(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نهم دي چرا بزرگ است ؟



"هم لهجه شریعتمداری  ساندیس خوران تجمع فرمایشی  9 دی 88  نه تنها «منافقين» یا مجاهدین دشمن اصلی را  بلكه فراتر از آن، «نفاق» را به خوبي شناخته اند. در ادامه خطاب به رقبای مغلوب به خصوص رفسنجانی گفته رنگ به رنگ شدن و رنگ عوض كردن، غبارافكني و تشنج آفريني، خوش گفتاري و بدكرداري و پنهانكاري، معارضه با آسايش عامه، يأس آفريني و نااميد سازي، نان و نام به يكديگر قرض دادن، بحران سازي و اشك تمساح براي رنج هاي مردم ريختن، براي هر تابلوي حقي مشابهي گمراه كننده سرپا كردن و براي هر مسير مستقيم راه انحرافي كشيدن، شبهه افكني و باطل آرايي را سرلوحه حركت خود ساختن و سيماي حق را كدر نمودن، راه حق را سخت و بيراهه باطل را هموار نماياندن، و براي هر قلبي بهانه اي براي رخنه جستن و همرنگ شدن، اينها علامت هاي نفاق است . بازهم از موضع نماینده  مردم  ادعا کرده  که  هنر مردم خوب و خدايي در فتنه پيچيده سال 88 اين بود كه نه تنها به منافقين فتنه گر سواري ندادند بلكه تأسي به پرچمداران بزرگ سپاه اميرمومنان علي عليه السلام كردند كه مشخصه آنها استقامت و صبر و بصيرت بود.  چون   امت خميني  شیاد و خامنه اي جانشین انتصابی وی  خوب مي فهميدند كه جبهه حق و باطل عوض نمي شود، حتي اگر شماري از اعضاي جبهه حق زير پرچم باطل جمع شوند"
یادداشت روز نویس هم لهجه و همکار وهم قلم سربازجو پاسدار شریعتمداری در یادداشت روز خود  که پیش در آمد روز 9 دی سالگرد تجمع تهدید آمیز ساندیس خوران در 88 می باشد فاش ساخته است که یادداشت تهیه وتنظیم شده ی وی  ادامه ومرتبط به  دو نطق طلبه  حمید رسایی در بازار مکاره علیه رفسنجانی است  که این سخنرانی ها موازی با همایش جبهه متحد اصول گرایی وابسته به آخوند محمد تقی مصباح بود. زیرا  آخوند مصباح دشمن و رقیب جدی رفسنجانی می باشد وطرح جایگزینی علی خامنه ای را در سر می پروراند .برای همین دستمال ابر یشم یزدی بر دست عجیب تملق وچاپلوسی مشمئز کننده ای از خامنه ای وولایت فقیه می کند . بهرحال طلبه حمید رسایی دو نطق پیش از دستور انتقادی وتوهین آمیز علیه ی رفسنجانی وخانواده وی به خصوص نسبت مهدی ر فسنجانی ایراد نمود وخانواده رفسنجانی را اختاپوسی نا مید . پس از موضع گیری وی   اکنون ادامه همین سیاست را یادداشت روز نویس  هم لهجه وهم قلم سربازجو پاسدار شریعتمداری دنبال کرده است . و روضه مبسوط محور  تجمع  ساندیس خوران جمع آوری شده از همه جا  واعزام کردن شان به تهران در 9 دی 88 خوانده است که  سربازجو پاسدار شریعتمداری با ادعای منار وگنجشک مدعی شده شود که در روز 9 دی در سراسر کشور بیش از 40 میلیون ساندیس خور حضور داشتند تا پاسخ به معترضان 6 دی روز عاشور در تهران داده باشند . یعنی گردآوری ساندیس خوران از روستا برای نمایش قدرت و زهر چشم گرفتن از معترضان  تا فضای انفجاری جامعه کنترل شود و با نطق تهدید آمیزی که آخوند زن ستیز وفرصت طلب احمد  علم الهدا  در جمع ساندیس خوران در 9 دی در تهران کرد .