گزیده ها 12 شهریور-
95
رئیس هیات مدیره دیده بان شفافیت و
عدالت، با استقبال از نامه اخیر شهردار تهران به دادستان کل نوشت: مبارزه با فساد
در همه جا ضروری است، در برخی نهادها ضروریتر است که شهرداری یکی از آنهاست.
به گزارش خبرگزاری مهر، احمد توکلی نماینده سابق مجلس و رئیس هیات مدیره سازمان مردم نهاد «دیده بان شفافیت و عدالت» در تازهترین پست تلگرامی خود نوشته است؛
«خبر واگذاری زمین در شهرداری تهران، راست یا دروغ، آثار مهمی دارد. دلیل آن، اهمیت شورای شهر و شهرداری مرکز کشور است. این دو نهاد به منزله مجلس و دولت محلی در دموکراسی های فدرالی، و حتی در مردمسالاری دینی، نقش گسترده ای در زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم دارند. در واقع به دلیل سابقه ذهنی که اکثر مردم از فساد در شهرداریها دارند، این اعتقاد به وجود آمده که گرچه مبارزه با فساد در همه جا ضروری است، دربرخی نهادها ضروری تر است که شهرداری یکی از آن جاها است.
بنابراین دعاوی منتشر شده باید بدون اتلاف وقت بررسی و درستی یا نادرستی اتهامات به سرعت آشکار شود. این بررسی باید به اصلاح سریع فساد احتمالی، مجازات قاطع مرتکبان و ارزیابی مدیرانی منجر گردد که سوءاستفادههای احتمالی در مدیریت آنان واقع شده است.
سازمان مردم نهاد دیده بان شفافیت و عدالت بنابر وظیفه ذاتی خویش موضوع را در دستور کار خود قرار داده است و نیازمند یاری مردم خوب تهران است تا اطلاعات و اسناد خود را در این باره به دیده بان برسانند. انشاءالله این نهاد متعلق به مردم با سرعت و دقت وظیفه دینی و ملی خود در شفاف شدن امورشهرداری ادامه خواهد داد. به همین خاطر تا این جا، دیده بان از نامه شهردار تهران و رئیس شورای شهر تهران به مقامات قضایی و درخواست رسیدگی استقبال میکند.
مردم محق هستند بدانند عوارضی که میدهند، چگونه خرچ میشود. دیده بان شفافیت و عدالت در احقاق این حق دینی و عقلی پشتیبان مردم است و به کوشش خویش برای حاکم شدن شفافیت در همه عرصه های حکومت ادامه خواهد داد.
احمد توکلی
رئیس هیئت مدیره سازمان مردم نهاد دیدهبان شفافیت و عدالت»
به گزارش خبرگزاری مهر، احمد توکلی نماینده سابق مجلس و رئیس هیات مدیره سازمان مردم نهاد «دیده بان شفافیت و عدالت» در تازهترین پست تلگرامی خود نوشته است؛
«خبر واگذاری زمین در شهرداری تهران، راست یا دروغ، آثار مهمی دارد. دلیل آن، اهمیت شورای شهر و شهرداری مرکز کشور است. این دو نهاد به منزله مجلس و دولت محلی در دموکراسی های فدرالی، و حتی در مردمسالاری دینی، نقش گسترده ای در زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم دارند. در واقع به دلیل سابقه ذهنی که اکثر مردم از فساد در شهرداریها دارند، این اعتقاد به وجود آمده که گرچه مبارزه با فساد در همه جا ضروری است، دربرخی نهادها ضروری تر است که شهرداری یکی از آن جاها است.
بنابراین دعاوی منتشر شده باید بدون اتلاف وقت بررسی و درستی یا نادرستی اتهامات به سرعت آشکار شود. این بررسی باید به اصلاح سریع فساد احتمالی، مجازات قاطع مرتکبان و ارزیابی مدیرانی منجر گردد که سوءاستفادههای احتمالی در مدیریت آنان واقع شده است.
سازمان مردم نهاد دیده بان شفافیت و عدالت بنابر وظیفه ذاتی خویش موضوع را در دستور کار خود قرار داده است و نیازمند یاری مردم خوب تهران است تا اطلاعات و اسناد خود را در این باره به دیده بان برسانند. انشاءالله این نهاد متعلق به مردم با سرعت و دقت وظیفه دینی و ملی خود در شفاف شدن امورشهرداری ادامه خواهد داد. به همین خاطر تا این جا، دیده بان از نامه شهردار تهران و رئیس شورای شهر تهران به مقامات قضایی و درخواست رسیدگی استقبال میکند.
مردم محق هستند بدانند عوارضی که میدهند، چگونه خرچ میشود. دیده بان شفافیت و عدالت در احقاق این حق دینی و عقلی پشتیبان مردم است و به کوشش خویش برای حاکم شدن شفافیت در همه عرصه های حکومت ادامه خواهد داد.
احمد توکلی
رئیس هیئت مدیره سازمان مردم نهاد دیدهبان شفافیت و عدالت»
تحلیل نشنال اینترست
از حضور جنگنده های روسی در نوژه
فرارو- افشای حضور چندین
فروند بمب افکن های روسی در پایگاه هوایی نوزه همدان سرو صدای زیادی در رسانه ای
ایرانی و روسی به راه انداخت بطوریکه مقامات تهران و مسکو هرکدام از نگاه
خود به این موضوع پرداخته و به اظهار نظر پرداختند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، پايگاه تحلیلی "نشنال اينترست" به این موضوع پرداخته و تحلیلی را با عنوان "سه دليلي که حضور بمب افکن هاي روسي در ايران يک معامله بزرگ بود" به قلم "دانيل دپتريس" منتشر کرد.
