روزی نامه ی جکومتی جمهوری اسلامی
3 شنبه 8 تیرماه سال 1395
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری "افشای
اوج فریبکاری اردوغان "
چرا رطب خورده منع رطب کرده است؟ یااینکه چرا نقد رها و نسیه مطرح شده است؟ مگر پس از 15 سال اقامت که خمینی در نجف
داشت ولی از بدورو رود بی احساس خود به ایران که فرصت طلبانه انقلاب مردم ایران را
مصادره کرد وبرای قبضه و انحصاری کردن قدرت تاتوانست شیادانه وعده های دروغین به
مردم ایران داد تا اینکه توانست با یک کلمه نه کم و نه یک کلمه بیش جمهوری اسلامی مورد نظرش
را بنانهد که زدو بندش زیردرخت سیب در پاریس باازمابهتران شده بود تا حال جانشین وی و سایر دست
اندرکار این رژیم عوامفرین دین فروش حرف راست گفته و با فرافکنی عوامفریبی نشده
است که اکنون سرمقاله نویس باآدرس غلط دادن یقه اردوغان رئیس جمهور ترکیه را گرفته ومتهمش به فریبکاری کرده است که چرا
رابطه اش را با اسراییل عادی کرده و خواهان پایان دادن به محاصره غزه شده است ؟ چون وکیل مدافع تسخیری و
سخنگوونماینده انحصاری فلسطین رژیم وارونه ی ولایت فقیه می باشد.برای اینکه بیش از
37 سال است که ازپشت به جنبش آزادیخواهانه ملت فلسطین خنجر زده و باروند مذاکرات
صلح فلسطین با اسراییل ازطریق برپایی جنگ افروزی مخالفت وکارشکنی شدید کرده است.
از سرگیری مناسبات
رسمی ترکیه و رژیم صهیونیستی پس از شش سال تنش و تیرگی، به موضوع مهمی در روند
تحولات منطقه تبدیل شده است، پدیدهای که اوج فریبکاری اردوغان علیرغم تمامی
شعارهایش را آشکار میکند.
رجب طیب اردوغان پس از بحران حمله کوماندوهای رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره که طی آن 9 نفر کشته و عده بیشتری مجروح شدند، سه شرط برای پایان یافتن بحران و بهبود مناسبات با صهیونیستها معین کرد. از جمله پایان محاصره نظامی غزه، عذرخواهی رسمی رژیم صهیونیستی و پرداخت غرامت به خانواده قربانیان جنایات صهیونیستی که منهای مورد آخر، هیچکدام هنوز تحقق نیافته و مشخصاً محاصره نظامی غزه و جنایات صهیونیستها حتی تشدید هم شده است.
صرفنظر از این موضوع، زمان و نحوه از سرگیری مناسبات فیمابین در مقطع کنونی بسیار پرمعنی است و به وضوح نشانگر عقب نشینی ترکیه از مواضعش تلقی میشود. در واقع صهیونیستها با فرصت طلبی سعی کردهاند ترکیه را در اوج انزوای سیاسی در منطقه و فرامنطقه برای از سرگیری روابط فیمابین تحت فشار قرار دهند.
با اینکه اردوغان در تبلیغات انتخاباتی مدعی تلاش برای به صفر رساندن تنش با همسایگان بود، عملاً به اصلیترین عامل بحران زائی در منطقه تبدیل شده است. آنکارا از سرمایهگذاری بدفرجام در ایجاد بحرانهای تروریستی در عراق و سوریه عملاً زیان دیده و تقریباً بدون استثنا در تمامی زمینههای مرتبط شکست خورده است. علاوه بر این، ترکیه در تلاش برای همراه ساختن آمریکا و اتحادیه اروپا در مواجهه با کردهای سوریه هم ناکام شده و در انزوای کامل به سر میبرد. حتی سرکوب کردهای ترکیه هم برای اردوغان و دستیارانش به یک بحران کامل و تمام عیار تبدیل گردیده است. همچنین ترکیه نزد افکار عمومی داخل، منطقه و در سطح جهان به عنوان همدست داعش و سایر تروریستها شناخته میشود که از طریق قاچاق نفت و اسلحه از طریق سازمانهای امنیتی ترکیه در خدمت ماشین جنگی تروریستها قرار دارد.
