صحیفه امام را اگر مطالعه کنید و با دقت به محورهای اخلاقی آن توجه نمائید، خواهید دید که مهمترین محور اخلاقی توصیه شده توسط امام خمینی به کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، تزکیه نفس است. علت آنهمه اصرار امام به تزکیه نفس این بود که ایشان میدانستند «قدرت» سرکشی میآورد و بدمستیهای ناشی از چشیدن مزه قدرت، صاحبان قدرت را از مسیر قانون و خدمت به مردم دور میکند.اولین عارضه این بدمستی و سرکشی، منازعات میان کارگزاران است که در قالب جنگ قدرت ظاهر میشود. در جنگ قدرت، دو طرف دعوا تلاش میکنند خود را حق و طرف مقابل را باطل جلوه دهند. آنها برای اینکه بتوانند دیگران را تحت تاثیر ادعای خود قرار دهند، به هر اهانت و تهمت و جسارتی به همدیگر متوسل میشوند و با این کار، هم خود را و هم طرف مقابل را نزد افکار عمومی بیاعتبار میکنند. از لحن گفتهها و نوشتههای طرفین این دعواها کاملاً مشخص است که آنچه در این دعواها و ادعاها وجود ندارد «خدا» است. این، همان هشداری است که امام خمینی همواره میدادند و با مطرح ساختن ضرورت تهذیب نفس برای کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، آنها را از جنگ قدرت بر حذر میداشتند و به کار برای خدا توجه میدادند. توجه به این فراز از سخنان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، رمزهای بسیاری از منازعات را میگشاید:
«دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود - قدرت شیطانی بود - کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخستوزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیسجمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کردهاید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید.» (صحیفه امام، جلد 14، صفحه 379 و 380)امروز کشور در شرایطی قرار دارد که به هیچوجه تاب تحمل منازعات و جنگهای قدرت را ندارد بهویژه اگر جنگ و منازعه میان افراد روحانی باشد. روحانیت، به دلایل مختلف به اندازهای زیرسوال قرار دارد که زمینهای برای ایجاد سوال بیشتر در افکار عمومی وجود ندارد. این ترفند هم جواب نمیدهد که ابتدا دو طرف هرچه میخواهند به همدیگر بگویند و اذهان مردم را مشوش کنند و سپس با هم عکس یادگاری درحال خندیدن بگیرند. آب رفته را نمیشود به جوی بازگرداند. از ابتدا باید کاری کرد که آب از جوی نرود چه رسد به آبرو!روحانیت امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی خود است. در حوزههای علمیه بهویژه حوزه علمیه قم دعواهایی که به فرموده امام خمینی برای خدا نیست، فراوان است. هزار سال بود که روحانیت، خدا را به مردم یادآوری و معرفی میکرد ولی امروز کار به جائی رسیده که مردم میگویند در دعواهای این آقایان روحانی همهچیز پیدا میشود غیر از خدا. دعواهای بزرگترهای حوزه کار را به جائی رسانده که کوچکترها هم به خود اجازه میدهند مانع سخنرانی کسی شوند که حکم رهبری را دارد. این، همان تلبیسات ابلیس است که به جان حضرات افتاده و به دشمن برای تحقق اهدافش کمک میکند.امروز، روحانیت مورد شدیدترین تهاجم دشمنان اسلام و انقلاب قرار دارد. در چنین شرایطی دعواهای درونی بدترین نوع خودزنی است و هیچ توجیهی ندارد. همه باید خدا را محور گفتارها و نوشتارها و تعاملات خود قرار دهند تا در دام تلبیسات ابلیس نیافتند.
«دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود - قدرت شیطانی بود - کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخستوزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیسجمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کردهاید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید.» (صحیفه امام، جلد 14، صفحه 379 و 380)امروز کشور در شرایطی قرار دارد که به هیچوجه تاب تحمل منازعات و جنگهای قدرت را ندارد بهویژه اگر جنگ و منازعه میان افراد روحانی باشد. روحانیت، به دلایل مختلف به اندازهای زیرسوال قرار دارد که زمینهای برای ایجاد سوال بیشتر در افکار عمومی وجود ندارد. این ترفند هم جواب نمیدهد که ابتدا دو طرف هرچه میخواهند به همدیگر بگویند و اذهان مردم را مشوش کنند و سپس با هم عکس یادگاری درحال خندیدن بگیرند. آب رفته را نمیشود به جوی بازگرداند. از ابتدا باید کاری کرد که آب از جوی نرود چه رسد به آبرو!روحانیت امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی خود است. در حوزههای علمیه بهویژه حوزه علمیه قم دعواهایی که به فرموده امام خمینی برای خدا نیست، فراوان است. هزار سال بود که روحانیت، خدا را به مردم یادآوری و معرفی میکرد ولی امروز کار به جائی رسیده که مردم میگویند در دعواهای این آقایان روحانی همهچیز پیدا میشود غیر از خدا. دعواهای بزرگترهای حوزه کار را به جائی رسانده که کوچکترها هم به خود اجازه میدهند مانع سخنرانی کسی شوند که حکم رهبری را دارد. این، همان تلبیسات ابلیس است که به جان حضرات افتاده و به دشمن برای تحقق اهدافش کمک میکند.امروز، روحانیت مورد شدیدترین تهاجم دشمنان اسلام و انقلاب قرار دارد. در چنین شرایطی دعواهای درونی بدترین نوع خودزنی است و هیچ توجیهی ندارد. همه باید خدا را محور گفتارها و نوشتارها و تعاملات خود قرار دهند تا در دام تلبیسات ابلیس نیافتند.