نطق درماني به جاي اقدام و عمل

اوین نامه ی کیهان 12 خرداد -95
نطق درماني به جاي اقدام و عمل
روحاني:جوانان آذربايجان نبايد بيكار باشند!
روحانی به نکات دیگری هم درسخنرانی  خود درارومیه اشاره کرد از جمله به قیمت نفت 147 دلاری دوران احمدی نژاد اشاره کرد وگفت که نه درکشور تولید کار نکرد که سالانه 80 میلیارددلار کالا وارد شد که موجب بیکاری ورکود وبحران اقتصادی شد که به دولت روحانی به ارث رسید و حامیان احمدی نژاد وپاسداران وخامنه ای و اوین نامه ی کیهان و سربازجو شریعت نداری وخبرگزاری پاسداران فقط عامل و مقصر بحران ورکود و بیکاری وفقر را دولت روحانی معرفی می کنند.
سفر رئيس جمهور به استان آذربايجان غربي و سخنان وي در جمع مردم خونگرم و با صفاي آن استان و سپس در جمع فعالان اقتصادي استان،به دليل برخي نکات ذکر شده در آن سخنان،حائز توجه و عنايت ويژه است و نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت.
    اين گونه به نظر مي رسد که رئيس جمهور در اين سفر ،يا فراموش کرده که پس از سه سال تصدي دولت سخن مي گويد،يا با زبان بي زباني و به زبان اشاره و کنايه به مردم فهمانده که کاري از دست دولت يازدهم بر نمي آيد و منتظر اتفاق تازه اي نباشند! اين همه در حالي است که اصلاح وضع معيشتي مردم و بهبود فضاي کسب و کار و بخصوص ايجاد اشتغال،از مهمترين دغدغه هاي مردم است و رئيس جمهور همچنان با افعال «مضارع»در باره آنها سخن مي گويد!

    بايد اشتغال ايجاد بشود!

    «چرا در استاني مثل آذربايجان غربي با اين همه عظمت و شکوه و با همسايگي اش با سه کشور عراق، ترکيه و جمهوري آذربايجان که دروازه ايران به اروپا و غرب است، جوانان تحصيل کرده دانشگاهي ما از پسر و دختر بايد نگران کار و اشتغال باشند.»هرکس اين سخنان را بشنود، بي گمان اين تلقي را خواهد داشت که يک کانديداي انتخابات رياست جمهوري،براي جلب راي و نظر مردم،با حرارت و هيجان اين سخنان را بر زبان رانده است!ويا اين احتمال را مي دهد که يکي از منتقدين سرسخت دولت،گريبان دولتمردان را گرفته و آنان را در خصوص بيکاري مورد پرسش قرار مي دهد!اماتعجب وقتي به اوج مي رسد که بدانيم اين سخن را شخص رئيس جمهور با هيجان و حرارت بيان کرده است!گويي ايشان فراموش کرده اند که سه سال است مسئول ايجاد شغل براي جوانان هستند!و معلوم نيست اين حرفها را براي چه کسي مي زند و يقه چه کسي را گرفته است!؟آيا جز اين است که وزارت کار يکي از وزارتخانه هاي دولت است؟!آيا جز اين است که شوراي عالي اشتغال و سياستگذاري در آن حوزه،مستقيما به رئيس جمهور مربوط است!؟ اکنون اين جوانان بيکار،دقيقا بايد به چه کسي مراجعه کنند!؟آيا جز اين است که بايد به کسي مراجعه کنند که بيش از هزار وعده انتخاباتي داد و چيزي از آن را عملي نکرده است!؟

    واقعيت اين است که نه تنها آن وعده ها عملي نشد ،که هر دقيقه يک ايراني هم به خيل بيکاران اضافه شد و از دستاوردهاي مهم دولت يازدهم،بيکاري يک ميليون ايراني بوده است!اين يک رکورد تاريخي است

