وقتی ما زن روز شدیم

بررسی نقش بانوان در فرایند شکل‌گیری و تداوم انقلاب اسلامی
دیگر جای ابهام باقی نمانده است که جایگاه زن از منظر آخوندهای متحجر ومفتخور غیر مولد حوزوی زن ستیز حامی ولایت مطلقه فقیه  عنصری پیچیده در پارچه ای سراندر سیاه با عنوان حجاب اجباری است که  تحمیلی است وبا شعارر وسری یا توسری شروع شد و با سریال ادامه مبارزه با بی حجابی این شرایط تحمیلی حجاب اجباری پیگیری شده است . از این منظر  زنان ودختران شایسته در زمان شاه مورد انتقاد واقع شده  است . چون محور دختر شایسته گفته شده، دختر شایسته ایران وحتی بالاتر از آن دختر شایسته جهان؛ در دنیای تمام مردانه آن سال ها، رسیدن به این جایگاه کعبه آمال هر دختری بود، پر از حس غرور و دیده شدن. البته برای آخوندها وشرکای شان مهم نیست که بدلیل فقر اقتصادی و بیکاری و اعتیاد زنان حتی زنان شوهر دار مجبور به تن فروشی شده اند.  مسخره اینکه ادعا شدهدر جامعه‌ای که زنان کالای هوسرانی‌اند سخن از استبداد و استعمار و مبارزه بی‌معناست. یعنی اینکه در رژیم بغایت زن ستیز متحجرو لایت فقیه بخش اعظم زنان خانه نشین نشده  و چند همسری قانونی نشده است و تبلیغ برای صیغه یا فاحشه شرعی نمی شود
 که از موضع انتقادی گفته شده  به لطف چماق رضا خانی زن ایرانی صاحب نامی در تقویم شاهنشاهی بود. شاه پسر اما لطیف‌تر بود. در منطق او زن آزاد ومدرن رسالتش «فریبا بودن» بود  وبرای رسیدن به این منظور هیچ چیز را سد راه نمی‌دید. ن مطلوب پهلوی باید فریبا می‌شد تا به اسم آزادی شی کارآمدتری برای نظام سلطه باشد. در اقتصاد نیروی کاری ارزان‌تر و مطیع‌تر. در تولید، جذاب‌ترین عامل جذب مشتری و فروش بیشتر و به واسطه آلوده شدن به مد و لباس و آرایشهای آن چنانی، بهترین مصرف‌کننده لوازم دست چندم کارخانه‌های کشورهای غربی.زن ایرانی باید به این معنا «زن روز» می‌شد واین برای والاحضرت یک تیر و دو نشان و بلکه سه نشان بود. زن که نشانه رود، خود به خود مردان و فرزندان هم در کمندش می‌افتند و دیگر برای کنکاش هرکدامشان در احوالات مملکت شاهنشاهی مجالی نمی‌ماند. راحت می‌شد خورد. بماند که سالانه مبلغ 5 میلیارددلار هزینه جراحیز یبایی بینی در ایران می شود که رکورد شکنی جهانیست.
 زینب جلوانی"

هتل هیلتون تهران هر سال شاهد بزمی دخترانه بود. باید جذابیت‌های زنانه‌ات را بیشتر به رخ می‌کشیدی واز لاک اُمّلی بیرون می‌آمدی وهرچه بیشتر ظاهر و اندامت را جلوه می‌دادی، تسلط به یک زبان خارجه را هم چاشنی اش می‌کردی و نامزد دختر شایسته می‌شدی اگر انتخاب می‌شدی این افتخار را پیدا می‌کردی تا در بازدید فرح، توبه دستش گل بدهی و بعد هم عکس روی جلد زن روز می‌شدی...
برای شاه ایران آزادی از یوغ استعمار چندان مهم  نبود. آزادی یک معنا بیشتر نداشت آن هم رهایی از قید وبندهای دست و پاگیر اخلاقی و دینی بود. اصلا ترویج بی‌بند و باری به اسم آزادی باعث می‌شد تا مردم کمتر سرشان بوی قورمه سبزی بدهد و به استعمار و استبداد فکر کنند. طبیعتا هم قربانیان اصلی چنین آزادی‌ای زنان ایرانی بودند, به همین دلیل امام روح الله با رأی دادن بانوان در آن رژیم مخالفت داشت و در حکومت جمهوری اسلامی تأکید. پیچش مویی که امام می‌دید از جنس درک تفاوتها بود.
