گزینه خبرهای ویژه دروغ نامه کیهان 9 مهر -99
آقای روحانی خود شما گفتید ریشه مشکلات در مدیریت دولت است
یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: روحانی درباره گرانیها آدرس غلط میدهد و مسئولیتهای دولت را هم گردن آمریکا میاندازد.
اعتماد مینویسد: ابتدای هفته جاری رئیسجمهور منشأ همه جنایات و فشارهایی که بر مردم وارد میشود را آمریکا دانست و اعلام کرد: «یک عدهای به خاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. آدرس صحیح واشنگتن دیسی کاخ سفید است و آنهایی که داخل این ساختمان هستند این همه جنایات علیه ملت ایران روا داشتهاند.»
این صحبتها در حالی عنوان شد که رئیسجمهور در سال ۹۲ و پیش از انتخابات ریشه مشکلات کشور را در «مدیریت و ناکارآمدی دولت» میدید. آخرین گزارش ارایه شده توسط مرکز آمار درخصوص تورم (که برخی اقتصاددانان آن را «دستوری» و فارغ از واقعیات درون جامعه میخوانند) بیانگر افزایش 31/5 درصدی قیمت کالاهای خوراکی در یک سال منتهی به شهریور سال جاری و افزایش 35/9 درصدی قیمت کالاها و خدمات غیرخوراکی است. این افزایش قیمتها در شرایطی رقم خورده که از ابتدای فروردین ۹۷ و بر اساس آنچه مجموعه دولت تصمیم گرفت، تمام کالاهای اساسی با نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد میشد ولی در واقعیت مشکلات اقتصادی و تفاوت حدود ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومانی بین نرخ ارز دولتی و آزاد سبب شیوع پدیده «دلالی» در تمام ارکان اقتصادی و به خصوص در حوزه موادخوراکی شد که نتیجه آن نیز افزایش بیش از ۳۱ درصدی خوراکیهاست.
انداختن تقصیر همه مشکلات اقتصادی به گردن آمریکا، پاک کردن صورت مسئله است. اقتصاد مجموعهای در هم تنیده است که همه اجزای آن با یکدیگر در ارتباط است. نمیتوان تقصیر وابستگی شدید به منابع نفتی، منفی شدن رشد اقتصادی، افزایش تکالیف مالی دولت، بالا رفتن بدهی دولت به نظام بانکی و... را به گردن آمریکا انداخت. زمانی که سهم و دخالت دولت در اقتصاد افزایش مییابد فرصت خواسته یا ناخواسته به نفع دلالان پیش میرود و حضور این افراد در اقتصاد بیشتر میشود. سیستم نظارتی ناکارآمد نیز میتواند به این شرایط دامن زند و شرایط ناکارآمدتری را ایجاد کند.
بخش بزرگی از گرانیها به ویژه در حوزه خوراکیها، به گردن افزایش نرخ ارز و بالا رفتن هزینه واردات مواداولیه و به تبع آن قیمت تمام شده تولید گذاشته شده است. اما بانک مرکزی از سال ۹۷ تاکنون نرخ ۴۲۰۰ تومان را برای دلار تعیین کرده و هیچ نرخ دیگری را به رسمیت نمیشناسد. نگاهی به وبسایت این بانک نیز نشان میدهد که دو سال است این نرخ روی وبسایت قرار گرفته و با وجود افزایش قیمت دلار در بازار آزاد تا حدود ۲۹ هزار تومان، نرخ دلار اعلام شده توسط بانکمرکزی همان ۴۲۰۰ تومان است و حتی نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز این نرخ را به عنوان «نرخ مبنا» برابری ریال در برابر دلار به کار میبرند. با این وجود باید پرسید در حالی که نرخ دلار همان ۴۲۰۰ تومان تعیین شده و به قول تیم اقتصادی دولت، برای واردات کالای اساسی با همین نرخ اختصاص مییابد؛ نقش آمریکا و تحریمها در افزایش قیمتها پررنگتر است یا نبود نظارت درست در اقتصاد و دامن زدن به فضای دلالی و واسطهگری؟
افزایش ضریب جینی و تاخیر دولت در انتشار آمار آن
مدیرعامل اسبق شرکت بازرگانی دولتی میگوید دولت به خاطر نامناسب بودن وضعیت ضریب جینی، آمار مربوط به آن را منتشر نمیکند.
