيم بود. آمريكا و انگليس از زمان جنگ جهاني دوم داراي رابطهاي موسوم به رابطه ويژه هستند كه در مسائل امنيتي و بينقاره همچنان ادامه دارد. بهنظر ميرسد چون حزب دمكرات از باقيماندن انگليس در اتحاديه اروپا حمايت ميكرد، اين مسئله فرصتي براي جمهوريخواهان با شعارهايي كه دونالد ترامپ اعلام كرده بود، بهوجود ميآورد.
روزنامۀ همشهری در شمارۀ امروزش در یادداشتی به قلم حسینعلی افخمی، استاد دانشگاه علامه طباطبايي با عنوان سناریوهای پیچیده برای انگلیس و اروپا نوشته است:
جدال بر سر باقیماندن یا خروج انگلیس از اتحادیه اروپا سالهاست در این کشور میان رهبران احزاب مهم سیاسی وجود داشته است.
كاهش ارزش پوند و شاخص بورس درصورت تصميم به خروج از اتحاديه اروپا در كوتاهمدت قابل پيشبيني بود اما در سيستم انگليسي آينده اقتصادي بستگي به عوامل مختلف ديگري دارد و مسئلهاي پيچيده و وابسته به عوامل مختلف بهحساب ميآيد. يك سناريو اين است كه انگليسيها به سوي اتحاديه كشورهاي مشتركالمنافع (commonwealth) بروند و اقتصاد خود را تقويت كنند.
آلمان، غول اقتصادي اروپاست و بايد منتظر ماند و ديد اين كشور چه واكنشي نشان ميدهد و انگليس با كشورهاي مشتركالمنافع چه مسيري را پيش ميرود. 2كشور بزرگ صنعتي از مشتركالمنافعها يعني كانادا و استراليا هم اقتصادشان به انگليس گره خورده است.
كاهش شاخص و ارزش پوند مسئلهاي تازه و بيسابقه در انگليس نيست و چندينبار ديگر در بحرانهاي اقتصادي مانند جمعه سياه رخداده است. اما چون اقتصاد انگليس يكي از 5 اقتصاد بزرگ دنياست ميتواند تا حدودي دربرابر اين شوك مقاومت كند و پس از دورهاي كوتاهمدت خودش را نجات دهد.
در بازي پوند وقتي ارزش پول انگليس پايين بيايد، از سوي ديگر ورود پول بيشتر ميشود. انگليسيها بدون داشتن محدوديتهاي اروپا در اين بازي ميتوانند نرخ بهره را بالا ببرند. مسئله پولي را درنهايت بازار بالانس خواهد كرد اما مسئله اصلي در انگليس بيكاري خواهد بود. قطعشدن سوبسيدي كه انگليسيها از اتحاديه اروپا براي كشاورزي و حداقل دستمزد ميگرفتند، گريبان دولت محافظهكار را ميگيرد و بر طبقه متوسط به پايين فشار خواهد آورد. انگليس پيش از اين مجبور بود حداقل دستمزد اتحاديه اروپا را بپذيرد و حالا با تغيير اين شرط، وضعيت براي طبقه كارگر ميتواند تبديل به بحران شود. درست است كه بيشتر اين رأي به جدايي از زير فشارهاي اقتصاي بوده است اما شركتهاي انگليسي با بودن در كنار اتحاديه اروپا نيروي كار ارزاني داشتند كه آن را از دست ميدهند.
انگليسيها هم به غلط عقيده دارند كه بيكاري در اين كشور بهخاطر حضور نيروهاي خارجي است. اما مسئله ديگر اين است كه پشتسر اقدام انگليس چه اتفاقي در اروپا رخ ميدهد. اگر بهدنبال انگليس، كشورهاي ديگري مانند يونان، پرتغال و اسپانيا به فكر جدايي بيفتند، عملا اتحاديه اروپا زير سؤال ميرود و باز نقش انگليس است كه پررنگ خواهد شد. سناريوهاي احتمالي براي آينده اتحاديه اروپا يكي اين است كه اتحاديه بدون انگليس به همين شكل باقي بماند كه مسئلهاي بعيد است. سناريوي محتمل اما اين است كه برخي كشورهاي ديگر اروپا بهدنبال مسيري مشابه براي جدايي بروند. حتي در كشوري مانند فرانسه اعتراضهاي گسترده اقتصادي وجود دارد و فنلاند هم مانند فرانسه بهصورت بالقوه ميتواند جدا شود.