 
رضاخان به زور چماق، چادر از سر زنان کشید و این روز منحوس تاریخی را-17 دی ماه- به نام روز زن در تقویم ایرانیان ثبت کرد تا در صفحات تاریخ شاهنشاهی زن ایرانی هر چه بیشتر برهنه گردد، چرا که میان کم شدن البسه بانوان یک جامعه و رشد عقلانیت مردمانش ارتباطی مستقیم است. در جامعه‌ای که زنان کالای هوسرانی‌اند سخن از استبداد و استعمار و مبارزه بی‌معناست.
حالا دیگر به لطف چماق رضا خانی زن ایرانی صاحب نامی در تقویم شاهنشاهی بود. شاه پسر اما لطیف‌تر بود. در منطق او زن آزاد ومدرن رسالتش «فریبا بودن» بود  وبرای رسیدن به این منظور هیچ چیز را سد راه نمی‌دید. زن مطلوب پهلوی باید فریبا می‌شد تا به اسم آزادی شی کارآمدتری برای نظام سلطه باشد. در اقتصاد نیروی کاری ارزان‌تر و مطیع‌تر. در تولید، جذاب‌ترین عامل جذب مشتری و فروش بیشتر و به واسطه آلوده شدن به مد و لباس و آرایشهای آن چنانی، بهترین مصرف‌کننده لوازم دست چندم کارخانه‌های کشورهای غربی.
زن ایرانی باید به این معنا «زن روز» می‌شد واین برای والاحضرت یک تیر و دو نشان و بلکه سه نشان بود. زن که نشانه رود، خود به خود مردان و فرزندان هم در کمندش می‌افتند و دیگر برای کنکاش هرکدامشان در احوالات مملکت شاهنشاهی مجالی نمی‌ماند. راحت می‌شد خورد و برد.
در سالهای حکومت پدر و پسر پهلوی گزینه‌های روی میز هر زنی از چند مورد بیشتر نمی‌شد، یا باید خانه نشین می‌شد و با ارزشهایش روزها را سپری می‌کرد یا اگر حضور و بروزی درجامعه پیدا می‌کرد، باید برای دیده شدن و ارزشمند تلقی شدن، ژست منورالفکری و تجدد می‌گرفت. لازمه منورالفکر بودن هم  پایین کشیدن فتیله حجب و حیا بود؛ هر چقدر روسری‌ها پایین‌تر و قد دامن‌ها کوتاه ترمدرن‌تر و به روز تر...  – متاسفانه هنوز هم رگه‌هایی از این باور ارتجاعی در جامعه ما وجود دارد- به مناصب عالیه که  جز زنان دربار راهی نداشتند، اما زن ایرانی با ویژگی‌هایی که ذکر شد می‌توانست در مناصب پایین‌تر، جا پایی باز کند، خصوصا اگر در حراج زنانگی‌اش دست و دل بازتر عمل می‌کرد.
