مثلث عربی،
عبری، غربی علیه ایران در سوریه 11 بهمن-97
چرا انتقاد به سیاست
جنگ افروزانه وموشکی خامنه ای و پاسداران
نمی شود که موجب اتحاد مثلث عربی – غربی – عبری یااسراییلی علیه حضور پاسداران در
سوریه شده است ؟ البته موضع پشت پرده روسیه هم مکمل این مثلث می شود.
تهران- ایرنا- ساختار سیاسی سوریه نیز
با کشورهای عربی و ارتجاعی کاملا تفاوت دارد؛ به همان اندازهای که جمهوری و
پادشاهی دیکتاتوری تفاوت دارند. لذا ماهیت دولت سوریه هم سنخیتی با این کشورها
ندارد و از این بابت نیز تهران نگرانی برای پیوستن سوریه به محور ضد مقاومت ندارد.
لذا مثلث عربی- عبری- غربی در حال آب در هاون کوبیدن است.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم جعفر
قنادباشی تحلیلگر مسائل خاورمیانه، آورده است: آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول
رئیسجمهور در رأس هیاتی سیاسی و اقتصادی به سوریه سفر کرد و با آقای بشار اسد
دیدار و گفتوگو داشتند. به نظر میرسد هدف این سفر بیشتر اقتصادی بوده و توافقاتی
برای پس از داعش در این سفر مدنظر باشد از این جهت که اخیرا هم دو کشور عربی و
مخالف حکومتی آقای اسد یعنی امارات و بحرین هم سفارتخانههای خود را در دمشق
بازگشایی کردند و به مزایای فراوان بازسازی سوریه و حضور تجاری و اقتصادی در این
کشور، چشم طمع دوختهاند.
در مناسبات میان ایران و سوریه دو موضوع مختلف در کنار هم قابل توجه است. موضوع نخست شرایط داخلی سوریه و پس از شکست تروریستها و سیطره نیروهای نظامی سوریه بر بیشتر خاک این کشور و پایان جنگ داخلی گسترده، طبیعی است که سوریه به شرایط عادی بازگردد و به بازسازی خرابی جنگ روی آورد. یعنی در این مرحله راهحلهای نظامی کاربردی ندارند و دولت سوریه با کمک همپیمانان خود موفق به ایجاد شرایط جدیدی شده است. طبیعی است که دوستان و همپیمانان سوریه در بعد اقتصادی هم در کنار دولت سوریه خواهند بود.
اینکه در امر بازسازی خرابیهای جنگ و همچنین رونق اقتصادی سوریه، متحدان این کشور در کنار دولت آقای اسد باشند، کاملا پذیرفتنی است. یعنی طرح مسائل اقتصادی و تجاری در روابط دوجانبه ایران و سوریه امری عادی است و بدون توجه به تبلیغات منفی و جوسازیها، سیر عادی خود را طی میکند. موضوع دوم که بر مناسبات ایران و سوریه سایه انداخته است، مسأله جدیدی که در دستور کار کشورهای عربی قرار گرفته که آمریکا و رژیم صهیونیستی هم از آن استقبال کردهاند. در واقع اکنون یک مثلث عربی، عبری و غربی شکل گرفته است که برای آینده سوریه جذابیتهایی را بهوجود آورد تا این کشور را از صف نیروهای مقاومت خارج کند و با پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب، این کشور را در صف مخالفان محور مقاومت قرار دهند. راهبرد جدید این مثلث بر این مبناست که از یک سو روی آنچه که از طریق آتشافروزی و جنگافروزی بر سوریه تحمیل شده است، سرپوش گذاشته شود.