بهطور كلي 2گروه از كشورها در اتحاديه اروپا متمايل به خروج هستند؛ گروهي كه احساس ميكنند هزينههاي اتحاديه اروپا روي دوش آنها سنگيني ميكند كه پيشتاز آنها انگليس بود. گروهي ديگر هم كشورهايي مانند يونان، پرتغال و اسپانيا هستند كه عقيده دارند بودن در اين اتحاديه سودي برايشان نداشته است. قرار بود در اتحاديه اروپا وضع اقتصادي اين كشورها بهتر شود اما حالا افكار عمومي با جداشدن انگليس به مقامهايشان براي خروج از اين اتحاديه فشار بيشتري ميآورد.
اين كشورها در چند سال گذشته به اتحاديه اروپا بدهكار شدهاند و ميتوانند با اعلام ناتواني در دادن بدهي تصميم به خروج از اتحاديه بگيرند. اين هزينه آن وقت روي دوش آلمان و فرانسه خواهد بود. اتحاديه اروپا به هر حال با رفتن انگليس ضعيف خواهد شد اما آلمان با قدرت اقتصادي كه دارد ميتواند حداقل براي كوتاهمدت جاي اين كشور را پر كند. در بعد سياسي هم دچار يك وضعيت پيچيده خواهيم بود. آمريكا و انگليس از زمان جنگ جهاني دوم داراي رابطهاي موسوم به رابطه ويژه هستند كه در مسائل امنيتي و بينقاره همچنان ادامه دارد. بهنظر ميرسد چون حزب دمكرات از باقيماندن انگليس در اتحاديه اروپا حمايت ميكرد، اين مسئله فرصتي براي جمهوريخواهان با شعارهايي كه دونالد ترامپ اعلام كرده بود، بهوجود ميآورد.
احمد غلامی
در روزنامه شرق نوشت: یکی از این پیامدها، محبوبیت و مقبولیت فزاینده اصلاحطلبان
و سران اصلاحات بود. هدف اتاق فکر مخالفان، از ریخت انداختن سیمای دولت اصلاحات
بود؛ ازاینرو تمام هَمّ خود را به کار انداختند تا با کشف و افشای نقاط ضعف یا
تاریک اصلاحطلبان به خواست خود برسند. در زمینه اقتصادی، دولتِ اصلاحات ضعف و
کاستیِ جدیای نداشت تا با سوءاستفاده از آن، دولت را اسقاط یا زمینگیر کنند. پس
به طرفی یورش بردند که برای دولت اصلاحات حیاتی بود: دگرگونی فضای فرهنگی، اتفاقی
که اصولگرایان از آن بیم بسیار داشتند. مخالفان با حمله به پاساژهای فرهنگی
دولت، بر آن شدند تا سیاست فرهنگی دولت اصلاحات را از کار بیندازند. آنها میدانستند
اگر قرار باشد تغییری صورت گیرد، مرکز ثقل آن سیاست فرهنگی است. تلاش آنها به زیان
مردم و کشور تمام شد، وضعیت سترون فرهنگی امروز ماحصل تلاش آنهاست.
اینک با این مقدمه میتوان گفت تاکتیک مخالفان در اتاق فکرشان، در دستورکار قراردادن حمله به پاساژهای کوچک اقتصادی دولت روحانی است. البته تشكيل اتاق فكر در رقابتهای سیاسی نهتنها اشكالي ندارد، ميتواند اهرمي دموكراتيك نيز بهشمار آید. مسئله بر سر اين است كه این «اتاق فكر» بهجاي خلق بديل يا طرح انتقادات جدي، در پي آن است تا ناكارآمدي و عدم مديريت منابع در دولت قبلي را به گردن بعديها بيندازد. ميتوان نتيجه گرفت كه اتاق فكر مخالفان روحاني به قاعده بازي پايبند نيست. آنها پیاپی به این حملات ادامه میدهند و هدفشان نیز اصلاح امور و جلوگیری از خطاهای احتمالی دولت نیست. برنامه عملیاتی آنها در این مسیر جدیتر از هشداردادن و افشاگریهاست و ازاینمیان، ازکارانداختن ماشین اقتصادی دولت، شاید سرراستترین هدف آنها باشد. برای این کار مدیران اقتصادی دولت را نشانه گرفتهاند تا آنها را از ریخت بیندازند و ناکارآمد جلوهشان دهند. بیتردید در بدنه فربه دولت روحانی نقاط ضعفی برای حمله و انتقاد وجود دارد که مخالفان نیز درصدد حمله به همین نقاط ضعفاند و تا اسقاط ماشین اقتصادی از پا نمینشینند. ازاینرو است که درک و دریافت درست از برنامههای اتاق فکر مخالفان دولت حیاتی است؛ اما حیاتیتر از آن تنندادن به بازی عوامفریبانه آنها است.