معترضان ناراضی کودتای 22 خرداد که در تظاهرات روز عشورا در 6 دی در تهران حضور داشتند را متهم کرد که محارب ومنافق و... هستند که باید اعدام شوند . حال هم لهجه پاسدار شریعتمداری  یادداشت روز نویس  بدون آنکه بگوید اگر رژیم فاشیستی مذهبی نا مشروع نیست و وحشت از حضور مردم ناراضی ندارد ومی تواند بیش از 40 میلیون حامی را دریک روز در سراسر کشور بسیج کند که بیش از 5 میلیون نفرشان در تهران بود. در صورتی که ناراضیان ومنتقدان و مخالفان اکثر قریب باتفاق جمعیت کشور را تشکیل می دهند . برای همین پس از 22 خرداد 88 تا حال  مجوز حضور به اینان  در تجمعات وگردهمایی های اعتراضی داده نشده است  .چون نگرانی شدید  از این واقعیات انکار ناپذیر است  که اگر چنانچه مجوز حضور داده  شود بوضوح  مشخص شود پایگاه اجتماعی ولی فقیه ورژیم فاشیستی مذهبی چگونه است؟  بهرحال اکنون هم لهجه  سربازجو شریعتمداری نماینده مردم شده  ومدعی   هنر بردبار و بينا یی و پايداری مردم شده   كه حماسه نهم  دي  را آفریدند  . برای اینکه  مدعی شده  تجمع فرمایشی ساندیس خوران 9 دی 88  نه تنها «منافقين» یا مجاهدین دشمن اصلی را  بلكه فراتر از آن، «نفاق» را به خوبي شناخته اند. در ادامه خطاب به رقبای مغلوب به خصوص رفسنجانی گفته رنگ به رنگ شدن و رنگ عوض كردن، غبارافكني و تشنج آفريني، خوش گفتاري و بدكرداري و پنهانكاري، معارضه با آسايش عامه، يأس آفريني و نااميد سازي، نان و نام به يكديگر قرض دادن، بحران سازي و اشك تمساح براي رنج هاي مردم ريختن، براي هر تابلوي حقي مشابهي گمراه كننده سرپا كردن و براي هر مسير مستقيم راه انحرافي كشيدن، شبهه افكني و باطل آرايي را سرلوحه حركت خود ساختن و سيماي حق را كدر نمودن، راه حق را سخت و بيراهه باطل را هموار نماياندن، و براي هر قلبي بهانه اي براي رخنه جستن و همرنگ شدن، اينها علامت هاي نفاق است . بازهم از موضع نماینده  مردم  ادعا کرده  که  هنر مردم خوب و خدايي در فتنه پيچيده سال 88 اين بود كه نه تنها به منافقين فتنه گر سواري ندادند بلكه تأسي به پرچمداران بزرگ سپاه اميرمومنان علي عليه السلام كردند كه مشخصه آنها استقامت و صبر و بصيرت بود.  چون   امت خميني  شیاد و خامنه اي جانشین انتصابی وی  خوب مي فهميدند كه جبهه حق و باطل عوض نمي شود، حتي اگر شماري از اعضاي جبهه حق زير پرچم باطل جمع شوند.  بهر حال در پایان هم لهجه پاسدار سربازجو شریعتمداری  اخطار داده است که حجت با اين جماعت تمام شد و اگر بار ديگر بخواهند در برابر جبهه حق گردن فرازي كنند، اين بار گردن هاي شان خواهد شكست. «اگر منافقان و مرجفون (شايعه سازان و دروغ پردازان و يأس آفرينان) و آنها كه دل هاي آنان بيمار است، دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان برمي انگيزيم، پس جز مدت كوتاهي در كنار تو در اين شهر نمي توانند بمانند. آنها طرد شده و ملعونند و هر جا يافته شوند، بازداشت شوند و به سختي به هلاكت برسند.  پیام  واضح است . زیرا گفته شده است یا تسلیم ولبیک گویی به خامنه ای وکودتا گران یا ضرب وشتم وبازداشت وگردن شکستن ونابود شدن . حال چگونه اینگونه دژخیمان قلم بر دست شدگان وامدار ووارونه وهتاک که آشکارا تهدید به خاموشی وترور ومرگ می کند می تواند نمایندگی مردم را داشته باشد که از سوی شان لغز ورجز خوانی  لمپنی وتهدید آمیز می کند؟
