گزیده خبرهای ویژه تحریف شده

 گزیده خبرهای ویژه تحریف شده 11- خرداد -1401 

«سلام فرمانده» تا مغز استخوان ضد انقلاب را سوزاند
عصبانیت ضد انقلاب و منافقین از رویش‌های جمهوری اسلامی در دهه پنجم آن است و نه آن گونه که تظاهر می‌کنند، جشن و...
روزنامه همشهری در یادداشتی با اشاره به اجتماع صد هزار نفری ورزشگاه آزادی و همخوانی سرود حماسی «سلام فرمانده» توسط خانواده‌ها و کودکان نوشت: آنچه در پنجم خرداد 1401 در ورزشگاه آزادی رقم خورد، تصویری از جامعه‌پردازی و تمدن‌‌سازی جمهوری اسلامی است. نشان داد که نسل‌های جدید این کشور، وارد فرآیند بزرگ جهانی‌‌سازی انقلاب اسلامی ایران شده‌اند. مثل روز روشن کرد که انقلاب اسلامی ما با حفظ و پایبندی به شعارهای آرمانی خود همچنان به پیش می‌رود و حالا نسل‌های جدید، پرچمدار این نهضت شده‌اند.
آنچه در ورزشگاه آزادی رقم خورد، برگی تازه از برکات بزرگ انقلاب اسلامی پیش چشمان همه دنیا قرار داد. اجتماع بی‌نظیر برای استغاثه به امام زمان(عج) و سرود خواندن برای آن امام غایب در ورزشگاه آزادی را بگذارید در کنار رونق‌گرفتن مساجد و فضاهای دینی، صف‌بستن جوانان برای مراسم اعتکاف، تشکیل صدها گروه داوطلب جهادی در نقاط مختلف کشور و.... آن وقت پازلی را می‌بینید از معجزه انقلاب اسلامی در بالابردن عیار معنویت در جامعه. حماسه ورزشگاه آزادی به وضوح نمایان کرد که ایمان مردم این سرزمین بسی ریشه‌دار و عمیق است.
عصبانیت ضدانقلاب داخلی و خارجی هم طبیعی است. خب میلیون‌ها دلار خرج‌کردن، ده‌ها رسانه معاند ایجادکردن، سال‌ها علیه جمهوری اسلامی تبلیغ‌کردن، نباید نتیجه‌اش حماسه‌ای می‌شد که در ورزشگاه آزادی رقم خورد. تن‌شان لرزیده وقتی حالا با نسلی مواجه شده‌اند که نه‌تنها به آرمان‌ها و اعتقادات این نظام پایبند است، بلکه برای ساختن ایران اسلامی بزرگ مصمم‌تر از گذشتگان به‌نظر می‌رسد. اصلا همین عصبانی‌شدن و بهانه‌آوردن و لاطائلات گفتن را می‌توان به پای موفقیت اجتماع بزرگ سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی نوشت.
اراذل سیاسی که سابقه سوت و کف‌کشیدن در روز عاشورای حسینی را در کارنامه‌ دارند، حالا پرچمدار عزای امام‌صادق(ع)، آن هم قبل از اذان مغرب و قبل از شروع شب شهادت شده‌اند. خبر هم ندارند که در همین اجتماع ورزشگاه آزادی، روضه حضرت صادق(ع) در آستانه غروب آفتاب خوانده شد و مردم عزاداری کردند. اوباش سیاسی که سابقه تلاش برای تحریم ملت ایران و مدفون‌کردن مردم زیر آوار اقتصادی را دارند، حالا با کلیدواژه «جشن» به‌دنبال قراردادن این اجتماع مهدوی مقابل غم مردم آبادان هستند. خبر هم ندارند که اساسا از جشن و سرور خبری نبود و ملت با چشمانی بارانی در این مراسم استغاثه به امام زمان (عج)، چندین‌بار با مردم آبادان ابراز همدردی و برای درگذشتگان این واقعه دردناک طلب آمرزش کردند.
خلاصه اینکه یک سرود ساده دهه‌نودی‌ها، حالا همه بافته‌های مخالفان جمهوری اسلامی را پنبه کرده و همین هم تا مغز استخوان آنها را سوزانده است.

دبه پشت دبه ماله پشت ماله!
همکار مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در دولت سابق گفت نه قطر و عمان و نه حتی چین و روسیه، در تراز میانجی مذاکره و توافق ایران با آمریکا نیست.
