روزی نامه حکومتی
جمهوری اسلامی 4 شنبه 9 اسفند ماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " فرار از اطلاعرساني فرمايشي "
"از
آنجایی که در حکومت دیکتاتوری فاشیستی
مذهبی ولایت فقیه مطلقه تک صدایی، دمکراسی معنی ندارد و مردم هم محلی از اعراب
ندارند. بنابراین مشخص است که رکن چهارم دمکراسی یعنی مطبوعات وآزادی قلم وبیان هم
معنی ومفهومی ندارد چون ولی فقیه همکاره و غیر پاسخگوی به جای همه مردم حرف می زند
وتصمیم گیری می کند. به خصوص اینکه رژیم قرون وسطایی نا متعارف تعلق به دنیای مدرن کنونی ندارد تا که قرار باشد
رهبر ومسئولان بدون سانسور وتهدید با مردم گفتگو وسئوال وپرسش آزاد گفتاری داشته باشند. یا مطبوعات بدون تیغ تیز
سانسور آزادی نوشتار داشته باشند.بهرصورت سرمقاله نویس بدون توجه به اوایل انقلاب
که خمینی شیاد گفته بود اگر چنانچه همه مردم بگویند "نه " من بگویم " آری " همه باید بگویند "آری " بنیان دیکتاتور و تک
صدایی آنهم از مدل بدترینش یعنی استبداد دینی را بنا نهاد . بعلاوه گفته می شود خشت اول چو نهاد
معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . بنابراین اگر چنانچه اکنون
اجازه داده می شود تا پیرامون سانسور نهادینه شده گفتار و نوشتار قلم فرسایی شود
چون مخاطب رئیس جمهور است که سپر بلا شده است و می بایست همه کاسه وکوسه ها بر سرش
شکسته شود تا بقیه مسئولان و رهبر تبرئه شوند . برای همین سرمقاله نویس مجاز شده
تا در پایان سرمقاله خود در مورد حضور رئیس جمهور در گفتگوی زنده
تلویزیونی که بطور ناگهانی قطع شد گفته است آنچه از مجموع اين فرآيند به دست
ميآيد، اطلاع رساني واقعي است كه با اطلاع رساني فرمايشي تفاوت زيادي دارد. بنابر
اين، هيچكس نبايد از آنچه بر سر گفتگوي تلويزيوني شنبه شب رئيسجمهور آمد ناراضي و
ناخرسند باشد، بلكه همه بايد تلاش كنند از اين واقعه فرصتي بسازند براي فرار از
اطلاع رساني فرمايشي و رسيدن به اطلاع رساني واقعي"
قطع برنامه زنده تلویزیونی احمدی نژاد
بهانه ای برای سرمقاله نویس بهانه شده تا
در مورد نقش رسانه های خبری قلم فرسایی کند . برای همین در ابتدای نوشتار خود
اشاره کرده است شايد دست اندركاران بخش اطلاع رساني دولت و خود مقامات دولتي از
واقعهاي كه شنبه شب اين هفته براي گفتگوي تلويزيوني رئيسجمهور پيش آمد ناراضي
باشند و اصولاً از اينكه گفتگوي هميشگي رئيسجمهور را با پذيرفتن چند خبرنگار از
حالت يكطرفه و غيرواقعي به يك گفتگوي واقعي تبديل كرده اند، چندان خرسند نباشند، آنها
خوب است اين واقعيت را بپذيرند كه گفتگوي واقعي به نفع كشور و حتي به نفع خود رئيسجمهور
و دولتمردان است. سرمقاله
نویس نا خواسته اعتراف به استبداد وحاکم شدن تک صدایی ومتکلم الوحده بودن مسئولان
حکومتی کرده و تابلوی ولایت فقیه مطلق را ترسیم وتشریح کرده است. زیرا در ادامه
افزوده این پديده بيمانند يا لااقل كم
نظيري در جامعه انقلاب كرده ما ايرانيان رخ داده و اكنون بيش از سه دهه است كه
بدون تغيير و تجديدنظر ادامه دارد كه قابل دوام نيست و همين حالا هم بسيار بيش از
اندازه عمر كرده است. اين پديده، اظهارنظر كردنهاي يكطرفه مسئولان و مستمع دائمي
بودن مردم است. چون قبل از انقلاب،
سخنرانيهاي انقلابيون معمولاً به همين صورت بود. آنها سخنران بودند و مردم مستمع.
