بررسی میدانی خبرنگار
اوین نامه کیهان از دخل و خرج مردم در شرایط کنونی- بخش نخست
رضا الماسی
عکسها: محمدعلی شیخ زاده
«کم و بیش نخبگان و مردم از آمار خبر دارند. معیار اصلی تورم «جیب مردم» است نه بانک مرکزی و مرکز آمار... برای بیکاری هم لازم نیست آمار بدهیم، هرکس در خانه و خانوادهاش میتواند بفهمد چه خبر است.» این اظهارات متعلق به حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان است که در اولین نشست خبری او در 15 مرداد 92 ایراد شد. اما 6 سال بعد، همین رئیسجمهور در توجیه فشارهای اقتصادی موجود و بدون اشاره به سخنان قبلیاش، میگوید: «آمار دوماهه اخیر مرکز آمار نشان میدهد که در ماههای اخیر، تورم کاهش پیدا کرده است!»
«احساس عمومی» نسبت به مسائل گوناگون کشور از جمله مسئله معیشت، میتواند شاخص مناسبی برای قضاوت در خصوص وضعیت این روزهای زندگی مردم باشد که اتفاقاً مورد تایید و تاکید رئیسجمهور و دولت وی نیز هست. به همین منظور در گزارش پیش رو به میان مردم میرویم تا جیب و سفره آنها روایتگر آمارها و شاخصهای اقتصادی باشد.
مردم چه میگویند؟
در میانه یکی از روزهای شلوغ و گرم مرداد ماه، همراه عکاس روزنامه محمد شیخ زاده به بازار تهران میرویم. شلوغی نسبی بازار نشان میدهد هنوز خرید و فروش میان مردم جریان دارد و به رغم فشارهایی که گلوی معیشت شان را میفشارد، «امید به آینده» در چشمان شان موج میزند.
در اوایل خیابان 15 خرداد چشمانم به مردی میافتد که پلاستیک به دست در وسط جمعیت، لنگ لنگان قدم میزند. آقای اکبر حکیمی، بازنشسته تامین اجتماعی است و درباره شرایط معیشتی مردم به ما میگوید: «اوضاع اقتصادی نسبت به چند سال گذشته خیلی خرابتر شده است.»
خانم ایزدی، بازنشسته دیگری است که برای خرید مایحتاج خود و خانواده اش به بازار آمده. او فرهنگی است و اعتقاد دارد؛ شرایط معیشتی نسبت به گذشته سختتر شده و دخل و خرجها با هم نمیخواند. خانم ایزدی میگوید: «عادت کردیم با قناعت این روزها را بگذرانیم.» این جمله را خانم دیگری هم در گفتگوی کوتاهی که با او داشتم تاکید میکند. او که خانه دار است اظهار میدارد: «اوضاع اقتصادی نسبت به سالهای گذشته نامناسب شده و با قناعت سعی میکنیم فشارهایی که وجود دارد را تحمل کنیم.»
کمی که جلوتر میروم نگاههای خسته زوج جوانی توجهم را جلب کرده و مرا به سمت خود میکشانند. ناتوانی شان در خرید نشان میدهد دقایق زیادی را به دنبال اجناس مورد نیازشان گشته و حالا زیر سایه درختی، نفس تازه میکنند. آقای کریمی که اهل یکی از شهرهای شمالی کشور است، به همراه همسرش در صنف پوشاک مشغول به کار هستند و برای خرید احتیاجات مغازه شان به تهران آمدهاند. او از وضعیت نابسامان بازار به دلیل قیمتهایی که هر روز بالاتر میروند بیثباتاند ابراز ناراحتی کرده و به گزارشگر کیهان میگوید: «ما در گذشته با 15 تا 20 میلیون تومان بسیاری از خریدهای مورد نیازمان را انجام میدادیم اما الآن نتوانستیم همه بارِ مورد نیازمان را بخریم. بازار راکد است. من فقط به دلیل این که درگیر این کار شدم و در جریان آن نسیه زیادی دادم، مجبورم برای جمعآوری سرمایه ام ادامه دهم.»
