گزیده خبرهای 4 دی -93 . قسمت -5
نویسنده «کمعمقها» تلاش میکند نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحیتر از گذشته مطالعه میکنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترسشان است، «کمعمق»تر شدهاند.مهر گزارش داد: در مغز کتابخوانان ناحیههایی اختصاصی برای رمزگشایی سریع متن ایجاد میشود. این نواحی چنان مداربندی شدهاند که نماینده اطلاعات بصری، آواشناختی و دستور زبانی مهم باشند و بتوانند این اطلاعات را با سرعت برقآسایی بازیابی کنند. برای مثال در قشر بینایی مغز «کلاژی واقعی» از تشکلهای نورونیای تشکیل میشود که وظیفهشان این است که در کسری از میلیثانیه «تصویر بصری حروف، الگوی حروف و کلمات» را شناسایی کنند. مغز با زبردستتر شدن در رمزگشایی متن و تبدیل آن از یک فعالیت حل مسئله طاقتفرا به فرآیندی که در اساس خودکار انجام میشود، میتواند منابع بیشتری را به تفسیر معنا اختصاص بدهد. در نتیجه، آنچه امروزه مطالعه عمیق (ژرفخوانی) میخوانیم ممکن میشود.جیکوب نیلسن در سال 2006 دست به آزمایشی بر روی ردگیری چشم وبگردان زد. او از 232 نفر خواست که دوربین کوچکی را سرشان کنند. کار این دوربین تعقیب حرکات چشم افراد در زمان مطالعه صفحات متن بود. وی دریافت که تقریبا هیچ یک از شرکتکنندگان متن برخط را به صورت سنتی خط به خط - مثل مطالعه یک صفحه از کتاب - نمیخوانند. بیشترشان انگار به سرعت سرشیر متن را میگرفتند و چشمشان با الگویی تا حدودی شبیه به حرف F روی صفحه حرکت میکرد. در آغاز، سر تا ته دو سه خط اول را از نظر میگذراندند، بعد چشمشان کمی پایین میآمد و چند خط دیگر را تقریبا تا نصف میخواندند. سپس میگذاشتند که چشمشان به سرعت به سمت چپ پایین صفحه بلغزد.در بخشی از یک مطالعه پنجساله، یک تیم تحقیقاتی به بررسی سوابق روی کامپیوترها پرداختند که رفتار بازدیدکنندگان از دو وبسایت تحقیقاتی محبوب را مستند میکرد. هر دو سایت دسترسی به مقالات نشریات و کتابهای الکترونیکی را برای کابران فراهم میکردند. محققان دریافتند که کاربران این وبسایتها مشخصا رفتاری به صورت یک فعالیت سطحیخوانی از خود نشان میدهند؛ به طوری که از یک منبع به دیگری میجهند و به ندرت به منبعی که قبلا دیده بودند، برمیگردند. اغلب، یک یا دو صفحه از مطلبی را میخوانند و بعد بیرون میپرند و سراغ منبع دیگری میروند.حال زمان پرسش حیاتی فرارسیده است: دانش در مورد تأثیر واقعیای که استفاده از اینترنت بر شیوه کارکرد ذهن ما میگذارد، چه حرفی برای گفتن دارد؟ شکی نیست که این سوال موضوع پژوهشهای بسیاری در سالهای آینده خواهد بود. همین الان هم چیزهای زیادی میدانیم یا میتوانیم حدس بزنیم. اما اخبار نگرانکنندهتر از آنی است که گمان میکردهایم. دهها پژوهش صورتگرفته توسط روانشناسان، عصب زیستشناسان، مدرسان و طراحان وب، همگی به نتیجه مشابهی رسیدهاند: وقتی بر خط میشویم، وارد محیطی شدهایم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بیحواس و یادگیری سطحی میکند. هر چند، در گشتوگذار در اینترنت هم میتوان ژرفخوانی کرد، همانطور که کتاب را هم میتوان سطحی خواند، اما ژرفاندیشی شیوهای نیست که این فناوری کسی را به آن ترغیب کند.کتاب «کمعمقها» نوشته نیکلاس کار، در واقع نتیجه یک تحقیق گسترده و میانرشتهای در باب تاثیر فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت و دیگر فناوریهای وابسته به ساختار و شیوه تفکر بشر و در نتیجه شیوه مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران است. نویسنده در بخشهای مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوریهای فکری، نقش موتورهای جستجوی وبی و به خصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط میپردازد تا بتواند دلیل و نحوه تاثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بیحوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحیتر از گذشته مطالعه میکنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترشان است، «کمعمق»تر شدهاند.کتاب «کمعمقها» با زیر عنوان «اینترنت با مغز ما چه می کند؟» با ترجمه امیر سپهرام، در 248 صفحه و به قیمت 11500 تومان از سوی انتشارات مازیار چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
رییس روابط عمومی آتش نشانی کرج از وقوع یک حادثه گازگرفتگی و مرگ سه نفر در این کلانشهر خبر داد.'سیدجواد موسوی' به ایرنا گفت: این حادثه حدود ساعت سه بامداد امروز در یک واحد مسکونی درخیابان وصال شیرازی منطقه حسن آبادبالا کرج به وقوع پیوست.وی ادامه داد: جان باختگان این حادثه دو مرد 24 و 25 ساله و یک زن 24 ساله بودندکه براثر نشت گاز جان خود را از دست دادند.موسوی گفت: عدم رعایت اصول ایمنی در نصب دودکش وسایل گازسوز علت این حادثه بوده است.وی از شهروندان خواست برای پیشگیری از گاز گرفتگی اصول ایمنی را در نصب وسایل گاز سوز رعایت کنند.روز گذشته براثر انفجار گاز در منطقه خرمدشت کمالشهر کرج ، پنج نفر جان باختند.