علی قنبری که در دولت روحانی معاون وزیر جهاد کشاورزی بود، در روزنامه آرمان نوشت: تا زمانی که رشد اقتصادی افزایش نیابد و مثبت نشود وضعیت و سفره مردم خیلی مساعد نخواهد بود و در عین حال شاهد کاهش توان اقتصادی مردم خواهیم بود. متاسفانه مبانی محاسباتی و ساز و کاری که برای آمارگیری در بانک مرکزی و مرکز آمار وجود دارد متفاوت است، به اعتقاد من بانک مرکزی باید بیشتر به دنبال وضعیت شاخصهایی که در ارتباط با مسائل بازار پول است، باشد. در واقع بانک مرکزی به دلیل استفاده از شاخصهای پولی و مسئولیتی که در این زمینه دارد در استفاده از این شاخصها نسبت به مرکز آمار اولویت دارد. مرکز آمار ایران باید به دنبال شاخصهایی برای تولید ملی باشد و شاخصهای مالی را بیشتر دنبال کند، بنابراین میتوانند در هماهنگی با یکدیگر اختلافات را به حداقل برسانند ولی در مجموع آن چیزی که از بررسی شاخصها مشخص است، این است که شاخصهای عمده در حال حاضر وضعیت مناسبی ندارند.
این نماینده اصلاحطلب مجلس ششم میافزاید: در این بین برخی از شاخصهای کلی نظیر ضریب جینی که نشاندهنده وضعیت عدالت در جامعه است، اجتناب میشود. وضعیت شاخص جینی خیلی بد شده و اختلاف طبقاتی و معیشتی بین جامعه روستایی و شهری زیر افزایش یافته است. این مسئله بحث مهمی است که چند سالی اعلام شاخصهای آن را به عقب انداختند. به نظرم با توجه به گرانیها و ناهنجاریهایی که در اقتصاد وجود دارد، شاخص ضریب جینی که معمولا در سالهای قبل رو به بهبودی بود، رشد یافته است.
یادآور میشود ضریب جینی که نشانگر میزان شکاف طبقاتی است در دولتهای نهم و دهم به شکل محسوسی نسبت به دولت قبل از آن (دولت مدعی اصلاحات) کاهش یافت اما متاسفانه در دولت یازدهم و دوازدهم به شکل ملموسی مجددا رو به افزایش گذاشته است.
آفتاب یزد: وقتی به وزیر گوش نمیکند حرف مردم را میشنود؟
پاسخگو نبودن و آدرسهای غلط برخی دولتمردان، موجب اعتراض روزنامه حامی دولت شد.
روزنامه آفتاب یزد با تأکید بر پاسخگو نبودن دولت نوشت: این که وزیر بهداشت گلایهمندانه با سپهبد شهید قاسم سلیمانی درددل کرده و از ناملایمات گفته، یک بخش ماجرا است اما این که پرسیده بر سر آن یک میلیارد یورو/دلار چه آمد اما نه از دیوار صدایی شنیده شد نه از هیئت دولت و شخص رئیسجمهور، بخشی است که باید بدان پرداخت.
نه امروز و دیروز که از همان حوالی 92 که روحانی با استفاده از سبد رأی اصلاحطلبان، پاستورنشینی اختیار کرد، همواره و همهجا گفته و نوشتهایم که تبعات با مردم حرف نزدن، ناپاسخگویی، بیتوجهی به رسانه و نظائر این به قدری زیاد است که شاید جبران ذرهای از آن نیز غیرممکن باشد.
خیلی گوش جان سپردیم به صبا که نسیمی با خود پاسخی درخور بیاورد به دغدغهمندی وزیر به پرسشی که در لفافه پرسیده بود از عزل نشدنش مطمئن بودیم چون داستان حد نصاب، داستان بر حذر دارندهای است اما این که به او نیز چون رسانه و منتقدان کمتوجهی شود و پاسخی دریافت نکند را دیگر در رؤیاهای دستنیافتنی خود نیز نمیدیدیم!
خدمت دکتر نمکی معروض میداریم ما به این شیوه که از 92 مرسوم است عادت داریم و شما را درک میکنیم امیدواریم شما نیز ما را درک کنید.
وقتی مردم و افکار عمومی ادامه این روند یعنی از این گوششنیدن و آن گوش به در کردن را میبینند، فقط خواهند گفت دولتی که با وزیر کابینه یکی از مهمترین وزرای کابینه این چنین رفتاری پیشه سازد پس قطعا تکلیف رسانهها و مردم از همیشه روشنتر است. آن رفتار دولت با منتقدین و رسانه و وزیر کابینه دقیقا پاسخی جز افزایش بیاعتمادی در بین مردم به دنبال نخواهد داشت.