آفتاب یزد از قول دیاکو حسینی، نوشت: «بعد گذشت چهار دهه از قطع روابط تهران- واشنگتن، این دو کشور حتی اگر به زبان مشترکی در مباحث فی‌مابین نیز نرسیده باشند قطعاً به درک و فهم مشترکی رسیده‌اند که بتوانند روی آن دسته از اختلافات تمرکز کنند که قابل حل و رفع ابهام‌های موجود است
دیاکو حسینی در مواجهه با این پرسش که؛ تا چه اندازه به «حل اختلافات ایران و آمریکا بدون میانجی» اعتقاد دارد و نیز این که اساسا حل اختلافات نیاز بـه میانجی دارد یا خیـر؟ می‌گوید: فکر می‌کنم طرفین، دیدگاههای یکدیگر را به خوبی می‌فهمند مشکلات را به خوبی شناخته و بدان آگاهی دارند و نسبت به خطوط قرمز و حساسیت‌های متقابل هم مطلع هستند. بنابراین در چنین فضایی نیازی به میانجی وجود ندارد. علت اینکه در این شرایط قرار گرفتیم این است که چون آمریکا هنوز عضو برجام نیست و بر مبنای خطوط قرمزی که نظام ترسیم کرده امکان مذاکره ایران و آمریکا خارج از برجـام وجود نـدارد بنابراین به طور طبیعی و منطقی امکان مذاکره مستقیم ایران و آمریکا در خارج از برجام نیست. لذا در این بستر میانجی‌ها ناخودآگاه به میان می‌آیند همان طور که اتحادیه اروپـا و مسـئول آن آقای انریکه مورا کسی بود که در نقش میانجی و واسطه در انتقال اطلاعات وارد عمل شـد. همین طور روسیه در مقطعی فعالانه چنین نقش میانجی‌گرایانه‌ای را بازی می‌کرد و این اجتناب‌ناپذیر بـود. در حـوزه فراتـر از اعضای برجام میانجی‌گری در جهاتی می‌تواند مفید باشد به‌خصوص زمانی که پای کشورهای منطقه‌ای به میان می‌آیـد آنها هم به طور سنتی می‌توانند در نزدیک شدن دیدگاهها موثر باشـند به این دلیل که در نهایت حتی مسئله هسته‌ای ایـــران و اختلافات دیگر ایران و آمریکا تـا اندازه‌ای بعد منطقه‌ای پیدا می‌کند و در کشورهایی که رابطه دوستانه با ایران و آمریکا دارند در این بعد منطقه‌ای می‌توانند تسهیل‌گر باشند و برای مصالحه مشوق باشند. از این بعد است که می‌بینیم قطر و عمان که این پتانسیل را دارند می‌توانند نقش بازی کننـد و تا امروز هم به نظر می‌رسد نقش مثبتی را ایفا کردند. لذا در این چارچوب مشخص می‌توانیم از بحث میانجی‌گری هـم در درون برجـام هم بیـرون برجام استفاده کنیم.
حسینی در ادامه گفت: «هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در اندازه اختلافات ایران و آمریکا بتواند تسهیل کننده و میانجی باشد. زمانی وجود داشت که ایران و آمریکا هیچ نوع ارتباط رسمی با هم نداشتند و هر نوع ارتباطی تابو بود. بعد از برجام این تابو شکست و وزرای خارجه ایران و آمریکا رو در روی هم نشستند و باهم صحبت کردند و دست دادند و قـدم زدند بنابراین فکـر می‌کنم میانجی‌ها در شـرایط بسـیـار خاصی می‌توانند تسهیل کننده شـروع گفتگوها باشـند ولی در رابطه با موضوع ایران و آمریکا فکر می کنم طرفین شناخت نسبتا خوبی درباره دیدگاههای هم و مشکلات متقابل دارند لـذا به میانجی نیازی ندارنـد و آن تابویی هم که پیش از این بود نیسـت و مانع مهمی از پیش ما برداشته شده است بنابراین بدون میانجی می‌توانیم این کار را انجام دهیم. کشورهایی مانند عمان و قطر هم وزن ژئوپلتیکی زیادی ندارند که بتوانند خودشان را در تمامی حیطه‌های اختلافات ایران و آمریکا قرار دهنـد بنابراین معتقدم اگر فراتر از برجــــام بخواهد بین ایران و آمریکا مذاکره صورت گیرد بهتر است که دو جانبه و بدون میانجی اتفاق افتد و تجربه هم نشان می‌دهد در این شرایط رسیدن به نتیجه بسیار مطلوب‌تر و ممکن‌تر است و پیچیدگی کمتری پیدا خواهد کرد تا درگیر شدن میانجی‌های مختلف».
