سامانتا (گفت و شنود)



سامانتا (گفت و شنود)
گفت : روزی خانمی زد به سرش ، ملاقه را کوبید بر سر همسرش
همسرش از خانم کرد سئوال ،چرا زدی تو سرم تا برم  ازحال
زن گفت بگو بمن که سامانتا کیست؟ نامش در دفترچه تلفنت برای چیست؟
مرد گفت  هست نام اسب  مسابقه ،چند روز دیگه زد توی سرش باملاقه
مرد پرسید چرا زدی با ملاقه دوباره؟گفت چون اسب مسابقه زنگ زد بیچاره
گفت: گروه هاي اپوزيسيون خارج كشور بدجوري به مشاور ارشد و فراري موسوي گير داده و او را مسخره مي كنند.
گفتم: چرا؟! چي شده كه حالا به فكر مسخره كردن او افتاده اند؟!
گفت: مي گويند اول شك داشتيم ولي تازه متوجه شده ايم كه اردشير اميرارجمند عامل جمهوري اسلامي است و مخصوصا او را از زندان فراري داده اند كه اطلاعات اپوزيسيون را به ايران منتقل كند.
گفتم: خانمي با ملاقه محكم زد توي ملاج همسرش، شوهر پرسيد براي چي مي زني؟ و خانم گفت؛ سامانتا كيه كه اسمش رو توي دفترچه تلفنت نوشتي؟ شوهر گفت؛ اسم اسب مسابقه است كه روي اون شرط بندي كردم! چند روز ديگه خانم با ماهيتابه كوبيد توي ملاجش و وقتي پرسيد چرا؟ گفت؛ امروز اسب مسابقه ات بهت زنگ زده بود!
گفت: سربازجوی بیش ازحد مشنگ ، مثل رهبربا خودش هم داره سرجنگ
معتاده بدون وقفه هی بگه چفنگ ،عجیب این روز ها مخش کرده هنگ؟
گفتم : باز  این عنصر آلوده به ننگ؟ در شرایطی که بسته شده سنگ
این رها شده در فضای بسته و تنگ ،باز چگونه  سیاه بازی  کرده با رنگ؟
گفت : سربازجوی مزخرف گوی و چرند ، دوباره پاچه گرفته از امیر ارجمند
داند چقدر منفوره وزارت اطلاعات؟ برای اینکه علیه اش کند تبلیغات
از مخالفین نقل قول کرده این نابکار ، نا گویدارجمند با مصلحی هست همکار
گفتم : چرا سر بازجوی زندان ، اینقدر سوپر ابله هست ونادان
چرا بطور مداوم و بی خودی؟ گل میزنه به دروازه ی خودی
گفت : روزی خانمی زد به سرش ، ملاقه را کوبید بر سر همسرش
همسرش از خانم کرد سئوال ،چرا زدی تو سرم تا برم  ازحال
زن گفت بگو بمن که سامانتا کیست؟ نامش در دفترچه تلفنت برای چیست؟
مرد گفت  هست نام اسب  مسابقه ،چند روز دیگه زد توی سرش باملاقه
مرد پرسید چرا زدی با ملاقه دوباره؟گفت چون اسب مسابقه زنگ زد بیچاره