در این تحلیل آمده است:
از اقدام روسيه در استفاده از يک پايگاه هوايي ايران در حمله به مواضع داعش در خاک سوريه چه نتيجه اي مي توان گرفت؟ مقامات اطلاعاتي آمريکا در حال کار کردن بر روي اين موضوع هستند و گويي وزارت امور خارجه آمريکا تقريبا در اين زمينه غافلگير شده است.
چنانچه "مارک تونر"سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا روز 17 آگوست در اين باره به خبرنگاران گفت "ما تلاش مي کنيم تا به ارزيابي بهتري درباره آنچه در اين خصوص روي داده است؛ دست پيدا کنيم ولي اساسا اين اقدام نمي تواند مفيد و سازنده باشد".
در اين جمله آخري در واقع بطور کامل حق با تونر است. از نقطه نظر واشنگتن که به لحاظ تئوري همچنان از برکناري بشار اسد رئيس جمهوری سوريه حمايت مي کند، هر گونه نزديکي روابط بین
مسکو و تهران به معناي تشديد خشونتها در سوريه و وارد آمدن تلفات بيشتر به غيرنظاميان خواهد بود و موجب تخريب هر چه بيشتر بيمارستانها و مراکز بهداشتي مي شود و به اسد امکان مي دهد تا پايه هاي قدرت خود را در دمشق تحکيم بخشد.
ژنرال "ديويد بارنو "که زماني فرماندهي نيروهاي ائتلاف را طي سالهاي 2003 تا 2005 در افغانستان بر عهده داشت، اين فعاليت روسيه را در داخل خاک و مرزهاي ايران، برگرفته از ذات و جوهره وجودي شخص "ولاديمير پوتين" ریيس جمهوری روسيه توصيف مي کند و مي گويد: اين يک بار ديگر به ما نشان مي دهد که پوتين همچنان تلاش مي کند تا روسيه را ابرقدرت نظامي عمده جلوه دهد و از اين مساله نيز هيچ ابايي ندارد که در هر فرصتي اين موضوع را به رخ آمريکا و دوستانش در منطقه و جهان بکشد.
ايران در عين حال ضمن کم اهميت جلوه دادن استفاده روسيه از پايگاه هاي هوايي نوژه، آن را در ادامه مشارکت ها و همکاري هاي دفاعي دوستانه علیه گروه هاي تکفيري در سوريه توصيف کرده است.
با اين همه دعوت از روسها براي فعاليت در داخل مرزهاي ايران به قدري جنجال برانگيز بوده است که وزير دفاع ايران را به انتقاد از نامردي و بی معرفتي مسکو در نحوه جلوه دادن اين فعاليتها واداشته است. در هر حال واقعيت اين است که به دلایلی اين يک معامله بزرگ بود، هم از لحاظ جهت دهي به جنگ سوريه و هم از لحاظ ديناميک سياسي منطقه در سطح وسيع تر.
اول
حضور موقت بمب افکن هاي دورپرواز توپولوف - 22 ام روسيه در غرب ايران، ديگر مانند عمليات قبلي در سوريه نياز به سوختگيري زياد نبود. سوخت کمتر به معناي افزايش قابليت براي حمل تسليحات بيشتر است و به خلبانان روسي امکان مي دهد تا مدت زمان بيشتري براي پرواز بر فراز اهداف مورد نظر و تکرار بمباران داشته باشند. از طرفي پرواز از ايران خيال خلبانان روسي را بابت نگراني از نقض حريم هوايي ترکيه راحت تر مي کند و از طرفي پرواز بر فراز عراق که بر حريم هوايي خود کنترل کامل ندارد، براي خلبانان روسي امن تر و براي دولت روسيه کم هزينه تر است. اينها نکاتي است که مقامات نظامي روسيه هنگام درخواست مجدد از ايران براي ميزباني بمب افکن هاي روسي مد نظر خواهند داشت، البته اگر ايراني ها با اين درخواست موافقت کنند.
دوم
ديدگاه ژنرال بارنو مبني بر اينکه روسيه ابايي از به رخ کشيدن اين وضعيت به آمريکايي ها نخواهد داشت، احتمالا بخش بزرگي از اين معادله به شمار مي رود.
اگرچه پايگاه هوايي همدان در مالکيت کامل ايراني ها قرار دارد و روسها تنها در آن ميهماناني موقت بودند، استفاده مسکو از اين پايگاه يک بار ديگر نشان داد که ولاديمير پوتين مي تواند هر بار باراک اوباما رئيس جمهوری آمريکا را غافلگير کند و ثابت کرد سياست آمريکا در سوريه تا چه اندازه شکننده و مبهم و پيچ در پيچ است.
روسها به خوبي مي دانند که در سوريه چه مي خواهند - دولت دمشق دولتي است که حرف مسکو را مي خواند و مسکو از همه منابع نظامي براي تقويت اين رژيم و تحکيم پايه هاي آن بهره برداري خواهد کرد. اينچنين است که وقتي مذاکره کنندگان به کرملين باز مي گردند زمينه براي کسب بهرتين توفق مهيا شده است.
در مقايسه؛ آمريکا سياستي سردر گم در سوريه دارد، از ديد واشنگتن بشار اسد غده اي سرطاني است که اجازه داده است تا گروه هاي تروريستي مانند داعش به بقاي خود ادامه دهند ولي سدت سرطاني بودن اين غده به اندازه اي نيست که آمريکا خطر مداخله نظامي در سوريه به جان بخرد، مداخله اي که ممکن است به درازا باکشد و هزينه هاي غير قابل پيش بيني را براي کاخ سفيد به دنبال داشته باشد.
