از رابطه پنهانی تا جنایت 7دی-93
یک نمونه دیگر از چگونگی عملکرد 36 ساله
ی حکومت زن ستیز داعشی ولایت فقیه چنین
گزارش شده است رابطه پنهانی زنی جوان با
مردی غریبه بعد از چندماه به قتل انجامید. دومرد که بهدلیل بدهی مالی به این زن
با او درگیر شده بودند دست به این جنایت زدند.
رابطه پنهانی زنی جوان
با مردی غریبه بعد از چندماه به قتل انجامید. دومرد که بهدلیل بدهی مالی به این
زن با او درگیر شده بودند دست به این جنایت زدند. نماینده دادستان در
ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه ١١٣ دادگاه کیفری برگزار
شد، در توضیح کیفرخواست گفت: «متهمان پرونده یکسال قبل زنی بهنام سارا را به قتل
رساندند. جسد زنی که در ابتدا به نظر میرسید بر اثر تصادف کشته شده است در شانه
خاکی جاده رباطکریم پیدا شد. راننده ماکسیما که جسد را پیدا کرده بود به ماموران
پلیس راهنماییورانندگی گفت در حال عبور بودم که جسد این زن را وسط جاده دیدم،
توقف کردم و آن را با کمک چند راننده دیگر به گوشهای کشاندیم. ما هیچکدام با این
زن برخورد نکردیم فقط چون جسد وسط خیابان بود و احتمال میرفت ماشینها با سرعت از
روی او رد شوند جسد را جابهجا کردیم. هرچند ابتدا وقوع تصادف به ماموران گزارش
شده بود اما بعد مشخص شد آثار جراحتهای عمیق روی بدن این زن وجود دارد و او با
ضربه چاقو به قتل رسیده است. پس از انتقال جسد به پزشکیقانونی و آغاز بازجوییها
مشخص شد مقتول سارا نام داشته و زمان حادثه چندنفر از اقوامش او را دیدهاند. از
آنجایی که سارا با مردی غریبه سوار ماشین بوده، بعد از مواجهه با شوهرخواهرش فرار
کرده و تلاش این مرد هم برای گرفتن او به جایی نرسیده تا اینکه جسد این زن پیدا
شده. شوهر سارا وقتی مورد پرسش ماموران قرار گرفت، گفت مردی که با سارا رابطه داشت
چنددقیقه قبل با او تماس گرفت و گفت همسرش را نزدیک خانه پیاده کرده و از آنجایی
که اقوامش دنبالش هستند نگران او است.»
نماینده دادستان ادامه داد: «در تحقیقات بعدی مهران -مردی که با سارا رابطه داشت- مورد بازجویی قرار گرفت. او به قتل اعتراف کرد و گفت این زن را با کارد میوهخوری به قتل رسانده و جسدش را کنار خیابان رها کرده است. مهران با کمک دوستش احمد دست به این کار زده است و اکنون با توجه به اعترافات متهمان درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. بعد از اینکه شوهر مقتول از طرف فرزندانش درخواست قصاص را مطرح کرد، پدر سارا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «روز حادثه همسرم بههمراه داماد و دختر دیگرم برای حجامت رفته بودند که کاملا اتفاقی دخترم سارا را سوار وانت متهم دیدند و سعی کردند او را بگیرند حتی دامادم دنبال آنها رفته اما نتوانسته بود کاری انجام دهد. بعد هم جسد دخترم را به ما تحویل دادند.»
در این هنگام قاضی گفت: «برای قصاص باید تفاضل دیه و سهم صغیر را هم بپردازید آیا حاضر به این کار هستید؟» پدر مقتول جواب داد: «من دخترم را از دست دادهام حالا برای مجازات قاتلش باید پول هم بدهم؟ من چیزی در زندگیام ندارم. او مادر دو بچه بود. واقعا انصاف است که حالا پول بدهم؟ اگر داشته باشم میدهم در غیر اینصورت خواهش میکنم دولت بپردازد.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول نکرد و گفت: «من چادرفروش دورهگرد هستم و از این طریق با مقتول آشنا شدم. او از من خواست برای پنجرههای منزلش پرده بدوزم. وقتی برای اندازهگیری وارد خانهاش شدم، مردی را دیدم اما نفهمیدم او شوهرش است.
