استراتژی
انتخاباتی مدیرمسئول اوین نامه ی کیهان و وابستگان! 22 شهریور –
95
باندمافیایی اطلاعاتی- امنیتی –
پاسدارای – رسانه ای پاسداران و بیت خامنه ای و اوین نامه ی کیهان توطئه های طراحی
شده علیه رقبا را با جدیت دنبال می کنند . چون ساختار خلافت د اعشی خامنه ای نه
متعارف و دمکراکتیک نیست که قروت وسطایی و
باندی ومافیایی و به شدت استبدادی و سرکوبگر است . البته خامنه ای که به عنوان
رهبر انتصابی ولی فقیه می باشد همکاره وقانون شکن وبدون پاسخگوی می باشد چون همگام
بااهداف پاسداران است . زیرا نهادهای
حکومتی- نظامی- امنیتی- اطلاعاتی زیر فرمانش هستند . برای همین عنصر منفوری
همچون سربازجو شریعت نداری نه خط وخطو ط
خامنه ای را دنبال که گاهی هم با تبانی پاسداران برایش تعیین تکلیف می کند که چه
باید بکند . بهمین دلیل این منفور بدنام سربازجو در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت گه کپی نام
دانشجویی رقیب از صحنه حذف شده است درباره
عملکرد رؤسای دولتهای یازدهم و دهم سخن گفته است و رد صلاحیت احمدینژاد را پیشبینی کرد ه است ، و افزوده احمدینژاد و روحانی «بسیار خطرناک»
هستند . چون حضورا حمدی نژاد موجب می شود که رأی دهندگان از روی لجبازی به روحانی
رأی دهند . پس باید ما به وظیفه عمل
کنیم چون
نیازی به انتخاب دو گزینه بین دو گزینه پر خطر انتخاب نیست .
«عصر ایران» نوشت: مدیرمسئول
روزنامه کیهان در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت درباره عملکرد رؤسای دولتهای
یازدهم و دهم سخن گفت و رد صلاحیت احمدینژاد را پیشبینی کرد.
حسین شریعتمداری در این سخنان، احمدینژاد و روحانی را «بسیار خطرناک» دانست و گفت: ما به وظیفه عمل میکنیم و نیازی نیست بین دو گزینه پر خطر انتخاب کنیم.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
1 - این که چه کسی رد صلاحیت یا تأیید میشود، موضوعی است که صرفاً در اختیار شورای نگهبان قرار دارد و از هماکنون نمیتوان دربارهاش پیشبینی یا قضاوت کرد. معالوصف شورای نگهبان نشان داده است که قدرت غافلگیری دارد و میتواند حتی شخصی چون هاشمی رفسنجانی یا سیدحسن خمینی را نیز رد صلاحیت کند.
2 - کوچکترین تردیدی نیست که یک جریان سیاسی خاص، که از رأی مردم در انتخابات خرداد 92 ناخرسند است، تمام عزم خود را جزم کرده است تا نگذارد روحانی بار دیگر رئیسجمهور شود.
لغو تحریمها و ایجاد شفافیت مالی در تعاملات بانکی ایران با جهان که دو پیششرط بازگشت کشور به اقتصاد جهان است، تمام معادلات اقتصادی و سیاسی آن بخش از دلواپسان را به هم ریخته که نفعشان در تحریم ایران و عدم شفافیت است. لذا طبیعی است که بکوشند به هر طریقی که شده، روحانی را رئیسجمهور یکدورهای کنند و به دوران مطلوب خود بازگردند.
3 - اما در این میان نقش احمدینژاد چیست؟ هرچند احمدینژاد کاتالیزور خوبی برای بازگشت به عصر تحریمهاست ولی به دلایل متعددی از جمله تکخوری سیاسی او، قطعاً رئیسجمهور شدنش مطلوب هیچ جریانی جز احمدینژاد و اطرافیانش نیست. بنابراین چه نقشی برای او در انتخابات تعریف شده است؟!
در این باره بعدها به تفصیل سخن خواهیم گفت ولی آنچه درباره سخنان مدیرمسئول روزنامه کیهان عجالتاً میتوان بدان پرداخت این است که احتمالاً تمایل دارند با رد صلاحیت احمدینژاد، متقابلاً روحانی نیز از طرف مقابل رد صلاحیت شود؛ چه آنکه رد صلاحیت روحانی به تنهایی میتواند تبعات سهمگینی داشته باشد ولی با رد صلاحیت احمدینژاد فضا تعدیل میشود.
البته الزاماً این نگاه شورای نگهبان نیست و صرفاً طرح و برنامهای است که یک جریان سیاسی آرزومند تحقق آن است و برایش تلاش هم میکند. از این روست که هم احمدینژاد و هم روحانی از سوی برخی چهرههای جناحی، گزینههای پر خطر نامیده میشوند.