سوم
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، پايگاه تحلیلی "نشنال اينترست" به این موضوع پرداخته و تحلیلی را با عنوان "سه دليلي که حضور بمب افکن هاي روسي در ايران يک معامله بزرگ بود" به قلم "دانيل دپتريس" منتشر کرد.
در این تحلیل آمده است:
از اقدام روسيه در استفاده از يک پايگاه هوايي ايران در حمله به مواضع داعش در خاک سوريه چه نتيجه اي مي توان گرفت؟ مقامات اطلاعاتي آمريکا در حال کار کردن بر روي اين موضوع هستند و گويي وزارت امور خارجه آمريکا تقريبا در اين زمينه غافلگير شده است.
چنانچه "مارک تونر"سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا روز 17 آگوست در اين باره به خبرنگاران گفت "ما تلاش مي کنيم تا به ارزيابي بهتري درباره آنچه در اين خصوص روي داده است؛ دست پيدا کنيم ولي اساسا اين اقدام نمي تواند مفيد و سازنده باشد".
در اين جمله آخري در واقع بطور کامل حق با تونر است. از نقطه نظر واشنگتن که به لحاظ تئوري همچنان از برکناري بشار اسد رئيس جمهوری سوريه حمايت مي کند، هر گونه نزديکي روابط بین
مسکو و تهران به معناي تشديد خشونتها در سوريه و وارد آمدن تلفات بيشتر به غيرنظاميان خواهد بود و موجب تخريب هر چه بيشتر بيمارستانها و مراکز بهداشتي مي شود و به اسد امکان مي دهد تا پايه هاي قدرت خود را در دمشق تحکيم بخشد.
ژنرال "ديويد بارنو "که زماني فرماندهي نيروهاي ائتلاف را طي سالهاي 2003 تا 2005 در افغانستان بر عهده داشت، اين فعاليت روسيه را در داخل خاک و مرزهاي ايران، برگرفته از ذات و جوهره وجودي شخص "ولاديمير پوتين" ریيس جمهوری روسيه توصيف مي کند و مي گويد: اين يک بار ديگر به ما نشان مي دهد که پوتين همچنان تلاش مي کند تا روسيه را ابرقدرت نظامي عمده جلوه دهد و از اين مساله نيز هيچ ابايي ندارد که در هر فرصتي اين موضوع را به رخ آمريکا و دوستانش در منطقه و جهان بکشد.
ايران در عين حال ضمن کم اهميت جلوه دادن استفاده روسيه از پايگاه هاي هوايي نوژه، آن را در ادامه مشارکت ها و همکاري هاي دفاعي دوستانه علیه گروه هاي تکفيري در سوريه توصيف کرده است.
با اين همه دعوت از روسها براي فعاليت در داخل مرزهاي ايران به قدري جنجال برانگيز بوده است که وزير دفاع ايران را به انتقاد از نامردي و بی معرفتي مسکو در نحوه جلوه دادن اين فعاليتها واداشته است. در هر حال واقعيت اين است که به دلایلی اين يک معامله بزرگ بود، هم از لحاظ جهت دهي به جنگ سوريه و هم از لحاظ ديناميک سياسي منطقه در سطح وسيع تر.
اول
حضور موقت بمب افکن هاي دورپرواز توپولوف - 22 ام روسيه در غرب ايران، ديگر مانند عمليات قبلي در سوريه نياز به سوختگيري زياد نبود. سوخت کمتر به معناي افزايش قابليت براي حمل تسليحات بيشتر است و به خلبانان روسي امکان مي دهد تا مدت زمان بيشتري براي پرواز بر فراز اهداف مورد نظر و تکرار بمباران داشته باشند. از طرفي پرواز از ايران خيال خلبانان روسي را بابت نگراني از نقض حريم هوايي ترکيه راحت تر مي کند و از طرفي پرواز بر فراز عراق که بر حريم هوايي خود کنترل کامل ندارد، براي خلبانان روسي امن تر و براي دولت روسيه کم هزينه تر است. اينها نکاتي است که مقامات نظامي روسيه هنگام درخواست مجدد از ايران براي ميزباني بمب افکن هاي روسي مد نظر خواهند داشت، البته اگر ايراني ها با اين درخواست موافقت کنند.
دوم
ديدگاه ژنرال بارنو مبني بر اينکه روسيه ابايي از به رخ کشيدن اين وضعيت به آمريکايي ها نخواهد داشت، احتمالا بخش بزرگي از اين معادله به شمار مي رود.
اگرچه پايگاه هوايي همدان در مالکيت کامل ايراني ها قرار دارد و روسها تنها در آن ميهماناني موقت بودند، استفاده مسکو از اين پايگاه يک بار ديگر نشان داد که ولاديمير پوتين مي تواند هر بار باراک اوباما رئيس جمهوری آمريکا را غافلگير کند و ثابت کرد سياست آمريکا در سوريه تا چه اندازه شکننده و مبهم و پيچ در پيچ است.
روسها به خوبي مي دانند که در سوريه چه مي خواهند - دولت دمشق دولتي است که حرف مسکو را مي خواند و مسکو از همه منابع نظامي براي تقويت اين رژيم و تحکيم پايه هاي آن بهره برداري خواهد کرد. اينچنين است که وقتي مذاکره کنندگان به کرملين باز مي گردند زمينه براي کسب بهرتين توفق مهيا شده است.
