روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی شنبه 2 اسفندماه سال 1393
سرمقاله : روزی نامه ی
جمهوری "عیار عقلانیت را بالا ببریم "
اتفاقاتی که در یک کشور رخ میدهد و عکسالعملی که
حاکمیت، رسانهها، افکار عمومی و نخبگان آن کشور در قبال آن رخداد از خود نشان میدهند،
میتواند تا حدود زیادی نمایانگر شرایط فرهنگی و سطح عقلانیت موجود در آن سرزمین باشد.
به مثالهای مختلفی میتوان در این زمینه اشاره کرد. در تاریخ 21/12/1389 در اثر انفجار نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن، یک سونامی رخ داد که خسارات فراوانی به بار آمد و تلفات انسانی زیادی نیز در پی داشت، اما تصاویر و گزارشهایی که از رفتار ساکنان مناطق آسیب دیده ژاپن به سراسر جهان مخابره شد، تعجب بسیاری از مردم از جمله مردم کشور ما را برانگیخت و نمونهای زنده از یک جامعه فهیم و آموزش دیده را پیش چشم جهانیان قرار داد. حفظ آرامش، رعایت حقوق دیگران، پرهیز از خشونت و بینظمی برای دریافت کمکهای ارسالی و سروسامان دادن به زندگی خود در بخشی از تصاویر ارسالی رسانهها نمایانگر رفتار مردم ژاپن بود. حال این رفتار را با آنچه تماشاگران در برخی کشورها به بهانه نتیجه یک مسابقه فوتبال انجام میدهند، مقایسه کنید. آیا نمیتوان و نباید تفاوتهای فاحش این دو رفتار اجتماعی را نشانه و محصول تفاوت سطح فرهنگی و عقلانیت دانست؟ بدون شک چرا.
نکته مهم این است که در یک ارزیابی کلی، میتوان ثمره فرهنگ اجتماعی صحیح و رفتارهای عقلانی را در سایر حوزهها نیز مشاهده کرد. سرعت رشد اقتصادی، آموزشی و فرهنگی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و جایگاهی که این کشور سالها است در جهان برای خود فراهم کرده است را نباید مستقل از فرهنگ حاکم بر مردم آن دانست. این سخن البته به معنای نادیده گرفتن ایرادات و مشکلات در کشوری مانند ژاپن نیست بلکه هدف از این مقایسه، دقت در ریشه اصلی تفاوتها در تمامی حوزهها به ویژه اقتصاد و سیاست است چرا که بسیار خام اندیشی خواهد بود اگر تصور کنیم میان بخشهای مختلف و ظاهراً نامرتبط، واقعاً ارتباط و تاثیر و تاثری وجود ندارد.
غرض از این توضیحات اشارهوار، رسیدن به این پرسش بود که به وجود آمدن این سطح از پختگی فرهنگی و قاعدهمندی در رفتارهای اجتماعی، محصول چه عواملی است؟ آیا تنها باید به عللی مانند سوابق تاریخی، موقعیت جغرافیایی، خصوصیات نژادی و... اکتفا کرد یا موارد دیگری هم در تربیت جامعه نقش و تاثیر داشته و دارند؟ شکی نباید داشت که رفتارهایی که امروز در جامعهای مانند ژاپن یا هر جای دیگری مشاهده میکنیم، محصول آموزش و تربیت صحیحی است که دولتها و نهادهای مدنی و حاکمیتی دیگر برنامهریزی و اعمال کردهاند.
در دنیای امروز مقوله تربیت مردم مانند بسیاری از علوم دیگر از جمله مواردی به حساب میآید که دارای استانداردهای علمی غیرمرتبط با تعالیم دینی، عوامل فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و... است. به همین خاطر، وقتی کشورهایی را که از لحاظ شاخصهای کیفیت زندگی در جایگاه قابل قبولی هستند با یکدیگر مقایسه میکنیم، شباهتهای فراوانی در قواعد حاکم بر آموزش و پرورش، تعدد و تکثر نهادهای مدنی غیر حاکمیتی، شیوههای صحیح اطلاعرسانی و گردش شفاف اطلاعات میان تمامی این کشورها مشاهده میشود.
با این مقدمات، حال بد نیست نگاهی به کشور خودمان بیندازیم و همین نمونه اخیر را بررسی کنیم یعنی افزایش گردوغبار در اهواز و شرایط دشواری که برای عده زیادی از هموطنانمان پیش آمده بود که تکرار آن نیز متاسفانه بسیار محتمل است.
