گزیده ها قسمت سوم 16
شهریور - 95
«کمتر کسی امید به حضور احمدینژاد در
رقابتهای ریاستجمهوری آینده دارد و مجال حضورش به شتری که از سوزنی بگذرد، شبیه
است.»
به گزارش
ایسنا، ماهنامه همشهری ماه نوشت: «محمود احمدینژاد را متغیری مهم در انتخابات
ریاستجمهوری۹۶ ارزیابی میکنند. رئیسجمهور سابق از زمانی که کلید پاستور را به
حسن روحانی تحویل داد، چشم از پاستور برنداشت و آن کلید و دفتر را به مثابه امانتی
دید که باید چهار سال بعد از روحانی تحویل بگیرد. او به درستی میدانست که حتی اگر
نخواهد خود را در تقابل با دولت روحانی و آلترناتیوی برای آن تعریف کند، فضای
سیاسی و جهتگیری فعالان سیاسی از راست تا چپ به گونهای است که در نهایت تقابل
میان احمدینژاد را با روحانی تثبیت خواهد کرد.
روحانی و
فعالان و حامیان سیاسی دولتش از اصلاحطلبان تا معتدلین و میانهروهای اصولگرایی
چون لاریجانی که در دایره پشتیبانان دولت یازدهم تعریف میشوند، هر بلیهای که بر
سیاست کشور آوار شده بود و هر هیمهای که بر اقتصاد کشور روشن شده بود، با سیاستهای
دولت نهم و دهم مرتبط میدیدند و از سوی دیگر اصولگرایانی که بنای انتقاد از احمدینژاد
را در سالهای پایانی دولتش به رویه خود تبدیل کرده بودند، در تبری جستن از
کارنامه دولت مهر و عدالت از هم سبقت میگرفتند.
این دو
رویکرد اگر چه احمدینژاد را به گوشه انزوا رانده بود اما خود به خود او را در
وسط میدان سیاست نگه میداشت و در همین حال کنایهها و تعریضات هر از چند او، بر
میدانداریاش دامن میزد. با نزدیک شدن به انتخابات۹۶ وضعیت تغییر کرده است.
روحانی و دولتش انتظاری را که از برجام داشتند، محقق شده نمیبینند و اقتصاد کشور
در نتیجه سیاستهای دولت یازدهم همچنان در خواب عمیق است و حتی اگر از چرت رکود
بیدار شده اما طول میکشد تا خماری خواب از سر اقتصاد کلان دور شود و راه رونق به
سفرههای مردم باز شود.
از سوی دیگر
بخشی از اصولگرایان گوشه چشمی به بازگشت مشروط احمدینژاد دارند و بر خلاف آنها
بخشی دیگر او را نه گزینهای برای رقابت با روحانی که وسیلهای برای عاریه گرفتن
آرای پراکنده طبقات ضعیف جامعه ارزیابی میکنند.
همه اینها برای احمدینژاد
فرصت دوبارهای برای میدانداری سیاسی و تأثیر بر فرآیند انتخابات ریاستجمهوری
دوازدهم است. او فعالانه از این شهر به آن شهر سفر و از این دیار به آن دیار
سخنرانی میکند تا حجمی از قدرت بسیج پایگاه اجتماعی خود را به معرض دید ناظران
سیاسی و تصمیمسازان حکومتی بنشاند. از نامهنویسی به اوباما تا شکایت چهرههای
سابقا متهم دولت قبل از چهرههای دولتی و حامیان غیردولتی دولت یازدهم و هم
استفاده از بسط فضای عدالتطلبی و فسادستیزی ناشی از گافهای متعدد دولت روحانی در
موضوعاتی چون پرداختهای نامتعارف، همه و همه نشانههایی است که احمدینژاد را
مترصد فرصتی برای میدانداری انتخاباتی نشان میدهد.
او با
نمایش پایگاه اجتماعیاش در تلاش است تا سازوکارهای انتخاباتی را مجاب به پذیرش
حضورش کند. حامیانش اصرار دارند که دلیلی برای ردصلاحیتش نیست و بخشی از دولتیها
هم از حضور او و شکل دادن به دوقطبی روحانی- احمدی استقبال میکنند تا همه عقلای
نظام و همه نیروهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را پشت سر روحانی بسیج کنند
اما از سوی دیگر هستند اصولگرایانی که او را واسطهای برای بسیج پایگاه اجتماعیاش
میدانند و راه را برای بازگشت خانهنشین بهار ۹۰ به پاستور بسته میدانند. فرجام
کار اما در نهایت بسته به روحانی و دولتش است. رقابت با رئیسجمهور مستقر کار سختی
است که قطعا اجماع سیاسی رقبا یکی از شروط لازم آن است که شاید الزاما نتیجه به
مقصود نبرد. این روحانی است که شروط دیگر را مجال تحقق میدهد. با این حال هر چه
به انتخابات نزدیکتر میشویم، اثرات برجام از فرجامی که روحانی مدنظر داشت دورتر
میشود و آنچه از آن به عنوان دست برتر دولت در انتخابات نام برده میشود به نقطه
ضعفی شبیه به سعدآباد نزدیکتر خواهد شد. اقتصاد اگر چه عاقلانه مدیریت میشود اما
سفره مردم یارانه احمدینژاد را ملموستر از برجام و رشد پنج درصدی دولت روحانی
میبیند و همه اینها یعنی این که دو قطبی هاشمی - احمدی بدل شده به روحانی- احمدی!
با همه این احوالات کمتر کسی امید به حضور احمدینژاد در رقابتهای ریاستجمهوری
آینده دارد و مجال حضورش به شتری که از سوزنی بگذرد، شبیه است.»
روزنامه کیهان دوشنبه 15 شهریور نقدی
درباره فیلم «فروشنده» جدیدترین ساخته اصغر فرهادی منتشر کرد.
در نقد کیهان درباره فیلم «فروشنده» نویسنده با آوردن چند مثال در آغاز متن و بهره گرفتن از بزرگان سینمای جهان مانند اینگمار برگمان و استنلی کوبریک که دستشان به نخل طلای کن یا جایزه اسکار نرسیده است، این جوایز را معیار و ملاک مناسبی برای ارزیابی خوب و یا بد بودن فیلم ندانست: «همین اول کار ممکن است عدهای بگویند چگونه میتوان فیلم «فروشنده» را نقد کرد درحالی که در جشنوارهای مانند کن جایزه بهترین فیلمنامه یا بهترین بازیگر مرد را گرفته است؟ اما این دوستان با اندکی مطالعه و مراجعه اجمالی به تاریخ سینما و جشنوارهها حتما درخواهند یافت که جوایز جشنوارهها به هیچ وجه نمیتواند ملاک و معیار خوبی یا بدی و یا قوت و ضعف یک فیلم یا اثر سینمایی باشند. اگر چنین معیاری جاری و ساری بود، در این صورت فیلمهای اینگمار برگمان را (که به اعتراف بسیاری از کارشناسان سینما، از مهمترین و هنریترین فیلمسازان تاریخ هنر هفتم به شمار آمده) به دلیل آنکه هیچگاه در جشنواره کن نخل طلا دریافت نکردند، از لیست آثار مهم تاریخ سینما حذف میکردیم! و یا فیلمسازان معتبری همچون آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین و هاوارد هاکس و سمیوئل فولر و نیکلاس ری وسرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، روبر برسون، رنه کلر، روبرتو روسلینی، مارسل کارنه، ژان کوکتو و... و دهها کارگردان معروف دیگر این تاریخ که هیچگاه جایزه اسکار دریافت نکردند را فیلمسازان ضعیفی میپنداشتیم! و یا آثار برجستهای همچون«تقلید زندگی» (داگلاس سیرک)، «شمال از شمال غربی» (آلفرد هیچکاک)، «ریوبراوو» (هاوارد هاکس)، «جویندگان» (جان فورد)، «غرامت مضاعف» (بیلی وایلدر)، «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» (استنلی کوبریک)، «مرد سوم» (کارول رید)، «نشانی از شر» (اورسن ولز)، «جنگل آسفالت» (جان هیوستن)، «جانی گیتار» (نیکلاس ری) و دهها و صدها فیلم دیگر که نصیبی از جوایز جشنوارهها نبردند را احتمالا آثار مزخرفی فرض میکردیم که داوران مختلف، هیچ نقطه قوتی در آنها ندیده اند!! و در مقابل فیلمهایی همچون «آرگو» (بن افلک)، «ژی ژی» (وینسنت مینه لی)، «بن هور» (ویلیام وایلر)، «زیر آفتاب شیطان» (موریس پیالا) و ... و دهها فیلم دیگر که از نظر منتقدان و کارشناسان سینما و حتی بسیاری از مخاطبان، آثار ضعیفی تلقی شدند را فیلمهای خوبی قلمداد میکردیم، زیرا جوایز اسکار و جشنوارههایی مانند کن را درو کردند!!!»