از آنجا که اصولگرایان، خود دولت پاکدستی! را روی کار آوردهاند، بهخوبی با نقاطِ احتمالی آشنا هستند که پاکدستی آنجا امکان بروز دارد. این تئوری، یعنی تحریک احساسات مردم فقیر، که هنوز بعد از هشت سال دولت احمدینژاد و سه سال دولت روحانی تشنه عدالتاند، آنقدر کارایی دارد که قطار اقتصادی دولت را از ریل خارج کند و بهسمت اقتصاد انحصاری بازگرداند. نباید در بازی عوامفریبانه مخالفان دولت شرکت کرد؛ زیرا حمله به دولت احمدینژاد و بازخوانی سیاستِ اقتصادی دولت او از این منظر که «رطبخورده منع رطب کِی کند»، دیگر کارساز نیست. عملکرد دولت احمدینژاد در این زمینه اظهرمنالشمس است. دولت احمدینژاد پیش از آنکه به دست اصلاحطلبان و منتقدانش اسقاط شود، در همان زمان حیاتش از ریخت افتاده بود. تندادن به آنتاگونیسم دولت کنونی و دولت قبل، به نفع دولت بیحیات است.
اصلاحطلبان اصیل امروز و چپهای دیروز به عدالتخواهی و برابریطلبی شهرت دارند و اگر مردم به این باور نداشتند، با جملهای مختصر پای صندوقهای رأی نمیآمدند. نباید این اعتبار را در جنگهای نامنظم سیاسی ذبح کرد. بازگویی و تکرار یک ارزش، از ارزش آن میکاهد. خاصه اینکه در میان مردم باور جدی به پاکدستی مخالفان دولت روحانی وجود ندارد. تنها راه مانده، روشنگری سیاسی است: روشنگری در میان مردمي که بسیاری از آنها به نان شب محتاجاند، که آنهم کار چندان سادهای نیست.
اتاق فکر مخالفان دولت روحانی با تاکتیک قدیمی خود -جنگهای نامنظم سیاسی- وارد عمل شدهاند. اصلاحطلبان بهخوبی این تاکتیکها را میشناسند. خاصه رئیس دولت اصلاحات که هر روز با مصداقی از این جنگهای نامنظم سروکار داشت و ازاینرو بهدشواری توانست وعدههایش را محقق کند و گاه ناگزیر شد از خیرِ برخی از آنها بگذرد. برنامه اتاق فکر مخالفان دولت در آن دوران، ضربهزدن به نقاط آسیبپذیر دولت اصلاحات بود. در نظرِ مخالفان، نقاط ضعف جایی بود که میشد مردم را درست یا غلط در برابر دولت قرار داد. تحریک احساسات و عواطف مذهبی مردم در صدر این تاکتیکها بود. جنگهای نامنظم سیاسیِ آن دوران بیش از همه در جبهههای اعتقادی رخ میداد.
اتاق فکر مخالفان دولت اصلاحات وانمود میکردند این دولت پایبندی جدی به مبانی اعتقادی ندارد و ازاینرو هر بار به نقطه آسیبی هرچند کوچک هجمه میکردند. این نقطه آسیبپذیر حتی میتوانست انتشار یک کتاب باشد. استیضاح وزیر ارشاد وقت در همین فرایند معنا مییابد. مخالفان دولت با تحت فشار قراردادن دولت اصلاحات دست بالا را داشتند. آنها با حمله به معبرهای کوچک دولت درصدد ازکارانداختن خودِ دولت بودند، نه اصلاح یا انتقاد از دولت به جانبداری از مردم. اگرچه آنها در برخی خواستههای برنامهریزیشده خود به پیامدهای توأم با موفقیتی دست یافتند؛ اما این تمام ماجرا نبود. پس از گذشت زمان پیامدهای ناخواستهای بروز کرد که مخالفان هرگز فکر آن را نکرده بودند.
