واکنش پاسدار
شریعتمداری مقابل واکنش انتقادی روزنامه دولتی ایران پیرامون یادداشت روز " ولی هر گز نمی بارد " وی
حلقه انحرافي به كار كدام هدف فتنه گران مي
آيد؟! (خبر ويژه) 17 آذر
-91
موازی فعال شدن
فعالیت انتخابات ریاست جمهوری رحیم مشایی کالبد شکافی
وقایع پس از کودتای 22 خرداد 88 همراه با سناریو سازی علیه ی وی و وصل کردن جریان انحرافی درون دولت به فتنه یا رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب یا جنبش سبز از سوی سربازجو
شریعتمداری شروع شده است . به ویژه اینکه بهانه ی مناسب هم دارد . زیرا که در ابتدای این
سناریو از روزنامه دولتی ایران با چاشنی سفارشی مقاله برای اسفند رحیم مشایی نقل
کرده است که دروغ نامه ی كيهان در نفي وي با جريان
رفسنجاني و خاتمي همسو شده است. در ادامه افزوده که اين روزنامه در واكنش به
يادداشت روز اخير پاسدار سربازجو شریعتمداری با عنوان " ولي هرگز نمي بارد! " به تحليل و نقد حكم اخير رئيس جمهور براي مشايي
پرداخته بود، مدعي شد ه است که آيا مردم
حساسيت هاي خود را از دست داده اند؟ چرا هيچ كس به خيابان نمي ريزد و فرياد مرگ بر
منحرفان را سر نمي دهد، ملت 9دي را چه شده است؟ پاسدار شریعتمداری در ادامه افزوده
نويسنده با كتمان حمايت 7 ساله ی دروغ نامه كيهان از مواضع اصولي دولت نتیجه گرفته رأي ملت به شعارهاي عدالت خواهانه احمدي نژاد را
عامدانه به نفع اسفنديار رحيم مشايي مصادره مي كند و سپس مي نويسد: امروز با عظمت
يافتن جبهه «نه به احمدي نژاد» و تقويت اتحاد احزاب سياسي در نفي اسفنديار رحيم
مشايي به بهانه انحراف، شعار بالقوه اتحاد عليه مشايي در افكارعمومي پديد آمده است
که دروغ نامه ی كيهان داراي ظرفيت منفي
بين مردم است! چونکه طبقات متوسط به بالا و روشنفكران و تحصيل
كردگان جامعه كه خاطره خوشي از این دروغ نامه كيهان ندارند، مدت هاست حركت خود به سمت اسفنديار
رحيم مشايي را آغاز كرده اند و اضافه شده قياس محمود احمدي نژاد با محمد خاتمي
شايد اعصاب مديرمسئول دروغ نامه ی كيهان
پاسدار شریعتمداری را آرام كند اما
دستاوردي براي وی ودروغ نامه اش را ندارد چرا كه امروز اين دروغ نامه ی كيهان است كه در كنار محمد خاتمي و جريان فتنه
در برابر محمود احمدي نژاد ايستاده است. سربازجو پاسدار شریعتمداری سوخته و عصبی
شده از این واکنش روز نامه دولتی ایران بازهم بیشتر
از این مقاله نقل کرده که گفته شده از آنجايي كه پروژه بني صدريزاسيون
و عزل احمدي نژاد با تدبير اخير خامنه ای سوخته
شد . چون جلوی سئوال کردن از وی در بازار مکاره گرفته شد . بنابراین به نظر مي رسد تأكيد بر
گزاره هايي چون ناكارآمدي دولت و بزرگ نمايي معضلات و نابساماني هاي اقتصادي ابزار
بهتري براي ضربه زدن به دولت است . اين نویسنده روزنامه در پايان نوشته است پاسدار
سربازجو شريعتمداري و اصول گرايان همچنين در مبارزات خود با جريان انحرافي بايد
بكوشند مرزبندي و فاصله گذاري مناسب را با رفسنجانی مورد توجه قرار دهند تا «انحراف» براي
مردم باورپذيرتر شود .پس پاسدار سربازجو شريعتمداري
بايد به رفسنجاني خاطر نشان كند نيازي نيست به شيوه كنوني فرياد بزند كه درهاي
دولت وحدت ملي به روي همه اصولگرايان باز است و فقط محمود احمدي نژاد در آن جايي
نخواهد داشت! همانگونه که ابتدا اشاره شد . باید منتظر تیز تر شدن قلم پاسدار
شریعتمداری سربازجو علیه رحیم مشایی و روز
نامه ی ایران بود.