یادداشت فریبکارانه بایدن تأکید بر ادامه دشمنی با ایران است
مقاله اخیر جو بایدن نه تنها نسبت به ایران مثبت نیست بلکه جنبههای تازهای از خصومت با ایران را روشن میکند.
وبسایت Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده «کوئینسی» نوشت: نامزد دموکراتها برای اولین بار مجموعهای منسجم از دیدگاههای خود را که احتمالاً سیاستهای او در قبال ایران را هم شامل میشود، بیان کرد. نقطهنظراتی که بایدن در مقالهای پیرامون سیاستش در قبال ایران در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا مطرح کرده، کسانی را که امیدی به نجات روابط تهران و واشنگتن داشتند، ناامید کرد. برعکس، این مقاله حتی جنبههایی تازه از روابط خصمانه با ایران را روشن میسازد.
به گزارش انتخاب، در ادامه این تحلیل آمده است: پیش از هر چیز اساسا صورتبندی مقاله بایدن خود مشکلساز است. بایدن با ادعای ارائه «راهی هوشمندانهتر برای سختگیری بر ایران»، تلویحاً نشان میدهد که با اصل اهداف کارزار فشار حداکثری ترامپ مخالف نیست، بلکه او فقط به سیاستها و روشهای شکستخورده رئیسجمهور برای دستیابی به این اهداف اعتراض دارد.
بر این اساس، نامزد حزب دموکرات اگرچه از خروج ترامپ از برجام که باعث دوری واشنگتن از متحدان اروپاییاش شد، انتقاد میکند، اما شکی نیست که او بازگشت به برجام را به مثابه ابزاری برای فشار علیه ایران میبیند تا مبنایی برای روابط پرثمرتر در آینده.
بایدن آشکارا برجام را دارای نقص دانسته و وعده همکاری با متحدان اروپایی برای تقویت و تمدید محدودیتهای این توافق و فشار بر ایران در موضوعات دیگر میدهد و در هیچ جایی، مشوقی برای مذاکرات فرضی در نظر نمیگیرد تا ایران در مذاکره حاضر شود. در صورتی که بایدن درباره بازگشت به برجام جدی است، باید صریحا به رفع تحریمهای واشنگتن علیه ایران اشاره کند که شرط بازگشت تهران به پایبندی کامل است.
از طرف دیگر وعده پشتیبانی بیقید و شرط بایدن از متحدان واشنگتن در خاورمیانه، از جمله اسرائیل, عربستان و امارات متحده عربی، در تناقض با برخی منافع و ارزشهای واشنگتن و فاقد واکنشی علیه سیاستهای بیثباتکننده دولت بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در قبال فلسطینیان است.
وعده بایدن برای کاهش تنش در یمن فاقد تاثیر لازم برای پاسخگو نگه داشتن عربستان و امارات متحده عربی است، کشورهایی که عملا مرتکب جنایات جنگی در یمن شدهاند. این موضوع استانداردی دوگانه در رفتار با ایران و کشورهای دیکتاتور حاشیه خلیجفارس بهشمار میرود.
مقاله نسبتاً فریبکارانه بایدن ممکن است ناشی از نیازی باشد که دموکراتها برای متقاعد کردن رایدهندگان احساس میکنند. آنها میخواهند همه بدانند که دموکراتها نسبت به جمهوریخواهان سختگیری کمتری در حوزه امنیت ملی ندارند. در صورت انتخاب بایدن ممکن است سیاست مهار، جنبههای پیچیدهتری به خود بگیرد با این وجود خود این نشانهای از درگیری عمیقی است که آمریکا را به درگیری بیش از حد در خاورمیانه سوق میدهد.
لعنت بر همان آمریکایی که او را کدخدای مؤدب جا زدید
سخنان آقای روحانی مبنی بر اینکه مردم آمریکا را به خاطر مشکلات لعنت کنند، با نقد مطبوعات روبرو شد.