در مقايسه؛ آمريکا سياستي سردر گم در سوريه دارد، از ديد واشنگتن بشار اسد غده اي سرطاني است که اجازه داده است تا گروه هاي تروريستي مانند داعش به بقاي خود ادامه دهند ولي سدت سرطاني بودن اين غده به اندازه اي نيست که آمريکا خطر مداخله نظامي در سوريه به جان بخرد، مداخله اي که ممکن است به درازا باکشد و هزينه هاي غير قابل پيش بيني را براي کاخ سفيد به دنبال داشته باشد.
سوم
ايراني ها با دعوت از بمب افکن هاي
روسيه در خاک خود تاريخ ساز شدند. نگهداشتن بشار اسد در کاخ رياست جمهوري خود در
دمشق آن قدر براي منافع سياست خارجي ايران در منطقه مهم بود و کفايت مي کرد که سنت
سي و پنج ساله خود را بشکند - سنتي که بر پايه عدم دعوت از نيروهاي نظامي خارجي به
داخل خاک ايران استوار بود.
ولي از طرفي نگاهي نزديکتر به همکاري هاي ايران و روسيه در سوريه اين خوش بيني را براي برخي در دولت اوباما پديد آورده است که تهران تا حدودي پس از امضاي توافق هسته اي با غرب رفتار خود را در منطقه تعديل کرده است. در هر حال با وجود مصالحه بر سر توانمندي غني سازي هسته اي ايران و برقراري تماس هاي بيشتر ميان مقامات ايراني و ديپلمات هاي آمريکايي، ايران و آمريکا همچنان در بزرگترين مناقشات کنوني در منطقه خاورميانه در دو سوي مخالف ايستاده اند.
با اين همه يک نقطه روشن براي آمريکا وجود دارد: دعوت از روسها به داخل کشور به قدري براي سياستمداران ايراني امري حساسيت برانگيز بود که وقتي سر و صداي اين کار بيش از اندازه بلند شد، تهران مجبور شد تا پريز را بکشد.
"حسين دهقان" وزير دفاع ايران به افکار عمومي کشور اطمينان داد که هيچ توافق نوشته شده اي با مسکو وجود ندارد که منجر به وضع قانوني درباره ترتيبات نظامي کوتاه مدت اينچنيني شود. مقامات ايراني به روشني از اين موضوع عصباني بودند که روسها مسئله همکاري نظامي دوجانبه را که قرار بود پنهان نگهداشته شود، اينگونه علني و در بوق و کرنا کردند. بايد منتظر ماند و ديد آيا اين نارضايتي موجب خواهد شد ايراني ها از صدور مجوز استفاده مجدد از پايگاه هوايي خود براي روسها در آينده سر باز بزنند يا خير. آنچه که در هر حال بسيار واضح و روشن است اين است که روسيه همچنان از بحران سوريه به عنوان راهي براي نمايش قدرت خود در منطقه بهره برداري مي کند.
ولي از طرفي نگاهي نزديکتر به همکاري هاي ايران و روسيه در سوريه اين خوش بيني را براي برخي در دولت اوباما پديد آورده است که تهران تا حدودي پس از امضاي توافق هسته اي با غرب رفتار خود را در منطقه تعديل کرده است. در هر حال با وجود مصالحه بر سر توانمندي غني سازي هسته اي ايران و برقراري تماس هاي بيشتر ميان مقامات ايراني و ديپلمات هاي آمريکايي، ايران و آمريکا همچنان در بزرگترين مناقشات کنوني در منطقه خاورميانه در دو سوي مخالف ايستاده اند.
با اين همه يک نقطه روشن براي آمريکا وجود دارد: دعوت از روسها به داخل کشور به قدري براي سياستمداران ايراني امري حساسيت برانگيز بود که وقتي سر و صداي اين کار بيش از اندازه بلند شد، تهران مجبور شد تا پريز را بکشد.
"حسين دهقان" وزير دفاع ايران به افکار عمومي کشور اطمينان داد که هيچ توافق نوشته شده اي با مسکو وجود ندارد که منجر به وضع قانوني درباره ترتيبات نظامي کوتاه مدت اينچنيني شود. مقامات ايراني به روشني از اين موضوع عصباني بودند که روسها مسئله همکاري نظامي دوجانبه را که قرار بود پنهان نگهداشته شود، اينگونه علني و در بوق و کرنا کردند. بايد منتظر ماند و ديد آيا اين نارضايتي موجب خواهد شد ايراني ها از صدور مجوز استفاده مجدد از پايگاه هوايي خود براي روسها در آينده سر باز بزنند يا خير. آنچه که در هر حال بسيار واضح و روشن است اين است که روسيه همچنان از بحران سوريه به عنوان راهي براي نمايش قدرت خود در منطقه بهره برداري مي کند.
آمریکا و کشورهای دیگر به توافقی
محرمانه دست یافتهاند که به موجب آن معافیتهایی برای ایران پس از توافق هستهای
در نظر گرفته خواهد شد.
به گزارش تسنیم، خبرگزاری انگلیسی رویترز در مطلبی اختصاصی اعلام کرد که آمریکا و کشورهای دیگر به توافقی محرمانه دست یافتهاند که به موجب آن معافیتهایی برای ایران پس از توافق هستهای در نظر گرفته خواهد شد.
این گزارش که قرار است امروز پنجشنبه توسط موسسه علوم و امنیت بین المللی مستقر در واشنگتن منتشر شود، اعلام می کند که دیوید آلبرایت رئیس این موسسه که بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل بوده، نویسنده اصلی گزارش بوده است. این گزارش بر اساس اطلاعاتی بوده که توسط مقامهای مختلفی از دولتهای شرکت کننده در مذاکرات هستهای ایران، دریافت شده و آلبرایت حاضر به افشای نام آنها نشده است.