وقتي انقلاب پيروز شد، همين رويه ادامه پيدا كرد درحالي كه سخنرانان قبل از
انقلاب، حالا دولت مردان حاکم شده بودند و
ديگر زمان آن بود كه جاي خود را با مردم عوض كنند يعني اجازه بدهند مردم سخن
بگويند و خودشان مستمع باشند تا از نقصها، كم كاريها، كوتاهيها، اشتباهات،
انحرافات و همچنين اقدامات صحيح و مثبت و نقاط قوت عملكردهاي خود از زبان مردم
مطلع شوند. قطعاً مردم بهترين افرادي هستند كه ميتوانند درباره عملكردهاي مسئولين
اظهارنظر كنند و با واقع بيني، انصاف و دور از هرگونه حب و بغض درباره نقاط ضعف و
قوت اظهارنظر نمايند. ناگفته نماند حضور احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری چون
تبدیل به سپر بلا شده است. بنابراین هر
ایراد وانتقادی که د اشته است حداقل این حسن راد اشته است که زبان عده ای باز وقلم
شان رساتر شده است طوری که جرأت بیان برخی از موضوعات کسب کرده اند در صورتیکه تا کنون عبور از آن بمنزله شکستن یا عبور از خط
ترسیم شده سانسور بوده است . زیرا که مرسوم نبوده است که اینگونه گفته شود اين
قاعده، شامل تمام كساني كه به نحوي مسئوليت يا مسئوليتهائي در نظام حكومتي برعهده
دارند ميشود اما بيش از همه متوجه مسئولين اجرائي است. كساني كه عهدهدار مسئوليتهاي
اجرائي هستند، به دو دليل به اظهارنظرهاي انتقادي مردم نيازمندند، يكي اينكه به
اجرا در آوردن قانون همواره انسان را در معرض خطا و اشتباه قرار ميدهد و دوم
اينكه مسئولان اجرائي همواره با مردم سروكار دارند و بايد ميزان رضايت مندي مردم
از عملكرد خود را معيار درستي يا نادرستي كار خود بدانند. سرمقاله نویس بدون اشاره مستقیم به سیاست تحمیل
شده سانسور طوریکه زمان زیادی از شبیخون زدن وبازداشت 23 روزنامه وخبر نگاران نمی
گذرد آنهم با اتهام واهی جاسوس نفوذی دشمن
بیگانه در مطبوعات همراه بود. در حالی که سرمقاله نویس محور نقش رسانه ها اذعان نموده از آنجا كه آحاد مردم امكان دسترسي
به مسئولين را ندارند و يا فرصت رساندن نظر و انتقاد خود به مسئولين براي آنها
فراهم نيست، رسانهها يكي از وسائلي هستند كه نقش برقرار ساختن رابطه ميان مردم و
مسئولين را برعهده دارند. به همين دليل است كه به روزنامهها و راديو و تلويزيون
عنوان "رسانه" دادهاند و عنوان ديگر آنها "وسائل ارتباط
جمعي" است. مفهوم اين دو عنوان اينست كه اين امكانات، وظيفه رساندن اخبار، انتقادات،
پيشنهادها، گزارشها و ساير مطالب به سمع و نظر مردم و از مردم به مسئولين را
برعهده دارند و وسيلهاي براي تبادل اخبار، اطلاعات و نقطه نظرها ميان مردم و
مسئولين هستند.
از آنجایی که در حکومت دیکتاتوری فاشیستی مذهبی ولایت فقیه
مطلقه تک صدایی، دمکراسی معنی ندارد و مردم هم محلی از اعراب ندارند. بنابراین
مشخص است که رکن چهارم دمکراسی یعنی مطبوعات وآزادی قلم وبیان هم معنی ومفهومی
ندارد چون ولی فقیه همکاره و غیر پاسخگوی به جای همه مردم حرف می زند وتصمیم گیری
می کند. به خصوص اینکه رژیم قرون وسطایی نا متعارف تعلق به دنیای مدرن کنونی ندارد تا که قرار باشد
رهبر ومسئولان بدون سانسور وتهدید با مردم گفتگو وسئوال وپرسش آزاد گفتاری داشته باشند. یا مطبوعات بدون تیغ تیز
سانسور آزادی نوشتار داشته باشند.بهرصورت سرمقاله نویس بدون توجه به اوایل انقلاب
که خمینی شیاد گفته بود اگر چنانچه همه مردم بگویند "نه " من بگویم " آری " همه باید بگویند "آری " بنیان دیکتاتور و تک صدایی آنهم از مدل
بدترینش یعنی استبداد دینی را بنا نهاد .
بعلاوه گفته می شود خشت اول چو نهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . بنابراین اگر چنانچه اکنون
اجازه داده می شود تا پیرامون سانسور نهادینه شده گفتار و نوشتار قلم فرسایی شود
چون مخاطب رئیس جمهور است که سپر بلا شده است و می بایست همه کاسه وکوسه ها بر سرش
شکسته شود تا بقیه مسئولان و رهبر تبرئه شوند . برای همین سرمقاله نویس مجاز شده
تا در پایان سرمقاله خود در مورد حضور رئیس جمهور در گفتگوی زنده
تلویزیونی که بطور ناگهانی قطع شد گفته است آنچه از مجموع اين فرآيند به دست
ميآيد، اطلاع رساني واقعي است كه با اطلاع رساني فرمايشي تفاوت زيادي دارد. بنابر
اين، هيچكس نبايد از آنچه بر سر گفتگوي تلويزيوني شنبه شب رئيسجمهور آمد ناراضي و
ناخرسند باشد، بلكه همه بايد تلاش كنند از اين واقعه فرصتي بسازند براي فرار از
اطلاع رساني فرمايشي و رسيدن به اطلاع رساني واقعي.
