تصویر
نوشته کودک دانش آموز " صدف مرا
ببخش " 13 اسفند-91
ایکاش رهبر و سایر مسئولان دیگر رژیم عوامفریب دین فروش و دغلکار چنین شهامتی همچون کودک دانش
آموز را داشتند که طلب بخشش از دوستش صدف
کرده است .اینان نیز ازسوی مردم ایران به خصوص خانواده های داغدار وعزا دار تقاضای عفو می کردند که چگونه به امانت و اعتماد
وآرمان شان مرتکب خیانت شدند .چونکه پس از اینکه خرشان از پل گذشت و تکیه بر مسند
قدرت زدند نه همه قول های عوامفریبانه شان را فراموش کردند که وارونه ی آن اقدام
کرده و به آرمان و امانت مردم انقلاب خیانت نموده و همچنان ادامه می دهند . آنگونه
که هرروز وساعتی که سپری شده است بر عمق خیانت ها وجنایات وپرونده ی ننگین شان افزوده
شده است وبه جای عذر خواهی نمودن از مردم آمرانه و طلبکارانه با اینان رفتار می کنند و برای تبرئه کردن خودشان مردم را مقصر قلمداد می کنند.
لحظه
اي درنگ « صدف من را ببخش كه در امانت خيانت كردم. من آن برگه ها را گم كردم و
حالا اين كادو را از من بپذير تا بار گناه من كمتر شود.»اين
جملات معصومانه را يكي از شاگردان يك مدرسه ابتدايي براي دوست همكلاسي اش نوشته است.
آن هم بعد از گم كردن چند برگه شعر كه به امانت از دوستش گرفته بود. اين كودك
معصوم هم هديه اي كوچك را به همراه اين دست خط به دوستش مي دهد تا به تعبير خودش
بار گناهش را كم شود. نكته آن كه اين كودك دوست داشتني كلمه امانت را هم با خط
قرمز مي نويسد و زير برگه را هم امضا مي كند و مسئوليت عملش را هم مي پذيرد. اي كاش مي شد در سر مقاله
اين عكس را براي خوانندگان به چاپ مي رسانديم. دست خطي كه نشان از عمق معصوميت
كودكان ما دارد. در كنار آن اين جملات نويسنده را هم به فكر فرو برد كه آيا
بنده هم كه در اين مسئوليت نه چندان بزرگ مشغول به فعاليت هستم در اعمال و مطالب
خود خيانت نمي كنم؟ يا اينكه شما خواننده محترمي كه اين نوشته را مي خوانيد هم در
انجام فعاليت هاي روزمره كارهاي خود را به درستي انجام مي دهيد. فرق هم ندار كه در
شغل دولتي و يا آزاد هستيد. از مكانيكي گرفته تا يك مدير شهري. آيا به اين فكر
مي كنيم كه فردا روزي هم بايد در برابر حضرت حق پاسخ گو باشيم. اين روزها كه فضا
براي عرض اندام اخلاقيات تنگ شده و همه بر طبل خود حق بيني مي كوبند، زنده نگه
داشتن اين ارزش ها بسي سخت شده است. با خود فكر كردم كه بجاي نوشتن دستاوردهاي
شهري در هفته گذشته و يا اشاره كردن به مشكلات منطقه، اين موضوع را برجسته كنم تا
هم خود به عنوان اولين نفر، از وجدانم غبار روبي كنم و هم برخي خوانندگان را براي
لحظه اي به فكر وادار كنم. اي كاش همه با هم قادر بوديم تا اعمال روزانه خود را در
ترازوي وجدان خويش قرار دهيم اين مهم را از ياد نبريم كه «روزي بايد
جواب بدهيم.»نویسنده: مهدی مدنی