علی اصغر کرد، یک کارمند شرکت خودروسازی سایپا، جوان دیگری است که با او هم کلام میشوم. آقای کرد در خصوص شرایط زندگیاش میگوید: «با وضعیت اقتصادی امروز واقعاً نمیتوان با یک شغل به خرج و مخارج زندگی رسید. من علاوه بر کارمندی، در بازار طلا هم فعالیت دارم. مردم در چند سال اخیر خیلی در مضیقه قرار گرفتند. درآمد فعلی من با دو شغل، تازه به حدی رسیده که با در آمد 4، 5 سال گذشته ام که یک شغل داشتم برابری میکند!»
دولت: تورم کاهش یافته
و ثبات برقرار است!
اوضاع نابسامان اقتصادیِ امروز را مسئولان هم قبول دارند و بارها به همین دلیل از مردم عذرخواهی کردهاند. اما از پسِ همه این عذرخواهیها هنوز آن گونه که مردم انتظار دارند نه تنها اتفاقی در اصلاح وضع کنونی نیفتاده بلکه به اعتقاد آنها بدتر هم شده است. با این حال آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان نظر دیگری دارد و اخیراً در جلسه هیئت دولت بیان داشته که «مسیر اقتصادی طی ماههای اخیر روند مثبت و باثباتی یافته است!» او قبلاً هم گفته بود از مسیر خانه تا محل کارش از پشت شیشههای ماشین، با نگاه به چهره مردم نظرسنجی میکند و از اوضاع مردم اطلاع دارد!
به گفته منتقدان، استنادهای رئیسجمهور به آمارهای اقتصادیِ خاص برای تحلیل وضع معیشتی مردم برخلاف ادعای خودش به جایی رسیده که دیگر نه تنها به «احساس عمومی» از وضعیت اقتصادی توجهی نمیکند بلکه هر آماری نیز مورد تایید او نیست. آقای روحانی اخیراً در نشست با مدیران ارشد بخش مسکن با انتقاد از گزارشها و اعداد و ارقامی که در زمینه افزایش اجارهبها از سوی برخی رسانهها منتشر میشود، اظهار داشته: «براساس آمار وزارت راه و شهرسازی در بخش مسکن استیجاری به طور متوسط در تهران میزان اجاره بها ۳۰ درصد افزایش یافته که این رقم امیدوارکننده است. البته مطلوب نبوده اما در عین حال با آمار و ارقامی که این روزها منتشر میشود، متفاوت است.» این در حالی است که گزارشها و بازدیدهای میدانی نشان میدهد میزان اجاره بها در تهران بین 100 تا 300 درصد افزایش داشته است!
رئیسجمهور در تازهترین اظهارات اقتصادی خود نیز گفته است: «آمار دوماهه اخیر و آمار روز جمعه اول شهریور مرکز آمار، این واقعیت را نشان میدهد که در ماههای اخیر، هم تورم ماهانه نسبت به ماه قبل کاهش پیدا کرده و هم تورم نقطه به نقطه این ماه نسبت به ماه مشابه سال پیش کاهش پیدا کرده است.»
سوگمندانه درمیان همه اظهارنظرهای مسئولان، آقای علوی وزیر هنردوست اطلاعات به جای آنکه خود از منتقدین وضع موجود باشد و همراه با اقدامات سربازان گمنام امام زمان(عج) علم مبارزه جدی با این اوضاع را بلند کرده باشد، در اظهاراتی حیرتآور با مدح و ثنای مسئولان دولتی مدعی شده: «اگر تدابیر دولت نبود، با تحریم قیمتها ۸ برابر میشد اما دولت جلوی آن را گرفت!» به عبارتی طبق فرض جناب وزیر، اگر دولت تدبیر و امید نبود؛ سیبزمینی کیلویی 60 هزار تومان! میشد، گوشت میشد حدود کیلویی 1 میلیون تومان! و پراید هم حدود 400 میلیون تومان!
پایین آوردن نرخ تورم به قیمت تحمیل گرانی و رکود سنگین به بازار
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که نرخ تورم در چند سال گذشته به قیمت تحمیل رکود سنگین بر بازار، کنترل و پایین نگه داشته شده و همین امر موجب جمع شدن فنر اقتصاد کشور گردید. با حاکم شدن رکود بر بازار به دلیل آن که خرید و فروش قابل توجهی صورت نمیگرفت و بسیاری از بازارها راکد بود نرخ تورم نیز پایین میآمد. در نتیجه بستن فضای کسب و کار، فنر اقتصاد به یکباره در سال 97 و 98 رها شده و منجر به انفجار نرخ تورم و افزایش سرسام آور قیمتها شد.