بررسی رفتار جریانهای سیاسی و رسانههای منتسب و وابسته به این جریانها به خوبی نشان دهنده ضعف شدید در لایهای از جامعه است که قاعدتاً باید آموزش دهنده و هدایتگر افکار عمومی باشند. متاسفانه آنچه مشاهده کردیم غلبه نگاه تنگ نظرانه رقابتهای سیاسی به یک مشکل زیست محیطی بود. در شرایطی که مردم اهواز درگیر مشکلات متعددی بودند در تهران به عنوان کانون تصمیمگیریها، سیاسیون اعم از دولتی و منتقد دولت مشغول منازعات جناحی خود بودند که این بار گردوغبار بهانه آن بود. آفت بزرگی که چنین برخوردی با یک معضل محیط زیستی برای جامعه ایران دارد تنها تعلل یا اشتباه در اتخاذ تصمیمات سریع و لازم برای کاستن از مشکلات نیست بلکه خسران بزرگتر، تاثیری است که چنین رفتارهایی بر فرهنگ و افکار عمومی میگذارد. ماجرای ریزگردها یک بار دیگر نشان داد بخش زیادی از چهرههای سیاسی واز آن مهمتررسانههای وابسته و منتسب به سیاسیون به جای اینکه با تشریح و تبیین ریشهای، علمی و واقعی علت بوجود آمدن مشکل ریزگردها، به جامعه آموزش دهند که در برخورد با معضلات و مسائل چگونه باید به تجزیه و تحلیل بپردازد و از قضاوتهای سطحی و احساسی دور شود، با باز کردن پای سیاست به موضوع، جامعه را هرچه بیشتر به سمت قضاوتهای سطحی سوق میدهند. در این میان شاید عملکرد صدا و سیما به عنوان موثرترین و پرمخاطبترین رسانه، بیش از دیگران محل تامل باشد. رسانه ملی به جای اینکه نسبت به رفتن یا نرفتن مقامات مسئول به کانون مشکلات ریزگردها در میان مردم حساسیت ایجاد کند یا به جای اینکه به تریبونی برای تبلیغات زودهنگام انتخابات مجلس باشد برای برخی که به دنبال موجه جلوه دادن خود با نمایش زدن سنگ مردم به سینه هستند، باید در قالب برنامههای مختلف، بخشهای متعدد خبری و شبکههای متعددی که ظاهراً برای پوشش تمامی مخاطبان ایجاد شدهاند، علل اصلی، ریشهها، سوابق و البته راههای حل مشکل ریزگردها را تشریح میکرد. اینگونه میتوان انتظار داشت افکار عمومی نیز به تدریج آموزش ببیند که چگونه باید به تجزیه و تحلیل مسائل بپردازد. عیار عقلانیت با این روشها در جامعه بالا میرود و مردم کمتر فریب تبلیغات و شعارهای پوچ را میخورند.
متاسفانه در صورت اصرار جناحهای سیاسی و رسانههای سیاسی به تقلیل سطح تحلیلها و اطلاعرسانیها به منازعات سیاسی و رقابتهای جناحی و حزبی، نباید تعجب کرد اگر شاهد استمرار مشکلات اساسی در بخشهای مختلف باشیم، چرا که به اذعان کارشناسان و تحلیلگران، بسیاری از معضلات کشور از مسائلی مانند ترافیک و آلودگی هوا گرفته تا چالشهای عمدهتری از قبیل مصرف زدگی، هدر روی انرژی، عدم استفاده از محصولات با کیفیت داخلی و حتی آمار بالای طلاق و انتخابهای سیاسی غیردقیق، ریشه در ناپختگیهای اجتماعی، نبود تربیت صحیح در نگرش عقلانی، غلبه نگاه احساسی بر ملاکهای عقلایی دارد.
از این رو، پیش از هر اقدامی برای حل مشکلات کلان در حوزههای مختلف باید برای تصحیح شیوه نادرست فعلی در رفتار مخرب برخی سیاسیون و رسانهها، اقدامات لازم را انجام داد. تحقق اقتصاد مقاومتی، رهایی از چنبره درآمدهای نفتی، افزایش بهرهوری، پرهیز از مصرف گرایی، انتخاب صحیح در حوزه سیاسی، مقاومت در برابر هجوم فرهنگی، تعامل با جهان، توقف روند نامناسب در استفاده از انرژی، جلوگیری از افزایش طلاق و... نیازمند آموزش جامعه، تعمیق نگاه عقلانی و در یک کلام پرهیز از سطحینگری و بالا بردن عیار عقلانیت است.