آلبرایت در این باره گفت: معافیتها یا نقاط ضعف به طور محرمانه اتفاق میافتد و به نظر میرسد که آنها به نفع ایران بوده است.
ایران میتواند از محدودیت اعمال شده در خصوص میزان نگهداری اورانیوم غنی شده عدول کند
از جمله این معافیتها میتوان به این مساله اشاره کرد که به ایران اجازه داده شده است تا از محدودیت اعمال شده در خصوص میزان نگهداری اورانیوم غنی شده با غلظت پایین در تاسیسات هستهای اش، عدول کند.
این گزارش افزود: این معافیتها از سوی کمیسیون مشترکی که برای نظارت بر اجرای توافق هستهای تشکیل شده، به تصویب رسیده است. این کمیسیون شامل آمریکا و شرکای مذاکراتی اش در 1+5 با ایران میشود.
این گزارش به نقل از یک مقام رسمی کاملا آگاه مینویسد: اگر کمیسیون مشترک برای ایجاد این معافیتها اقدام نمیکرد، برخی تاسیسات هستهای ایران قادر نبودند تا مطابق با توافقی که در 16 ژانویه حاصل شده، به فعالیت بپردازند.
دولت آمریکا اعلام کرده است که قدرتهای جهانی که در مذاکرات توافق هستهای حضور داشتهاند، هیچ گونه توافقات محرمانهای نداشتهاند.
یک مقام کاخ سفید که نامش فاش نشده در این باره گفت: کمیسیون مشترک و نقش آن چیز محرمانهای نیست. وی حاضر به ارائه توضیح درباره معافیتهای اشاره شده در این گزارش نشده است.
دیپلماتهای کشورهای 1+5 نیز حاضر به پاسخ به درخواستهای رویترز برای ارائه توضیح نشدهاند.
مفاد اشاره شده در این گزارش احتمالا موجب خشم بیشتر منتقدان توافق هستهای خواهد شد. دونالد ترامپ نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قول داده است که در صورت انتخاب به عنوان رئیس جمهور، درباره این توافقنامه مجددا مذاکره خواهد کرد. این در حالی است که هیلاری کلینتون از این توافقنامه حمایت کرده است.
آلبرایت در ادامه تصریح کرد: این معافیتها احتمال خطر این مساله را افزایش خواهد که ایران بخواهد از آنها برای معافیتهای بیشتر استفاده کند.
در حالی که آلبرایت کل توافقنامه هستهای را نه رد کرده و نه از آن حمایت نموده است، ولی او نگرانی اش را نسبت به نقص بالقوه در توافق هستهای اعلام کرده است از جمله انقضای محدودیتهای کلیدی بر فعالیتهای هستهای ایران در 10 تا 15 سال.
تهران میتواند مقادیر نامشخصی از اورانیوم با غلظت 3.5 درصدی را در تاسیسات هستهای خود نگهداری کند
این گزارش افزود: دولت اوباما 16 ژانویه درباره وجود این معافیتها به کنگره اطلاع رسانی کرده است. آلبرایت گفت: معافیتها که تاکنون علنی نشده است، در اسناد محرمانهای که برای کنگره ارسال شده، به تفصیل آمده است.
مقام کاخ سفید افزود: دولت اوباما به طور مکرر و جامع، کنگره را در جریان فعالیتهای کمیسیون مشترک قرار داده است.
باب منندز سناتور دموکرات و از منتقدان جدی توافق هستهای و عضو ارشد کمیته روابط خارجی سنا در این باره با ارسال ایمیلی به رویترز، اعلام کرد: من از این مساله هیچ اطلاعی نداشتم و هیچ توضیحی درباره معافیتها تاکنون دریافت نکردهام.
این گزارش افزود: بخشی از امتیازات داده شده به ایران این است که تهران اجازه داشته باشد تا مقادیر نامشخصی از اورانیوم با غلظت 3.5 درصدی را در تاسیسات هستهای خود نگهداری کند. این در حالی است که توافقنامه هستهای، ایران را ملزم به نگهداری تنها 300 کیلوگرم اورانیوم با غنای 3.5 درصدی کرده است.
ایران میتواند مقادیر نامعلومی از اورانیوم با غنای 20 درصدی را نگهداری کند
این کمیسیون همچنین معافیت دیگری را تصویب کرده است که ایران بتواند مقادیر نامعلومی از اورانیوم با غنای 20 درصدی را در آزمایشگاههای آلوده نگهداری کند. توافق هستهای از ایران خواسته است تا تمام اورانیوم 20 درصدی خود را به سوخت رآکتور تحقیقاتی تبدیل کند.
کارشناسان اعلام کردند: اگر مجموع کل اورانیوم با درجه غلظت پایین که در اختیار ایران است، مشخص نشود، غیر ممکن خواهد بود که بدانیم ایران قادر به تولید چه مقدار اورانیوم در سطح تولید تسلیحات هستهای است.
فعالیت 19 اتاق تابش رادیو اکتیو فراتر از مفاد توافق هستهای
این گزارش افزود: کمیسیون مشترک همچنین موافقت کرده است تا به ایران اجازه دهد تا به فعالیت 19 اتاق تابش رادیو اکتیو فراتر از مفاد توافق هستهای، ادامه دهد. این به اصطلاح "سلولهای داغ" برای دسته بندی مواد هستهای مورد استفاده قرار میگیرد ولی میتواند به طور مخفیانه مورد سوء استفاده قرار گیرد، بیشتر برای جداسازی پلوتونیوم در مقیاس کوچک.