علي خرم در روزنامه اعتماد نوشت: روز گذشته، دو نامه مختلف از سوي حسن روحاني، رييسجمهور و محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران، به سران و وزراي امورخارجه كشورهاي جهان ارسال شد كه يكي در مورد آغاز سال جديد ميلادي و ديگري پرونده هستهيي ايران است. اصولا مكاتبه و مراوده داشتن با همتايان خود در سطح بينالمللي، يك رويه است كه علاوه بر نزديكي قلوب، همواره راه را براي هرگونه تبادل نظر، سوال و جواب و رفع هرگونه سوءتفاهم باز ميكند. به عبارت ديگر از طريق مراوده، ميتوان خيلي سريع ديگران را در همكاري با خود براي پيشبرد يك هدف منطقهيي يا بينالمللي قرار داد يا ميتوان قبل از اينكه سوءتفاهمات افزون و نيتهاي بد بعد از آن به عمل در صحنه بينالمللي تبديل شوند، آنها را سريع خنثي كرد. در جهان حاضر، ارتباطات و وابستگيها، آنقدر نزديك و پيچيده هستند كه بيتوجهي به احتمال سوءتفاهم براي ديگران، اشتباه محض است. يعني هر كشوري براي پيشبرد اهداف، منافع و امنيت ملي خود آنقدر نيازمند حمايت و انرژي مثبت ديگران است كه نبايد غافل شود كه در اثر سوءتفاهم، دشمني بر دشمنانش اضافه شود. تبريك سال جديد از مقولاتي است كه در داخل كشور به نوعي و در خارج به نوعي ديگر، يك فرصت مهم محسوب ميشود كه سران كشورها، وزراي خارجه و سفرا از آن استفاده ميكنند تا يكبار با نوشتن و ارسال تبريك، سوءتفاهمات احتمالي را برطرف و مراودات جديد را بر مبناي دوستي شروع نمايند. اين رويه در خارج بسيار منضبط و دقيق انجام ميشود. در ايران برخي اوقات، برخي تصور دارند كه گويا يك نوع مرزبندي بين ما و برخي كشورها وجود دارد كه نبايد پيام تبريك سال جديد فرستاد در حالي كه اين تصور اشتباهي است كه نه در روابط بين الملل جايگاهي دارد و نه در مكتب و دين ما. حسن روحاني از فرصتهاي گوناگون و از جمله فرصت سال جديد استفاده ميكند و با طرح ايران در اذهان عمومي كشورهاي خارجي نوعي توجه و علاقه در آن كشورها نسبت به كشور ما به وجود ميآورد و نشان ميدهد كه اهل روابط دوستانه و تعامل سازنده با همه كشورهاست و اگر در جايي هم با برخي اختلاف نظر سياسي دارد ولي در ابراز محبت به ديگران كم و كسري نميگذارد. اين امــر بـــــاعث ميشـود ديـــگــر كشـورها هم بـراي مـــردم عزيزمان احترام قايل شده و ارتباطات بينالمللي ما تسهيل شود. نامهيي نيز كه دكتر ظريف، به همتايان خود در مورد آخرين نظرات جمهوري اسلامي ايران نسبت به مذاكرات هستهيي نوشته است، بسيار حايز اهميت است. وزير امور خارجه كشورمان به صراحت به موضوعات پيش روي مذاكرات اشاره كرده و دو مساله اصلي در بنبست مذاكرات را مطرح ميكند. اول انتظارات گروه ١+٥ از ايران درمورد صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهيي كشورمان و دوم انتظارات جمهوري اسلامي ايران از آن گروه براي لغو كليه تحريمها است. طي اين نامه، دكتر ظريف بدون مجامله اظهار ميدارد كه آماده دادن تضمينهاي معقول و منطقي براي اثبات صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهيي ايران است و اينكه كشورمان هيچ اعتقادي به توليد سلاح هستهيي ندارد. متقابلا ايران تضميني لازم را انتظار دارد كه طبق آن، تحريمهاي شوراي