"شايد دست اندركاران بخش اطلاع
رساني دولت و خود مقامات دولتي از واقعهاي كه شنبه شب اين هفته براي گفتگوي
تلويزيوني رئيسجمهور پيش آمد ناراضي باشند و اصولاً از اينكه گفتگوي هميشگي رئيسجمهور
را با پذيرفتن چند خبرنگار از حالت يكطرفه و غيرواقعي به يك گفتگوي واقعي تبديل
كرده اند، چندان خرسند نباشند، آنها خوب است اين واقعيت را بپذيرند كه گفتگوي
واقعي به نفع كشور و حتي به نفع خود رئيسجمهور و دولتمردان است. پديده بيمانند يا لااقل كم نظيري
در جامعه انقلاب كرده ما ايرانيان رخ داده و اكنون بيش از سه دهه است كه بدون
تغيير و تجديدنظر ادامه دارد كه قابل دوام نيست و همين حالا هم بسيار بيش از
اندازه عمر كرده است. اين پديده، اظهارنظر كردنهاي يكطرفه مسئولان و مستمع دائمي
بودن مردم است.
قبل از انقلاب، سخنرانيهاي انقلابيون معمولاً به همين صورت بود. آنها سخنران
بودند و مردم مستمع. وقتي انقلاب پيروز شد، همين رويه ادامه پيدا كرد درحالي كه
سخنرانان قبل از انقلاب، حالا دولتمردان نظام جمهوري اسلامي شده بودند و ديگر زمان
آن بود كه جاي خود را با مردم عوض كنند يعني اجازه بدهند مردم سخن بگويند و خودشان
مستمع باشند تا از نقصها، كم كاريها، كوتاهيها، اشتباهات، انحرافات و همچنين
اقدامات صحيح و مثبت و نقاط قوت عملكردهاي خود از زبان مردم مطلع شوند. قطعاً مردم
بهترين افرادي هستند كه ميتوانند درباره عملكردهاي مسئولين اظهارنظر كنند و با
واقع بيني، انصاف و دور از هرگونه حب و بغض درباره نقاط ضعف و قوت اظهارنظر نمايند.اين قاعده، شامل تمام كساني كه به نحوي مسئوليت يا مسئوليتهائي
در نظام حكومتي برعهده دارند ميشود اما بيش از همه متوجه مسئولين اجرائي است.
كساني كه عهدهدار مسئوليتهاي اجرائي هستند، به دو دليل به اظهارنظرهاي انتقادي
مردم نيازمندند، يكي اينكه به اجرا در آوردن قانون همواره انسان را در معرض خطا و
اشتباه قرار ميدهد و دوم اينكه مسئولان اجرائي همواره با مردم سروكار دارند و
بايد ميزان رضايتمندي مردم از عملكرد خود را معيار درستي يا نادرستي كار خود
بدانند. اين درست است كه مردم هم در مواردي دچار اشتباه ميشوند ولي وجدان عمومي
را نميتوان خطا كار دانست. آنچه حاصل جمع بندي نظرهاي مردمي است، اگر بدون دخل و
تصرف و عاري از اغراض سياسي و قدرت طلبانه و سودجويانه به دست آيد قطعاً قابل
اعتماد و اتكاء خواهد بود. بنابر اين، بهترين وسيله براي سنجش درستي يا نادرستي
عملكرد مسئولين اجرائي كشور، نقطه نظرهاي مردمي يا به عبارت روشن تر، قضاوت مردم
است. از آنجا كه آحاد مردم امكان دسترسي به مسئولين
را ندارند و يا فرصت رساندن نظر و انتقاد خود به مسئولين براي آنها فراهم نيست،
رسانهها يكي از وسائلي هستند كه نقش برقرار ساختن رابطه ميان مردم و مسئولين را
برعهده دارند. به همين دليل است كه به روزنامهها و راديو و تلويزيون عنوان
"رسانه" دادهاند و عنوان ديگر آنها "وسائل ارتباط جمعي" است.