روزنامه جوان دلیل تیتر «کدخدا را نفرین کنید» نوشت: رئیسجمهور از مردم خواست اگر لعن و نفرینی دارند، به آدرس کاخ سفید پست کنند و هر کس آدرسی غیر از این به مردم بدهد، غلط است: «آدرس غلط به مردم ندهید. ریشه مشکلات، کاخ سفید است! لعن و نفرین و کینه خود را به آدرس صحیح و درست بفرستیم.» این جمله را ممکن است خود آقای روحانی یا مشاوران او برای تداعی جمله معروف امام «هرچه فریاد دارید، بر سر آمریکا بکشید» ساخته باشند، اما مردم میدانند که «شیطان بزرگ» در نظر امام رحمتالله علیه هیچ وقت «کدخدا» نبود و هیچ وقت امضایش تضمین نبود. بنابراین، مردم اگرچه نفرین خاصه برای آمریکا دارند و مهمتر از لعن و نفرین، «جهاد و مقاومت» را در سرلوحه قرار دادهاند، اما یادشان نرفته که روزی در بحبوحه تبلیغات انتخاباتی در سال ۹۲ مشکلات کشور از نظر جناب روحانی ربطش به داخل بود و راهحل داشت و «والله العظیم! اگر مشکلات این کشور راهحلی نداشت، من کاندیدا نمیشدم. برای این قفلها کلید وجود دارد. ای امان، ای امان از شعارهای بیمحتوا؛ سیاست خارجی شناخت قدرتهای خارجی را میطلبد.»
البته سیاست، باید با صداقت باشد، زیرا «النجاهًْ فیالصدق»، اما یک نوع سیاست هم داریم که دنبال نجات نیست، بلکه وبال است. سیاستی که «برای رفع تحریمها» پای میز مذاکره مینشیند و هستهای را تعلیق و اقتصاد کشور را معلق میکند، اما چون صداقت ندارد و وبال گردن است، دست آخر میگوید «اگر برجام نبود، اوضاع بدتر بود» و مشکلات اقتصادی هم ربطی به مدیریت داخلی ندارد و اگر مشکلی هست از کاخ سفید است. چه کسی آن را میگوید؟ همان که هفت سال پیش میگفت: «شرم نمیکنید که هر روز دست در جیب مردم میکنید، نمیتوان تمام ناکارآمدیها را پای تحریم نوشت. مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، مشکل خودشیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور، مشکل بیثباتی است. این ثباتی چگونه به مردم اطمینان و آرامش خواهد داد؟ مردم مدیریت کارآمد، ثبات، آرامش، و آیندهنگری میخواهند.»
رئیسجمهور باید بداند اگر همین حرفها را که در این مقطع میزند، با صداقتی که مایه نجات است، بزند و به مردم بگوید «مناشتباه کردم که در صد روز اول وعدههای آنچنانی میدادم، ولی در سه صد روز آخر شیوه نفرین کردن را آموزش میدهم»، قطعا مردم تسلیم حرف راست و صداقت هستند و با فروتنی به مسئولان تعظیم میکنند و گذشته را فراموش میکنند.
روزنامه وطن امروز هم در تیتر «لعنت به واشنگتن دیسی اما مقصر شمائید» مینویسد: اگر مقامات دولتی تا چند سال پیش به دنبال آن بودند که از اساس وجود مفهومی به نام «دشمن» را در ادبیات سیاسی کشور کمرنگ کنند و حتی گهگاه مقامات آمریکا را با عباراتی مثبت همانند «مودب و باهوش» توصیف کنند اما این روزها مسئله دشمنی آمریکا تبدیل به مرکز ثقل ظرف واژگانی آنان شده است. حالا دیگر هر مقام دولتی در مواجهه با پرسشهایی که پیرامون عملکرد دولت مطرح میشود سعی دارد به دادن این پاسخ قناعت کند که همه مشکلات ناشی از دشمنی آمریکاست. روحانی در حالی حتی آدرس عامل مشکلات فعلی در «واشنگتن دیسی» را اعلام میکند که علاقهای به پاسخگویی در زمینه چرایی و چگونگی گذار از «تحریم اقتصادی» به «جنگ اقتصادی» ندارد. اگر چنین عامل تعیینکنندهای با عنوان دشمن خارجی وجود دارد، آیا میتوان مبدأ دشمنیهایش را به آغاز زمامداری دولت روحانی نسبت داد که امروز بتوان وجود آن را بهعنوان عاملی در تحمیل شرایط سخت به کشورمان یادآور شد؟ آیا جز آن بوده است که دولت مستقر مهمترین کارویژه سیاسی خود را آغاز مذاکرات مستقیم با آمریکا با وعده از میان برداشتن عاملیت این کشور و تحریمهایش علیه اقتصاد کشور تعریف کرده بود؟ محقق نشدن این وعده آیا نشانی از غلط بودن چشمانداز سیاسی روحانی و حامیان سیاسی وی نیست؟