علاج بیماری خود داف‌پنداری با قرص!

شاید تا به‌حال با افراد زیادی رابطه داشته‌اید که شخصیت خود را پنهان می‌کنند یا این‌که دوست دارند به‌نوعی دیگر خود را نشان دهند. این مسأله را اختلال شخصیت نمایشی می‌نامند. شروع این اختلال در آغاز سن بزرگسالی است و الگویی هیجان‌پذیر و توجه‌طلب دارد و در زمینه‌های گوناگون دست‌کم با ٥ مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می‌شود: در موقعیت‌هایی که مرکز توجه نیست، ناراحت باشد و در رنج و مشقت به سر برد.
تعامل با دیگران اغلب با رفتار نامناسب تحریک‌کننده یا اغواکننده مشخص می‌شود. ابراز هیجانات سطحی و به‌سرعت متغیر است. به‌طور پیوسته از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می‌کنند. سبک گفتاری فرد به‌شدت تاثیرگذار و فاقد جزییات است. خودنمایی، تظاهر و اغراق در بیان هیجانات را نشان می‌دهد. تلقین‌پذیر است یعنی به‌سادگی تحت‌تأثیر دیگران یا شرایط قرار می‌گیرد. روابط را صمیمانه‌تر از آنچه واقعا هست، تلقی می‌کند.
شاید افراد زیادی را دیده باشید که همه این نشانه‌ها را داشته باشند و بیمار نباشند. دکتر فکوهی معتقد است، فردگرایی در نوع خودمحور‌گرایانه مدرنش، گرایشی مخرب است و این گرایش متاسفانه در جامعه ایران به‌سرعت درحال بالاگرفتن است.  به‌خصوص که جامعه ما‌ گذار مناسب و کاملی از سنت‌های پیشین خود به مدرنیته‌هایی که تعریف‌ناشده و مبهم باقی مانده‌اند، انجام نداده است، بنابراین از یک‌سو سنت‌هایش را نابود کرده و از سوی دیگر مدنیتی که بخواهد جایگزین آنها شود، نساخته است. در این حالت فردگرایی افراطی اثری دوچندان مخرب خواهد داشت.
خود داف‌پنداری اگرچه واژه‌ای است که بسیاری‌اوقات برای شوخی و مزاح و ریشخند بیان می‌شود اما این‌روزها صورتی عمومی و نمادین پیدا کرده است. داف عمومی‌تر شده و درقالب تنها دختری ایده‌آل و رویایی دیده نمی‌شود بلکه برای پسرها هم این واژه درحال استعمال است. خودباوری جای خود را به خودمحوری و خودشیفتگی داده است. شاید برای همین است که ایران تبدیل به انبار لوازم آرایش شده است. شاید برای همین است که عرصه تفاهمات در بسیاری از زندگی‌ها کاهش پیدا کرده و شاید به همین خاطر است که بسیاری هرچه قرص به آنها توسط دکتر و روانپزشک خورانده می‌شود، بیماری‌شان خوب نمی‌شود.ما با یک مشکل و پدیده وحشتناک اجتماعی روبه‌رو هستیم.  پدیده‌ای که نیازمند درک، کندوکاو و پژوهش است. اما گویا کسی دوست ندارد به دنبال آسیب‌های ناشی از این پدیده بر پیکره خانواده و جامعه بپردازد. خود داف‌پنداری دیگر فقط ابراز وجود نیست که تخریب آنچه هست که وجود داشته است. آنها به تخریب هویت خود مبادرت می‌کنند و چیزی را می‌سازند که نیستند.  آنها فکر می‌کنند آنچه را ساخته‌اند جامعه باور کرده اما... ابراز وجود، حتی توسط خود داف‌پندارها گاه با ویژگی‌هایی چون عنادجویی، منفی‌کاری و ساز مخالف زدن اشتباه گرفته ‌می‌شود.  می‌توان گفت افرادی که دایما ساز مخالف می‌زنند و می‌خواهند برخلاف خواسته‌ها و شرایط دیگران رفتار کنند، مشکل دیگری دارند که حتما باید به فکر حل آن باشند. این افراد نه‌تنها ابراز وجود نمی‌کنند، بلکه دارای مشکلاتی در زمینه اعتماد به نفس و عزت نفس هستند که به صورت میانبر و کاذب اقدام به کارهایی می‌کنند که به دیگران قاطعیت و توانایی و اعتماد به نفس خود را نشان دهند.
ابراز وجود کردن، دغدغه برابری انسان‌ها را افزایش می‌دهد و به ما امکان می‌دهد تا به سود خود اقدام کنیم و بدون اضطراب روی پای خود بایستیم و احساسات خود را صادقانه و خیلی راحت ابراز کنیم. به ما امکان می‌دهد تا بدون ضایع کردن حق کسی حق خود را به‌دست آوریم. روی پای خود ایستادن، یعنی بتوانید در وقت مناسب نه بگویید.
خود داف‌پندارها راه را به اشتباه می‌روند و سر و کله آقایان جامعه‌شناس پیدا نیست. پدر و مادرها به‌ناچار به روانشناس مراجعه می‌کنند. آنها در اولین سخن می‌گویند دخترمان فکر مي‌کند مرلین مونرو است یا پسرمان فکر می‌کند بردپیت است... کاش در غیاب آقایان جامعه‌شناس، رسانه‌ها الگوی مناسبی را در اختیار خود داف‌پندارها می‌گذاشتند.