امنيت و تحريمهاي دو يا چند جانبه امريكا و اتحاديه اروپا بهطور كامل لغو شود. اين نامه از اين جهت كه برخي در سطح جهان تبليغ ميكنند كه ايران حاضر به همكاري و نشان دادن انعطاف نيست جايگاه مهمي دارد. همچنين اينكه جهان ميداند كه اگر تحريمها لغو نشوند، نبايد از ايران انتظار داشته باشند كه محدوديتي در زمينه فعاليتهاي هستهيي خود مشاهده كند. اين نامه هم يقينا، مستمعين فراواني در جهان پيدا ميكند. شنوندگاني كه افكار عمومي ملل مختلف را تشكيل ميدهند و اجازه نخواهند داد حقيقت مذاكرات هستهيي كشورمان در تبليغات هدايت شده رسانهها گم و پنهان شود. هر عقل سليمي در جهان، وقتي قضاوت كند، استدلال دكتر ظريف را معقول و منطقي ميبيند و همين امر، كار گروه مذاكرهكننده ايراني را تسهيل ميسازد. اميد است تلاش وزارت امور خارجه در صحنه ديپلماسي عمومي بتواند به پيشبرد مذاكرات مساعدت كند.
راست نشينهاي سياسي هرگز به وحدت نميرسند. مدعاي اين مدعي حال و روز گروههاي سياسي اين جناح است؛ از گوشهگوشه اردوگاه اصولگرايان آنچه به گوش ميرسد، نوا و نداي اختلاف است. در اين ميان فقهاي نامدار اين جناح سكوت كردهاند و در غياب و نبود مرشدان جناح راست، مريداني براي وحدت اصولگرايان ميداندار شدهاند كه نه حرف شنوياي از آنها وجود دارد و نه آنها توان مجاب كردن مردان سياسي خويش را دارند. كار به جايي رسيده است كه مرداني همچون علي لاريجاني با راهاندازي حزب، تلاش دارد تا سرنوشت خود را از سرنوشت اينان جدا كند.اما زير پوست اين واگراييها اتفاقات ديگري در شرف تكوين است و هر گروهي ميخواهد آينده سياسي خود را بسازد. سران اين گروهها هم ميدانند كه راهي در ميان تودههاي اجتماعي ندارند و موقعيتشان در ميان افكار عمومي از هر زمان ديگري ضعيفتر است.اما در اين ميان حكايت و روايت حزب موتلفه اسلامي قابل تاملتر و جالبتر است. حزبي كه فرزند تمامعيار دو نهاد سنتي روحانيت و بازار بود و همواره در بزنگاههاي حساس همچون انتخابات، مديريت اجرايي اصولگرايان سنتي را بر عهده داشت و حالا گويا با توجه به فقدان پدر معنويشان؛ مرحوم حبيبالله عسگراولادي كمتر با همنشينان هميشگي خود (اصولگرايان سنتي) نشست و برخاست ميكنند. موتلفهييها اينچنين است كه پس از خاكسپاري مرحوم حبيبالله عسگراولادي، نسخه شفابخش خود براي افزايش وزن سياسي شان را پيدا كردند؛ همنشيني با اصولگرايان راديكال (پايداري، ايثارگران و رهپويان) نخستين پالسهاي جدايي موتلفه از اصولگرايان سنتي در نخستين همايش به اصطلاح همگرايي اصولگرايان در لانه جاسوسي كاملا هويدا بود. جايي كه يمين و يسار موتلفهييهاي حاضر در اين همايش را احمدينژاديها و پايداريها پر كرده بودند. گذر زمان هم اثبات كرد كه موتلفهييها گويي از وضعيت چندساله اخير خود خستهاند و ميخواهند سري ميان سرها و صدايي ميان صداها داشته باشند. راهبردشان را هم با عبور از اصولگرايان سنتي و پيوستن و ائتلاف با اصولگرايان تندرو، تدوين و تنظيم كردند.