اینک با این مقدمه میتوان گفت تاکتیک مخالفان در اتاق فکرشان، در دستورکار قراردادن حمله به پاساژهای کوچک اقتصادی دولت روحانی است. البته تشكيل اتاق فكر در رقابتهای سیاسی نهتنها اشكالي ندارد، ميتواند اهرمي دموكراتيك نيز بهشمار آید. مسئله بر سر اين است كه این «اتاق فكر» بهجاي خلق بديل يا طرح انتقادات جدي، در پي آن است تا ناكارآمدي و عدم مديريت منابع در دولت قبلي را به گردن بعديها بيندازد. ميتوان نتيجه گرفت كه اتاق فكر مخالفان روحاني به قاعده بازي پايبند نيست. آنها پیاپی به این حملات ادامه میدهند و هدفشان نیز اصلاح امور و جلوگیری از خطاهای احتمالی دولت نیست. برنامه عملیاتی آنها در این مسیر جدیتر از هشداردادن و افشاگریهاست و ازاینمیان، ازکارانداختن ماشین اقتصادی دولت، شاید سرراستترین هدف آنها باشد. برای این کار مدیران اقتصادی دولت را نشانه گرفتهاند تا آنها را از ریخت بیندازند و ناکارآمد جلوهشان دهند. بیتردید در بدنه فربه دولت روحانی نقاط ضعفی برای حمله و انتقاد وجود دارد که مخالفان نیز درصدد حمله به همین نقاط ضعفاند و تا اسقاط ماشین اقتصادی از پا نمینشینند. ازاینرو است که درک و دریافت درست از برنامههای اتاق فکر مخالفان دولت حیاتی است؛ اما حیاتیتر از آن تنندادن به بازی عوامفریبانه آنها است.
از آنجا که اصولگرایان، خود دولت پاکدستی! را روی کار آوردهاند، بهخوبی با نقاطِ احتمالی آشنا هستند که پاکدستی آنجا امکان بروز دارد. این تئوری، یعنی تحریک احساسات مردم فقیر، که هنوز بعد از هشت سال دولت احمدینژاد و سه سال دولت روحانی تشنه عدالتاند، آنقدر کارایی دارد که قطار اقتصادی دولت را از ریل خارج کند و بهسمت اقتصاد انحصاری بازگرداند. نباید در بازی عوامفریبانه مخالفان دولت شرکت کرد؛ زیرا حمله به دولت احمدینژاد و بازخوانی سیاستِ اقتصادی دولت او از این منظر که «رطبخورده منع رطب کِی کند»، دیگر کارساز نیست. عملکرد دولت احمدینژاد در این زمینه اظهرمنالشمس است. دولت احمدینژاد پیش از آنکه به دست اصلاحطلبان و منتقدانش اسقاط شود، در همان زمان حیاتش از ریخت افتاده بود. تندادن به آنتاگونیسم دولت کنونی و دولت قبل، به نفع دولت بیحیات است.
اصلاحطلبان اصیل امروز و چپهای دیروز به عدالتخواهی و برابریطلبی شهرت دارند و اگر مردم به این باور نداشتند، با جملهای مختصر پای صندوقهای رأی نمیآمدند. نباید این اعتبار را در جنگهای نامنظم سیاسی ذبح کرد. بازگویی و تکرار یک ارزش، از ارزش آن میکاهد. خاصه اینکه در میان مردم باور جدی به پاکدستی مخالفان دولت روحانی وجود ندارد. تنها راه مانده، روشنگری سیاسی است: روشنگری در میان مردمي که بسیاری از آنها به نان شب محتاجاند، که آنهم کار چندان سادهای نیست.
