بررسی حادثه
قتل یک پدر توسط همسر و دو دخترش
زیر پوست
قتل پدر توسط دختران 13 شهریور - 95
"پدرم
مشکلات جدی داشت. او یک روز گفت به من تعرض خواهد کرد. من، مادرم و خواهرم تصمیم
گرفتیم او را بکشیم. قرصها را داخل شیرموز ریختیم. پدرم کمی از شیر موز را خورد و
خوابش برد. نیمههای شب دیدم که از دهانش کف بیرون میآید. مادرم گفت به اورژانس
زنگ بزنیم اما من نگذاشتم و گفتم بگذارید تمام کند..."
فرارو- مادر و دو دخترش تصمیم گرفته بودند پدرشان را به هر نحوی که شده به قتل برسانند. آنها راههای مختلفی را امتحان کرده بودند تا در نهایت پدر را با قرص کُشتند. پس از آن از آنجاکه نمیدانستند با جسد مرد چه کنند، شروع به تکهتکه کردن آن میکنند که پلیس سر میرسد.
فرارو- مادر و دو دخترش تصمیم گرفته بودند پدرشان را به هر نحوی که شده به قتل برسانند. آنها راههای مختلفی را امتحان کرده بودند تا در نهایت پدر را با قرص کُشتند. پس از آن از آنجاکه نمیدانستند با جسد مرد چه کنند، شروع به تکهتکه کردن آن میکنند که پلیس سر میرسد.
این خبر
شوکهکننده است. چه اتفاقی میافتد که یک خانواده چهارنفره با یک جنایت به نابودی
کشیده میشوند؟
دخترانی که
پدرشان را به قتل رساندهاند، در دادگاه در پاسخ به اینکه چرا اینکار را کردند
گفتهاند "ما یک پدر ظالم را کُشتیم، او به شدت به ما آزار میرساند و نمیدانستیم
چه کار کنیم".
آیا آنها
به ستوه آمده بودند؟ یا موضوع فراتر از چیزی است که آنها تعریفش کردهاند؟ جزییات
این حادثه چندان مشخص نیست.
پیشتر از
این هم در رسانهها خبرهای اندکی درباره قتل پدر به خواست دخترانش منتشر شده بود.
یکی از آنها
حادثه دو دختری است که خواسته بودند پدرشان را از سر راهشان بردارند.
در آن
حادثه دو دختر مهندس که برای رفتن به سرکار و مسائل مربوط به زندگی خصوصیشان
با پدرشان مشکل داشتند، از مرد دیگری خواسته بودند پدرشان را گوشمالی بدهد، اما
این گوشمالی به قتل پدر انجامیده بود.
کارشناسان
در تحلیل این قتل آن را هشداری از سوی جامعه نامیده بودند و گفته بودند بر خانواده
ایرانی فشار زیادی حاکم شدهاست.
سعید
معیدفر در همین رابطه گفته که قتل پدر توسط پسر یا پسران پیش از این بارها اتفاق
افتاده است اما قتل پدر به دست دختران که عاطفیتر هستند زنگ هشداری در زمینه قتلهای
خانوادگی است.
بررسی
آماری قتل در کشور نشان داده که 34 درصد قتلهای کشور خانوادگی هستند. معاون
مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی دو سال پیش گفته بود که هرسال 600 فقره قتل
خانوادگی در ایران اتفاق میافتد.
این آمار
به نظر کارشناسان باید بیشتر از این باشد و بخش زیادی از قتلها ممکن است ثبت یا
رسانهای نشوند.
در این
میان قتل پدر خانواده به دست دختران چه جایگاهی پیدا میکند؟ روانشناسان و
جامعهشناسان این حادثه را تحلیل میکنند.
وقتی
آستانه تحمل به صفر برسد
مریم
جمشیدی جامعهشناس زنان در گفتگو با
فرارو از خاص بودن این مورد در میان قتلهای خانوادگی سخن گفت و
با توجه به این، مسئله را بررسی کرد.
این جامعهشناس
زنان گفت: مادر و دو دختر از پدر آزرده و هراسان بودند و یک نشانه بارز این آزردگی
پنهان نکردن قتل است. در اکثر پروندههای قتل قاتل سعی در پنهان کردن موضوع دارد.
اما چرا این سه زن آستانه تحملشان باید به صفر رسیده باشد؟
وی در پاسخ
به این سئوال در ادامه توضیح داد: خشونت و آزار جنسی زنان خانواده توسط پدر به
عنوان فردی در راس قدرت، در ایران و همهجای جهان بارها اتفاق افتادهاست.
این جامعهشناس
همچنین ادامه داد: اما چهچیز این حادثه را در ایران متفاوت کردهاست؟ در جامعه ما
چندان از آزار جنسی محارم چه در خانواده و چه در مجامع رسمی صبحت نمیشود. نگاه
سنتی نسبت به زن از دلایل این امر است. درنتیجه ممکن که زنان و دختران در میان
تمام راهحلهای موجود و تحت فشار راهحل قتل را انتخاب کنند.
عضو انجمن
جامعهشناسی ایران در ادامه تاکید کرد: مسئولیت قانونگذار در چنین پروندههایی
جدی هست. باید به خانوادهها آموزش داده شوود که در چنین شرایطی چه باید بکنند و
اگر آنها قانون را پشتیبان خود بدانند و از فضای فکری جامعه نیز گریزان نباشند
اقدامهای خشونتآمیز کمتر خواهد شد.