بعد از آن رابطه تلفنی ما شروع شد. او به من نگفت شوهر دارد تا اینکه یکروز با سارا قرار گذاشته بودم که مردی به سمتم حمله کرد و کتکم زد وقتی پرسیدم این مرد کیست، جواب داد او شوهرم است اما با هم رابطه خوبی نداریم. بعد از آن رابطهام را قطع کردم اما با اصرار سارا دوباره با هم رابطه برقرار کردیم. او گفت تا چندماه دیگر از شوهرش جدا میشود. در این مدت شوهرش در جریان رابطه ما بود چون پدر سارا تلفن را از او گرفته بود و من از طریق تلفن شوهرش با او در تماس بودم. سارا برایم پیامک میزد و با هم قرار میگذاشتیم که شام بیرون برویم. شب حادثه قرار بود با هم بیرون برویم و من ماشین دوستم احمد را قرض گرفته بودم. وقتی سارا آمد و سوار ماشین شدیم یکدفعه سارا گفت شوهرخواهرش دنبال ماست و خواست که فرار کنیم. سارا با شوهرش تماس گرفت گفت بچهها را به خانه پدرم ببر خودم هم میآیم اما شوهرش جواب داد پدر سارا موضوع را فهمیده به همین دلیل او را کتک زده و از خانه بیرون کرده است. بعد من سارا را نزدیک خانه پیاده کردم، با شوهرش تماس گرفتم و گفتم نگران سارا هستم. مراقبش باشد. چندساعت بعد او زنگ زد و گفت سارا کشته شده است البته باید بگویم من یکمیلیونتومان به سارا بدهکار بودم و تماسهای ما بیشتر به همین دلیل بود.»متهم درباره اعترافاتش مبنیبر ارتکاب قتل با کارد میوهخوری، گفت: «همهچیز اتفاقی بود. من نمیدانستم چنین کاردی در ماشین احمد وجود دارد و وقتی تحت فشار قرار گرفتم این موضوع را گفتم.» سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و از خود دفاع کرد. سپس ادامه رسیدگی درخصوص اتهام زنای محصنه متهمان غیرعلنی اعلام شد و قضات بعد از پایان جلسه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نماینده دادستان ادامه داد: «در تحقیقات بعدی مهران -مردی که با سارا رابطه داشت- مورد بازجویی قرار گرفت. او به قتل اعتراف کرد و گفت این زن را با کارد میوهخوری به قتل رسانده و جسدش را کنار خیابان رها کرده است. مهران با کمک دوستش احمد دست به این کار زده است و اکنون با توجه به اعترافات متهمان درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. بعد از اینکه شوهر مقتول از طرف فرزندانش درخواست قصاص را مطرح کرد، پدر سارا در جایگاه قرار گرفت و گفت: «روز حادثه همسرم بههمراه داماد و دختر دیگرم برای حجامت رفته بودند که کاملا اتفاقی دخترم سارا را سوار وانت متهم دیدند و سعی کردند او را بگیرند حتی دامادم دنبال آنها رفته اما نتوانسته بود کاری انجام دهد. بعد هم جسد دخترم را به ما تحویل دادند.»
در این هنگام قاضی گفت: «برای قصاص باید تفاضل دیه و سهم صغیر را هم بپردازید آیا حاضر به این کار هستید؟» پدر مقتول جواب داد: «من دخترم را از دست دادهام حالا برای مجازات قاتلش باید پول هم بدهم؟ من چیزی در زندگیام ندارم. او مادر دو بچه بود. واقعا انصاف است که حالا پول بدهم؟ اگر داشته باشم میدهم در غیر اینصورت خواهش میکنم دولت بپردازد.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول نکرد و گفت: «من چادرفروش دورهگرد هستم و از این طریق با مقتول آشنا شدم. او از من خواست برای پنجرههای منزلش پرده بدوزم. وقتی برای اندازهگیری وارد خانهاش شدم، مردی را دیدم اما نفهمیدم او شوهرش است.
بعد از آن رابطه تلفنی ما شروع شد. او به من نگفت شوهر دارد تا اینکه یکروز با سارا قرار گذاشته بودم که مردی به سمتم حمله کرد و کتکم زد وقتی پرسیدم این مرد کیست، جواب داد او شوهرم است اما با هم رابطه خوبی نداریم. بعد از آن رابطهام را قطع کردم اما با اصرار سارا دوباره با هم رابطه برقرار کردیم. او گفت تا چندماه دیگر از شوهرش جدا میشود. در این مدت شوهرش در جریان رابطه ما بود چون پدر سارا تلفن را از او گرفته بود و من از طریق تلفن شوهرش با او در تماس بودم. سارا برایم پیامک میزد و با هم قرار میگذاشتیم که شام بیرون برویم. شب حادثه قرار بود با هم بیرون برویم و من ماشین دوستم احمد را قرض گرفته بودم. وقتی سارا آمد و سوار ماشین شدیم یکدفعه سارا گفت شوهرخواهرش دنبال ماست و خواست که فرار کنیم. سارا با شوهرش تماس گرفت گفت بچهها را به خانه پدرم ببر خودم هم میآیم اما شوهرش جواب داد پدر سارا موضوع را فهمیده به همین دلیل او را کتک زده و از خانه بیرون کرده است. بعد من سارا را نزدیک خانه پیاده کردم، با شوهرش تماس گرفتم و گفتم نگران سارا هستم. مراقبش باشد. چندساعت بعد او زنگ زد و گفت سارا کشته شده است البته باید بگویم من یکمیلیونتومان به سارا بدهکار بودم و تماسهای ما بیشتر به همین دلیل بود.»متهم درباره اعترافاتش مبنیبر ارتکاب قتل با کارد میوهخوری، گفت: «همهچیز اتفاقی بود. من نمیدانستم چنین کاردی در ماشین احمد وجود دارد و وقتی تحت فشار قرار گرفتم این موضوع را گفتم.» سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و از خود دفاع کرد. سپس ادامه رسیدگی درخصوص اتهام زنای محصنه متهمان غیرعلنی اعلام شد و قضات بعد از پایان جلسه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.