عربستان، امارات، آمریکا و رژیم صهیونیستی و دوستان آنها در منطقه، بیشترین آتشبیاران معرکه جنگ در سوریه بودند (چه از نظر مالی، چه نظامی و تسلیحاتی و سیاسی و تبلیغاتی) کمکهای فراوانی به نیروهای تکفیری-تروریستی داشتند و با تعطیلی سفارتخانههای خود همزمان با آغاز عملیاتهای تروریستی تکفیریها، نشانه روشنی به افکار عمومی جهان دادند که همکاریهای زیادی با تکفیریها دارند. لذا اکنون تلاش میکنند آن سابقه را کمرنگ کرده و به دست فراموشی بسپارند. از سویی تلاش میکنند با سرمایهگذاری و کمکهای مالی به دمشق، سوریه را از صفبندی کنونی و از محور مقاومت جدا کرده و به سمت ارتجاع عربی سوق دهند. لذا این سیاست موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران نسبت به این اقدامات حساسیت بیشتری نشان دهد، چرا که سوریه یک موقعیت استراتژیک در منطقه دارد و پیمانهای دفاعی این کشور با ایران، موجبات امنیت کل منطقه است.
سوریه یکی از حلقههای امنیت جمهوری اسلامی است و با ترتیبات نظامی مناسب، ایران متضمن این امنیت شده است. بنابراین در این شرایط ارتجاع عربی میخواهد با دلارهای نفتی، تبلیغات، وعدههای دروغین اقتصادی و غیره، از راه اقتصادی و تجاری سوریه را از محور مقاومت خارج کنند. در این باره جمهوری اسلامی باید حساسیت به خرج دهد. البته سوریه هم خواهان ورود به جمع کشورهای دیکتاتوری منطقه نیست، زیرا ماهیت دولت بشار اسد با دولتها و رژیمهای ارتجاعی منطقه و همسویی آنها با رژیم صهیونیستی و آمریکا کاملا متفاوت است و از این جهت سیاست دولت سوریه یا جمهوری اسلامی ایران یکسان است.
ساختار سیاسی سوریه نیز با کشورهای عربی و ارتجاعی کاملا تفاوت دارد؛ به همان اندازهای که جمهوری و پادشاهی دیکتاتوری تفاوت دارند. لذا ماهیت دولت سوریه هم سنخیتی با این کشورها ندارد و از این بابت نیز تهران نگرانی برای پیوستن سوریه به محور ضد مقاومت ندارد. لذا مثلث عربی- عبری- غربی در حال آب در هاون کوبیدن است. درواقع همه این کشورها تلاش میکنند تا ایران را از سوریه جدا کنند که این تلاش مذبوحانه با درایت مقامات جمهوری اسلامی، بدون نتیجه خواهد بود. بنابراین فعالیت و حضور ایران در عرصه اقتصادی، تجاری و بازسازی سوریه، راهبرد درستی است و باید از پتانسیلهای سوریه در تمام ابعاد به بهترین شکل استفاده شود.
*منبع: روزنامه آرمان،1397،11،10
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131
در مناسبات میان ایران و سوریه دو موضوع مختلف در کنار هم قابل توجه است. موضوع نخست شرایط داخلی سوریه و پس از شکست تروریستها و سیطره نیروهای نظامی سوریه بر بیشتر خاک این کشور و پایان جنگ داخلی گسترده، طبیعی است که سوریه به شرایط عادی بازگردد و به بازسازی خرابی جنگ روی آورد. یعنی در این مرحله راهحلهای نظامی کاربردی ندارند و دولت سوریه با کمک همپیمانان خود موفق به ایجاد شرایط جدیدی شده است. طبیعی است که دوستان و همپیمانان سوریه در بعد اقتصادی هم در کنار دولت سوریه خواهند بود.
