شبیخون به حرفه‌ای‌های پایتخت

شبیخون به حرفه‌ای‌های پایتخت 10 مهر-99

رژیم منفور ضد مردمی ولایت فقیه به دلیل عملکرد 41 ساله ضد مردمی و ضد منافع ملی اش موجب افزایش ضریب منفوزیت و نامشروع بودنش آشکار گردد که همراه با نارضایتی عمومی می باشد . بنابراین برای کنترل فضای انفجاری جامعه راهی جز تشدید سیاست سرکوب و دستگیری های گسترده جوانان ناراضی و بیکار و... با بهانه های واهی ساختگی ندارد.

شبیخون به حرفه‌ای‌های پایتخت

عکس آرشیوی است

انگار نمایشگاه دارند. نوبت به هر مجرم که می‌شود جلو می‌آید و از نحوه و چگونگی سرقتش صحبت می‌کند. یکی خودرو دزدیده آن یکی موتور. یکی لوازم خودرو، دیگری گوشی. طلا، کیف و دوچرخه هم در لیست لوازم سرقتی‌شان دارند. میزهای مقابل متهمان هم پر از لوازم سرقتی که روی هم چیده شده است. پراید، موتور، قمه، چاقو، تبر، شمشیر، کلنگ، شاه‌کلید، شیشه‌های رنگارنگ مشروب، لوازم بهداشتی و سیگار. پشت این میزها سارقان و تبهکاران ایستاده‌اند، دستبند بر دست و زنجیر بر پا.

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «١٢ ظهر چهارشنبه متهمان زنجیروار در حیاط ستاد فاتب پشت کوهی از لوازم سرقتی‌شان ایستاده‌اند. انگار نمایشگاه دارند. نوبت به هر مجرم که می‌شود جلو می‌آید و از نحوه و چگونگی سرقتش صحبت می‌کند. یکی خودرو دزدیده آن یکی موتور. یکی لوازم خودرو، دیگری گوشی. طلا، کیف و دوچرخه هم در لیست لوازم سرقتی‌شان دارند. میزهای مقابل متهمان هم پر از لوازم سرقتی که روی هم چیده شده است. پراید، موتور، قمه، چاقو، تبر، شمشیر، کلنگ، شاه‌کلید، شیشه‌های رنگارنگ مشروب، لوازم بهداشتی و سیگار. پشت این میزها سارقان و تبهکاران ایستاده‌اند، دستبند بر دست و زنجیر بر پا. از هر رنگ و گروهی هستند. خمار و معتاد، خوش‌تیپ و خوش‌هیکل. البته با خالکوبی‌های خاص. نقش‌هایی از تتو بر دست، گردن و سینه‌. دیروز  ٩٣٧ سارق و مجرم در عملیات‌های پلیسی دستگیر شده‌اند؛ مجرمانی که تا دیروز در پاتوق خود عرض‌ اندام می‌کردند و حالا زنجیروار دورتادور حیاط ستاد فاتب به صف ایستاده‌اند.

٨٠ سرقت با ٨٠ کلاه رنگی

محمود یکی از دستگیرشدگان است. روی هر دو گوشش با تتو، نقش ستاره حک کرده. اعتیاد دارد، اعتیاد به هرویین. می‌گوید یک زن دارد و پسری که قرار است ٥ ماه دیگر به دنیا بیاید. از دیوار خانه‌ها بالا می‌رفته و دوچرخه سرقت می‌کرده است. ٨٠ سرقت در پرونده‌اش دارد که با ٨٠ کلاه متفاوت نقشه‌هایش را اجرایی می‌کرده. هر سرقت یک کلاه. تعداد سرقت‌هایش را انکار می‌کند. می‌گوید تنها ٣٠ دوچرخه دزدیده. می‌دزدیده تا خرج اعتیاد و زندگی‌اش را بدهد. خرج خانه اجاره‌ای که در جنوب تهران دارد. وارد خانه‌هایی می‌شد که درشان باز بود یا در پارکینگ‌شان. گاهی هم از بالای دیوار داخل ساختمان‌ها می‌شد. در چشم بهم زدنی با انبری که از حسن‌آباد خریداری کرده بود دوچرخه‌ها را سرقت می‌کرد. هر کدام را ٤٠٠ یا ٥٠٠‌هزار تومان می‌فروخت. دوربین‌های مداربسته چهره‌اش را ثبت کرده بودند. دزدی با کلاه‌های رنگی. کلاه‌های متفاوت استفاده می‌کرد تا شناسایی نشود. به پیشنهاد یکی از دوستان سارقش وارد این حرفه شده بود؛ حرفه‌ای که پول خوبی داشت. پلیس در این مدت به کمینش نشست تا این‌ که در یک عملیات ضربتی وارد خانه‌اش شد. او دستگیر و در میان دیگر مجرمان به صف ایستاد.