در بخشی از این نقد نیز نظرات عمدتاً منفی منتقدان سینمایی جهان درباره «فروشنده» به عنوان مثال ذکر شده است: «پس ما میتوانیم بدون درگیر شدن با احساسات یا گرفتار تعصب شدن و فارغ از جوایز جشنوارهای، فیلم «فروشنده» را بررسی و تحلیل کرده و آن را ضعیف یا قوی و یا دارای نقاط ضعف و قوت بدانیم و بپذیریم که داوریهای جشنوارهها به قول معروف، وحی منزل نبوده و با نظری مستقل میتوان به آن ایراد گرفت و یا تاییدش کرد. چنانچه باید فیلم «فروشنده» را فارغ از نقدهای منتقدانی همچون باربارا شارِس تحلیل کنیم که در سایت راجر ایبرت نوشت: «... برخلاف فیلم «جدایی نادر از سیمین»، پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایههای متعددی که از روایت خلق کرده چیزی به داستان اضافه نمیکنند...»
یا نیک جیمز، سردبیر مجله سینمایی «سایتاند ساوند» که فیلم «فروشنده» را اثری «مایوس کننده» خواند و یا تیم گریسون از اسکرین اینترنشنال که درونمایه فیلم فرهادی را کم رمق تراز همیشه دانسته بود و نوشت که این فیلم به سختی میتواند تاثیر بگذارد و یا جدول ستاره دهی منتقدان مجلههای مشهوری مانند «اسکرین» و «کایه دو سینما» که فیلم «فروشنده» با کمترین امتیاز در انتهای آنها قرار گرفت! »
نویسنده مطلب پس از وام گرفتن از فیلمسازان بزرگی که جایزه نگرفتهاند، و منتقدان سینمایی که نظر مثبتی به فیلم فرهادی نداشتهاند، به نقد فیلم فرهادی میپردازد و عملاً هیچ نکته مثبتی در کار این کارگردان صاحبنام سینمای ایران نمیبیند و عملاً 30 - 40 دقیقه ابتدای فیلم را اضافه میبیند: «در واقع میتوان گفت فیلم «فروشنده» از زمانی به اصطلاح راه میافتد که غریبهای به آپارتمان جدید عماد و رعنا (همان زوج اصلی فیلم) راه یافته و رعنا را مورد تعرض قرار میدهد. تا اینجای فیلم که به نظر 30-40 دقیقه از زمان فیلم گذشته، فقط صحنههایی از تئاتر «مرگ یک فروشنده» و پشت صحنه و تمرینات آن را دیده ایم به علاوه جستوجوی آپارتمان جدید و اسباب کشی و سر و کله زدن تلفنی با مستاجر قبلی به نام آهو که یکی از اتاقهای آپارتمان را اشغال کرده و همچنین چند موضوع بیربط دیگر مانند نشان دادن معلم بودن عماد (که آن هم بدون هیچ دلیل دراماتیک در فیلمنامه گنجانده شده!) و ایرادات اداره نظارت بر تئاتر مرگ یک فروشنده و ...
بر همین اساس، میتوان این 30 - 40 دقیقه را کاملا اضافی و قابل حذف دانست، چراکه به لحاظ ساختاری نیز با بخشهای بعدی فیلم در تضاد و ناهماهنگی است. چنانچه تا اینجا، فیلم ظاهرا از یک فرم درونگرا و به اصطلاح هنری شاید تحت تاثیر تئاتر آرتور میلر برخوردار بوده ولی از صحنه ورود غریبه به آپارتمان رعنا و عماد و با آن نمای تاکید بر در نیمه باز و بعد سکانس حضور عماد در بقالی، ناگهان «فروشنده» به یک ساختار و فضای شبه هیچکاکی و برونگرا حتی به سبک خیل فیلمهایی که این روزها در سینمای تجاری هالیوود به عنوان فیلم ترسناک ساخته میشود، پرتاب میشود. (این در هم ریختگی ساختاری کاملا با تحول بطئی و تطور فرمیک فیلمهایی مانند «جن گیر» ویلیام فرید کین یا از «فلق تا شفق» روبرتو رودریگز در نیمه اول و دوم خود متفاوت بوده و به نوعی شاید نشانگر سردرگمی ناشی از فشار کمپانی سازنده برای تزریق مایههای اسکاری است). »
یکی از نکات جالب این نوشته موضوع احتمال فرستادن «فروشنده» به اسکار است. نویسنده این کار را از این جهت که یکی از تهیهکنندگان فیلم فرانسوی است، اشتباهی فاحش میداند: «اما بررسی محتوایی فیلم بماند برای زمان دیگر، اگرچه اظهر من الشمس است و پیش از این نیز دربارهاش بسیار سخن گفته شده و احتمالا در میان نقدهای جاری نیز بسیار به آن پرداخته خواهد شد. فقط نکتهای که میماند اینکه گویا باز هم دوستان روی فرستادن فیلم به اسکار، زوم کردهاند. یعنی باز هم تکرار همان اشتباه فجیع دو سال پیش درباره فرستادن فیلم «گذشته» که ناشی از کمترین مطالعه درباره قوانین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکاست.
واقعا چگونه میشود در سینمایی مانند سینمای آمریکا که اساسش بر نقش تهیهکننده و کمپانی تولیدکننده قرار دارد، چشمان خود را بست و مالکیت فیلم را به کارگردان و نویسنده تفویض کرد؟!
فقط کمی دقت و مطالعه در قوانین یک فیلم (لااقل از نظر سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا)، روشن میکند که ابتدا کمپانی تولیدکننده و بعد تهیهکننده و ملیت آنها، تعیینکننده کشور صاحب اثر است و نه کارگردان و نویسنده فیلمنامه!! درک این واقعیت نه هوش سرشاری میخواهد و نه ذوق بسیار! وقتی تولیدکننده و تهیهکننده فیلم «گذشته» و یا همین «فروشنده» فرانسوی و قطری باشند، نویسنده و کارگردانش به هر کجا که میخواهد تعلق داشته باشد، اساسا از نظر آکادمی اسکار اهمیتی ندارد!!