به مثالهای مختلفی میتوان در این زمینه اشاره کرد. در تاریخ 21/12/1389 در اثر انفجار نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن، یک سونامی رخ داد که خسارات فراوانی به بار آمد و تلفات انسانی زیادی نیز در پی داشت، اما تصاویر و گزارشهایی که از رفتار ساکنان مناطق آسیب دیده ژاپن به سراسر جهان مخابره شد، تعجب بسیاری از مردم از جمله مردم کشور ما را برانگیخت و نمونهای زنده از یک جامعه فهیم و آموزش دیده را پیش چشم جهانیان قرار داد. حفظ آرامش، رعایت حقوق دیگران، پرهیز از خشونت و بینظمی برای دریافت کمکهای ارسالی و سروسامان دادن به زندگی خود در بخشی از تصاویر ارسالی رسانهها نمایانگر رفتار مردم ژاپن بود. حال این رفتار را با آنچه تماشاگران در برخی کشورها به بهانه نتیجه یک مسابقه فوتبال انجام میدهند، مقایسه کنید. آیا نمیتوان و نباید تفاوتهای فاحش این دو رفتار اجتماعی را نشانه و محصول تفاوت سطح فرهنگی و عقلانیت دانست؟ بدون شک چرا.
نکته مهم این است که در یک ارزیابی کلی، میتوان ثمره فرهنگ اجتماعی صحیح و رفتارهای عقلانی را در سایر حوزهها نیز مشاهده کرد. سرعت رشد اقتصادی، آموزشی و فرهنگی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و جایگاهی که این کشور سالها است در جهان برای خود فراهم کرده است را نباید مستقل از فرهنگ حاکم بر مردم آن دانست. این سخن البته به معنای نادیده گرفتن ایرادات و مشکلات در کشوری مانند ژاپن نیست بلکه هدف از این مقایسه، دقت در ریشه اصلی تفاوتها در تمامی حوزهها به ویژه اقتصاد و سیاست است چرا که بسیار خام اندیشی خواهد بود اگر تصور کنیم میان بخشهای مختلف و ظاهراً نامرتبط، واقعاً ارتباط و تاثیر و تاثری وجود ندارد.
غرض از این توضیحات اشارهوار، رسیدن به این پرسش بود که به وجود آمدن این سطح از پختگی فرهنگی و قاعدهمندی در رفتارهای اجتماعی، محصول چه عواملی است؟ آیا تنها باید به عللی مانند سوابق تاریخی، موقعیت جغرافیایی، خصوصیات نژادی و... اکتفا کرد یا موارد دیگری هم در تربیت جامعه نقش و تاثیر داشته و دارند؟ شکی نباید داشت که رفتارهایی که امروز در جامعهای مانند ژاپن یا هر جای دیگری مشاهده میکنیم، محصول آموزش و تربیت صحیحی است که دولتها و نهادهای مدنی و حاکمیتی دیگر برنامهریزی و اعمال کردهاند.
در دنیای امروز مقوله تربیت مردم مانند بسیاری از علوم دیگر از جمله مواردی به حساب میآید که دارای استانداردهای علمی غیرمرتبط با تعالیم دینی، عوامل فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و... است. به همین خاطر، وقتی کشورهایی را که از لحاظ شاخصهای کیفیت زندگی در جایگاه قابل قبولی هستند با یکدیگر مقایسه میکنیم، شباهتهای فراوانی در قواعد حاکم بر آموزش و پرورش، تعدد و تکثر نهادهای مدنی غیر حاکمیتی، شیوههای صحیح اطلاعرسانی و گردش شفاف اطلاعات میان تمامی این کشورها مشاهده میشود.
با این مقدمات، حال بد نیست نگاهی به کشور خودمان بیندازیم و همین نمونه اخیر را بررسی کنیم یعنی افزایش گردوغبار در اهواز و شرایط دشواری که برای عده زیادی از هموطنانمان پیش آمده بود که تکرار آن نیز متاسفانه بسیار محتمل است.