در همین خصوص سرویس اقتصادی جوان آنلاین مینویسد: «در ماههای اخیر هیچ اقدام قابل تأملی در بدنه دولت به جز چند پیشنویس و طرح دیده نشده است. کارشناسان، کاهش تب قیمتها و تورم را در عمل نتیجه کاهش تقاضای مردم در اثر گرانیهای اخیر و کوچکشدن سبد خانوار مردم میدانند. هرچند که عامل روانی ثبات نرخ ارز از سوی بانک مرکزی را نباید نادیده گرفت.»
مردم: ثباتی وجود ندارد!
در ادامه گشت و گذاری که در بازار دارم به آقای اسماعیلی که از کاسبان صنف طلافروشی است برمیخورم. او با لهجه شیرین بوشهری در واکنش به ادعای مسئولان مبنی بر ثبات بازار در ماههای اخیر به گزارشگر کیهان میگوید: «مسئولان این داستانها را برای خودشان تعریف میکنند! اوضاع بازار نسبت به گذشته خیلی بد شده و روز به روز هم بدتر میشود. هیچ ثباتی هم وجود ندارد، به طور مثال شما اگر سری به بازار آجیل فروشها بزنید میبینید قیمت انجیر خشک به هرکیلو 142 هزار تومان رسیده در حالی که تا دو سه ماه گذشته حداکثر 80 هزار تومان بود. در شرایط کنونی من فقط از درآمد سالهای گذشته ام استفاده میکنم و اصلاً دخل و خرج امروزم به هم نمیخورد.»
آقای وحید تاج آبادی که اتفاقاً او هم در صنف طلا فروشی مشغول به کار است در گفتوگوی کوتاهی که با ما دارد، تصریح میکند: «اگر فقط شاخصهای اقتصادی را مبنا قرار دهیم، شاید در ماههای اخیر شرایط ثبات یافته و خوب باشد ولی در واقعیت اینگونه نیست. چیزی که مردم درک میکنند این است که درآمدها کاهش یافته و بازار در رکود قرار دارد. پس شرایط معیشتی اصلاً خوب نیست، قدرت خرید مردم نسبت به گذشته خیلی کاهش پیدا کرده و بازار تقریباً از گردش افتاده است.»
خانم ایزدی نیز با یادآوری سخنان رئیسجمهور مبنی براینکه ملاک اصلی فهم اوضاع معیشتی مردم جیب آن هاست، میگوید: «آمار و ارقام ضد و نقیضی (خصوصاً در ایام انتخابات ها) از وضعیت اقتصادی داده میشود اما ملاک اصلی به قول قدیمیها کف بازار است.»
یک خانم کارمند بازنشسته دیگر هم معتقد است؛ ثباتی در بازار وجود ندارد. او میگوید: «مسئولان با دید خودشان میبینند و ما هم با دید خودمان نگاه میکنیم. من به آقای روحانی رای دادم و انتظار داشتم با توجه به وعدههای ایشان، به وضعیت مردم به خصوص جوانان رسیدگی کنند. بنده سه فرزند جوان دارم که با مدرک فوق لیسانس درآمد مناسبی نداشته و همچنین ثبات شغلی هم ندارند. هرآن ممکن است که بیکار شوند. متاسفانه به انتظاراتی که از دولت داشتیم نرسیدیم. ما انتظار داشتیم پس از مذاکرات، بدون این که زیر سلطه آمریکا برویم تحریمها برداشته شود و دولت همکاری بیشتری با مردم داشته باشد.»
افزایش 100 تا 500 درصدی بسیاری از کالاهای اساسی فقط در یک سال!