اتاق فکر مخالفان دولت روحانی با تاکتیک قدیمی خود -جنگهای نامنظم سیاسی- وارد عمل شدهاند. اصلاحطلبان بهخوبی این تاکتیکها را میشناسند. خاصه رئیس دولت اصلاحات که هر روز با مصداقی از این جنگهای نامنظم سروکار داشت و ازاینرو بهدشواری توانست وعدههایش را محقق کند و گاه ناگزیر شد از خیرِ برخی از آنها بگذرد. برنامه اتاق فکر مخالفان دولت در آن دوران، ضربهزدن به نقاط آسیبپذیر دولت اصلاحات بود. در نظرِ مخالفان، نقاط ضعف جایی بود که میشد مردم را درست یا غلط در برابر دولت قرار داد. تحریک احساسات و عواطف مذهبی مردم در صدر این تاکتیکها بود. جنگهای نامنظم سیاسیِ آن دوران بیش از همه در جبهههای اعتقادی رخ میداد.
اتاق فکر مخالفان دولت اصلاحات وانمود میکردند این دولت پایبندی جدی به مبانی اعتقادی ندارد و ازاینرو هر بار به نقطه آسیبی هرچند کوچک هجمه میکردند. این نقطه آسیبپذیر حتی میتوانست انتشار یک کتاب باشد. استیضاح وزیر ارشاد وقت در همین فرایند معنا مییابد. مخالفان دولت با تحت فشار قراردادن دولت اصلاحات دست بالا را داشتند. آنها با حمله به معبرهای کوچک دولت درصدد ازکارانداختن خودِ دولت بودند، نه اصلاح یا انتقاد از دولت به جانبداری از مردم. اگرچه آنها در برخی خواستههای برنامهریزیشده خود به پیامدهای توأم با موفقیتی دست یافتند؛ اما این تمام ماجرا نبود. پس از گذشت زمان پیامدهای ناخواستهای بروز کرد که مخالفان هرگز فکر آن را نکرده بودند.
به مصرف روغن زیتونهای قاچاق هشدار داد
و به مردم توصیه کرد که از زیتونهای بیهسته، زیتون سیاه، روغن زیتون بیبو و
تصفیه شده به هیچ وجه استفاده نکنند.
سیداحمد بلندنظر در گفتوگو با ایسنا، در مورد ویژگیهای روغن زیتون اصل گفت: در ارزیابی حسی از روغن زیتون باید حواس بینایی، بویایی و چشایی را به کار گرفت، به این صورت که روغن زیتون اصل رنگی سبز مایل به زرد دارد، اما این تنها ویژگی روغن زیتون حقیقی نیست.
وی با بیان ویژگیهای زیتون و روغن زیتون مرغوب به مردم توصیه کرد از زیتون بیهسته، زیتون سیاه، روغن زیتون بیبو و تصفیه شده به هیچ وجه استفاده نکنند.
ویژگیهایی روغن زیتون اصل
بلندنظر ادامه داد: روغن زیتون اصل باید یا بوی زیتون رسیده را بدهد یا بویی شبیه بوی گوجهفرنگی و یا با بوییدن آن بویی شبیه علف تازه کوتاه شده را بدهد.
رییس شورای ملی زیتون اضافه کرد: از طریق چشایی نیز میتوان روغن زیتون اصل را تشخیص داد. به این صورت که باید یک قاشق غذاخوری روغن زیتون را روی زبان ریخت و بعد از دوبار نفس عمیق کشیدن و هوا را از روی روغن زیتون عبور دادن آن را بلعید. اولین اتفاقی که باید رخ بدهد این است که مزه آن باید کاملا تلخ باشد و دوم اینکه بعد از بلعیدن روغن زیتون باید ۱۰ تا ۵۰ ثانیه احساسی شبیه به سوزش در گلوی شخص به وجود آید.
بلندنظر با اشاره به تشخیص روغن زیتون اصل از طریق آزمایشگاه نیز گفت: این موضوع هم زمانبر است و هم برای تشخیص ۲۰۰ سیسی از روغن زیتون اصل از طریق آزمایشگاه که مبلغ زیادی هم باید هزینه شود. در نتیجه به عامه مردم توصیه میشود از روش ارزیابی حسی روغن زیتون اصل را از تقلبی شناسایی کنند.
وی درباره پیشبینی مقدار تولید امسال نیز گفت: در حال حاضر بسیار زود است که در مورد مقدار تولید پیشبینی کنیم، چرا که زیتون در شمال کشور تازه روی درختان تشکیل شده و در جنوب نیز یک ماه زود است که در این مورد اظهارنظر شود. البته میوه زیتون را میتوان روی درخت دید، اما اینکه چقدر از این میوه در نهایت درشت میشود و پرورش مییابد قابل بیان نیست. اما در نیمههای شهریورماه میتوان گفت که چه مقدار امسال زیتون تولید خواهیم کرد.