به گزارش رویترز، توافق هستهای به ایران اجازه میدهد تا به محدودیت تعیین شده 130 تن آب سنگین تولید شده در تاسیسات اراک دست یابد و مازاد آن را در بازار آزاد بفروشد. ولی در صورتی که خریداری نباشد، کمیسیون مشترک به تهران کمک میکند تا 50 تن از مواد هستهای را که برای تولید تسلیحات اتمی استفاده میشود، به عمان منتقل کند، جایی که تحت کنترل ایران باشد.
به گزارش تسنیم، خبرگزاری انگلیسی رویترز در مطلبی اختصاصی اعلام کرد که آمریکا و کشورهای دیگر به توافقی محرمانه دست یافتهاند که به موجب آن معافیتهایی برای ایران پس از توافق هستهای در نظر گرفته خواهد شد.
این گزارش که قرار است امروز پنجشنبه توسط موسسه علوم و امنیت بین المللی مستقر در واشنگتن منتشر شود، اعلام می کند که دیوید آلبرایت رئیس این موسسه که بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل بوده، نویسنده اصلی گزارش بوده است. این گزارش بر اساس اطلاعاتی بوده که توسط مقامهای مختلفی از دولتهای شرکت کننده در مذاکرات هستهای ایران، دریافت شده و آلبرایت حاضر به افشای نام آنها نشده است.
آلبرایت در این باره گفت: معافیتها یا نقاط ضعف به طور محرمانه اتفاق میافتد و به نظر میرسد که آنها به نفع ایران بوده است.
ایران میتواند از محدودیت اعمال شده در خصوص میزان نگهداری اورانیوم غنی شده عدول کند
از جمله این معافیتها میتوان به این مساله اشاره کرد که به ایران اجازه داده شده است تا از محدودیت اعمال شده در خصوص میزان نگهداری اورانیوم غنی شده با غلظت پایین در تاسیسات هستهای اش، عدول کند.
این گزارش افزود: این معافیتها از سوی کمیسیون مشترکی که برای نظارت بر اجرای توافق هستهای تشکیل شده، به تصویب رسیده است. این کمیسیون شامل آمریکا و شرکای مذاکراتی اش در 1+5 با ایران میشود.
این گزارش به نقل از یک مقام رسمی کاملا آگاه مینویسد: اگر کمیسیون مشترک برای ایجاد این معافیتها اقدام نمیکرد، برخی تاسیسات هستهای ایران قادر نبودند تا مطابق با توافقی که در 16 ژانویه حاصل شده، به فعالیت بپردازند.
دولت آمریکا اعلام کرده است که قدرتهای جهانی که در مذاکرات توافق هستهای حضور داشتهاند، هیچ گونه توافقات محرمانهای نداشتهاند.
یک مقام کاخ سفید که نامش فاش نشده در این باره گفت: کمیسیون مشترک و نقش آن چیز محرمانهای نیست. وی حاضر به ارائه توضیح درباره معافیتهای اشاره شده در این گزارش نشده است.
دیپلماتهای کشورهای 1+5 نیز حاضر به پاسخ به درخواستهای رویترز برای ارائه توضیح نشدهاند.
مفاد اشاره شده در این گزارش احتمالا موجب خشم بیشتر منتقدان توافق هستهای خواهد شد. دونالد ترامپ نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قول داده است که در صورت انتخاب به عنوان رئیس جمهور، درباره این توافقنامه مجددا مذاکره خواهد کرد. این در حالی است که هیلاری کلینتون از این توافقنامه حمایت کرده است.
آلبرایت در ادامه تصریح کرد: این معافیتها احتمال خطر این مساله را افزایش خواهد که ایران بخواهد از آنها برای معافیتهای بیشتر استفاده کند.
در حالی که آلبرایت کل توافقنامه هستهای را نه رد کرده و نه از آن حمایت نموده است، ولی او نگرانی اش را نسبت به نقص بالقوه در توافق هستهای اعلام کرده است از جمله انقضای محدودیتهای کلیدی بر فعالیتهای هستهای ایران در 10 تا 15 سال.
تهران میتواند مقادیر نامشخصی از اورانیوم با غلظت 3.5 درصدی را در تاسیسات هستهای خود نگهداری کند
این گزارش افزود: دولت اوباما 16 ژانویه درباره وجود این معافیتها به کنگره اطلاع رسانی کرده است. آلبرایت گفت: معافیتها که تاکنون علنی نشده است، در اسناد محرمانهای که برای کنگره ارسال شده، به تفصیل آمده است.
مقام کاخ سفید افزود: دولت اوباما به طور مکرر و جامع، کنگره را در جریان فعالیتهای کمیسیون مشترک قرار داده است.
باب منندز سناتور دموکرات و از منتقدان جدی توافق هستهای و عضو ارشد کمیته روابط خارجی سنا در این باره با ارسال ایمیلی به رویترز، اعلام کرد: من از این مساله هیچ اطلاعی نداشتم و هیچ توضیحی درباره معافیتها تاکنون دریافت نکردهام.
این گزارش افزود: بخشی از امتیازات داده شده به ایران این است که تهران اجازه داشته باشد تا مقادیر نامشخصی از اورانیوم با غلظت 3.5 درصدی را در تاسیسات هستهای خود نگهداری کند. این در حالی است که توافقنامه هستهای، ایران را ملزم به نگهداری تنها 300 کیلوگرم اورانیوم با غنای 3.5 درصدی کرده است.