آنچه در گفت‌وگوی روزنامه آفتاب یزد، در حاشیه مانده و پرداخته نشده، هدف از مذاکره و عبرت‌های گذشته است. مذاکره صرفاً برای مذاکره انجام نمی‌شود و به خودی خود هیچ ارزشی ندارد که مستقیم یا با واسطه بودن آن محل بحث باشد.
هر مذاکره‌ای قرار است سرانجام به توافق منتهی شود و طرفین آن را به اجرا بگذارند. بنابراین اگر یک طرف مذاکره نه یک بار، بلکه چند بار- بلکه در هر نوبت مذاکره توافق- تعهداتش را مثل آب خوردن، زیر پا بگذارد و کمترین احساس شرمندگی هم نداشته باشد، ‌اصل احترام متقابل در مذاکره را به مسخره گرفته و دیگر قابل اعتنا و اعتماد نیست.
آمریکا چه در قرارداد الجزایر، چه در چند نوبت مذاکره موردی در دولت‌های هاشمی و خاتمی، چه درباره توافق در دولت اوباما (به میانجی‌گری ترکیه و برزیل)، و چه در موضوع برجام، چیزی به عنوان تعهد و وفای به عهده سرش نمی‌شود و فقط دبه کردن را بلد است.
بنابراین موضوع کنونی، این نیست که یک‌شبه کارشناس از ضرورت مذاکره مستقیم به جای مذاکره با واسطه حرف بزند. این اتفاق (مذاکره مستقیم) هم در حد پیاده‌روی، در مذاکرات قبل از برجام اتفاق افتاد و تمام این تجارب نشان می‌دهد چیزی به نام مذاکره و توافق با آمریکا،‌ سالبه به انتفای موضوع است.

آمریکا تودهنی خورد شرق، جور VOA را کشید!
روزنامه زنجیره‌ای شرق به جای VOA، علناً سنگ آمریکا را به سینه می‌زند.
این روزنامه در تحلیلی که باید از سوی رسانه‌های آمریکایی و به عنوان عملیات روانی علیه ایران منتشر می‌شد، نوشته است: «عافیت‌های تحریمی نفتی دولت بایدن به‌عنوان گامی اعتمادساز گویا به‌جای ایجاد فضای تسهیل‌کننده برای مذاکرات و حصول هرچه زودتر توافق، برعکس عمل کرده و عملاً تهران را دچار سوءمحاسبه کرد.
ایجاد فضای نسبی بازتر برای تهران در راستای فروش آزادانه‌تر نفت از سوی دولت بایدن و چراغ سبز واشنگتن به پکن، دهلی نو و ... برای خرید نفت از ایران در کنار تاثیرات جنگ اوکراین بر سیر صعودی بهای انرژی در جهان و مهم‌تر از آن نیاز اروپا و آمریکا به کشورهای تولید کننده نفتی برای پر کردن خلأ انرژی روسیه، جمهوری اسلامی را به این باور رساند که نیازی به احیای برجام و لغو تحریم ها نیست. زیرا در شرایط کنونی با افزایش کمی میزان فروش نفت با قیمت‌هایی بالاتر از 105 دلار که می‌تواند کسری یک‌میلیون بشکه فروش روزانه را پوشش دهد دیگر نباید به سمت حصول توافق در وین رفت؛ نگاهی که از سوی طیف رادیکال ضدبرجامی و رسانه‌های متبوع به صراحت مطرح شد.
در عین حال سناریوی دیگری که آن روی سوء‌محاسبه ایران را نشان می‌دهد امتیازگیری حداکثری از فضای بعد از جنگ اوکراین بود. تهران این تصور را داشته و دارد که در وضعیت فعلی که تقابل آمریکا و اروپا با روسیه در جنگ اوکراین به اوج رسیده است، غرب به توافق هسته‌ای با ایران برای بلااثر کردن اهرم فشار کرملین در مذاکرات وین نیاز بیشتری دارد، پس می‌توان به سمت امتیاز حداکثری با محوریت خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی رفت؛ موضعی که درست بعد از جنگ اوکراین از سوی تهران مطرح شد، غافل از اینکه با وجود اهمیت پایان دادن به نگرانی‌ها در خصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران ذیل حصول توافق، اما واشنگتن به هر قیمتی حاضر به احیای برجام نیست.