اگر چنین نبود، مثلا فیلمهای آنگ لی (مثل «کوهستان بروکبک» و «زندگی پای» و ...) بایستی به تایوان تعلق میداشت و آثار گیلرمو دل تورو (مثل «پسر جهنمی» و «هزارتوی پن» و ... ) به مکزیک، «آب تیره» ساخته والتر سالس به برزیل و «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اسپانیا تعلق پیدا میکرد. ولی چنین نبود و نیست و همه آنها به دلیل تولید در کمپانیهای آمریکایی و دارا بودن تهیهکننده آمریکایی، محصولی از سینمای آمریکا به حساب آمده و میآیند.»
در نقد کیهان درباره فیلم «فروشنده» نویسنده با آوردن چند مثال در آغاز متن و بهره گرفتن از بزرگان سینمای جهان مانند اینگمار برگمان و استنلی کوبریک که دستشان به نخل طلای کن یا جایزه اسکار نرسیده است، این جوایز را معیار و ملاک مناسبی برای ارزیابی خوب و یا بد بودن فیلم ندانست: «همین اول کار ممکن است عدهای بگویند چگونه میتوان فیلم «فروشنده» را نقد کرد درحالی که در جشنوارهای مانند کن جایزه بهترین فیلمنامه یا بهترین بازیگر مرد را گرفته است؟ اما این دوستان با اندکی مطالعه و مراجعه اجمالی به تاریخ سینما و جشنوارهها حتما درخواهند یافت که جوایز جشنوارهها به هیچ وجه نمیتواند ملاک و معیار خوبی یا بدی و یا قوت و ضعف یک فیلم یا اثر سینمایی باشند. اگر چنین معیاری جاری و ساری بود، در این صورت فیلمهای اینگمار برگمان را (که به اعتراف بسیاری از کارشناسان سینما، از مهمترین و هنریترین فیلمسازان تاریخ هنر هفتم به شمار آمده) به دلیل آنکه هیچگاه در جشنواره کن نخل طلا دریافت نکردند، از لیست آثار مهم تاریخ سینما حذف میکردیم! و یا فیلمسازان معتبری همچون آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین و هاوارد هاکس و سمیوئل فولر و نیکلاس ری وسرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، روبر برسون، رنه کلر، روبرتو روسلینی، مارسل کارنه، ژان کوکتو و... و دهها کارگردان معروف دیگر این تاریخ که هیچگاه جایزه اسکار دریافت نکردند را فیلمسازان ضعیفی میپنداشتیم! و یا آثار برجستهای همچون«تقلید زندگی» (داگلاس سیرک)، «شمال از شمال غربی» (آلفرد هیچکاک)، «ریوبراوو» (هاوارد هاکس)، «جویندگان» (جان فورد)، «غرامت مضاعف» (بیلی وایلدر)، «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» (استنلی کوبریک)، «مرد سوم» (کارول رید)، «نشانی از شر» (اورسن ولز)، «جنگل آسفالت» (جان هیوستن)، «جانی گیتار» (نیکلاس ری) و دهها و صدها فیلم دیگر که نصیبی از جوایز جشنوارهها نبردند را احتمالا آثار مزخرفی فرض میکردیم که داوران مختلف، هیچ نقطه قوتی در آنها ندیده اند!! و در مقابل فیلمهایی همچون «آرگو» (بن افلک)، «ژی ژی» (وینسنت مینه لی)، «بن هور» (ویلیام وایلر)، «زیر آفتاب شیطان» (موریس پیالا) و ... و دهها فیلم دیگر که از نظر منتقدان و کارشناسان سینما و حتی بسیاری از مخاطبان، آثار ضعیفی تلقی شدند را فیلمهای خوبی قلمداد میکردیم، زیرا جوایز اسکار و جشنوارههایی مانند کن را درو کردند!!!»
در بخشی از این نقد نیز نظرات عمدتاً منفی منتقدان سینمایی جهان درباره «فروشنده» به عنوان مثال ذکر شده است: «پس ما میتوانیم بدون درگیر شدن با احساسات یا گرفتار تعصب شدن و فارغ از جوایز جشنوارهای، فیلم «فروشنده» را بررسی و تحلیل کرده و آن را ضعیف یا قوی و یا دارای نقاط ضعف و قوت بدانیم و بپذیریم که داوریهای جشنوارهها به قول معروف، وحی منزل نبوده و با نظری مستقل میتوان به آن ایراد گرفت و یا تاییدش کرد. چنانچه باید فیلم «فروشنده» را فارغ از نقدهای منتقدانی همچون باربارا شارِس تحلیل کنیم که در سایت راجر ایبرت نوشت: «... برخلاف فیلم «جدایی نادر از سیمین»، پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایههای متعددی که از روایت خلق کرده چیزی به داستان اضافه نمیکنند...»
یا نیک جیمز، سردبیر مجله سینمایی «سایتاند ساوند» که فیلم «فروشنده» را اثری «مایوس کننده» خواند و یا تیم گریسون از اسکرین اینترنشنال که درونمایه فیلم فرهادی را کم رمق تراز همیشه دانسته بود و نوشت که این فیلم به سختی میتواند تاثیر بگذارد و یا جدول ستاره دهی منتقدان مجلههای مشهوری مانند «اسکرین» و «کایه دو سینما» که فیلم «فروشنده» با کمترین امتیاز در انتهای آنها قرار گرفت! »
نویسنده مطلب پس از وام گرفتن از فیلمسازان بزرگی که جایزه نگرفتهاند، و منتقدان سینمایی که نظر مثبتی به فیلم فرهادی نداشتهاند، به نقد فیلم فرهادی میپردازد و عملاً هیچ نکته مثبتی در کار این کارگردان صاحبنام سینمای ایران نمیبیند و عملاً 30 - 40 دقیقه ابتدای فیلم را اضافه میبیند: «در واقع میتوان گفت فیلم «فروشنده» از زمانی به اصطلاح راه میافتد که غریبهای به آپارتمان جدید عماد و رعنا (همان زوج اصلی فیلم) راه یافته و رعنا را مورد تعرض قرار میدهد. تا اینجای فیلم که به نظر 30-40 دقیقه از زمان فیلم گذشته، فقط صحنههایی از تئاتر «مرگ یک فروشنده» و پشت صحنه و تمرینات آن را دیده ایم به علاوه جستوجوی آپارتمان جدید و اسباب کشی و سر و کله زدن تلفنی با مستاجر قبلی به نام آهو که یکی از اتاقهای آپارتمان را اشغال کرده و همچنین چند موضوع بیربط دیگر مانند نشان دادن معلم بودن عماد (که آن هم بدون هیچ دلیل دراماتیک در فیلمنامه گنجانده شده!) و ایرادات اداره نظارت بر تئاتر مرگ یک فروشنده و ...