ایران میتواند مقادیر نامعلومی از اورانیوم با غنای 20 درصدی را نگهداری کند
این کمیسیون همچنین معافیت دیگری را تصویب کرده است که ایران بتواند مقادیر نامعلومی از اورانیوم با غنای 20 درصدی را در آزمایشگاههای آلوده نگهداری کند. توافق هستهای از ایران خواسته است تا تمام اورانیوم 20 درصدی خود را به سوخت رآکتور تحقیقاتی تبدیل کند.
کارشناسان اعلام کردند: اگر مجموع کل اورانیوم با درجه غلظت پایین که در اختیار ایران است، مشخص نشود، غیر ممکن خواهد بود که بدانیم ایران قادر به تولید چه مقدار اورانیوم در سطح تولید تسلیحات هستهای است.
فعالیت 19 اتاق تابش رادیو اکتیو فراتر از مفاد توافق هستهای
این گزارش افزود: کمیسیون مشترک همچنین موافقت کرده است تا به ایران اجازه دهد تا به فعالیت 19 اتاق تابش رادیو اکتیو فراتر از مفاد توافق هستهای، ادامه دهد. این به اصطلاح "سلولهای داغ" برای دسته بندی مواد هستهای مورد استفاده قرار میگیرد ولی میتواند به طور مخفیانه مورد سوء استفاده قرار گیرد، بیشتر برای جداسازی پلوتونیوم در مقیاس کوچک.
به گزارش رویترز، توافق هستهای به ایران اجازه میدهد تا به محدودیت تعیین شده 130 تن آب سنگین تولید شده در تاسیسات اراک دست یابد و مازاد آن را در بازار آزاد بفروشد. ولی در صورتی که خریداری نباشد، کمیسیون مشترک به تهران کمک میکند تا 50 تن از مواد هستهای را که برای تولید تسلیحات اتمی استفاده میشود، به عمان منتقل کند، جایی که تحت کنترل ایران باشد.
«در حالی که همه متهمان رویدادهای پس از
انتخابات دوران زندان خودشان را هم گذرانده و آزاد شدهاند ولی هنوز دادگاه آقای
مرتضوی ادامه دارد. به نظرم خیلی پیگیر اخبارش نباشید. این کار بهتر است. آن را
تمام شده فرض کنید. مرتضوی و مرتضویها هم قربانی کهریزکها از نوع دیگرش هستند.»
دادگاه سعید مرتضوی ادامه دارد و افکار عمومی به دنبال یافتن پاسخهای خود در پرونده تلخ کهریزک است. آیا این دادگاه میتواند زخم کهریزک را در بدنه جامعه بهبود بخشد؟ آیا فاجعه کهریزک اعتماد عمومی را در جامعه هدف قرار داد؟
عباس عبدی در گفتوگو با «شرق» به این سؤالات پاسخ میدهد:
به اعتقاد شما ماجرای تلخ کهریزک چه تأثیری روی جامعه ایران گذاشت؟
واقعیت این است که بنده از سال ١٣٨٨ این گزاره را تکرار کردم که کشور بیش از آن که از رویدادهای خرداد ١٣٨٨ ضربه بخورد، از وضع و فاجعه به وجود آمده در کهریزک ضربه خورد. اساسا اتفاقات کهریزک معنا و مفهوم دیگری را بر اعتراضات به نتایج انتخابات بار کرد. رهبری نیز در جایی به هتک حرمت نظام اشاره داشتند که به نظر میرسد عامل اصلی آن کهریزک بود. اگر کهریزک نبود، معنا و مفهوم اعتراض به انتخابات به گونه دیگری میشد. واقعیت این است که اگر در تغییر وضعیت بازداشتشدگان حتی یک روز دیرتر اقدام شده بود، شاید تعداد کشتهها و ابعاد فاجعه بسیار بیشتر میشد. کهریزک محصول سکوت در برابر سایر اقدامات قبلی برخی از افراد دستاندرکار آن بود و از این حیث مقصران ماجرا نیز قربانی فقدان نظارت و نادیده گرفتن تخلفات قبلی خود شدند.
نقش رسانهها را در ماجرای کهریزک چطور ارزیابی میکنید؟
رسانهها به دلیل مسائل پیش آمده در آن زمان و فضای امنیتی که به وجود آمده بود، چندان امکانی برای پوشش درست و کامل این واقعه پیدا نکردند و البته دود این وضع به چشم مسئولان هم رفت. زیرا در چنین فضایی است که میتوان دفن کردن اجساد ناشناخته و معمول مربوط به ماهها پیش را نیز به این قضیه ربط داد. با وجود این، در حد ممکن رسانهها در طرح و زنده نگه داشتن ماجرا نقش پررنگی داشتند.
از آنجایی که یک مقام قضائی (سعید مرتضوی) در این حادثه نقش مهمی ایفا کرده بود، آیا میتوان گفت اصلیترین تأثیر حادثه کهریزک روی اعتماد عمومی جامعه بوده است؟
اگر در این اتفاق برخی از مقامات قضایی درگیر نبودند، تلخی موضوع تا این حد نبود. مقام قضایی که باید ملجأ و پناه افراد باشد، خودش در این ماجرا متهم است و همین بخش دردآورِ قضیه است. مشکل ماجرا چه بود؟ اجازه دهید روشنتر حرف بزنیم. من خودم تجربه زندان را دارم. اتفاقا طرفم نیز مرتضوی بود. اگر یک روز مطالب آن ماجرا را منتشر کنم، همه دچار تعجب فراوان خواهند شد که آیا یک کارگزار ممکن است تا این حد رفتاری خلاف قاعده کند؟ ولی فهم آن اتفاقات برای من سخت نبود زیرا من یک کنشگر سیاسی بودم و هر کس در ایران، سیاسی است باید پای لرز خربزهای که میخورد بنشیند. ولی دردآوری قضیه کهریزک این بود که تعدادی جوان حول و حوش ٢٠ ساله را دچار این وضع کردند که شرمآور است.