در این بین سه اتفاق و اقدام واشنگتن گویای آن است که دولت بایدن به دلایل متعدد به خصوص تداوم سوء‌محاسبه‌های تهران خواهان بستن فضای باز اعتمادسازی با طرف ایرانی است.
از تصمیم قاطع برای ماندن سپاه در لیست گروه‌های تروریستی تا توقیف و مصادره محموله نفتی ایران با فشار به آتن و مهمتر از همه اعمال تحریم‌های جدید علیه 20 فرد و شرکت با تابعیت‌ کشورهای مختلف به‌واسطه همکاری با سپاه و فروش نفت جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که بایدن حتی جدی‌تر از ترامپ پیچ شیر تحریم‌ها را سفت‌تر کرده است.
رجعت بایدن به سیاست توقیف محموله‌های نفتی و نیز به صفر رساندن فروش نفت ایران گواه آن است که ایران دیگر دست بازی برای فروش نفت ندارد. حال باید دید با تغییر فضای کنونی سوء‌محاسبه‌های تهران هم پایان خواهد یافت یا خیر؟»
این تحلیل نیابتی در حالی در روزنامه شرق منتشر شد که اولاً برخی اعضای این روزنامه در طول سال‌های اخیر از کشور گریخته و رسماً در خدمت رسانه‌های ضد ایرانی درآمده و یا با گروهک‌های برانداز مقیم خارج کشور همکاری می‌کنند. ثانیاً روزنامه شرق در موضع بزک‌کردن آمریکا و قابل اعتماد بودن شیطان بزرگ، از متهمان اصلی این خیانت است و تیتر معروف آن (امضای کری تضمین است) به تنهایی برای بازخواست مدیریت آن کفایت می‌کند. ضمن این‌که مدیر این روزنامه به اغراق و دروغ برای جاانداختن برجام در سال 94 اعتراف کرده است.
اما درباره تحلیل منتشره گفتنی است: اولاً برخلاف ادعای این روزنامه آمریکا هرگز در دولت بایدن، تحریم‌های نفتی ایران را سبک نکرد، بلکه آمریکا در یک سال اخیر، تحریم‌های نفتی ایران را دوبار تمدید کرده و حال آن که این تحریم‌ها با اصل برجام مغایر بوده است. در واقع با کنار رفتن دولت غربگرا و روی کارآمدن دولت انقلابی، اهتمام مضاعفی برای افزایش فروش نفت ایران پای کارآمد و توانست فروش نفت را از 500 هزار بشکه به 1/5 میلیون بشکه برساند. نکته جالب این که اگر برجام در پایین آمدن قیمت نفت تأثیر به‌سزایی داشت، قیمت بدون برجام افزایش چشمگیری پیدا کرده و آمریکا در اثر بحران اوکراین و انفجار مجدد قیمت، ناتوان از تشدید تحریم‌ها بوده است.
ثانیاً موضوع حذف سپاه از فهرست گروه‌های تروریستی با وجود اهمیت آن، فرع بر مطالبه اصلی ایران است و آمریکا برای کتمان گردن‌کشی خود القا می‌کند که گیر مذاکرات، ‌تحریم سپاه است. و حال آن که آمریکا برای تأمین اعتماد از دست رفته ایران در برجام، باید تحریم‌های اصلی را که مانع انتفاع ایران از برجام بوده، لغو کند و ضمناً تضمین معتبر ارائه دهد که عهدشکنی قبلی تکرار نمی‌شود.
ثالثاً تحریم اتباع و نهادهای ایرانی مختص یکی دو هفته اخیر نیست و در تمام دوره یک ساله دولت بایدن ادامه داشته، همچنان که به شکلی دیگر در دولت اوباما (پس از برجام) در قالب تحریم‌های ویزا و سیسادا و آیسا تکرار شد.
رابعاً خبط آمریکا در واداشتن یونان به توقیف نفتکش ایران، با تودهنی بی‌سابقه ایران در توقیف دو نفتکش که محموله یکی از آنها متعلق به آمریکاست، تودهنی تحقیرآمیزی را متوجه آمریکا کرد و این ضربه چنان دردناک و تحقیرآمیز بود که دولتمردان همیشه هوچی آمریکایی ترجیح دادند به روی خود نیاورند که ایران در ازای توقیف یک نفتکش، دو نفتکش را توقیف کرده است
.