بر همین اساس، میتوان این 30 - 40 دقیقه را کاملا اضافی و قابل حذف دانست، چراکه به لحاظ ساختاری نیز با بخشهای بعدی فیلم در تضاد و ناهماهنگی است. چنانچه تا اینجا، فیلم ظاهرا از یک فرم درونگرا و به اصطلاح هنری شاید تحت تاثیر تئاتر آرتور میلر برخوردار بوده ولی از صحنه ورود غریبه به آپارتمان رعنا و عماد و با آن نمای تاکید بر در نیمه باز و بعد سکانس حضور عماد در بقالی، ناگهان «فروشنده» به یک ساختار و فضای شبه هیچکاکی و برونگرا حتی به سبک خیل فیلمهایی که این روزها در سینمای تجاری هالیوود به عنوان فیلم ترسناک ساخته میشود، پرتاب میشود. (این در هم ریختگی ساختاری کاملا با تحول بطئی و تطور فرمیک فیلمهایی مانند «جن گیر» ویلیام فرید کین یا از «فلق تا شفق» روبرتو رودریگز در نیمه اول و دوم خود متفاوت بوده و به نوعی شاید نشانگر سردرگمی ناشی از فشار کمپانی سازنده برای تزریق مایههای اسکاری است). »
یکی از نکات جالب این نوشته موضوع احتمال فرستادن «فروشنده» به اسکار است. نویسنده این کار را از این جهت که یکی از تهیهکنندگان فیلم فرانسوی است، اشتباهی فاحش میداند: «اما بررسی محتوایی فیلم بماند برای زمان دیگر، اگرچه اظهر من الشمس است و پیش از این نیز دربارهاش بسیار سخن گفته شده و احتمالا در میان نقدهای جاری نیز بسیار به آن پرداخته خواهد شد. فقط نکتهای که میماند اینکه گویا باز هم دوستان روی فرستادن فیلم به اسکار، زوم کردهاند. یعنی باز هم تکرار همان اشتباه فجیع دو سال پیش درباره فرستادن فیلم «گذشته» که ناشی از کمترین مطالعه درباره قوانین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکاست.
واقعا چگونه میشود در سینمایی مانند سینمای آمریکا که اساسش بر نقش تهیهکننده و کمپانی تولیدکننده قرار دارد، چشمان خود را بست و مالکیت فیلم را به کارگردان و نویسنده تفویض کرد؟!
فقط کمی دقت و مطالعه در قوانین یک فیلم (لااقل از نظر سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا)، روشن میکند که ابتدا کمپانی تولیدکننده و بعد تهیهکننده و ملیت آنها، تعیینکننده کشور صاحب اثر است و نه کارگردان و نویسنده فیلمنامه!! درک این واقعیت نه هوش سرشاری میخواهد و نه ذوق بسیار! وقتی تولیدکننده و تهیهکننده فیلم «گذشته» و یا همین «فروشنده» فرانسوی و قطری باشند، نویسنده و کارگردانش به هر کجا که میخواهد تعلق داشته باشد، اساسا از نظر آکادمی اسکار اهمیتی ندارد!!
اگر چنین نبود، مثلا فیلمهای آنگ لی (مثل «کوهستان بروکبک» و «زندگی پای» و ...) بایستی به تایوان تعلق میداشت و آثار گیلرمو دل تورو (مثل «پسر جهنمی» و «هزارتوی پن» و ... ) به مکزیک، «آب تیره» ساخته والتر سالس به برزیل و «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اسپانیا تعلق پیدا میکرد. ولی چنین نبود و نیست و همه آنها به دلیل تولید در کمپانیهای آمریکایی و دارا بودن تهیهکننده آمریکایی، محصولی از سینمای آمریکا به حساب آمده و میآیند.»
یک منبع سوری بلندپایه از وجود تلاشهای
فشرده و شبانهروزی به منظور سرعت بخشیدن به فرایند عادیسازی روابط میان ترکیه و
سوریه خبر داده و احتمال داده است که اوایل ماه آینده از سرگیری روابط دمشق و
آنکارا اعلام شود.
روزنامه الکترونیکی «رأیالیوم» در مقالهای در ستون «سخن سردبیر» به قلم «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عرب نوشت:
شکست دیدار میان «ولادیمیر پوتین» و «باراک اوباما» روسای جمهوری روسیه و آمریکا در حاشیه اجلاس سران گروه «20» در چین، شکست بزرگی برای کسانی بود که به این نشست با هدف دستیابی به تفاهمهایی جهت سرعت بخشیدن به حل و فصل سیاسی در سوریه امید بسته بودند. ولی چهبسار اخباری درباره دیدار احتمالی میان «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه و دشمن ترکیهای وی «رجب طیب اردوغان» با نظارت رئیسجمهوری روسیه در مسکو طی هفتههای آینده بهنحوی در این شکست نقشی ایفا کرده است؛ زیرا رئیسجمهوری روسیه به بازیگری اصلی در این پرونده و همه منطقه تبدیل شده است و به خوبی میداند که روزهای همتای آمریکاییاش در قدرت به شماره افتاده و امتیاز دادن به وی بیهوده است.
«محمد بلوط» همکار رسانهای ما و مقالهنویس روزنامه «السفیر» لبنان اعتبار خودش و روزنامهاش را در معرض محک قرار داده است زمانی که پنجشنبه گذشته در مقالهای تاکید کرد که دیدار میان روسای جمهور سوریه و ترکیه قطعی شده است و از این هم فراتر رفت هنگامی که زمان دیدار را بین 18 تا 22 ماه جاری (سپتامبر) معین کرد.
بلوط منابع خودش و منبع مطلع، که از آنها اطلاعات را گرفته است، فاش نکرد ولی با توجه به اینکه وی تقریبا از یک ماه پیش در دمشق حضور دارد (بیشتر زمان خود را در پاریس میگذراند) و روابط نزدیکی با دایره تصمیمگیرندگان در سوریه دارد، این امر نشان میدهد که یک طرفی وجود دارد که تعمدانه این اطلاعات را به بیرون درز داده است آن هم به دلایل متعددی از جمله آماده کردن فضای روانی افکار عمومی در دو کشور یعنی سوریه و ترکیه و چه بسا تمامی منطقه خاورمیانه برای این تحول ناگهانی و بسیار خطرناک. این مرد یعنی بلوط، روزنامهنگار و نویسندهای مجرب است و یک روزنامهنگار آماتور و تازهکار نیست و روزنامهاش نیز یکی از قدیمیترین روزنامههای عربی محسوب میشود.
پس از تماسهای متعددی، که این روزنامه یعنی «رایالیوم» با منابع لبنانی و سوری بسیار آگاه در بیروت جهت مطلع شدن از این اطلاعات مهم انجام داد، برای ما روشن شد که نشستهایی برای ایجاد همگرایی زیاد میان ترکیه و سوریه در جریان است و فعلا این نشستها در سطوح بالای امنیتی و اطلاعاتی انجام میشود. در این میان، واقعیتهای میدانی این امر را مورد تاکید قرار میدهند که بارزترین آنها پیشروی نیروهای ارتش سوریه در منطقه دانشکدهها در ریف حلب و به کنترل گرفتن تقریبی آنها و محاصره کامل و دوباره مناطق شرقی حلب است. علاوه بر آن، توافقهایی که دمشق و گروههای مسلح در «داریا» و «المعضمیه» به آن رسیدهاند و سکوت مسئولان سوری درقبال پیشروی نیروهای ترکیه در «جرابلس»، شدت گرفتن جنگ علیه کُردها و اصرار ترکیه بر عقبنشینی همه نیروهایشان به شرق فرات را میتوان از شاخصهای این همگرایی عنوان کرد.
آقای «بنعلی ییلدریم» نخستوزیر ترکیه، که ویترین جدیدی برای عادیسازی روابط سوریه و ترکیه است، این همگرایی را مورد تأکید قرار داده است؛ زمانی که روز جمعه گذشته اعلام کرد ترکیه به درصدد عادیسازی روابط با مصر و سوریه در آینده نزدیک است و گامهای جدی را در این زمینه برداشته است.
یک منبع سوری بلندپایه به «کمال خلف» خبرنگار رایالیوم در بیروت اعلام کرد تلاشهای فشرده و شبانهروزی به منظور سرعت بخشیدن به فرایند عادیسازی روابط میان ترکیه و سوریه صورت میگیرد و این منبع بعید ندانست که اوایل ماه آینده از سرگیری روابط اعلام شود. او افزود دولت سوریه قصد دارد بالاترین درجه انعطافپذیری را در این خصوص از خود نشان دهد.