آیا تشکیل دادگاه برای سعید مرتضوی میتواند زخم کهریزک را بهبود بخشد؟
رسیدگی قضایی میتوانست اعتماد زائل شده را تا حدی جبران کند ولی نه پس از هفت سال حتی هنوز هم تمام نشده است. اگر این کار منصفانه و در همان یک سال اول انجام میشد، قطعا مؤثر بود. در حالی که همه متهمان رویدادهای پس از انتخابات دوران زندان خودشان را هم گذرانده و آزاد شدهاند ولی هنوز دادگاه آقای مرتضوی ادامه دارد. به نظرم خیلی پیگیر اخبارش نباشید. این کار بهتر است. آن را تمام شده فرض کنید. مرتضوی و مرتضویها هم قربانی کهریزکها از نوع دیگرش هستند.
دادگاه سعید مرتضوی ادامه دارد و افکار عمومی به دنبال یافتن پاسخهای خود در پرونده تلخ کهریزک است. آیا این دادگاه میتواند زخم کهریزک را در بدنه جامعه بهبود بخشد؟ آیا فاجعه کهریزک اعتماد عمومی را در جامعه هدف قرار داد؟
عباس عبدی در گفتوگو با «شرق» به این سؤالات پاسخ میدهد:
به اعتقاد شما ماجرای تلخ کهریزک چه تأثیری روی جامعه ایران گذاشت؟
واقعیت این است که بنده از سال ١٣٨٨ این گزاره را تکرار کردم که کشور بیش از آن که از رویدادهای خرداد ١٣٨٨ ضربه بخورد، از وضع و فاجعه به وجود آمده در کهریزک ضربه خورد. اساسا اتفاقات کهریزک معنا و مفهوم دیگری را بر اعتراضات به نتایج انتخابات بار کرد. رهبری نیز در جایی به هتک حرمت نظام اشاره داشتند که به نظر میرسد عامل اصلی آن کهریزک بود. اگر کهریزک نبود، معنا و مفهوم اعتراض به انتخابات به گونه دیگری میشد. واقعیت این است که اگر در تغییر وضعیت بازداشتشدگان حتی یک روز دیرتر اقدام شده بود، شاید تعداد کشتهها و ابعاد فاجعه بسیار بیشتر میشد. کهریزک محصول سکوت در برابر سایر اقدامات قبلی برخی از افراد دستاندرکار آن بود و از این حیث مقصران ماجرا نیز قربانی فقدان نظارت و نادیده گرفتن تخلفات قبلی خود شدند.
نقش رسانهها را در ماجرای کهریزک چطور ارزیابی میکنید؟
رسانهها به دلیل مسائل پیش آمده در آن زمان و فضای امنیتی که به وجود آمده بود، چندان امکانی برای پوشش درست و کامل این واقعه پیدا نکردند و البته دود این وضع به چشم مسئولان هم رفت. زیرا در چنین فضایی است که میتوان دفن کردن اجساد ناشناخته و معمول مربوط به ماهها پیش را نیز به این قضیه ربط داد. با وجود این، در حد ممکن رسانهها در طرح و زنده نگه داشتن ماجرا نقش پررنگی داشتند.
از آنجایی که یک مقام قضائی (سعید مرتضوی) در این حادثه نقش مهمی ایفا کرده بود، آیا میتوان گفت اصلیترین تأثیر حادثه کهریزک روی اعتماد عمومی جامعه بوده است؟
اگر در این اتفاق برخی از مقامات قضایی درگیر نبودند، تلخی موضوع تا این حد نبود. مقام قضایی که باید ملجأ و پناه افراد باشد، خودش در این ماجرا متهم است و همین بخش دردآورِ قضیه است. مشکل ماجرا چه بود؟ اجازه دهید روشنتر حرف بزنیم. من خودم تجربه زندان را دارم. اتفاقا طرفم نیز مرتضوی بود. اگر یک روز مطالب آن ماجرا را منتشر کنم، همه دچار تعجب فراوان خواهند شد که آیا یک کارگزار ممکن است تا این حد رفتاری خلاف قاعده کند؟ ولی فهم آن اتفاقات برای من سخت نبود زیرا من یک کنشگر سیاسی بودم و هر کس در ایران، سیاسی است باید پای لرز خربزهای که میخورد بنشیند. ولی دردآوری قضیه کهریزک این بود که تعدادی جوان حول و حوش ٢٠ ساله را دچار این وضع کردند که شرمآور است.
آیا تشکیل دادگاه برای سعید مرتضوی میتواند زخم کهریزک را بهبود بخشد؟
رسیدگی قضایی میتوانست اعتماد زائل شده را تا حدی جبران کند ولی نه پس از هفت سال حتی هنوز هم تمام نشده است. اگر این کار منصفانه و در همان یک سال اول انجام میشد، قطعا مؤثر بود. در حالی که همه متهمان رویدادهای پس از انتخابات دوران زندان خودشان را هم گذرانده و آزاد شدهاند ولی هنوز دادگاه آقای مرتضوی ادامه دارد. به نظرم خیلی پیگیر اخبارش نباشید. این کار بهتر است. آن را تمام شده فرض کنید. مرتضوی و مرتضویها هم قربانی کهریزکها از نوع دیگرش هستند.