علاوه بر نظرات مردم، آمارهای رسمی کشور نیز حکایت از عمق فاجعه فشار اقتصادی بر مردم حتی در کالاهای اساسی دارد. از افزایش 2 تا 5 برابری مسکن، خودرو، ارز، طلا، گوشت و ... میگذریم و فقط به عنوان نمونه به چند قلم از کالاهای ضروری و مایحتاج روزانه مردم اشاره میکنیم. به نوشته خبرگزاری ایسنا، آمارهای مرکز آمار در رابطه با متوسط قیمت محصولات و هزینه خدمات کشاورزی در بهار سال جاری نشان میدهد که پیاز، سیبزمینی و گوجه فرنگی بیشترین افزایش قیمت را نسبت به بهار سال قبل داشته است؛ به طور یکه متوسط قیمت سیب زمینی حدود 3612، پیاز 3713 و گوجه فرنگی 2224 تومان بوده که به ترتیب نسبت به فصل مشابه سال قبل 527، 539 و 221 درصد افزایش داشتهاند.
آقای محسن حقیقی، کارشناس ارشد جامعه شناسی در این خصوص معتقد است: «عجز دولت در کنترل سادهترین مایحتاج مردم در حالی است که قبل از روی کارآمدن دولت روحانی، ژنرالهای این دولت به وفور سیب زمینی و توزیع رایگان آن در دولت گذشته اعتراض میکردند.»
وی میافزاید: «رکود و بیعملی دولت در کنترل و مدیریت اقتصادی کشور به جایی رسیده که سطح انتظارات را برای کاهش قیمت مسکن و خودرو و گوشت باید به کنترل قیمت سیب زمینی و پیاز تقلیل داد!»
از القاء «ثبات اقتصادی» به کمک آمار و ارقام گزینشی که بگذریم، برخی تبلیغات با استراتژی «نه به کالای گران» در فضای تبلیغاتی کشور خودنمایی میکند که اصل این موضوع راهبرد فرهنگی مناسبی به نظر میرسد اما به شرطی که دامنه آن به شوخی با مایحتاج روزانه مردم نرسد. به عنوان نمونه مدتی است که در پی گرانی سرسام آور گوشت، عدهای از تاثیر مخرب «رشد جهانی مصرف گوشت» بر محیط زیست(!) میگویند و برخی هم دلسوزانه کالاهای جایگزین گوشت را در بیلبوردهای شهر تبلیغ میکنند و میگویند: «آیا میدانید 45 درصد پروتئین مصرفی بدن شما از طریق نان تامین میشود؟!»
عکسها: محمدعلی شیخ زاده
«کم و بیش نخبگان و مردم از آمار خبر دارند. معیار اصلی تورم «جیب مردم» است نه بانک مرکزی و مرکز آمار... برای بیکاری هم لازم نیست آمار بدهیم، هرکس در خانه و خانوادهاش میتواند بفهمد چه خبر است.» این اظهارات متعلق به حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان است که در اولین نشست خبری او در 15 مرداد 92 ایراد شد. اما 6 سال بعد، همین رئیسجمهور در توجیه فشارهای اقتصادی موجود و بدون اشاره به سخنان قبلیاش، میگوید: «آمار دوماهه اخیر مرکز آمار نشان میدهد که در ماههای اخیر، تورم کاهش پیدا کرده است!»
«احساس عمومی» نسبت به مسائل گوناگون کشور از جمله مسئله معیشت، میتواند شاخص مناسبی برای قضاوت در خصوص وضعیت این روزهای زندگی مردم باشد که اتفاقاً مورد تایید و تاکید رئیسجمهور و دولت وی نیز هست. به همین منظور در گزارش پیش رو به میان مردم میرویم تا جیب و سفره آنها روایتگر آمارها و شاخصهای اقتصادی باشد.
مردم چه میگویند؟
در میانه یکی از روزهای شلوغ و گرم مرداد ماه، همراه عکاس روزنامه محمد شیخ زاده به بازار تهران میرویم. شلوغی نسبی بازار نشان میدهد هنوز خرید و فروش میان مردم جریان دارد و به رغم فشارهایی که گلوی معیشت شان را میفشارد، «امید به آینده» در چشمان شان موج میزند.
در اوایل خیابان 15 خرداد چشمانم به مردی میافتد که پلاستیک به دست در وسط جمعیت، لنگ لنگان قدم میزند. آقای اکبر حکیمی، بازنشسته تامین اجتماعی است و درباره شرایط معیشتی مردم به ما میگوید: «اوضاع اقتصادی نسبت به چند سال گذشته خیلی خرابتر شده است.»