بر اساس برخی گزارشهای خبری، سرلشکر «علی المملوک» رئیس شورای امنیت ملی سوریه سهشنبه هفته جاری به مسکو سفر خواهد کرد و برخی گزارشها نیز وجود دارد که تاکید میکنند همتای ترکیاش یعنی «هاکان فیدان» نیز پس از عید سعید قربان، که دوشنبه هفته آینده یعنی یک هفته دیگر، به پایتخت سوریه خواهد رفت.
این تحول بزرگ در بحران سوریه، که در عمل شکل گرفته است در وهله نخست به تغییری برمیگردد که در موضع اردوغان پس از کودتای نظامی نافرجام و احساس تحقیر شدنش توسط همپیمان آمریکایی رخ داد. فراتر از آن، رئیسجمهوری ترکیه فهمید که ادامه بحران سوریه با این شدت کنونیاش میتواند به تجزیه ترکیه و غرق شدن آن در اقدامات تروریستی منتهی شود و امنیت،اقتصاد و ثبات این کشور را تضعیف کند.
نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که نشست سران میان اسد و اردوغان در موعد پیشنهادی در مسکو برای نخستین پس از قطع تقریبا 6 ساله روابط صورت خواهد گرفت یا خیر. ولی ما در این روزنامه تعجبزده نمیشویم که طی هفتههای آینده اخبار دیدارها و دست دادنهای علنی میان وزاری خارجه این دو کشور یا رؤسای دستگاههای اطلاعاتی آنها را، که بستر دیدار سران فراهم میکنند را بشنویم.
چهبسا دیدار «جان کری» و «سرگئی لاوروف» وزیران خارجه آمریکا و روسیه در دوشنبه آینده در ژنو برای آغاز رایزنیها، از زمانی که رایزنی رهبرانشان یعنی اوباما و پوتین درباره سوریه در چین متوقف شد، این عادیسازی را تسریع کند اگر نگوییم آخرین تیر خلاص را بر آن میزند...و خدا داناتر است.منبع: خبرگزاری تسنیم
روزنامه الکترونیکی «رأیالیوم» در مقالهای در ستون «سخن سردبیر» به قلم «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عرب نوشت:
شکست دیدار میان «ولادیمیر پوتین» و «باراک اوباما» روسای جمهوری روسیه و آمریکا در حاشیه اجلاس سران گروه «20» در چین، شکست بزرگی برای کسانی بود که به این نشست با هدف دستیابی به تفاهمهایی جهت سرعت بخشیدن به حل و فصل سیاسی در سوریه امید بسته بودند. ولی چهبسار اخباری درباره دیدار احتمالی میان «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه و دشمن ترکیهای وی «رجب طیب اردوغان» با نظارت رئیسجمهوری روسیه در مسکو طی هفتههای آینده بهنحوی در این شکست نقشی ایفا کرده است؛ زیرا رئیسجمهوری روسیه به بازیگری اصلی در این پرونده و همه منطقه تبدیل شده است و به خوبی میداند که روزهای همتای آمریکاییاش در قدرت به شماره افتاده و امتیاز دادن به وی بیهوده است.
«محمد بلوط» همکار رسانهای ما و مقالهنویس روزنامه «السفیر» لبنان اعتبار خودش و روزنامهاش را در معرض محک قرار داده است زمانی که پنجشنبه گذشته در مقالهای تاکید کرد که دیدار میان روسای جمهور سوریه و ترکیه قطعی شده است و از این هم فراتر رفت هنگامی که زمان دیدار را بین 18 تا 22 ماه جاری (سپتامبر) معین کرد.
بلوط منابع خودش و منبع مطلع، که از آنها اطلاعات را گرفته است، فاش نکرد ولی با توجه به اینکه وی تقریبا از یک ماه پیش در دمشق حضور دارد (بیشتر زمان خود را در پاریس میگذراند) و روابط نزدیکی با دایره تصمیمگیرندگان در سوریه دارد، این امر نشان میدهد که یک طرفی وجود دارد که تعمدانه این اطلاعات را به بیرون درز داده است آن هم به دلایل متعددی از جمله آماده کردن فضای روانی افکار عمومی در دو کشور یعنی سوریه و ترکیه و چه بسا تمامی منطقه خاورمیانه برای این تحول ناگهانی و بسیار خطرناک. این مرد یعنی بلوط، روزنامهنگار و نویسندهای مجرب است و یک روزنامهنگار آماتور و تازهکار نیست و روزنامهاش نیز یکی از قدیمیترین روزنامههای عربی محسوب میشود.
پس از تماسهای متعددی، که این روزنامه یعنی «رایالیوم» با منابع لبنانی و سوری بسیار آگاه در بیروت جهت مطلع شدن از این اطلاعات مهم انجام داد، برای ما روشن شد که نشستهایی برای ایجاد همگرایی زیاد میان ترکیه و سوریه در جریان است و فعلا این نشستها در سطوح بالای امنیتی و اطلاعاتی انجام میشود. در این میان، واقعیتهای میدانی این امر را مورد تاکید قرار میدهند که بارزترین آنها پیشروی نیروهای ارتش سوریه در منطقه دانشکدهها در ریف حلب و به کنترل گرفتن تقریبی آنها و محاصره کامل و دوباره مناطق شرقی حلب است. علاوه بر آن، توافقهایی که دمشق و گروههای مسلح در «داریا» و «المعضمیه» به آن رسیدهاند و سکوت مسئولان سوری درقبال پیشروی نیروهای ترکیه در «جرابلس»، شدت گرفتن جنگ علیه کُردها و اصرار ترکیه بر عقبنشینی همه نیروهایشان به شرق فرات را میتوان از شاخصهای این همگرایی عنوان کرد.
آقای «بنعلی ییلدریم» نخستوزیر ترکیه، که ویترین جدیدی برای عادیسازی روابط سوریه و ترکیه است، این همگرایی را مورد تأکید قرار داده است؛ زمانی که روز جمعه گذشته اعلام کرد ترکیه به درصدد عادیسازی روابط با مصر و سوریه در آینده نزدیک است و گامهای جدی را در این زمینه برداشته است.
یک منبع سوری بلندپایه به «کمال خلف» خبرنگار رایالیوم در بیروت اعلام کرد تلاشهای فشرده و شبانهروزی به منظور سرعت بخشیدن به فرایند عادیسازی روابط میان ترکیه و سوریه صورت میگیرد و این منبع بعید ندانست که اوایل ماه آینده از سرگیری روابط اعلام شود. او افزود دولت سوریه قصد دارد بالاترین درجه انعطافپذیری را در این خصوص از خود نشان دهد.
بر اساس برخی گزارشهای خبری، سرلشکر «علی المملوک» رئیس شورای امنیت ملی سوریه سهشنبه هفته جاری به مسکو سفر خواهد کرد و برخی گزارشها نیز وجود دارد که تاکید میکنند همتای ترکیاش یعنی «هاکان فیدان» نیز پس از عید سعید قربان، که دوشنبه هفته آینده یعنی یک هفته دیگر، به پایتخت سوریه خواهد رفت.
این تحول بزرگ در بحران سوریه، که در عمل شکل گرفته است در وهله نخست به تغییری برمیگردد که در موضع اردوغان پس از کودتای نظامی نافرجام و احساس تحقیر شدنش توسط همپیمان آمریکایی رخ داد. فراتر از آن، رئیسجمهوری ترکیه فهمید که ادامه بحران سوریه با این شدت کنونیاش میتواند به تجزیه ترکیه و غرق شدن آن در اقدامات تروریستی منتهی شود و امنیت،اقتصاد و ثبات این کشور را تضعیف کند.
نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که نشست سران میان اسد و اردوغان در موعد پیشنهادی در مسکو برای نخستین پس از قطع تقریبا 6 ساله روابط صورت خواهد گرفت یا خیر. ولی ما در این روزنامه تعجبزده نمیشویم که طی هفتههای آینده اخبار دیدارها و دست دادنهای علنی میان وزاری خارجه این دو کشور یا رؤسای دستگاههای اطلاعاتی آنها را، که بستر دیدار سران فراهم میکنند را بشنویم.
چهبسا دیدار «جان کری» و «سرگئی لاوروف» وزیران خارجه آمریکا و روسیه در دوشنبه آینده در ژنو برای آغاز رایزنیها، از زمانی که رایزنی رهبرانشان یعنی اوباما و پوتین درباره سوریه در چین متوقف شد، این عادیسازی را تسریع کند اگر نگوییم آخرین تیر خلاص را بر آن میزند...و خدا داناتر است.منبع: خبرگزاری تسنیم
دبیر کل حزب کارگزاران غلامحسین
کرباسچی، معتقد است حسن روحانی بهتر گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود.
وی در گفتگوی مفصل خود با ایسنا درباره دیدگاهش درباره ریاست عارف و لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی و آینده مجلس و انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته است. وی در گفتگوی خود ابراز کرده است که احمدی نژاد در صورت عدم پشتیبانی نهادهای امنیتی و نظامی در ایران جایگاهی نخواهد داشت. کرباسچی معتقد است احمدی نژاد شانس زیادی برای پیروزی ندارد.
کسی آشناتر، قوی تر از روحانی به مسائل کشور نیست
غلامحسین کرباسچی در رابطه با برخی مباحث مطرح شده مبنی بر اینکه "حسن روحانی در حال حرکت به سمت اصولگرایان است؛ چراکه میداند اصلاحطلبان گزینه ای جز او ندارند"، گفت: خیلی درست نیست که ما بخواهیم درباره حرف های دیگران اظهارنظر کنیم. وی ادامه داد: اگر سوال این باشد که آیا گزینه دیگری برای ریاست جمهوری پیش بینی میشود یا نه، باید بگویم احساس من این است که در یک نگاه واقع بینانه سیاسی، در حال حاضر کسی آشناتر، قوی تر و مسلط تر از آقای روحانی به مسائل مختلف کشور متصور نیست. کسی که در مجموع این آمادگی را داشته باشد که بتواند دور جدید ریاست جمهوری را اداره کند نداریم.
جایگاه اسامی هم که اکنون مطرح میشود در واقعیت نزد افکار عمومی ثابت شده، البته میتوانند به عنوان فعال و جریان سیاسی به عرصه آمده و حرفهای خود را به صورت سمبلیک بزنند، اما در مجموع به نظر من کارنامه آقای روحانی خیلی روشن است؛ منهای اینکه به همه اهدافش رسیده یا خیر. چون نمیتوان ادعا کرد کسی در طول دوران مسئولیتش به همه اهداف خود رسیده باشد.
هنر روحانی جلوگیری از ایجاد بحران است
این فعال سیاسی خاطر نشان کرد: بسیاری اوقات در انتخابات ها شعارهایی داده میشود که در انتخابات گذشته نیز توسط آقای روحانی مطرح شد، بعضا در صورت انتخاب شدن یکسری شعارها عملی نمیشوند البته به نظر من آقای روحانی آن کارهایی که نباید انجام دهد را انجام نداده است و هنر او این است که در این چهار سال تا آنجا که توانسته از بحرانها جلوگیری کرده و در عین حال بحران جدیدی به کشور اضافه نکرده است. آرامش به وجود آمده در فضای اقتصادی کشور نیز قابل توجه است، هرچند بسیاری از رکود ناراحت هستند، اما واقعیت این است که در این سه سال به هم ریختگی اقتصادی نداشتیم. آرامشی در قیمت ارزهای خارجی و کالاهای مختلف نیز به وجود آمده است.
کرباسچی همچنین اظهار کرد: در حوزه سیاست خارجی نیز در این سه سال دیگر آن تشنجات وحشتناک را نداشتیم هرچند ممکن است در این حوزه نیز همه توقعات برآورده نشده باشد اما شاهد افزایش تشنج با کشورهای دنیا نبودیم. دربحث سلامت و خدمات مختلف اجتماعی هم بسیار تلاش شده و باید گفت در همه این حوزه ها توجه بر این بوده که بحرانی دامن گیر جامعه نشود. یکی از وظایف مدیر خوب این است که در کنار انجام کارهای مثبت، کار منفی انجام ندهد.
نامهای مطرح برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری با شخصیت و عملکرد روحانی قابل مقایسه نیستند.
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی تاکید کرد: در انتخابات افراد با یکدیگر مقایسه میشوند، باید دید چه کسی میخواهد در مقابل چه کسی انتخاب شود. اگر یکی از ائمه معصومین(ع) یا یکی از قهرمانان تاریخی فوق العاده بیاید فرق دارد اما واقعیت این است که باید از آدم های سیاسی همین کشور یکی را انتخاب کرد. به نظرم هیچ یک از افرادی که نام آنها این روزها مطرح میشود با کارنامه، عملکرد و شخصیت آقای روحانی قابل مقایسه نیستند.
چرا نمیگویند چه کسی این تحریمها را به وجود آورده است؟
وی افزود: به طور مثال کسانی ایراد میگیرند و میگویند که برجام و مذاکرات خارجی هنوز به نتیجه نهایی نرسیده؛ قطعا مردم کسی که هنوز کاری را کامل به اتمام نرسانده، کنار نگذاشته و کسی را سرکار بیاورند که این بحران ها را به وجود آورده است. برخی ایراد میگیرند که چرا آقای روحانی دیر این تحریم ها را برداشته اما نمیگویند چه کسانی باعث و بانی ایجاد تحریم ها و بحران های اقتصادی بودند. مردم این مسائل را فراموش نمیکنند.
آمدن قالیباف و جلیلی عقلانی نیست
کرباسچی در رابطه با برنامه اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری و احتمال حضور افرادی همچون محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی گفت: من از تصمیم اصولگرایان خبر ندارم، چون نه چیز رسمی اعلام شده و نه از محافل داخلی آنها اطلاعات محرمانه داریم اما عقل ایجاب نمیکند آنها مجددا وارد یک میدان سیاسی جدید شوند، درحالی که تجربه های ناموفقی دارند که حتی دوبار تکرار شده است.
وی با اشاره به احتمال ورود قالیباف به عرصه انتخابات، افزود: وقتی کسی دو بار خود را در معرض افکار عمومی می گذارد و اقبالی نمیبیند بهتر است حیات سیاسی خود را در همین حدی که هست حفظ کند و اگر من می خواستم تصمیم بگیرم یا به کسی مشورت دهم توصیه نمیکردم این گونه و آن هم پی در پی در عرصه رقابت حاضر شود. میتوان گفت بهتر است فرد در طول زمان و با تغییر نسلها شانس خود را امتحان کند اما زمانی که در طول حدود هشت سال شانس خود را امتحان کرده، دیگر جایی برای تکرار مجدد آن وجود ندارد.
تفاوت حضور مجدد هاشمی و احمدی نژاد برای ریاست جمهوری
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی درباره برگزاری مراسم سخنرانی توسط محمود احمدینژاد در شهرهای مختلف نیز اظهار کرد: تجربه مجموعه نظام و چیزی که ما در این سی و هشت سال پس از انقلاب دیدیم این نیست که کسی بعد از دو دوره ریاست جمهوری دو مرتبه بخواهد در انتخابات حضور پیدا کند.