        
رفت و آمد مي کنند، پس اوضاع خوب است!
    «ما امروز داراي شرايطي هستيم که شما مي بينيد شرکتها و کشورهاي مختلف به طور مداوم در رفت و آمد با کشور عزيز ايران هستند. در همين ماه هاي اوليه برداشته شدن تحريم شاهد اولين قدم هاي سرمايه گذاري در کشور عزيزمان هستيم.» اين سخن رئيس جمهور،همه پاسخ دولت دهم به مطالبات به حق مردم منتظر است!خارجي ها رفت و آمد مي کنند! به نظر مي رسد رئيس جمهور محترم ،اساسا با چيزي به اسم تقويم آشنايي ندارد و نمي داند که سه سال از عمر دولت يازدهم گذشته و نمي توان بازهم به مردم وعده داد که با رفت و آمد خارجي ها، کارها به سامان مي شود!به ويژه آنکه همين سخن يعني رفت و آمد خارجي ها هم مدتهاست که تکرار شده و مي شود و البته کسي توضيح نمي دهد که حاصل اين رفت و آمد،براي يک نفر اشتغال ايجاد کرده يا نه!؟به قرارداد و ورود سرمايه منتهي شده يا نه و اصلاتا کي بايد شاهد رفت و آمد هاي بي ثمر و بي فايده باشيم و عمر و فرصت غيرقابل برگشت ملت را به چشم انتظاري و دست روي دست گذاري سپري کنيم!؟

    
    
بازهم زمان لازم است!
    «مردم ما به خوبي آگاه هستند براي اينکه قدم هاي لازم حرکت اقتصادي را در اين کشور برداريم، نيازمند زمان هستيم... امروز در همين آغاز راه قدم به قدم در حال حرکت به سمت شرايط قبل از تحريم هستيم. ما به حول و قوه الهي امسال داراي رشد اقتصادي مناسب خواهيم بود.» ظاهرا سه سال براي رسيدن به آغاز راه هم کافي نبوده و رئيس جمهور،بازهم تمناي زمان مي کند!آيا سه سال،براي عمل کردن به وعده صد روزه کم است!؟آيا دولت براي ارائه بسته تسهيل کننده کسب وکار که قرار بود شش ماهه تدوين و اجرايي شود،به زماني بيش از شش برابر آن نياز دارد!؟فراموش نمي کنيم که رئيس جمهور در روزهاي اوجگيري تبليغات، بي توجه به اينکه ممکن است راي بياورد، پي در پي وعده هاي چند روزه و چند ماهه مي داد و مدعي بود که از پشتيباني بدنه دانشگاهي کشور و دانشمندان رشته هاي مختلف برخوردار است، ،اما امروز و با فرو خفتن غبار هاي تبليغاتي، مي بينيم که هيچ برنامه اي در کار نبوده و هيچ خبري از وعده هاي پيشين نيست و البته بازهم اين رئيس دولت است که از مردم تقاضا دارد!اين بار تقاضاي وقت بيشتر!

        
کشف مسئله اول بعد از سه سال!
    اما يکي از بهترين سخنان رئيس دولت در آذربايجان غربي ،وقتي بود که ايشان از مسئله مهم و اصلي کشور سخن گفت«مسئله اول کشور ما رونق اقتصادي و اشتغال جوانان است.» حقيقتا کشف اين موضوع به هر حال و عليرغم تاخير بسيار،جاي شکر و سپاس از درگاه خداوند متعال دارد و نبايد به سادگي از کنار آن گذشت!اما همين دلخوشي هم دوام زيادي نمي آورد!چرا؟چون رئيس جمهور به جاي ورود اصولي و منطقي به ماجرا و ارائه راهکار و روش علمي و منطقي،بازهم به سراغ مسائل سياسي مي رود و راه اشتغال جوانان را در تنش زدايي سياسي داخلي عنوان مي کند!« اگر ما مي خواهيم جوانان عزيز ما در مسير اشتغال و کشور ما در مسير رونق و تحول قرار گيرد، اول بايد تنش زدايي داخلي داشته باشيم. براي مسايلي نه چندان مهم رو در روي هم نايستيم و کنار هم باشيم. دست به دست هم بدهيم.» اکنون بايد از رئيس جمهور پرسيد آيا رکود فراگير و تعطيل بيش از 60 درصد صنايع،ناشي از عدم تنش زدايي داخلي است!؟بيکاري ميليونها هموطن، به خاطر وجود تنش است يا بخاطر بي عرضگي و بي برنامگي دولتمردان خسته و ناتوان دولت يازدهم!؟اساسا الان چه تنشي در کشور،مانع تحقق وعده هاي دولت است!؟دولت کدام برنامه را براي اجرا تدوين کرده،اما بدليل تنش هاي داخلي متوقف شده که اکنون روحاني نسخه تنش زدايي مي نويسد!؟آيا ايران دچار جنگ داخلي است!؟