غنی شدن ایران از زیتون کنسروی
رییس شورای ملی زیتون در پاسخ به اینکه چقدر از زیتون تولیدی، روغنی و چه مقدار کنسروی است، توضیح داد: قرار بر این بود که ۸۰ درصد میوه زیتون به صورت روغنی باشد تا از این طریق از واردات زیاد زیتون نجات یابیم. اما در عمل این موضوع عکس شد و حدود ۸۰ درصد از زیتونهای تولیدی کنسروی بودند و تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد آن زیتونهای روغنی هستند.
بلندنظر از عوامل کمبودن تولید زیتونهای روغنی گفت: یکی از دلایل این موضوع این است که از سالهای گذشته که طرح طوبی شروع شد اطلاعاتی را شتابزده و مطالعه نشده از شمال کشور برای قسمتهای جنوبی کشور که زیتون تولید میکردند فرستاده شد در صورتی که این دو نقطه از کشور از نظر اقلیمی با یکدیگر متفاوت هستند. در نتیجه جنوب کشور گرفتار بیباری و کمباری شد.
وی ادامه داد: از طرفی در جنوب کشور به علت کمبود آب، کشاورزان ترجیح میدهند که زیتون را به صورت کنسروی برداشت کنند، چرا که در این صورت علاوه بر غلبه بر مشکل بیآبی زودتر نیز محصول خود را به فروش میرسانند و به پول میرسند.
نیاز سالانه به واردات ۱۵ هزار تن روغن زیتون
رییس شورای ملی زیتون با بیان اینکه خوشبختانه دو سال است در شمال کشور خبری از مگس زیتون نیست، اظهار کرد: از آنجاکه در سالهای گذشته مگس زیتون در باغهای زیتون وجود داشت باغداران از ترس اینکه گرفتار مگس شوند، زودتر از موقع و قبل از اینکه سنتز زیتون که در میوه شروع میشود آن را از درخت جدا و به کنسرو تبدیل کردند.
بلندنظر افزود: مجموعه این عوامل باعث شد ۷۰ تا ۸۰ درصد زیتون تولیدی کنسروی باشد. در نتیجه با تولید مازاد زیتون کنسروی مواجه هستیم و شورای ملی زیتون به دنبال صادرات کنسرو زیتون است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که سالانه باید بین ۱۲ تا ۱۵ هزار تن روغن زیتون وارد کنیم. اگر سرانه مصرف روغن زیتون را ۲۵۰ گرم بدانیم سالانه به ۲۰ هزار تن روغن زیتون نیاز است این در حالی است که بیش از ۴۰۰۰ تن روغن زیتون در داخل تولید نمیشود.
۹۰ درصد روغن زیتونهای قاچاق تفاله زیتون است
رییس شورای ملی زیتون در مورد قاچاق روغن زیتون نیز بیان کرد: مقدار زیادی از روغن زیتون به صورت قاچاق وارد میشود و موضوع بدتر این است که معمولا این روغنهای قاچاق توفاله هستند یعنی آن روغن زیتونها از توفاله زیتون گرفته شدهاند که در ایران واردات آن کاملا ممنوع است. در اروپا نیز خانوادههایی که از توان مالی پایینی برخوردارند از این نوع روغن زیتون استفاده میکنند.
بلندنظر در مورد راهکارهای مبارزه با قاچاق زیتون گفت: اگر از دولت بخواهیم با قاچاق زیتون مبارزه کند مانند گذشته یک مدت از قاچاق جلوگیری میکند و بعد از آن دوباره شرایط به وضع قبل برمیگردد. شورای ملی زیتون تنها یک راهکار اساسی را برای مبارزه با قاچاق در شرایط فعلی درست میداند و آن فرهنگسازی و شناساندن کالای قاچاق به مردم است تا خود مردم کالای قاچاق را خریداری نکنند لذا نبود تقاضا باعث شود که دیگر این کالاها به صورت قاچاق وارد نشود.
رییس شورای ملی زیتون تصریح کرد: مردم باید بدانند تعدادی از روغن زیتونهای قاچاق به صورت ترکیبی هستند به این صورت که ۹۰ درصد از این روغنها دارای کیفیت بسیار پایین و ۱۰ درصد از آن روغنزیتون مرغوب است.