مفهوم اين دو عنوان اينست كه اين امكانات، وظيفه رساندن اخبار، انتقادات،
پيشنهادها، گزارشها و ساير مطالب به سمع و نظر مردم و از مردم به مسئولين را
برعهده دارند و وسيلهاي براي تبادل اخبار، اطلاعات و نقطه نظرها ميان مردم و
مسئولين هستند. بدين ترتيب، رسانهها كار مردم و مسئولين را
براي مطلع شدن از عملكردها و نقطه نظرهاي همديگر آسان ميكنند و البته اين بدان
معني نيست كه مسئولان در مواقع مقتضي خودشان مستقيماً با مردم ارتباط برقرار
نكنند. مفهوم ارتباط مستقيم مسئولين با مردم اينست كه به
ميان مردم بروند و چهره به چهره و بدون واسطه از آنها بشنوند و به آنها توضيح
بدهند. اگر چنين امكاني براي هميشه فراهم نيست، راه ديگر اينست كه مسئولان از
رسانهها براي ايفاي اين نقش استفاده كنند، بدين صورت كه اصحاب رسانه، حرف مردم را
به مسئولين منتقل كنند و توضيح مسئولين را به اطلاع مردم برسانند. اين،
روشي است كه در جهان امروز متداول است و البته نوع قديمي و سنتي آن همان كاري است
كه راويان اخبار و احاديث و رويدادهاي تاريخي در قرون متمادي برعهده داشتند و
امروز ميراث گرانبهائي از اين رهگذر براي ملتها و پيروان اديان و مكتبها برجاي
مانده است. گفتگوي
واقعي تلويزيوني رئيسجمهور و هر مسئول ديگري با مردم درصورتي شكل ميگيرد كه از
اين مجرا عبور كند. اينكه آقاي رئيسجمهور به تنهائي در برابر دوربين تلويزيون
قرار بگيرد و سخن بگويد، حق قانوني هر رئيس جمهوري است اما نبايد نام آن را گفتگو
بامردم گذاشت. اين فقط يك سخنراني است و اگر اصراري بر اين باشد كه نام گفتگو بر
آن گذاشته شود بايد با كلمه يكطرفه همراه باشد. براي فرار از عنوان
"يكطرفه" نميتوان يك خبرنگار كه كارش فقط تصديق اظهارات رئيسجمهور
باشد و سؤالها را نيز منطبق با خواست و ميل وي تنظيم و مطرح كند در نظر گرفت و
كنار وي نشاند. حتي وجود چند خبرنگار با اين ويژگيها هم نميتواند عنوان گفتگو را
تأمين كند يا يكطرفه بودن را منتفي نمايد. عنوان گفتگوي واقعي فقط هنگامي محقق
خواهد شد كه خبرنگار يا خبرنگاران با آزادي كامل و به اختيار خود، مشكلات و
انتقادات مردم را مطرح كنند و آقاي رئيسجمهور نيز به آنها پاسخ بدهد. اين روش، كه قرار بود
در گفتگوي شنبه شب اين هفته به اجرا درآيد و گفتگوهاي تلويزيوني آقاي احمدي نژاد
را از حالت يكطرفه هميشگي خارج و به يك گفتگوي واقعي تبديل نمايد، ايكاش بدون
برخورد با مشكل انجام ميشد. اگر چنين اتفاقي ميافتاد، هم به نفع شخص رئيسجمهور
بود هم دولت و هم مردم. اينكه مسئولين تلويزيون مانع پخش مستقيم سؤال و جوابهاي
انتقادي خبرنگاران با رئيسجمهور شدند يا مسئولين بخش رسانهاي دولت، موضوعي است
كه درصدد قضاوت درباره آن نيستيم. آنچه مهم است اينست كه روش صحيح گفتگو براي
مسئولين اجرائي اينست كه با سؤالهاي واقعي و انتقادي مواجه شوند تا هم خودشان از
آنچه در اذهان عموم مردم وجود دارد آگاهي يابند، هم مردم امكان رساندن
انتقادهايشان را به گوش مسئولين پيدا كنند و هم رسانهها به وظيفه واقعي خود عمل
نمايند و اصحاب رسانه به ابزارهاي تشريفاتي تبديل نشوند. در چنين وضعيتي، مسئولان
نيز اگر ميتوانند مردم را با توضيحات خود قانع ميكنند و اگر نميتوانند درصدد
تصحيح عملكرد خود بر ميآيند. آنچه از
مجموع اين فرآيند به دست ميآيد، اطلاع رساني واقعي است كه با اطلاع رساني فرمايشي
تفاوت زيادي دارد. بنابر اين، هيچكس نبايد از آنچه بر سر گفتگوي تلويزيوني شنبه شب
رئيسجمهور آمد ناراضي و ناخرسند باشد، بلكه همه بايد تلاش كنند از اين واقعه
فرصتي بسازند براي فرار از اطلاع رساني فرمايشي و رسيدن به اطلاع رساني واقعي. "
هوشنگ بهداد
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 9
اسفند ماه سال 1391
فرار از اطلاعرساني فرمايشي