بسلامتی دخترها. جالب
دخترا اولین روز بعد از عروسی زن و شوهـر توافـق کردن که
در را به روی هیچکــس باز نکنن...!
ابتدا پــــدر و مــادر پســـر آمـدن...
زن و شـوهر نگاهی به همدیگــر انداختن ...
اما چون از قبـل توافـــق کرده بودن
هیچکـــــدام در را باز نکــردن...ساعتـی بعـــد پــدر و مـادر دختــر آمــدن...زن
و شـوهر نگاهی به همدیگـر انداختن و اشـک در چشمـان زن جمع شد...و در این حال گفت
نمیتـــونم ببینم که پــدر و مـادرم پشت در باشند و در را روشـون بـاز
نــکنم...شوهـر چیزی نگفت و در را برویشـان گشود...اما این موضـوع را پیـش خـودش
نگـه داشت...سـالها گـذشت و خـداوند به آنها چهار پسـر داد...پنجمیـن فرزنـدشان
دختـر بود...برای تولـد این فرزنـد پــدر بسیار شـادی کرد و چنـد گوسفند را سر
بریـد و میهمانی مفصلی داد...
مــردم متعجبـانه از او پرسیدنــد علـت اینهمه
شادی و میهمانی دادن
چیست...؟!
مـرد بسادگی جواب داد: چون این همـون کسیـه که در را برویـم باز
میکنه...!