علت این همه
بداخلاقی بین مردم بویژه در وسائط نقلیه عمومی چیست ؟ 25 آذر-93
سرکوچه ایستاده بودم اتوبوس آمد تابلو
میدان ولیعصر را داشت مثل همیشه گذاشتم برود و بعدی که انقلاب بود بیاید.
بلافاصله آمد. سوار که شدم پرسیدم انقلابه دیگه؟ جواب داد: انقلاب رفت. جلویی بود.
گفتم: آخه پس چرا تابلوها عوضیه؟ گفت: کمکی بود. ایستگاه بعد پیاده شدم و منتظر
ایستادم. چند نفر دیگر هم گرفتار همین تغییر برنامهها بودند. اتوبوس بعدی پس از
ده دقیقه رسید نوشته بود شهرک والفجر – ولیعصر. دست نگه داشتم به گمان همان وضع
قبلی. ایستاد. پرسیدم: انقلاب میرود؟ با عصبانیت جواب داد: مگر تابلو را نگاه نمیکنید،
انقلاب داره میاد – و ما مانده بودیم متحیر که چه کار کنیم!
* 2 – ساعت 15/8 صبح:
اتوبوس داخل شهرک با سرعت یک متر بر ثانیه میرفت، عابرین پیاده از ما جلو میزدند. خانمی گفت: آقای راننده ماشین خرابه؟ جواب داد: نه، مگه چی شده؟ گفت:آخر خیلی یواش میروی. راننده با صدای بلند پاسخ داد: خود شما اهالی شهرک شکایت کردهاید به شرکت واحد که ما داخل این منطقه مسکونی خیلی بد رانندگی میکنیم. حالا چی شده نظرتان تغییر کرده؟ الان دیگر ما به سیستم GPS وصل شدهایم، سرعت کنترل میشود!
* 3 – ساعت 5/5 عصر:
راننده با فریاد گفت: بگیرش در رفت! و بعد خطاب به آقایی که توی خیابان بود صدا زد: آن خانم که مانتو خاکستری داره، نگذار فرار کنه، کرایهاش را نداده، ولی کار از کار گذشته بود. نشست پشت فرمان در حالی که بدو بیراه میگفت: فلان فلان شده مگر دستم بهت نرسه آخه 500 تومان هم خوردن داره؟
* 4 – سئوال:
- علت این همه بداخلاقی بین مردم بویژه در وسائط نقلیه عمومی چیست؟ گناه از رانندهای است که از اجاره اتوبوس باید نان بخورد یا مسافرانی که در نیازهای اولیه زندگیشان ماندهاند؟ یا شرکت واحد اتوبوسرانی ـ تاکسیرانی و... هر روز فرار از کرایه دادن بیشتر میشود و این زیبنده نظام اسلامی ما نیست.
- یادم آمد توی راهرو مترو وقتی از پله برقی بالا میرفتم، پوستر رنگی بزرگ یکی از موسسات خیریه نصب شده بود همراه این جمله: «با 1000 تومان چه میتوان کرد؟» یعنی حالا که هزارتومانی به درد نمیخورد بیاندازید توی صندوق ما. حالا فکر میکنم با این اسکناس تو سری خورده حداقل میشود دو دفعه اتوبوس سوار شد و فرار نکرد!
احمد حسینی
* 2 – ساعت 15/8 صبح:
اتوبوس داخل شهرک با سرعت یک متر بر ثانیه میرفت، عابرین پیاده از ما جلو میزدند. خانمی گفت: آقای راننده ماشین خرابه؟ جواب داد: نه، مگه چی شده؟ گفت:آخر خیلی یواش میروی. راننده با صدای بلند پاسخ داد: خود شما اهالی شهرک شکایت کردهاید به شرکت واحد که ما داخل این منطقه مسکونی خیلی بد رانندگی میکنیم. حالا چی شده نظرتان تغییر کرده؟ الان دیگر ما به سیستم GPS وصل شدهایم، سرعت کنترل میشود!
* 3 – ساعت 5/5 عصر:
راننده با فریاد گفت: بگیرش در رفت! و بعد خطاب به آقایی که توی خیابان بود صدا زد: آن خانم که مانتو خاکستری داره، نگذار فرار کنه، کرایهاش را نداده، ولی کار از کار گذشته بود. نشست پشت فرمان در حالی که بدو بیراه میگفت: فلان فلان شده مگر دستم بهت نرسه آخه 500 تومان هم خوردن داره؟
* 4 – سئوال:
- علت این همه بداخلاقی بین مردم بویژه در وسائط نقلیه عمومی چیست؟ گناه از رانندهای است که از اجاره اتوبوس باید نان بخورد یا مسافرانی که در نیازهای اولیه زندگیشان ماندهاند؟ یا شرکت واحد اتوبوسرانی ـ تاکسیرانی و... هر روز فرار از کرایه دادن بیشتر میشود و این زیبنده نظام اسلامی ما نیست.
- یادم آمد توی راهرو مترو وقتی از پله برقی بالا میرفتم، پوستر رنگی بزرگ یکی از موسسات خیریه نصب شده بود همراه این جمله: «با 1000 تومان چه میتوان کرد؟» یعنی حالا که هزارتومانی به درد نمیخورد بیاندازید توی صندوق ما. حالا فکر میکنم با این اسکناس تو سری خورده حداقل میشود دو دفعه اتوبوس سوار شد و فرار نکرد!
احمد حسینی