روزنامه ايران در مطلبي سفارشي براي اسفنديار رحيم مشايي مدعي شد
كيهان در نفي وي با جريان هاشمي و خاتمي همسو شده است.اين روزنامه در واكنش به
يادداشت اخير مديرمسئول كيهان (... ولي هرگز نمي بارد!) كه به تحليل و نقد حكم
اخير رئيس جمهور براي مشايي پرداخته بود، مدعي شد: آيا مردم حساسيت هاي خود را از
دست داده اند؟ چرا هيچ كس به خيابان نمي ريزد و فرياد مرگ بر منحرفان را سر نمي
دهد، ملت 9دي را چه شده است؟اين روزنامه مي افزايد: نگاهي به سخنراني هاي
رهبرانقلاب طي سال هاي 89 تا 91 نشان مي دهد كه ايشان مجموعا 92 بار از لفظ
«انحراف» و «منحرف» استفاده كرده اند اما اصولگرايان حتي نتوانسته اند يكي از
جملات رهبرمعظم انقلاب را به عنوان شاهد ادعاهاي خود بكار گيرند.نويسنده
با كتمان حمايت 7 ساله كيهان از مواضع اصولي دولت، رأي ملت به شعارهاي عدالت
خواهانه احمدي نژاد را عامدانه به نفع اسفنديار رحيم مشايي مصادره مي كند و سپس مي
نويسد: امروز با عظمت يافتن جبهه «نه به احمدي نژاد» و تقويت اتحاد احزاب سياسي در
نفي اسفنديار رحيم مشايي به بهانه انحراف، شعار بالقوه اتحاد عليه مشايي در
افكارعمومي پديد آمده است!!روزنامه ايران سپس بي آن كه
درباره ادعاي مشايي مبني بر پايان دوره اسلامگرايي توضيح دهد، شيوه دايمي محافل
ضدانقلاب در حمله به كيهان را در پيش گرفته و مدعي شده كه كيهان داراي ظرفيت منفي
بين مردم است! اما در عبارات بعدي منظور خود را روشن مي كند: «طبقات متوسط به بالا
و روشنفكران و تحصيل كردگان جامعه كه خاطره خوشي از كيهان ندارند، مدت هاست حركت
خود به سمت اسفنديار رحيم مشايي را آغاز كرده اند»!دست اندركاران روزنامه ايران كه
مدت هاست به جاي حمايت از اصولگرايي و روندهاي اصولگرايان در دولت، منحصراً تبديل
به ارگان حلقه انحراف شده اند، در مغالطه ديگري نوشت: قياس [؟!] محمود احمدي نژاد
با سيدمحمد خاتمي شايد اعصاب مديرمسئول كيهان را آرام كند اما دستاوردي براي كيهان
ندارد چرا كه امروز اين كيهان است كه در كنار سيدمحمد خاتمي و جريان فتنه در برابر
محمود احمدي نژاد ايستاده است. از آنجايي كه پروژه بني صدريزاسيون و عزل احمدي
نژاد با تدبير اخير رهبرمعظم انقلاب سوخته است، به نظر مي رسد تأكيد بر گزاره هايي
چون ناكارآمدي دولت و بزرگنمايي معضلات و نابساماني هاي اقتصادي ابزار بهتري براي
ضربه زدن به دولت است اين روزنامه در پايان نوشت: شريعتمداري و اصولگرايان همچنين
در مبارزات خود با جريان انحرافي بايد بكوشند مرزبندي و فاصله گذاري مناسب را با
آقاي هاشمي مورد توجه قرار دهند تا «انحراف» براي مردم باورپذيرتر شود شريعتمداري
بايد به هاشمي رفسنجاني خاطر نشان كند نيازي نيست به شيوه كنوني فرياد بزند كه
درهاي دولت وحدت ملي به روي همه اصولگرايان باز است و فقط محمود احمدي نژاد در آن
جايي نخواهد داشت!درباره مغالطه ها و فعل وارونه هاي روزنامه ايران چند نكته شايان
توجه است:1- مردمي كه حماسه 9 دي را آفريدند همپاي حوصله و صبوري مقتداي انقلاب
صبر كردند تا منافقين فتنه گر باطن خود را بيرون ريختند. اكنون نيز آنچه همين مردم
غيور را درباره انحرافات امثال مشايي به صبوري وامي دارد، مصالح مهم كشور است و
اتفاقاً يكي از كاركردهاي حلقه انحراف، حاشيه سازي براي غفلت از اين مصالح مهم
است.2- اينكه رهبر معظم انقلاب در نامه 27 تير ماه 88 به رئيس جمهور تصريح كردند:
«انتصاب جناب آقاي مشايي به معاونت رئيس جمهور برخلاف مصلحت جنابعالي و دولت و
موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغي و كأن
لم يكن اعلام گردد» و مخالفت صريح معظم له با ادعاي دوستي با مردم(!؟) اسرائيل
بيان كاملاً روشني است. اينكه انتصاب آقاي مشايي «موجب اختلاف و سرخوردگي ميان
علاقمندان رئيس جمهور است»، آيا به اندازه كافي گويا نيست» باز هم دقت كنيد؛ انتصاب
مشايي موجب سرخوردگي علاقمندان رئيس جمهور است.غير از اين مباحث، انتقاد رهبر معظم
انقلاب از برخي رويه هاي باستان گرايانه و ضد فرهنگي نيز انتقادهاي صريح و روشني
است و البته مقتداي انقلاب همواره چه در اين دولت و چه در دولت هاي قبلي اصرار
داشته اند حرمت رؤساي دولت محفوظ بماند، هرچند كه گاه خود افراد حرمت قانوني و
شرعي جايگاه خود را حفظ نكرده اند.3- معلوم نيست شعار مورد ادعاي حلقه انحرافي
عليه مشايي در كدام پستوي حلقه انحرافي گفته شده است. اما امروز مسلم است كه
نشريات زنجيره اي و عوامل فتنه به اقدامات ضد فرهنگي امثال «چشم اسفنديار كابينه»
خوشامد مي گويند كه آخرين آن در روزنامه زنجيره اي اعتماد از سوي يكي از حاميان
آقاي هاشمي چاپ شده است، همان طور كه مواضع وي درباره حجاب و... مورد استقبال همان
محافل قرار گرفت. آيا مي توان نقش حلقه انحراف در واگذاري قرارداد 400 ميليارد
توماني تالارهاي بين المللي كيش را به خانم پانته آ فيوضي ناديده گرفت يا ملاقات
كذايي با مه آفريد خسروي در هتل لاله و بده بستان هاي بعدي از جمله در زمينه
واگذاري پروژه آزادراهي در رامسر و... را كتمان كرد؟! يعني نقش آفريني در
سوءاستفاده هاي عديده معنايي جز همراهي با «چپ و راست و كارگزاري» ادعايي دارد؟4-
نكته درخور توجه در مطلب سفارشي به روزنامه ايران آن است كه در جاي جاي آن
اسفنديار مشايي محور قرار گرفته و از رئيس جمهور به عنوان يك عضو حاشيه اي ياد شده
است و انگار نه انگار كه حلقه انحرافي حيات انگلي دارد و اگر احمدي نژاد نبود، از
اين حلقه و رانت هاي كلان اقتصادي كه در اختيار دارد نيز خبري نبود. از اين روي،
انتقادها به آقاي احمدي نژاد است كه چرا حلقه انحرافي را با پيوست هاي آنچناني در
كنار خود جاي داده است وگرنه مشايي و دار و دسته اش عددي نيستند كه انتقادها متوجه
آنها باشد.5- مكتب اهل بيت به ما آموخته كه افراد را با اصول و حق بسنجيم و نه
برعكس. احمدي نژاد به اعتبار زاويه گرفتن و مواجه شدن با برخي رويكردهاي معارض
انقلاب، ميان مردم آبرو پيدا كرد و نگراني كيهان و ساير نيروهاي حزب اللهي آن است
كه حلقه انحرافي خدمات او را پيش پاي فرصت طلبي ها و انحرافات و قدرت طلبي هاي خود
قرباني كند. به زعم كيهان، اتفاقاً يكي از پروژه هاي همين جريان هل دادن آقاي
احمدي نژاد به سمت مسيري است كه امثال خاتمي و بني صدر رفتند و بنابراين بايد خطر
حلقه انحرافي را علي الدوام گوشزد كرد. كيهان همين رويكرد خيرخواهي و هشدار را
نسبت به آقاي هاشمي نيز دارد و ضمن انتقادهاي جدي به برخي رويه هاي وي از جمله
ادعاي دولت وحدت ملي- در عين حفظ همراهي با جريان فتنه- از تذكر و هشدار و
خيرخواهي دريغ نورزيده است. اين قاعده دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منكر
است كه سرزنش ملامت گران و منافقان، ترديدي در ضرورت آن ايجاد نمي كند.