این حرف را برخی در همان سال ۸۴ به آقای هاشمی زدند اما ایشان مجبور شدند به دلیل احساس وظیفه در عرصه حاضر شوند اما حضور ایشان در مجموع تجربه موفقی نبود.
اگر نهادهای انقلابی، نظامی- از احمدینژاد حمایت نکنند، جایگاهی ندارد
کرباسچی همچنین تاکید کرد: در سال ۹۲ نیز جمع بندی شورای نگهبان این نبود که با وجود فراهم بودن زمینه افکار عمومی، ایشان را تائید کنند. درباره آقای احمدی نژاد نیز قضیه خیلی متفاوت است چون گرایشی که آن روز به آقای هاشمی بود اصلا با وضعیت آقای احمدی نژاد قابل مقایسه نیست و معتقدم اگر مجموعه نهادهای انقلابی، نظامی و امنیتی و نیروهای ارزشی ایشان را حمایت نکنند، هیچ جایگاهی ندارد و فقط آدمی است که هشت سال رئیس جمهور بوده است.
رفتار شورای نگهبان قابل پیشبینی سیاسی نیست
وی ادامه داد: رفتار شورای نگهبان نیز درباره تائید یا رد آقای احمدی نژاد قابل پیشبینی سیاسی نیست چراکه آنها به خصوص فقها بر اساس وظیفه شرعی خود در هر زمان عمل کرده و فکر نمی کنم بتوان تحلیل سیاسی در این رابطه ارائه کرد.
دبیرکل حزب کارگزاران در رابطه با برخی مباحث مطرح شده مبنی بر اختلاف میان اصلاح طلبان و افرادی همچون او و عباس عبدی سر ریاست مجلس و دلخوری محمدرضا عارف در این خصوص، گفت: موضوع اصلی در رابطه با بحث ریاست مجلس شامل دو نکته می شد؛ اول اینکه آیا اصلا آقای عارف می تواند رییس مجلس شود؟ برداشت ما از انتخاباتی که انجام شد این بود که ایشان در مجلس دهم رای کافی برای کسب کرسی ریاست را ندارد. من در جلسه ای گفتم اگر ایشان رای داشته باشد و بتواند، ما که مخالفتی نداریم.
این فعال سیاسی افزود: بحث این است که کاندیداتوری افراد برای کسب کرسی ریاست خواه ناخواه نوعی جبهه بندی و تقابل در فضای مجلس ایجاد میکند. حال باید پرسید آیا واقعا میتوانستیم در انتخابات ریاست مجلس نیز به تفاهمی که بین مجموعه ای از نیروهای معتدل و اصلاح طلب شکل گرفته بود، برسیم؟ این مجموعه در انتخابات توانست با وحدت و تعامل میزان حضور افراد تندرو و افراطی را به حداقل برساند و نهایتا شاهد تغییر جدی در بافت مجلس بودیم. اما من و بسیاری از نیروهای اصلاح طلب فکر می کردیم این وحدت اصلاح طلبان و اعتدالگرایان نباید به هم بخورد.
لاریجانی سمبل یک مجلس معتدل است
دبیرکل حزب کارگزاران همچنین تصریح کرد: ماهیت فکری نمایندگان مجلس دهم این بود که مجلسی سر کار بیاید که سمبل یک حالت تغییر اصولگرا به اصلاح طلب نباشد، بلکه مجلسی معتدل پس از آن افراطی گری ها فعالیت کند.
به نظر من سمبل این کار آقای لاریجانی و شعار اصلی انتخابات نیز، شعار حمایت از دولت بود. بنابراین مجلس دهم باید مجلس متحد حامی دولت باقی می ماند و اگر غیر از این میشد، نیروهای معتدل این ظرفیت را داشتند که برای حفظ هویت خود، یک فراکسیون یکپارچه اصولگرایی تشکیل دهند که این جناح بندی ها به نفع دولت نبود.
کرباسچی ادامه داد: امکان داشت فراکسیون قوی اصولگرایی شکل گرفته و در کار دولت کارشکنی کند اما این اتفاق به این شکل نیفتاد. در مجموع کسانی که فکر می کنند با یک انتخابات ریاست مجلس همه مسائل حل و فصل می شود اشتباه می کنند. مجلس یک پروسه و روند است که باید در جهتی مشخص حرکت کند.
اتفاقاتی افتاد که وحدت لیست امید کمرنگ شد
وی تاکید کرد: در مجلسی که با یک توان قوی و اکثریت حامی دولت در جامعه شکل گرفت اتفاقاتی افتاد که وحدت لیست امید کم رنگ شد. ما میتوانستیم آن را پر رنگ نگه داریم چون به درد انتخابات ریاست جمهوری هم می خورد. اکنون باید کاری کنیم که وحدت نظرها و نزدیک شدن ها، به بهتر اداره شدن کشور کمک کند.
این فعال سیاسی در خصوص احتمال تغییر ریاست مجلس در سال های آینده مجلس فعلی، گفت: مجلس ۲۹۰ نفر آدم زنده دارد که دارای تحلیل، فکر و عقیده هستند. رییس مجلس نیز از سوی همین افراد انتخاب می شود. باید نصف به علاوه یک نفر از این تعداد به این نتیجه برسند که این رییس مجلس به نفع کشور، انقلاب و مجلس است یا فردی دیگر. این موضوع را عملکرد و کارنامه افراد تعیین میکند.
وی خاطرنشان کرد: قطعا نمایندگان به فردی رای میدهند که در مسائل ملی، حمایت از دولت، در ارائه نظرات و تحلیل های مختلف در مجلس و در اداره بهتر یک مجموعه متفرق الاراء عملکرد بهتری داشته باشد اما کسی که تحلیل جامعی ندارد و نمی تواند مجلس را اداره کند مورد حمایت نمایندگان قرار نخواهد گرفت و این در طول اداره مجلس مشخص می شود.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی همچنین گفت: اگر کسی در مجلس دهم پیدا شود که از آقای لاریجانی بهتر حرف بزند، بهتر ارتباط برقرار کند، بهتر مسائل را تحلیل کرده و بتواند جایگاه مجلس را بهتر در جای واقعی خود حفظ کند، قطعا او جایگزین می شود. بنابراین نمی توان گفت در سه سال آینده چه تغییراتی در ریاست مجلس می افتد.
با حصر و ایجاد محدودیت به نتیجه دلخواه نمیرسیم
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در رابطه با حصر خانگی تعدادی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گفت: درباره اینکه آیا واقعا این حصر به نفع کشور، مردم، انقلاب و خود این افراد هست یا خیر ، اختلاف نظراتی وجود دارد. قطعا عده ای از مردم و مجموعه سیاسی کشور معتقدند این شرایط و فضا نه تنها به نفع کشور، نظام و انقلاب نیست، بلکه حتی نتیجه عکس میدهد اما برخی معتقدند این حصر برای اداره و آرامش کشور و برای حفظ جان و امنیت محصورین ایجاد شده است.
کرباسچی تصریح کرد: من معتقدم حتی اگر مخالف آقایان موسوی،کروبی و خاتمی باشیم نباید این محدودیتها را ایجاد کنیم چون نمیتوانیم با حصر و ایجاد محدودیت به نتیجه دلخواه برسیم، به قولی« الانسان حریصٌ علی ما منع» و جایگاه این افراد هیچ وقت با چنین برخوردهایی تنزل پیدا نمیکند.