"روز نهم دي چرا گرامي داشتني و بزرگ شمردني است؟ كدام حقيقت نهفته در 9دي به اين روز بزرگي مي بخشد؟ نهم دي تمثيلي از ماجراي عاشوراست كه در يك نيم روز اتفاق افتاد اما نقطه عطف و سرفصل تاريخ شد. خداوند در نهم دي درست مانند عاشورا، براي مشيت «انّي جاعل في الارض خليفه» و پرسش «اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدّماء» حجت اقامه كرد. قيام نهم دي در حالي با قدم هاي محكم ملت ايران قامت افراشت كه برخي كله گنده هاي عالم سياست، شتر سرخ موي فتنه را راه انداخته بودند يا در حال سواري دادن بودند و يا حداكثر با حيرت دست و پنجه نرم مي كردند. رجالي كه خود را براي روزگار تندباد نساخته بودند، خيلي كه هنر كردند، كوشيدند كلاه خود را نگه دارند و سواري ندهند. بماند كه برخي رجال پرطمطراق، در آن 8-7 ماه هم خوب سواري دادند و هم خوب دوشيده شدند و اعتباري براي خود باقي نگذاشتند.اما داستان مردم، داستان ديگري بود. روز ششم دي (عاشوراي سال 88) و متعاقب آن نهم دي، روز تقدير مختار دو صف بود. «حتي يميز الخبيث من الطيب تا پاك و ناپاك از هم متمايز گردد». 8ماه خون دل، كم نبود براي مردمي كه ناباورانه مي ديدند سابقه داراني از جبهه خودي به سوي جبهه دشمن مي شتابند. عاشوراي سال 88 و نهم دي متعاقب آن، آخرين اتمام حجت بود تا آنها كه لغزيده و ماجرا را بد فهميده بودند، جبران كنند و بازگردند. كار بلوا و آشوب كه به ايستگاه عاشورا رسيد، پرده از چهره حق نماي باطل به تمامي كنار رفت. اگر كسي به اشتباه در مسير فتنه رفته و تا آن روز حقيقت ماجرا را درنيافته بود، آن ايام فهميد كه فقط پرده اي از حق بر چهره باطل كشيده اند و انتخابات و رأي و تقلب صرفا دستاويزي براي گرفتن انتقام از ملت و نظام و اسلام و انقلاب است. اما فرقه اي كه دانسته پيمان وفاداري به انقلاب و اسلام را شكسته بودند، در هيبت منافقين درآمدند.وقتي نسبت به نايب امام زمان(عج)- حضرت امام خميني- در سال 79بدگويي شد (اظهارات يكي از مسافران كنفرانس برلين مبني بر اينكه خميني به موزه تاريخ خواهد رفت) و همين حضرات مدعي خط امام، ذره اي نفرت از اين سخن نشان ندادند معلوم بود كه كمتر از 10 سال بعد، با جماعتي هم پياله و هم مسير شوند كه علنا در بحبوحه فتنه سبز گفتند و نوشتند «مسئله اول جنبش سبز، نه انتخابات و حتي رهبري و قانون اساسي بلكه اصل اسلام است». اين نفاق ذره ذره ساخته شد و دست كم طي20 سال قوام گرفت و تبديل به سنگواره شد. سياستمداراني بودند كه به دشمن سواري دادند و بازيچه و بهانه آشوب شدند. اما ديگراني بودند كه دانسته و با تشخيص، كار پياده نظام دشمن را در روز جنگ احزاب كردند و از مدت ها پيش در حال شايعه سازي، سياه نمايي و خالي كردن دلها در برابر جبهه استكبار بودند. فهرست كساني كه در دهه گذشته به بزرگ نمايي قدرت دشمن و تحقير و ارعاب جبهه ملت ايران پرداختند، هنوز به اوراق تاريخ نپيوسته و از يادها نرفته است. آنها كه گفتند ديگر مقابل آمريكا نمي شود ايستاد و بايد جام زهر تسليم را سر كشيد و دفاع از اساسي ترين حقوق ملت در برابر استعمار و استكبار را سرزنش كردند، آيا جز به سنت منافقين در جنگ احزاب اقتدا كردند؟ آيا اين همنوايي با جبهه استكبار، صرفاً از سر تصادف بود؟ مگر تصادف هم در جهان نظم و قاعده امكانپذير است؟ اگر سنخيت نبود كه آن تجانس كم سابقه ميان فعالان فتنه و سران جبهه استكبار و زعماي گروهك نفاق پديد نمي آمد؟!. اينكه سابقه و بزرگي اشخاص نمي تواند عرصه را بر حق تنگ كند. اينكه هم زبان و هم آهنگ دشمن نمي تواند دوست ارزيابي شود. اينكه امامت و رهبري، امان جامعه اسلامي از تفرقه و تجزيه است. اينكه فقط با ايستادن پاي ولايت فقيه مي توان كشور را بيمه كرد. و اينكه رجال اهل تكبر و تعصب باطل را نه همراهي كه بايد بايكوت كرد. هنر مردم بردبار و بينا و پايدار ما كه حماسه نهم دي تجلي اعظم آن بود، در اين است كه نه تنها «منافقين» بلكه فراتر از آن، «نفاق» را به خوبي شناخته اند. رنگ به رنگ شدن و رنگ عوض كردن، غبارافكني و تشنج آفريني، خوش گفتاري و بدكرداري و پنهانكاري، معارضه با آسايش عامه، يأس آفريني و نااميد سازي، نان و نام به يكديگر قرض دادن، بحران سازي و اشك تمساح براي رنج هاي مردم ريختن، براي هر تابلوي حقي مشابهي گمراه كننده سرپا كردن و براي هر مسير مستقيم راه انحرافي كشيدن، شبهه افكني و باطل آرايي را سرلوحه حركت خود ساختن و سيماي حق را كدر نمودن، راه حق را سخت و بيراهه باطل را هموار نماياندن، و براي هر قلبي بهانه اي براي رخنه جستن و همرنگ شدن، اينها علامت هاي نفاق- به تصريح مولاي متقيان در خطبه 491 نهج البلاغه- است و هنر مردم خوب و خدايي ما در فتنه پيچيده سال 88 اين بود كه نه تنها به منافقين فتنه گر سواري ندادند بلكه تأسي به پرچمداران بزرگ سپاه اميرمومنان علي عليه السلام كردند كه مشخصه آنها استقامت و صبر و بصيرت بود. الا و لايحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق. امت امام خميني و امام خامنه اي خوب مي فهميدند كه جبهه حق و باطل عوض نمي شود، حتي اگر شماري از اعضاي جبهه حق زير پرچم باطل جمع شوند.آن يوم الله بزرگ- نهم دي- تمام شدني و به تاريخ پيوستني نيست همان گونه كه عاشورا. زير نور آن مصباح روشن از بصيرت و صبر، دو جبهه اصلي كاملا آشكار و دقيقا معلوم است كه كدام رجال و حلقه هاي سياسي به ضرب و زور فشار دشمن، زبانشان عليه جبهه خودي دراز مي شود. 3 سال پيش حجت با اين جماعت تمام شد و اگر بار ديگر بخواهند در برابر جبهه حق گردن فرازي كنند، اين بار گردن هايشان خواهد شكست. «اگر منافقان و مرجفون (شايعه سازان و دروغ پردازان و يأس آفرينان) و آنها كه دلهاي آنان بيمار است، دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان برمي انگيزيم، پس جز مدت كوتاهي در كنار تو در اين شهر نمي توانند بمانند. آنها طرد شده و ملعونند و هر جا يافته شوند، بازداشت شوند و به سختي به هلاكت برسند. اين سنت الهي در اقوام پيشين است و هيچ تغييري در سنت الهي نخواهد يافت» آن اقيانوس بزرگ ملت در روز نهم دي كه به تعبير روزنامه نيويورك تايمز «بزرگ ترين راهپيمايي پس از تشييع پيكر آيت الله خميني در سال 1989 بود»، همچنان مواج و خروشان است.اين گردبادهاي به غيرت درآمده .تسليم رهبرند كه طوفان نمي كنند"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 7دی ماه سال 1391
نهم دي چرا بزرگ است ؟ (يادداشت روز)