اینکه در امر بازسازی خرابیهای جنگ و همچنین رونق اقتصادی سوریه، متحدان این کشور در کنار دولت آقای اسد باشند، کاملا پذیرفتنی است. یعنی طرح مسائل اقتصادی و تجاری در روابط دوجانبه ایران و سوریه امری عادی است و بدون توجه به تبلیغات منفی و جوسازیها، سیر عادی خود را طی میکند. موضوع دوم که بر مناسبات ایران و سوریه سایه انداخته است، مسأله جدیدی که در دستور کار کشورهای عربی قرار گرفته که آمریکا و رژیم صهیونیستی هم از آن استقبال کردهاند. در واقع اکنون یک مثلث عربی، عبری و غربی شکل گرفته است که برای آینده سوریه جذابیتهایی را بهوجود آورد تا این کشور را از صف نیروهای مقاومت خارج کند و با پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب، این کشور را در صف مخالفان محور مقاومت قرار دهند. راهبرد جدید این مثلث بر این مبناست که از یک سو روی آنچه که از طریق آتشافروزی و جنگافروزی بر سوریه تحمیل شده است، سرپوش گذاشته شود.
عربستان، امارات، آمریکا و رژیم صهیونیستی و دوستان آنها در منطقه، بیشترین آتشبیاران معرکه جنگ در سوریه بودند (چه از نظر مالی، چه نظامی و تسلیحاتی و سیاسی و تبلیغاتی) کمکهای فراوانی به نیروهای تکفیری-تروریستی داشتند و با تعطیلی سفارتخانههای خود همزمان با آغاز عملیاتهای تروریستی تکفیریها، نشانه روشنی به افکار عمومی جهان دادند که همکاریهای زیادی با تکفیریها دارند. لذا اکنون تلاش میکنند آن سابقه را کمرنگ کرده و به دست فراموشی بسپارند. از سویی تلاش میکنند با سرمایهگذاری و کمکهای مالی به دمشق، سوریه را از صفبندی کنونی و از محور مقاومت جدا کرده و به سمت ارتجاع عربی سوق دهند. لذا این سیاست موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران نسبت به این اقدامات حساسیت بیشتری نشان دهد، چرا که سوریه یک موقعیت استراتژیک در منطقه دارد و پیمانهای دفاعی این کشور با ایران، موجبات امنیت کل منطقه است.
سوریه یکی از حلقههای امنیت جمهوری اسلامی است و با ترتیبات نظامی مناسب، ایران متضمن این امنیت شده است. بنابراین در این شرایط ارتجاع عربی میخواهد با دلارهای نفتی، تبلیغات، وعدههای دروغین اقتصادی و غیره، از راه اقتصادی و تجاری سوریه را از محور مقاومت خارج کنند. در این باره جمهوری اسلامی باید حساسیت به خرج دهد. البته سوریه هم خواهان ورود به جمع کشورهای دیکتاتوری منطقه نیست، زیرا ماهیت دولت بشار اسد با دولتها و رژیمهای ارتجاعی منطقه و همسویی آنها با رژیم صهیونیستی و آمریکا کاملا متفاوت است و از این جهت سیاست دولت سوریه یا جمهوری اسلامی ایران یکسان است.
ساختار سیاسی سوریه نیز با کشورهای عربی و ارتجاعی کاملا تفاوت دارد؛ به همان اندازهای که جمهوری و پادشاهی دیکتاتوری تفاوت دارند. لذا ماهیت دولت سوریه هم سنخیتی با این کشورها ندارد و از این بابت نیز تهران نگرانی برای پیوستن سوریه به محور ضد مقاومت ندارد. لذا مثلث عربی- عبری- غربی در حال آب در هاون کوبیدن است. درواقع همه این کشورها تلاش میکنند تا ایران را از سوریه جدا کنند که این تلاش مذبوحانه با درایت مقامات جمهوری اسلامی، بدون نتیجه خواهد بود. بنابراین فعالیت و حضور ایران در عرصه اقتصادی، تجاری و بازسازی سوریه، راهبرد درستی است و باید از پتانسیلهای سوریه در تمام ابعاد به بهترین شکل استفاده شود.
*منبع: روزنامه آرمان،1397،11،10
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131