خانم ایزدی، بازنشسته دیگری است که برای خرید مایحتاج خود و خانواده اش به بازار آمده. او فرهنگی است و اعتقاد دارد؛ شرایط معیشتی نسبت به گذشته سختتر شده و دخل و خرجها با هم نمیخواند. خانم ایزدی میگوید: «عادت کردیم با قناعت این روزها را بگذرانیم.» این جمله را خانم دیگری هم در گفتگوی کوتاهی که با او داشتم تاکید میکند. او که خانه دار است اظهار میدارد: «اوضاع اقتصادی نسبت به سالهای گذشته نامناسب شده و با قناعت سعی میکنیم فشارهایی که وجود دارد را تحمل کنیم.»
کمی که جلوتر میروم نگاههای خسته زوج جوانی توجهم را جلب کرده و مرا به سمت خود میکشانند. ناتوانی شان در خرید نشان میدهد دقایق زیادی را به دنبال اجناس مورد نیازشان گشته و حالا زیر سایه درختی، نفس تازه میکنند. آقای کریمی که اهل یکی از شهرهای شمالی کشور است، به همراه همسرش در صنف پوشاک مشغول به کار هستند و برای خرید احتیاجات مغازه شان به تهران آمدهاند. او از وضعیت نابسامان بازار به دلیل قیمتهایی که هر روز بالاتر میروند بیثباتاند ابراز ناراحتی کرده و به گزارشگر کیهان میگوید: «ما در گذشته با 15 تا 20 میلیون تومان بسیاری از خریدهای مورد نیازمان را انجام میدادیم اما الآن نتوانستیم همه بارِ مورد نیازمان را بخریم. بازار راکد است. من فقط به دلیل این که درگیر این کار شدم و در جریان آن نسیه زیادی دادم، مجبورم برای جمعآوری سرمایه ام ادامه دهم.»
علی اصغر کرد، یک کارمند شرکت خودروسازی سایپا، جوان دیگری است که با او هم کلام میشوم. آقای کرد در خصوص شرایط زندگیاش میگوید: «با وضعیت اقتصادی امروز واقعاً نمیتوان با یک شغل به خرج و مخارج زندگی رسید. من علاوه بر کارمندی، در بازار طلا هم فعالیت دارم. مردم در چند سال اخیر خیلی در مضیقه قرار گرفتند. درآمد فعلی من با دو شغل، تازه به حدی رسیده که با در آمد 4، 5 سال گذشته ام که یک شغل داشتم برابری میکند!»
دولت: تورم کاهش یافته
و ثبات برقرار است!
اوضاع نابسامان اقتصادیِ امروز را مسئولان هم قبول دارند و بارها به همین دلیل از مردم عذرخواهی کردهاند. اما از پسِ همه این عذرخواهیها هنوز آن گونه که مردم انتظار دارند نه تنها اتفاقی در اصلاح وضع کنونی نیفتاده بلکه به اعتقاد آنها بدتر هم شده است. با این حال آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان نظر دیگری دارد و اخیراً در جلسه هیئت دولت بیان داشته که «مسیر اقتصادی طی ماههای اخیر روند مثبت و باثباتی یافته است!» او قبلاً هم گفته بود از مسیر خانه تا محل کارش از پشت شیشههای ماشین، با نگاه به چهره مردم نظرسنجی میکند و از اوضاع مردم اطلاع دارد!
به گفته منتقدان، استنادهای رئیسجمهور به آمارهای اقتصادیِ خاص برای تحلیل وضع معیشتی مردم برخلاف ادعای خودش به جایی رسیده که دیگر نه تنها به «احساس عمومی» از وضعیت اقتصادی توجهی نمیکند بلکه هر آماری نیز مورد تایید او نیست. آقای روحانی اخیراً در نشست با مدیران ارشد بخش مسکن با انتقاد از گزارشها و اعداد و ارقامی که در زمینه افزایش اجارهبها از سوی برخی رسانهها منتشر میشود، اظهار داشته: «براساس آمار وزارت راه و شهرسازی در بخش مسکن استیجاری به طور متوسط در تهران میزان اجاره بها ۳۰ درصد افزایش یافته که این رقم امیدوارکننده است. البته مطلوب نبوده اما در عین حال با آمار و ارقامی که این روزها منتشر میشود، متفاوت است.» این در حالی است که گزارشها و بازدیدهای میدانی نشان میدهد میزان اجاره بها در تهران بین 100 تا 300 درصد افزایش داشته است!