تیم زن و شوهری

آن‌طرف‌تر سعید ایستاده؛ مردی که همراه همسرش در این طرح دستگیر شده‌اند. ٥ بار سابقه دستگیری دارند؛ آن هم به جرم سرقت از خانه. زن شاه‌کلید می‌ساخت، مرد دزدی می‌کرد. سمیه کلید می‌ساخت آن هم با دستگاه سنگ و دینام که کلید برش می‌داد. آن‌ قدر حرفه‌ای که فقط یک نگاه لازم داشت. زن و شوهر ٣٨ ساله که یک تیم تشکیل داده بودند. خانه‌های خالی را شناسایی می‌کردند. آن هم از روی برق خاموش و گردوغبار روی شیشه‌ها. سمیه قفل درها را نگاه می‌کرد و سناریوی سرق کلید می‌خورد. به خانه می‌آمدند و شاه‌کلید می‌ساختند و در مرحله بعد سرقت. تنها پول، عتیقه، جواهرات و دلار؛ لوازم قابل حمل و سبک. آنها هم اعتیاد دارند. تیمی سرقت می‌کردند و تیمی مصرف مواد. ١٥ خانه را تنها با یک نگاه سرقت کرده‌اند. سال‌ها طول کشید تا سمیه به مهارت نگاه دست پیدا کند. سعید که بدون همسرش در کنار دیگر مجرمان به خط شده می‌گوید: «سمیه اوایل فقط کلیدها را نگاه می‌کرد و پس از آن قفل‌ها را. کم‌کم به این مهارت رسید؛ مهارتی که هیچ‌کس ندارد

میراث‌دار سرقت

امیر هم در خط دزدی پراید است. دقیقا نمی‌داند چند باری به زندان افتاد ٦، ٧ شاید هم ۸ بار. اولین بار به جرم شرب خمر بازداشت شده؛ جرمی که زندگی‌اش را تغییر داد. تا پیش از دستگیری در مغازه دایی خود مشغول به کار بوده. مغازه لوازم یدکی خودرو اما پس از آزادی از زندان بیکار بود و بیجا. هیچ‌کس قبولش نمی‌کرد؛ حتی برای کارگری. سابقه زندان مهری شد روی پیشانی‌اش. او هم تصمیم گرفت سرقت کند. سرقت پراید. ٣ ثانیه زمان می‌برد که یک پراید را بدزدد. با چاقو و قمه در چشم بهم زدنی سرقت می‌کند. در زندان آموزش دیده است. می‌گوید: «سرقت در خانه ما موروثی است. از پدر و پدربزرگم به ارث رسیده. من هم راهشان را ادامه دادم. در مدت ٣ ثانیه خودرو سرقت می‌کنم.» گاهی خودرو را اوراق، گاهی هم تنها به لوازم ماشین بسنده می‌کرده اما در نهایت گیر افتاده و او هم حالا میان دستگیرشدگان جولان می‌دهد.

خاموش‌کننده

شاهین هم با شلوار گشاد آبی‌کاربنی که به تن دارد از همه بیشتر عرض اندام می‌کند. می‌گوید: «هر شروری که در منطقه ١٩ تردد می‌کند را خاموش می‌کنم. خاموش‌کننده منم. در زندان تیزی درست می‌کنم و با تیزی با اوباش درگیر می‌شوم تا منطقه را از وجود این مزاحمان پاک کنم.» ٢٩‌ سال دارد. ٢٠ بار سابقه دستگیری دارد و ١٤‌سال حبس کشیده. تنها جرمش هم درگیری است؛ آن هم با اشرار. اشرار حقیقی نه مجازی: «از این سوسول‌بازی‌ها خوشم نمی‌آید. می‌خواهم درگیری فیزیکی داشته باشم نه این‌ که در اینترنت و اینستا لفظی بجنگم. کار من خاموش کردن و پاک کردن اشرار است