جمشیدی با
اشاره به آمار قتلهای خانوادگی نیز گفت: از آنجا که آماری رسمی درباره اینکه
دختران و زنان چقدر در قتلهای خانوادگی نقش دارند وجود ندارد نمیتوان حوادث فعلی
را با گذشته مقایسه کرد.
وی همچنین
شرح داد: همچنین نباید قتل پدر یا سایر اعضای خانواده توسط دختران آن خانواده را
به تغییر شرایط زنان ربط داد. منظور از این تغییر کسب آگاهی و آزادی و حضور
اجتماعی بیشتر است. چرا که اگر چنین بود زنان میتوانستند بهراحتی دست به دامن
قانون بشوند.
از سوی
دیگر مهدی ملکمحمدمعتقد است که رخدادن چنین اتفاقاتی به تغییرات روانی و
اجتماعی جامعه برمیگردد.
شرمی که رخت برمیبندد؟
شرمی که رخت برمیبندد؟
این روانشناس
و مشاور در گفتگو با فرارو معتقد است که ابعاد
مختلفی در چنین حادثی دخیل هستند.
مهدی ملکمحمد
گفت: یکی از ابعاد که میتوان با آن این حادثه را تحلیل کرد بعد مردسالاری جامعه
ایران است که هنوز هم غلبه دارد. آیا منظور این است که مردسالاری منجر به بروز
چنین اتفاقاتی میشود؟ خیر.
وی ادامه
داد: نگاه مردسالارانه باید با زمینههای دیگری همراه شود تا ماجرای قتل دختران
ایجاد شود. یکی از این زمینهها وضعیت نابهسامان
اقتصادی است. استرسهای مردان جامعه (هنوز به عنوان نانآوران اصلی) گاهی ممکن است
در آنها ایجاد انفجار کند.
این روانشناسی
همچنین با اشاره به نارضایتیهای جنسی گفت: زمینه دیگری که باید به آن اشاره کرد
نارضایتی جنسی است. مطالعات نشان میدهد که مردان ایرانی از نظر رضایت جنسی در
وضعیت مطلوبی قرار ندارند. به همیندلیل نیز آمار تجاوز و خیانت بالاست.
ملکمحمد
تصریح کرد: این دو زمینه با یک زمینه اصلی به نام پدرسالاری جمع شده و میتواند منجر
به حوادثی مانند حوادث مورد بررسی شود؛ یعنی تجاوز به دختران و یا تهدید آنها به
تجاوز و آزار و اذیت.
اما چهچیزهای
دیگری چنین قتلی را دامن زدهاند؟ ملکمحمد از واژه "شرم" نام میبرد.
او در اینباره توضیح داد: شرم در جامعه ایرانی هر روز بیش از قبل رنگ میبازد.
پیش از این نیز مسائلی همچون نارضایتی جنسی و استرس وجود داشت اما وجودِ شرم مانعی
برای بروز این حوادث بود.
این مشاور
خانواده ادامه داد: در حال حاضر در جامعه در حال گذار ما این واژه نه در نگاه سنتی
و نه در نگاه اجتماعی تعریف نمیشود. شرم از آن دست مسائلی که حتی موقتی در ایران
در حال رنگباختن است.
وی با ذکر
مثالی شرح داد: هرکس میتواند پی ببرد که اگر قبلا پسری به دختری متلک میانداخت
در جمع نبود؛ حال آنکه الان مزاحمتهای جنسی به صورتی کاملا بیپرده انجام میپذیرد.
ملکمحمد
همچنین درباره در گذار بودن جامعه ایرانی توضیح داد: میتوان گفت ما تنها کشوری در
جهان هستیم که در یکی از استانهایش 11 سال کنسرت موسیقی برگزار نمیشود اما در
پایتختش سانس ساعت شش و نیم یکی از فیلمها نیز پیشفروش میشود.
وی تاکید
کرد: در نتیجه در چنین جامعه در حال گذاری مولفهها پراکنده خواهند بود. در ایران
نه میتوان از جامعه سنتی حرف زد و نه از جامعه مدرن؛ در نتیجه در این شرایط آسیبهای
اجتماعی نیز مجالِ رشد بیشتری خواهند داشت که یکی از آنها خشونت خانوادگی است.
این روانشناس
در ادامه به تغییر نگاه زنان به موقیعت خود در شهرهای مختلف کشور نیز اشاره کرد.
وی در اینباره گفت: مثلا در ایلام دختران خودسوزیهای زیادی داشتهاند. در این
استان سنت بر مدرنیته غلبه دارد. اگر دختران در این استان یا استانهای مشابه
مورد زورگویی و خشونت پدر قرار بگیرند به خودشان آسیب میزنند و همین امر است که
به آنها اجازه کُشتن پدرشان را نمیدهد.
وی ادامه
داد: در طرفِ دیگر و در تهران هم پدر به خودش اجازه میدهد که خشونتی در حد تجاوز
بر دختر اعمال کند و هم دختران به خود اجازه آسیبرساندن به پدر را میدهند.
مهدی ملکمحمد
در انتها گفت: این به معنای تعلیق میان سنت و مدرنیته است؛ تعلیقی که منجر به بروز
چنین حوادثی نیز خواهد شد.
عبدالله
ناصری در گفتگو با فرارو بررسی کرد