تحریمها و اقدامات تنبیهی روسیه علیه اردوغان هم به قدری برای اردوغان گران تمام شده که علیرغم تماسها و مکاتبات برای دلجوئی از پوتین، تلاش وی راه به جائی نبرده است. از سوی دیگر ماجرای پناهندگان و بحرانی که اروپا با آن مواجه گردید، برای ترکیه فرصتی جهت باجخواهی و دریافت ویزای شینگن و شش میلیارد یورو پول فراهم کرد ولی اتحادیه اروپا به سرعت موضع خود را تغییر داد و همه چیز به جای نخست بازگشت. اردوغان، با فریبکاری مدعی حمایت از فلسطینیها بود و با حماس هم نرد عشق میباخت ولی با فشار صهیونیستها همه چیز را مطابق میل اشغالگران تغییر داد و دست رد بر سینه رهبران حماس زد. اما هنوز مدعی است که فلسطین در قلبش جا دارد! و فلسطینیها را قربانی تفاهماتش با تلآویو نخواهد کرد. آن تصمیمات ناپایدار و این چرخشهای حیرتانگیز، عملاً از اردوغان چهرهای فرصتطلب و ابنالوقت را ترسیم کرده که فقط به منافع موهوم خود میاندیشد اما قادر نیست کسی را با این سیاستهای بیثبات کننده، همراه سازد. حتی در حوزه فعالیتهای حزبی هم اردوغان با مقاومتها، مخالفتها و ناکامیهای فراوانی مواجه است. استعفای اجباری «احمد داود اوغلو» نخستوزیر حزبی و رهبر حزب عدالت و توسعه و مهمتر از آن تضاد آشکار «عبدالله گل» رئیسجمهور سابق با اردوغان، بیانگر موقعیت متزلزل و شکننده اردوغان درون حزب حاکم عدالت و توسعه است که فقط به حزب دیکتاتوری تاکنون سر پا مانده است. از این دیدگاه، چگونه چنین چرخشها و مانورهای سیاسی پرتلاطم و غیرمنتظره توجیهپذیر است؟ قاعدتاً دو احتمال وجود دارد که معنی و مفهوم خاص خود را به همراه دارند. نخست آنکه تمامی آنچه گفته میشد، شعاری بیش نبود و اردوغان هرگز تضادی با صهیونیستها نداشته و از همان ابتدا هم قرار بر هماهنگی با اسرائیل داشته است. همکاری آشکار و نهان اردوغان و اطرافیانش با جبهه وسیع تروریستها در منطقه که از حمایت صریح صهیونیستها برخوردار بودهاند، تردیدی باقی نمیگذارد که ارتباط و هماهنگی اردوغان با صهیونیستها در طرحهای منطقهای حتی برای لحظهای هم قطع نشده است. از این زاویه، چه مانورهای تبلیغاتی دیروز در تعارض با صهیونیستها و چه لبخند رضایت امروز اردوغان با منشاء عوام فریبی، برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد واقعی اردوغان صورت گرفته و میگیرد.
احتمال دوم، اینکه اردوغان پس از ماجرای کشتی مرمره واقعاً درصدد برخورد با صهیونیستها بوده ولی توان و ظرفیت مقابله با صهیونیستها را نداشته است. اگر این احتمال صحیح باشد، به منزله سردرگمی، بیکفایتی، ندانم کاری و بیبرنامگی اردوغان در صحنه رویاروئی با پدیدههای پیرامونی است که برای صفر کردن تنش با همسایگان شعار میدهد ولی با همه همسایگانش برای خوشایند اشغالگران صهیونیست در میافتد و ترکیه را به لانه تروریستها تبدیل میکند و خود نیز به دلالی اسلحه برای تروریستها میپردازد و دست آخر با اشغالگران صهیونیست نرد عشق میبازد، پدیدهای که آن هم از عوام فریبی اردوغان حکایت دارد!
رجب طیب اردوغان پس از بحران حمله کوماندوهای رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره که طی آن 9 نفر کشته و عده بیشتری مجروح شدند، سه شرط برای پایان یافتن بحران و بهبود مناسبات با صهیونیستها معین کرد. از جمله پایان محاصره نظامی غزه، عذرخواهی رسمی رژیم صهیونیستی و پرداخت غرامت به خانواده قربانیان جنایات صهیونیستی که منهای مورد آخر، هیچکدام هنوز تحقق نیافته و مشخصاً محاصره نظامی غزه و جنایات صهیونیستها حتی تشدید هم شده است.
صرفنظر از این موضوع، زمان و نحوه از سرگیری مناسبات فیمابین در مقطع کنونی بسیار پرمعنی است و به وضوح نشانگر عقب نشینی ترکیه از مواضعش تلقی میشود. در واقع صهیونیستها با فرصت طلبی سعی کردهاند ترکیه را در اوج انزوای سیاسی در منطقه و فرامنطقه برای از سرگیری روابط فیمابین تحت فشار قرار دهند.