بررسی رفتار جریانهای سیاسی و رسانههای منتسب و وابسته به این جریانها به خوبی نشان دهنده ضعف شدید در لایهای از جامعه است که قاعدتاً باید آموزش دهنده و هدایتگر افکار عمومی باشند. متاسفانه آنچه مشاهده کردیم غلبه نگاه تنگ نظرانه رقابتهای سیاسی به یک مشکل زیست محیطی بود. در شرایطی که مردم اهواز درگیر مشکلات متعددی بودند در تهران به عنوان کانون تصمیمگیریها، سیاسیون اعم از دولتی و منتقد دولت مشغول منازعات جناحی خود بودند که این بار گردوغبار بهانه آن بود. آفت بزرگی که چنین برخوردی با یک معضل محیط زیستی برای جامعه ایران دارد تنها تعلل یا اشتباه در اتخاذ تصمیمات سریع و لازم برای کاستن از مشکلات نیست بلکه خسران بزرگتر، تاثیری است که چنین رفتارهایی بر فرهنگ و افکار عمومی میگذارد. ماجرای ریزگردها یک بار دیگر نشان داد بخش زیادی از چهرههای سیاسی واز آن مهمتررسانههای وابسته و منتسب به سیاسیون به جای اینکه با تشریح و تبیین ریشهای، علمی و واقعی علت بوجود آمدن مشکل ریزگردها، به جامعه آموزش دهند که در برخورد با معضلات و مسائل چگونه باید به تجزیه و تحلیل بپردازد و از قضاوتهای سطحی و احساسی دور شود، با باز کردن پای سیاست به موضوع، جامعه را هرچه بیشتر به سمت قضاوتهای سطحی سوق میدهند. در این میان شاید عملکرد صدا و سیما به عنوان موثرترین و پرمخاطبترین رسانه، بیش از دیگران محل تامل باشد. رسانه ملی به جای اینکه نسبت به رفتن یا نرفتن مقامات مسئول به کانون مشکلات ریزگردها در میان مردم حساسیت ایجاد کند یا به جای اینکه به تریبونی برای تبلیغات زودهنگام انتخابات مجلس باشد برای برخی که به دنبال موجه جلوه دادن خود با نمایش زدن سنگ مردم به سینه هستند، باید در قالب برنامههای مختلف، بخشهای متعدد خبری و شبکههای متعددی که ظاهراً برای پوشش تمامی مخاطبان ایجاد شدهاند، علل اصلی، ریشهها، سوابق و البته راههای حل مشکل ریزگردها را تشریح میکرد. اینگونه میتوان انتظار داشت افکار عمومی نیز به تدریج آموزش ببیند که چگونه باید به تجزیه و تحلیل مسائل بپردازد. عیار عقلانیت با این روشها در جامعه بالا میرود و مردم کمتر فریب تبلیغات و شعارهای پوچ را میخورند.
متاسفانه در صورت اصرار جناحهای سیاسی و رسانههای سیاسی به تقلیل سطح تحلیلها و اطلاعرسانیها به منازعات سیاسی و رقابتهای جناحی و حزبی، نباید تعجب کرد اگر شاهد استمرار مشکلات اساسی در بخشهای مختلف باشیم، چرا که به اذعان کارشناسان و تحلیلگران، بسیاری از معضلات کشور از مسائلی مانند ترافیک و آلودگی هوا گرفته تا چالشهای عمدهتری از قبیل مصرف زدگی، هدر روی انرژی، عدم استفاده از محصولات با کیفیت داخلی و حتی آمار بالای طلاق و انتخابهای سیاسی غیردقیق، ریشه در ناپختگیهای اجتماعی، نبود تربیت صحیح در نگرش عقلانی، غلبه نگاه احساسی بر ملاکهای عقلایی دارد.
از این رو، پیش از هر اقدامی برای حل مشکلات کلان در حوزههای مختلف باید برای تصحیح شیوه نادرست فعلی در رفتار مخرب برخی سیاسیون و رسانهها، اقدامات لازم را انجام داد. تحقق اقتصاد مقاومتی، رهایی از چنبره درآمدهای نفتی، افزایش بهرهوری، پرهیز از مصرف گرایی، انتخاب صحیح در حوزه سیاسی، مقاومت در برابر هجوم فرهنگی، تعامل با جهان، توقف روند نامناسب در استفاده از انرژی، جلوگیری از افزایش طلاق و... نیازمند آموزش جامعه، تعمیق نگاه عقلانی و در یک کلام پرهیز از سطحینگری و بالا بردن عیار عقلانیت است.