وی در مورد تعرفه واردات کنسرو زیتون و روغن زیتون گفت: واردات کنسرو زیتون که کاملا ممنوع است، چون زیتونهای کنسروی روی دست باغداران مانده است. تعرفه واردات روغن زیتون فلهای ۲۶ درصد است که اگر واردات به صورت شیشهای باشد باید تعرفه آن را بسیار بیشتر از اینها حتی تا مقدار ۲۰۰ درصد بالا ببرند، چرا که اگر روغن زیتون خارجی به صورت شیشهای وارد شود در واقع از کار خارجیها حمایت میکنیم. در صورتی که روغن زیتون میتواند به صورت فله وارد شود و در ایران بستهبندی و توزیع شود که این موضوع خود نوعی حمایت از کار ایرانی است.
سیداحمد بلندنظر در گفتوگو با ایسنا، در مورد ویژگیهای روغن زیتون اصل گفت: در ارزیابی حسی از روغن زیتون باید حواس بینایی، بویایی و چشایی را به کار گرفت، به این صورت که روغن زیتون اصل رنگی سبز مایل به زرد دارد، اما این تنها ویژگی روغن زیتون حقیقی نیست.
وی با بیان ویژگیهای زیتون و روغن زیتون مرغوب به مردم توصیه کرد از زیتون بیهسته، زیتون سیاه، روغن زیتون بیبو و تصفیه شده به هیچ وجه استفاده نکنند.
ویژگیهایی روغن زیتون اصل
بلندنظر ادامه داد: روغن زیتون اصل باید یا بوی زیتون رسیده را بدهد یا بویی شبیه بوی گوجهفرنگی و یا با بوییدن آن بویی شبیه علف تازه کوتاه شده را بدهد.
رییس شورای ملی زیتون اضافه کرد: از طریق چشایی نیز میتوان روغن زیتون اصل را تشخیص داد. به این صورت که باید یک قاشق غذاخوری روغن زیتون را روی زبان ریخت و بعد از دوبار نفس عمیق کشیدن و هوا را از روی روغن زیتون عبور دادن آن را بلعید. اولین اتفاقی که باید رخ بدهد این است که مزه آن باید کاملا تلخ باشد و دوم اینکه بعد از بلعیدن روغن زیتون باید ۱۰ تا ۵۰ ثانیه احساسی شبیه به سوزش در گلوی شخص به وجود آید.
بلندنظر با اشاره به تشخیص روغن زیتون اصل از طریق آزمایشگاه نیز گفت: این موضوع هم زمانبر است و هم برای تشخیص ۲۰۰ سیسی از روغن زیتون اصل از طریق آزمایشگاه که مبلغ زیادی هم باید هزینه شود. در نتیجه به عامه مردم توصیه میشود از روش ارزیابی حسی روغن زیتون اصل را از تقلبی شناسایی کنند.
وی درباره پیشبینی مقدار تولید امسال نیز گفت: در حال حاضر بسیار زود است که در مورد مقدار تولید پیشبینی کنیم، چرا که زیتون در شمال کشور تازه روی درختان تشکیل شده و در جنوب نیز یک ماه زود است که در این مورد اظهارنظر شود. البته میوه زیتون را میتوان روی درخت دید، اما اینکه چقدر از این میوه در نهایت درشت میشود و پرورش مییابد قابل بیان نیست. اما در نیمههای شهریورماه میتوان گفت که چه مقدار امسال زیتون تولید خواهیم کرد.
غنی شدن ایران از زیتون کنسروی
رییس شورای ملی زیتون در پاسخ به اینکه چقدر از زیتون تولیدی، روغنی و چه مقدار کنسروی است، توضیح داد: قرار بر این بود که ۸۰ درصد میوه زیتون به صورت روغنی باشد تا از این طریق از واردات زیاد زیتون نجات یابیم. اما در عمل این موضوع عکس شد و حدود ۸۰ درصد از زیتونهای تولیدی کنسروی بودند و تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد آن زیتونهای روغنی هستند.