رئیسجمهور در تازهترین اظهارات اقتصادی خود نیز گفته است: «آمار دوماهه اخیر و آمار روز جمعه اول شهریور مرکز آمار، این واقعیت را نشان میدهد که در ماههای اخیر، هم تورم ماهانه نسبت به ماه قبل کاهش پیدا کرده و هم تورم نقطه به نقطه این ماه نسبت به ماه مشابه سال پیش کاهش پیدا کرده است.»
سوگمندانه درمیان همه اظهارنظرهای مسئولان، آقای علوی وزیر هنردوست اطلاعات به جای آنکه خود از منتقدین وضع موجود باشد و همراه با اقدامات سربازان گمنام امام زمان(عج) علم مبارزه جدی با این اوضاع را بلند کرده باشد، در اظهاراتی حیرتآور با مدح و ثنای مسئولان دولتی مدعی شده: «اگر تدابیر دولت نبود، با تحریم قیمتها ۸ برابر میشد اما دولت جلوی آن را گرفت!» به عبارتی طبق فرض جناب وزیر، اگر دولت تدبیر و امید نبود؛ سیبزمینی کیلویی 60 هزار تومان! میشد، گوشت میشد حدود کیلویی 1 میلیون تومان! و پراید هم حدود 400 میلیون تومان!
پایین آوردن نرخ تورم به قیمت تحمیل گرانی و رکود سنگین به بازار
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که نرخ تورم در چند سال گذشته به قیمت تحمیل رکود سنگین بر بازار، کنترل و پایین نگه داشته شده و همین امر موجب جمع شدن فنر اقتصاد کشور گردید. با حاکم شدن رکود بر بازار به دلیل آن که خرید و فروش قابل توجهی صورت نمیگرفت و بسیاری از بازارها راکد بود نرخ تورم نیز پایین میآمد. در نتیجه بستن فضای کسب و کار، فنر اقتصاد به یکباره در سال 97 و 98 رها شده و منجر به انفجار نرخ تورم و افزایش سرسام آور قیمتها شد.
در همین خصوص سرویس اقتصادی جوان آنلاین مینویسد: «در ماههای اخیر هیچ اقدام قابل تأملی در بدنه دولت به جز چند پیشنویس و طرح دیده نشده است. کارشناسان، کاهش تب قیمتها و تورم را در عمل نتیجه کاهش تقاضای مردم در اثر گرانیهای اخیر و کوچکشدن سبد خانوار مردم میدانند. هرچند که عامل روانی ثبات نرخ ارز از سوی بانک مرکزی را نباید نادیده گرفت.»
مردم: ثباتی وجود ندارد!
در ادامه گشت و گذاری که در بازار دارم به آقای اسماعیلی که از کاسبان صنف طلافروشی است برمیخورم. او با لهجه شیرین بوشهری در واکنش به ادعای مسئولان مبنی بر ثبات بازار در ماههای اخیر به گزارشگر کیهان میگوید: «مسئولان این داستانها را برای خودشان تعریف میکنند! اوضاع بازار نسبت به گذشته خیلی بد شده و روز به روز هم بدتر میشود. هیچ ثباتی هم وجود ندارد، به طور مثال شما اگر سری به بازار آجیل فروشها بزنید میبینید قیمت انجیر خشک به هرکیلو 142 هزار تومان رسیده در حالی که تا دو سه ماه گذشته حداکثر 80 هزار تومان بود. در شرایط کنونی من فقط از درآمد سالهای گذشته ام استفاده میکنم و اصلاً دخل و خرج امروزم به هم نمیخورد.»
آقای وحید تاج آبادی که اتفاقاً او هم در صنف طلا فروشی مشغول به کار است در گفتوگوی کوتاهی که با ما دارد، تصریح میکند: «اگر فقط شاخصهای اقتصادی را مبنا قرار دهیم، شاید در ماههای اخیر شرایط ثبات یافته و خوب باشد ولی در واقعیت اینگونه نیست. چیزی که مردم درک میکنند این است که درآمدها کاهش یافته و بازار در رکود قرار دارد. پس شرایط معیشتی اصلاً خوب نیست، قدرت خرید مردم نسبت به گذشته خیلی کاهش پیدا کرده و بازار تقریباً از گردش افتاده است.»