اما درهیاهوی بازار فریبایی و تنانگی، ندایی آشنا زنان خزیده درپستوهای تاریخ را به خیابان‌ها کشاند. آن ندا حتی برای زنان مستضعفی که به جبر ساختار سیاسی فریب قانون فریبایی را خورده بودند، آشنا و گوش‌نواز بود. این بود که همگی لبیک گفتند. زنانی که به فتوای امام در اصلاحات سفید شرکت نکردند حالا صف اول تظاهرات و اعتراضات خیابانی را تشکیل دادند. ندای امام، ندای بیداری ملتی بود که همگی با همه تفاوت‌های ظاهری و شکلی در قیام علیه حکومت اغواگر و ظالم متحد و منسجم شدند.شعار میدادند، اعلامیه می‌چسباندند وهر روز بیشتر از قبل پیش روی می‌کردند. شاید با عقل جور درنمی‌آمد که چادر به سر و بچه در بغل بشود مسافت‌های طولانی تظاهرات کرد، شعار داد و حتی بعضی اوقات از دست گاردی‌ها فرار کرد. اما در دلها شور و در سرهایشان چنان شعوری افتاده بود که هیچ چیز جلودارشان نبود.تا جایی که هرچه به بهمن 57 نزدیکتر می‌شدی حضور زن‌ها علنی‌تر و باشکوه‌تر می‌شد.1
تا قبل از بهمن 57 زنها در هیچ انقلابی تا این اندازه سهیم نبودند.وبه قول امام  در این انقلاب حتی بیشتر از مردها هم سهم داشتند. زنان ایرانی البته چه در زمان مشروطه و در جریان جنبش تنباکو و شکستن قلیان‌ها نامی در تاریخ داشته‌اند ولی اکنون فصل دیگری فرا رسیده بود. چطور می‌توانستیم هم زن روز و اجتماعی باشیم و هم مسلمان و معتقد به احکام دین. به همت نظر بلند امام(ره) و به برکت حجاب اسلامی این مهم نیز محقق شد. جالب آنکه حالا دیگر آمار بالای دانشجویان دختر و بانوان متقاضی اشتغال ماجرایی شده برای دولتمردان و سیاسیون.
به تدبیر امام خمینی(ره) روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها, در تقویم ایرانیان به نام روز زن نام گرفت و همه بانوان ایران زمین، زنان و دختران شایسته لقب گرفتند و مجاهدتشان الگوی کشورهای هم جوار و زنان مسلمان دیگر کشورها شد، اما این بار نه به واسطه زیبایی چشم و لب و اندام، بلکه به حکم اندیشه، عقل ورزی و حضور موثر در نهضت و انقلاب بزرگ مردم ایران.
برای امام امت مشارکت زنها در بروز انقلاب و تداوم آن بسیار مهم بود تا جایی که فرمودند: «درنظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می‏تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی‏، نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.»2
و نیز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شئون – در همه شئون – همانطوری که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. »3 و حتی بالاتر از آن در جایی دیگر به صورت الزامی می‌فرمایند: «زن باید درمقدرات اساسی مملکت دخالت کند.»4 و از دیگر سو ایشان این حضور را با کرامت وشرافت ویژه‏ای توام می‏سازند: «ما نهضت‏ خودمان را مدیون زنها می‏دانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها می‏ریختند.»5
امام روح الله صرفا به بیان سخن در این خصوص اکتفا نکردند و برای ارسال پیام تاریخی خویش به سران مارکسیست و گورباچف، بانویی انقلابی -مرضیه دباغ- را همراه آقایان به عنوان نماینده خویش برگزیدند. البته این انتهای راه بانوان ایرانی نبود. پس از انقلاب و با دمیدن شیپور جنگ، بانوان که انقلاب و آرمان‌های سرزمینشان را در خطر می‌دیند به دست خویش فرزندان و همسرانشان را به قربانگاه نبرد فرستادند تا علم انقلاب سرافراز و سربلند بماند و این فرستادن عزیزان به میدان قتلگاه تربیتی زینب‌گونه می‌طلبد و ایثاری عاشورایی.
و کیست که نداند بعد جنگ، علم به دستان اهورایی زینب کبری(س) است. حضور در میدان تهاجم فرهنگی عصمت و اقتداری زینب‌گونه می‌طلبید و بصیرت جز از مجرای تربیت و درایتی مادرانه محمل بروز نداشت و اکنون که دشمن خیمه گاه خانواده را با انواع شبکه‌های ماهواره‌ای و سریال‌های بی‌سر و ته هدف گرفته جز مادران و بانوان این سرزمین، خط شکنی هست؟!
_____________
1-
اشاره به واقعه 17 شهریورکه شمار زنان شهید بیشتر ازمردان بود.
 2-
امام خمینی‏ رحمه الله، تبیان دفترهشتم: جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ چهارم ۱۳۷۶، ص ۶۵.
3-
همان، ص۵۸/3
4-
همان، ص۶۷/4
5-
همان،ص۱۶/5