با همين رويكرد بود كه محمد نبي حبيبي، دبيركل اين حزب با مرتضي آقاتهراني، دبيركل جبهه پايداري جلسه مشترك برگزار كرد، جلسهيي كه هيچ خبري از دل آن بيرون نيامد و طرفين مذاكره تنها به اعلام كليات مطلق معلوم (وحدت اصولگرايان) بسنده كردند. برگزاري همين جلسه منجر به دلخوري چهرههايي نظير محمدرضا باهنر دبيركل جديد جبهه پيروان خط امام و رهبري و علي لاريجاني و سران ديگر گروههاي اصولگراي سنتي شد. اما اين گلايهها و دلخوريها دليلي براي توقف حركت جديد موتلفهييها نبود بهگونهيي كه روز گذشته محمد نبي حبيبي در گفتوگويي با سايت خبري ميزان از برگزاري دو نشست با دبيركل جبهه پايداري و يك نشست مشترك با جمعيت ايثارگران خبر داد. دبيركل موتلفه علل اصلي چنين نشستهايي را ائتلاف اصولگرايان اعلام كرده و چه كسي است كه نداند عمده دليل عدم همگرايي اصولگرايان،تكرويهاو سهمخواهيهاي منحصر به فرد گروههاي همچون پايداري و ايثارگران در شرايط حساسي همچون انتخابات رياستجمهوري بوده است. نبي حبيبي در اين گفتوگو با كنايه پرده از چرايي همنشيني خود با گروههاي تندرو اصولگرا را بحث و تبادل نظر درباره انتخابات مجلس دهم اعلام كرده است. اگرچه نبي حبيبي، نزديك شدن سليقهها و انسجام اصولگرايان را قالب يك ائتلاف، محور نشست و برخاستهاي خود با پايداريها و ايثارگرانيها اعلام كرده اما به نظر ميرسد كه موتلفهييها به دنبال ائتلاف با اين گروههاي اصولگرا هستند تا كه شايد در قبال قدرت رسانهيي و توان پروپاگانداي پايداريها و ايثارگرانيها، سهم بيشتري را بتوانند در فهرست انتخاباتي اصولگرايان از آن خود كنند چرا كه همنشيني موتلفه با اين گروهها بيترديد ميتواند منجر به كاهش قدرت اجرايي اصولگرايان سنتي (جامعتين و جبهه پيروان خط امام و رهبري) شود. بر اين اساس، محتمل است كه سران موتلفه با اين اقدام خود ميخواهند به سران جناح راست سنتي بفهمانند كه سهم بيشتري را بايد براي آنها در فهرست انتخاباتي خود در نظر بگيرند. در اين ميان اگر رهبران جناح را است سنتي اين مطالبه موتلفهييها را بپذيرند قابل پيشبيني است كه سران موتلفه، راه خود را از پايداريها و ايثارگرانيها جدا خواهند كرد و اينبار با قدرت و موقعيت بهتري نسبت به گذشته در دل اصولگرايان سنتي قرار ميگيرند. اما اگر اين خواسته موتلفهييها مورد پذيرش ديگر اصولگرايان سنتي قرار نگيرد آنها چيزي از دست نميدهند و بالعكس براي يك بار هم كه شده طعم ائتلاف با اصولگرايان تندرو را تجربه خواهند كرد. اگرچه موتلفهييها در روزهايي تن به همنشيني با پايداريها و ايثارگرانيها ميدهند كه عملكرد اين گروههاي سياسي بهشدت مورد نقد خواص انقلابي و افكار عمومي است.
بازرس کل حزب صهیونیستی لیکود تصمیم به حذف نام بنیامین نتانیاهو از لیست نامزدهای انتخابات داخلی این حزب گرفت.به گزارش ایسنا، به نقل از منابع عبری زبان، این اقدام به دنبال نقض قوانین مربوط به ممنوعیت استفاده از دارایی حزب لیکود برای تبلیغات انتخاباتی صورت گرفت.بازرس کل این حزب با استناد به ماده 2 قانون تاسیس احزاب، نام نتانیاهو را از لیست نامزدهای انتخاباتی حذف کرد، به موجب این ماده نامزدهای انتخابات حق ندارند از اموال و دارایی های حزب برای بستر سازی جهت پیروزی خود در انتخابات استفاده کنند.روزنامه عبری زبان "یدیعوت آحارونوت" نوشت که نخست وزیر اسرائیل خواستار تجدیدنظر در این تصمیم شده است.قرار است که این انتخابات در سی و یکم ماه جاری میلادی برگزار شود.