        
بزرگ ترين تکليف دولت!
    اما يکي از مهم ترين بخش هاي سخن رئيس جمهور، آنجايي بود که ايشان بدون توجه به تصريحات و تکاليف قانوني،حداکثر وظايف خود را اينگونه بر شمرد:«حل مشکلات آيين نامه ها، قوانين و مقررات وظيفه دولت بوده اما سرمايه گذاري در پروژه ها و طرح هاي کشور به عهده بخش خصوصي و فعالان اقتصادي است و دولت حرکت خود را با کمک و نظر فعالان اقتصادي تسريع و تصحيح مي کند.» اين يک تقسيم کار عادلانه است!کارهاي بسيار سخت با دولت و کارهاي آسان به عهده مردم و بخش خصوصي!دقيقا به همين علت است که بايد حقوق چند ده ميليوني و حتي چند صد ميليوني را مديران دولتي بگيرند و مردم،همان 45 هزار تومان يارانه را!وقتي کار سخت و طاقت فرسايي همچون حل مشکلات آيين نامه ها به عهده مردان سختکوش دولت قرار داده مي شود،اين مقدار حقوق ها چيزي نيست و بايد بيش از اين ها به آنها پرداخت کرد!و البته مي توان اميد و آرزو داشت که در اثر اين فعاليت سخت و طاقت فرسا،بزودي همه مشکلات ايران و حتي اقصي نقاط جهان حل شود!البته مسائل کوچکي همچون تخصيص اعتبار و سرمايه گذاري باقي مي ماند که لاجرم به عنوان کارهاي پيش پا افتاده،به مردم تفويض مي شود!ظاهرا آقاي رئيس جمهور ،از همه مرزهاي ليبراليستي و باز در دنياي غرب هم عبور کرده و باور ندارد که همه مدعيان اقتصاد بازار و اقتصاد آزاد، تمام قد و با همه وجود،در جاي جاي اقتصاد نقش دارند و مستقيما ورود مي کنند!کمک چند ميليارد دلاري آمريکا براي جلوگيري از ورشکستگي صنايع و بانک ها، نقش آفريني پنتاگون در مهمترين بخش هاي اقتصاد آمريکا و کسب سهم عظيمي از اقتصاد آن کشور تنها دونمونه ساده از اين مدعاست. با اين حال روحاني تير خلاص را به آخرين کورسوي اميد مردم مي زند و مي گويد: «اصولاً، احداث فرودگاه، کشيدن خط آهن، ساخت مسکن يا احداث اتوبان به عهده دولت نيست، بلکه دولت موظف به بهبود شرايط سرمايه گذاري و فضاي کسب و کار و ارتقاي روابط کشور با دولت هاي خارجي است تا امکانات لازم براي سرمايه گذاري بخش خصوصي را فراهم آورد. »يعني کل تکليف دولت همين است!؟ 

    اما اگر همين سخن را هم بپذيريم و قبول کنيم که دولت با اين عرض و طول با هزاران مدير مياني و ارشد و با ميليونها کارمند ،صرفا مسئول بهبود فضاي کسب وکار و ارتقا روابط با دولت هاي خارجي،اين پرسش مطرح مي شود که پس چرا دولت همين يک کار را هم نکرده است!؟آيا در اين سه سال بهبود فضاي کسب و کار تحقق پيدا کرده!؟ارتقاء روابط با کشور هاي خارجي چطور!؟آيا جز اين است که جيبوتي و مالديو هم با ما قطع رابطه کرده اند!؟آيا جز اين است که دولت،روابط راهبردي با کشورهاي آمريکاي لاتين را از بغض دولت قبل رها کرد!؟آيا جز اين است که توان صادرات به شدت کاهش يافته و نسبت به سال قبل 13 درصد افت را نشان مي دهد!؟اينها ناشي از ارتقاء روابط با جهانيان است!؟در حوزه کسب و کار که وضع به مراتب بدتر است.از يک سو نقدينگي از مرز هزارهزار ميليارد تومان عبور کرده و از ديگر سو،صنايع کوچک و بزرگ يکي پس از ديگري ورشکسته و تعطيل مي شوند!کارگران گروه گروه خانه نشين ميشوند و سفره معيشت مردم کوچک و کوچک تر مي شود! رکود حاکم بر صنايع و توليدات،ناشي از اجراي همين سياست ها نيست!؟آيا دولت با اجراي همين سياست ها ،موفق به زمينگير کردن اقتصاد ملي شده است!؟ کاش رئيس جمهور، لااقل همين يک موضوع را عملي مي کرد و بعد از سه سال به نطق درماني خاتمه مي داد و اندکي هم پا در راه اقدام عمل مي گذاشت.