خانم ایزدی نیز با یادآوری سخنان رئیسجمهور مبنی براینکه ملاک اصلی فهم اوضاع معیشتی مردم جیب آن هاست، میگوید: «آمار و ارقام ضد و نقیضی (خصوصاً در ایام انتخابات ها) از وضعیت اقتصادی داده میشود اما ملاک اصلی به قول قدیمیها کف بازار است.»
یک خانم کارمند بازنشسته دیگر هم معتقد است؛ ثباتی در بازار وجود ندارد. او میگوید: «مسئولان با دید خودشان میبینند و ما هم با دید خودمان نگاه میکنیم. من به آقای روحانی رای دادم و انتظار داشتم با توجه به وعدههای ایشان، به وضعیت مردم به خصوص جوانان رسیدگی کنند. بنده سه فرزند جوان دارم که با مدرک فوق لیسانس درآمد مناسبی نداشته و همچنین ثبات شغلی هم ندارند. هرآن ممکن است که بیکار شوند. متاسفانه به انتظاراتی که از دولت داشتیم نرسیدیم. ما انتظار داشتیم پس از مذاکرات، بدون این که زیر سلطه آمریکا برویم تحریمها برداشته شود و دولت همکاری بیشتری با مردم داشته باشد.»
افزایش 100 تا 500 درصدی بسیاری از کالاهای اساسی فقط در یک سال!
علاوه بر نظرات مردم، آمارهای رسمی کشور نیز حکایت از عمق فاجعه فشار اقتصادی بر مردم حتی در کالاهای اساسی دارد. از افزایش 2 تا 5 برابری مسکن، خودرو، ارز، طلا، گوشت و ... میگذریم و فقط به عنوان نمونه به چند قلم از کالاهای ضروری و مایحتاج روزانه مردم اشاره میکنیم. به نوشته خبرگزاری ایسنا، آمارهای مرکز آمار در رابطه با متوسط قیمت محصولات و هزینه خدمات کشاورزی در بهار سال جاری نشان میدهد که پیاز، سیبزمینی و گوجه فرنگی بیشترین افزایش قیمت را نسبت به بهار سال قبل داشته است؛ به طور یکه متوسط قیمت سیب زمینی حدود 3612، پیاز 3713 و گوجه فرنگی 2224 تومان بوده که به ترتیب نسبت به فصل مشابه سال قبل 527، 539 و 221 درصد افزایش داشتهاند.
آقای محسن حقیقی، کارشناس ارشد جامعه شناسی در این خصوص معتقد است: «عجز دولت در کنترل سادهترین مایحتاج مردم در حالی است که قبل از روی کارآمدن دولت روحانی، ژنرالهای این دولت به وفور سیب زمینی و توزیع رایگان آن در دولت گذشته اعتراض میکردند.»
وی میافزاید: «رکود و بیعملی دولت در کنترل و مدیریت اقتصادی کشور به جایی رسیده که سطح انتظارات را برای کاهش قیمت مسکن و خودرو و گوشت باید به کنترل قیمت سیب زمینی و پیاز تقلیل داد!»
از القاء «ثبات اقتصادی» به کمک آمار و ارقام گزینشی که بگذریم، برخی تبلیغات با استراتژی «نه به کالای گران» در فضای تبلیغاتی کشور خودنمایی میکند که اصل این موضوع راهبرد فرهنگی مناسبی به نظر میرسد اما به شرطی که دامنه آن به شوخی با مایحتاج روزانه مردم نرسد. به عنوان نمونه مدتی است که در پی گرانی سرسام آور گوشت، عدهای از تاثیر مخرب «رشد جهانی مصرف گوشت» بر محیط زیست(!) میگویند و برخی هم دلسوزانه کالاهای جایگزین گوشت را در بیلبوردهای شهر تبلیغ میکنند و میگویند: «آیا میدانید 45 درصد پروتئین مصرفی بدن شما از طریق نان تامین میشود؟!»