بلندنظر از عوامل کمبودن تولید زیتونهای روغنی گفت: یکی از دلایل این موضوع این است که از سالهای گذشته که طرح طوبی شروع شد اطلاعاتی را شتابزده و مطالعه نشده از شمال کشور برای قسمتهای جنوبی کشور که زیتون تولید میکردند فرستاده شد در صورتی که این دو نقطه از کشور از نظر اقلیمی با یکدیگر متفاوت هستند. در نتیجه جنوب کشور گرفتار بیباری و کمباری شد.
وی ادامه داد: از طرفی در جنوب کشور به علت کمبود آب، کشاورزان ترجیح میدهند که زیتون را به صورت کنسروی برداشت کنند، چرا که در این صورت علاوه بر غلبه بر مشکل بیآبی زودتر نیز محصول خود را به فروش میرسانند و به پول میرسند.
نیاز سالانه به واردات ۱۵ هزار تن روغن زیتون
رییس شورای ملی زیتون با بیان اینکه خوشبختانه دو سال است در شمال کشور خبری از مگس زیتون نیست، اظهار کرد: از آنجاکه در سالهای گذشته مگس زیتون در باغهای زیتون وجود داشت باغداران از ترس اینکه گرفتار مگس شوند، زودتر از موقع و قبل از اینکه سنتز زیتون که در میوه شروع میشود آن را از درخت جدا و به کنسرو تبدیل کردند.
بلندنظر افزود: مجموعه این عوامل باعث شد ۷۰ تا ۸۰ درصد زیتون تولیدی کنسروی باشد. در نتیجه با تولید مازاد زیتون کنسروی مواجه هستیم و شورای ملی زیتون به دنبال صادرات کنسرو زیتون است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که سالانه باید بین ۱۲ تا ۱۵ هزار تن روغن زیتون وارد کنیم. اگر سرانه مصرف روغن زیتون را ۲۵۰ گرم بدانیم سالانه به ۲۰ هزار تن روغن زیتون نیاز است این در حالی است که بیش از ۴۰۰۰ تن روغن زیتون در داخل تولید نمیشود.
۹۰ درصد روغن زیتونهای قاچاق تفاله زیتون است
رییس شورای ملی زیتون در مورد قاچاق روغن زیتون نیز بیان کرد: مقدار زیادی از روغن زیتون به صورت قاچاق وارد میشود و موضوع بدتر این است که معمولا این روغنهای قاچاق توفاله هستند یعنی آن روغن زیتونها از توفاله زیتون گرفته شدهاند که در ایران واردات آن کاملا ممنوع است. در اروپا نیز خانوادههایی که از توان مالی پایینی برخوردارند از این نوع روغن زیتون استفاده میکنند.
بلندنظر در مورد راهکارهای مبارزه با قاچاق زیتون گفت: اگر از دولت بخواهیم با قاچاق زیتون مبارزه کند مانند گذشته یک مدت از قاچاق جلوگیری میکند و بعد از آن دوباره شرایط به وضع قبل برمیگردد. شورای ملی زیتون تنها یک راهکار اساسی را برای مبارزه با قاچاق در شرایط فعلی درست میداند و آن فرهنگسازی و شناساندن کالای قاچاق به مردم است تا خود مردم کالای قاچاق را خریداری نکنند لذا نبود تقاضا باعث شود که دیگر این کالاها به صورت قاچاق وارد نشود.
رییس شورای ملی زیتون تصریح کرد: مردم باید بدانند تعدادی از روغن زیتونهای قاچاق به صورت ترکیبی هستند به این صورت که ۹۰ درصد از این روغنها دارای کیفیت بسیار پایین و ۱۰ درصد از آن روغنزیتون مرغوب است.
وی در مورد تعرفه واردات کنسرو زیتون و روغن زیتون گفت: واردات کنسرو زیتون که کاملا ممنوع است، چون زیتونهای کنسروی روی دست باغداران مانده است. تعرفه واردات روغن زیتون فلهای ۲۶ درصد است که اگر واردات به صورت شیشهای باشد باید تعرفه آن را بسیار بیشتر از اینها حتی تا مقدار ۲۰۰ درصد بالا ببرند، چرا که اگر روغن زیتون خارجی به صورت شیشهای وارد شود در واقع از کار خارجیها حمایت میکنیم. در صورتی که روغن زیتون میتواند به صورت فله وارد شود و در ایران بستهبندی و توزیع شود که این موضوع خود نوعی حمایت از کار ایرانی است.