4 - اما گزینه مطلوب این جریان کیست؟ واقعیت این است که از هماکنون نمیتوان پیشبینی کرد ولی فرد مورد نظر هر که باشد، کسی است که در بهترین شرایط از نظر آنها، مختصات سعید جلیلی را دارد و در دورترین شرایط، فردی با مشخصات قالیباف است.
به هر روی ، آنچه مسلم است اینکه جریان انحصارطلب میکوشد روحانی را شکست دهد و در این راه، تخریب و حتی بد جلوه دادن دستاوردهای مثبت نیز در دستور کار جدی این جریان و وابستگان رسانهایشان است. به عنوان مثال، در هر کشوری، اگر دولتی میتوانست تحریمهای سازمان ملل و از جمله چندین قطعنامه شورای امنیت را لغو کند، اجماع ملی در تقدیر از آن دولت شکل میگرفت ولی در اینجا، حتی اصل لغو تحریمها را نیز تخطئه میکنند و برای این منظور، حتی هزینهکرد از ارزشها را نیز برای خود جایز میدانند.
حسین شریعتمداری در این سخنان، احمدینژاد و روحانی را «بسیار خطرناک» دانست و گفت: ما به وظیفه عمل میکنیم و نیازی نیست بین دو گزینه پر خطر انتخاب کنیم.
در این باره نکات زیر قابل تأمل است:
1 - این که چه کسی رد صلاحیت یا تأیید میشود، موضوعی است که صرفاً در اختیار شورای نگهبان قرار دارد و از هماکنون نمیتوان دربارهاش پیشبینی یا قضاوت کرد. معالوصف شورای نگهبان نشان داده است که قدرت غافلگیری دارد و میتواند حتی شخصی چون هاشمی رفسنجانی یا سیدحسن خمینی را نیز رد صلاحیت کند.
2 - کوچکترین تردیدی نیست که یک جریان سیاسی خاص، که از رأی مردم در انتخابات خرداد 92 ناخرسند است، تمام عزم خود را جزم کرده است تا نگذارد روحانی بار دیگر رئیسجمهور شود.
لغو تحریمها و ایجاد شفافیت مالی در تعاملات بانکی ایران با جهان که دو پیششرط بازگشت کشور به اقتصاد جهان است، تمام معادلات اقتصادی و سیاسی آن بخش از دلواپسان را به هم ریخته که نفعشان در تحریم ایران و عدم شفافیت است. لذا طبیعی است که بکوشند به هر طریقی که شده، روحانی را رئیسجمهور یکدورهای کنند و به دوران مطلوب خود بازگردند.
3 - اما در این میان نقش احمدینژاد چیست؟ هرچند احمدینژاد کاتالیزور خوبی برای بازگشت به عصر تحریمهاست ولی به دلایل متعددی از جمله تکخوری سیاسی او، قطعاً رئیسجمهور شدنش مطلوب هیچ جریانی جز احمدینژاد و اطرافیانش نیست. بنابراین چه نقشی برای او در انتخابات تعریف شده است؟!
در این باره بعدها به تفصیل سخن خواهیم گفت ولی آنچه درباره سخنان مدیرمسئول روزنامه کیهان عجالتاً میتوان بدان پرداخت این است که احتمالاً تمایل دارند با رد صلاحیت احمدینژاد، متقابلاً روحانی نیز از طرف مقابل رد صلاحیت شود؛ چه آنکه رد صلاحیت روحانی به تنهایی میتواند تبعات سهمگینی داشته باشد ولی با رد صلاحیت احمدینژاد فضا تعدیل میشود.
البته الزاماً این نگاه شورای نگهبان نیست و صرفاً طرح و برنامهای است که یک جریان سیاسی آرزومند تحقق آن است و برایش تلاش هم میکند. از این روست که هم احمدینژاد و هم روحانی از سوی برخی چهرههای جناحی، گزینههای پر خطر نامیده میشوند.
4 - اما گزینه مطلوب این جریان کیست؟ واقعیت این است که از هماکنون نمیتوان پیشبینی کرد ولی فرد مورد نظر هر که باشد، کسی است که در بهترین شرایط از نظر آنها، مختصات سعید جلیلی را دارد و در دورترین شرایط، فردی با مشخصات قالیباف است.
به هر روی ، آنچه مسلم است اینکه جریان انحصارطلب میکوشد روحانی را شکست دهد و در این راه، تخریب و حتی بد جلوه دادن دستاوردهای مثبت نیز در دستور کار جدی این جریان و وابستگان رسانهایشان است. به عنوان مثال، در هر کشوری، اگر دولتی میتوانست تحریمهای سازمان ملل و از جمله چندین قطعنامه شورای امنیت را لغو کند، اجماع ملی در تقدیر از آن دولت شکل میگرفت ولی در اینجا، حتی اصل لغو تحریمها را نیز تخطئه میکنند و برای این منظور، حتی هزینهکرد از ارزشها را نیز برای خود جایز میدانند.