با اینکه اردوغان در تبلیغات انتخاباتی مدعی تلاش برای به صفر رساندن تنش با همسایگان بود، عملاً به اصلیترین عامل بحران زائی در منطقه تبدیل شده است. آنکارا از سرمایهگذاری بدفرجام در ایجاد بحرانهای تروریستی در عراق و سوریه عملاً زیان دیده و تقریباً بدون استثنا در تمامی زمینههای مرتبط شکست خورده است. علاوه بر این، ترکیه در تلاش برای همراه ساختن آمریکا و اتحادیه اروپا در مواجهه با کردهای سوریه هم ناکام شده و در انزوای کامل به سر میبرد. حتی سرکوب کردهای ترکیه هم برای اردوغان و دستیارانش به یک بحران کامل و تمام عیار تبدیل گردیده است. همچنین ترکیه نزد افکار عمومی داخل، منطقه و در سطح جهان به عنوان همدست داعش و سایر تروریستها شناخته میشود که از طریق قاچاق نفت و اسلحه از طریق سازمانهای امنیتی ترکیه در خدمت ماشین جنگی تروریستها قرار دارد.
تحریمها و اقدامات تنبیهی روسیه علیه اردوغان هم به قدری برای اردوغان گران تمام شده که علیرغم تماسها و مکاتبات برای دلجوئی از پوتین، تلاش وی راه به جائی نبرده است. از سوی دیگر ماجرای پناهندگان و بحرانی که اروپا با آن مواجه گردید، برای ترکیه فرصتی جهت باجخواهی و دریافت ویزای شینگن و شش میلیارد یورو پول فراهم کرد ولی اتحادیه اروپا به سرعت موضع خود را تغییر داد و همه چیز به جای نخست بازگشت. اردوغان، با فریبکاری مدعی حمایت از فلسطینیها بود و با حماس هم نرد عشق میباخت ولی با فشار صهیونیستها همه چیز را مطابق میل اشغالگران تغییر داد و دست رد بر سینه رهبران حماس زد. اما هنوز مدعی است که فلسطین در قلبش جا دارد! و فلسطینیها را قربانی تفاهماتش با تلآویو نخواهد کرد. آن تصمیمات ناپایدار و این چرخشهای حیرتانگیز، عملاً از اردوغان چهرهای فرصتطلب و ابنالوقت را ترسیم کرده که فقط به منافع موهوم خود میاندیشد اما قادر نیست کسی را با این سیاستهای بیثبات کننده، همراه سازد. حتی در حوزه فعالیتهای حزبی هم اردوغان با مقاومتها، مخالفتها و ناکامیهای فراوانی مواجه است. استعفای اجباری «احمد داود اوغلو» نخستوزیر حزبی و رهبر حزب عدالت و توسعه و مهمتر از آن تضاد آشکار «عبدالله گل» رئیسجمهور سابق با اردوغان، بیانگر موقعیت متزلزل و شکننده اردوغان درون حزب حاکم عدالت و توسعه است که فقط به حزب دیکتاتوری تاکنون سر پا مانده است. از این دیدگاه، چگونه چنین چرخشها و مانورهای سیاسی پرتلاطم و غیرمنتظره توجیهپذیر است؟ قاعدتاً دو احتمال وجود دارد که معنی و مفهوم خاص خود را به همراه دارند. نخست آنکه تمامی آنچه گفته میشد، شعاری بیش نبود و اردوغان هرگز تضادی با صهیونیستها نداشته و از همان ابتدا هم قرار بر هماهنگی با اسرائیل داشته است. همکاری آشکار و نهان اردوغان و اطرافیانش با جبهه وسیع تروریستها در منطقه که از حمایت صریح صهیونیستها برخوردار بودهاند، تردیدی باقی نمیگذارد که ارتباط و هماهنگی اردوغان با صهیونیستها در طرحهای منطقهای حتی برای لحظهای هم قطع نشده است. از این زاویه، چه مانورهای تبلیغاتی دیروز در تعارض با صهیونیستها و چه لبخند رضایت امروز اردوغان با منشاء عوام فریبی، برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد واقعی اردوغان صورت گرفته و میگیرد.
احتمال دوم، اینکه اردوغان پس از ماجرای کشتی مرمره واقعاً درصدد برخورد با صهیونیستها بوده ولی توان و ظرفیت مقابله با صهیونیستها را نداشته است. اگر این احتمال صحیح باشد، به منزله سردرگمی، بیکفایتی، ندانم کاری و بیبرنامگی اردوغان در صحنه رویاروئی با پدیدههای پیرامونی است که برای صفر کردن تنش با همسایگان شعار میدهد ولی با همه همسایگانش برای خوشایند اشغالگران صهیونیست در میافتد و ترکیه را به لانه تروریستها تبدیل میکند و خود نیز به دلالی اسلحه برای تروریستها میپردازد و دست آخر با اشغالگران صهیونیست نرد عشق میبازد، پدیدهای که آن هم از عوام فریبی اردوغان حکایت دارد!