عبور از روحانی به سمت چه کسی؟!
وی در خصوص موضوع « عبور از روحانی» که توسط برخی چهره های سیاسی مطرح شده نیز گفت: باید پرسید عبور از روحانی به سمت چه کسی؟ وقتی کسی وجود ندارد این عبور معنا پیدا نمیکند. بهتر است این طور بگوییم که اگر ما مصالح مردم، کشور و انقلاب را می خواهیم باید به دنبال گزینه اصلح باشیم. اگر در حال حاضر گزینه ای بهتر از آقای روحانی وجود دارد حتما باید معرفی کنیم اما اگر مجموعه شرایط کشور چنین چیزی را در چنته ندارد ، عبور معنا نمی دهد.
این فعال سیاسی تاکید کرد: من فکر می کنم تاکنون هیچ اصلاحطلبی این بحث را مطرح نکرده که باید از روحانی عبور کنیم چون طرف دیگر، فردی وجود ندارد.
کرباسچی در جمع بندی نظرات خود درباره آینده سیاسی کشور اظهار کرد: اگر به منحنی گرایش مردم در عرصه سیاست در این سی و هشت سال نگاه کنیم می بینیم هر چه جلو آمدیم گرایش مردم به سمت انتخاب منافع ملی پیش رفته و از آغاز مردم هر گاه احساس کردند منافع ملی در خطر است انتخابی کردند که این منافع در خطر نیفتد.
مردم نمیخواهند دور کشور دیوار بکشیم
این فعال سیاسی خاطر نشان کرد: مردم از دست دادن استقلال کشور را قبول ندارند و در عین حال نمی خواهند دور کشور دیوار بکشیم و کره شمالی درست کنیم.
در مباحث اقتصادی نیز هرج و مرج و بی برنامگی را نمی خواهند و در عین حال اعتقاد به اقتصاد سوسیالیستی و چپ گرایانه ندارند. در مسائل اجتماعی و فرهنگی ترویج بی اخلاقی در جامعه را نمی پسندند و بستن همه درها به سمت هر گونه تنوع فرهنگی را نمی خواهند.
بی دینی و ترویج آن را قبول نداشته و نه می خواهند به اسم عقیده دینی برای بخش قابل توجهی از مردم مشکلاتی درست کنیم. انتخاب و سلیقه مردم اینگونه است و افکار عمومی معمولا اشتباه نمی کنند. حتی اگر انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ خوب برگزار شده باشد، مردم بر مبنای شعارهای ارائه شده انتخاب کردند. اما خب فاصله قول و عمل چیز دیگری بود.منبع: روزنامه ایران
وی در گفتگوی مفصل خود با ایسنا درباره دیدگاهش درباره ریاست عارف و لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی و آینده مجلس و انتخابات ریاست جمهوری سخن گفته است. وی در گفتگوی خود ابراز کرده است که احمدی نژاد در صورت عدم پشتیبانی نهادهای امنیتی و نظامی در ایران جایگاهی نخواهد داشت. کرباسچی معتقد است احمدی نژاد شانس زیادی برای پیروزی ندارد.
کسی آشناتر، قوی تر از روحانی به مسائل کشور نیست
غلامحسین کرباسچی در رابطه با برخی مباحث مطرح شده مبنی بر اینکه "حسن روحانی در حال حرکت به سمت اصولگرایان است؛ چراکه میداند اصلاحطلبان گزینه ای جز او ندارند"، گفت: خیلی درست نیست که ما بخواهیم درباره حرف های دیگران اظهارنظر کنیم. وی ادامه داد: اگر سوال این باشد که آیا گزینه دیگری برای ریاست جمهوری پیش بینی میشود یا نه، باید بگویم احساس من این است که در یک نگاه واقع بینانه سیاسی، در حال حاضر کسی آشناتر، قوی تر و مسلط تر از آقای روحانی به مسائل مختلف کشور متصور نیست. کسی که در مجموع این آمادگی را داشته باشد که بتواند دور جدید ریاست جمهوری را اداره کند نداریم.
جایگاه اسامی هم که اکنون مطرح میشود در واقعیت نزد افکار عمومی ثابت شده، البته میتوانند به عنوان فعال و جریان سیاسی به عرصه آمده و حرفهای خود را به صورت سمبلیک بزنند، اما در مجموع به نظر من کارنامه آقای روحانی خیلی روشن است؛ منهای اینکه به همه اهدافش رسیده یا خیر. چون نمیتوان ادعا کرد کسی در طول دوران مسئولیتش به همه اهداف خود رسیده باشد.
هنر روحانی جلوگیری از ایجاد بحران است
این فعال سیاسی خاطر نشان کرد: بسیاری اوقات در انتخابات ها شعارهایی داده میشود که در انتخابات گذشته نیز توسط آقای روحانی مطرح شد، بعضا در صورت انتخاب شدن یکسری شعارها عملی نمیشوند البته به نظر من آقای روحانی آن کارهایی که نباید انجام دهد را انجام نداده است و هنر او این است که در این چهار سال تا آنجا که توانسته از بحرانها جلوگیری کرده و در عین حال بحران جدیدی به کشور اضافه نکرده است. آرامش به وجود آمده در فضای اقتصادی کشور نیز قابل توجه است، هرچند بسیاری از رکود ناراحت هستند، اما واقعیت این است که در این سه سال به هم ریختگی اقتصادی نداشتیم. آرامشی در قیمت ارزهای خارجی و کالاهای مختلف نیز به وجود آمده است.
کرباسچی همچنین اظهار کرد: در حوزه سیاست خارجی نیز در این سه سال دیگر آن تشنجات وحشتناک را نداشتیم هرچند ممکن است در این حوزه نیز همه توقعات برآورده نشده باشد اما شاهد افزایش تشنج با کشورهای دنیا نبودیم. دربحث سلامت و خدمات مختلف اجتماعی هم بسیار تلاش شده و باید گفت در همه این حوزه ها توجه بر این بوده که بحرانی دامن گیر جامعه نشود. یکی از وظایف مدیر خوب این است که در کنار انجام کارهای مثبت، کار منفی انجام ندهد.
نامهای مطرح برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری با شخصیت و عملکرد روحانی قابل مقایسه نیستند.
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی تاکید کرد: در انتخابات افراد با یکدیگر مقایسه میشوند، باید دید چه کسی میخواهد در مقابل چه کسی انتخاب شود. اگر یکی از ائمه معصومین(ع) یا یکی از قهرمانان تاریخی فوق العاده بیاید فرق دارد اما واقعیت این است که باید از آدم های سیاسی همین کشور یکی را انتخاب کرد. به نظرم هیچ یک از افرادی که نام آنها این روزها مطرح میشود با کارنامه، عملکرد و شخصیت آقای روحانی قابل مقایسه نیستند.
چرا نمیگویند چه کسی این تحریمها را به وجود آورده است؟
وی افزود: به طور مثال کسانی ایراد میگیرند و میگویند که برجام و مذاکرات خارجی هنوز به نتیجه نهایی نرسیده؛ قطعا مردم کسی که هنوز کاری را کامل به اتمام نرسانده، کنار نگذاشته و کسی را سرکار بیاورند که این بحران ها را به وجود آورده است. برخی ایراد میگیرند که چرا آقای روحانی دیر این تحریم ها را برداشته اما نمیگویند چه کسانی باعث و بانی ایجاد تحریم ها و بحران های اقتصادی بودند. مردم این مسائل را فراموش نمیکنند.
آمدن قالیباف و جلیلی عقلانی نیست
کرباسچی در رابطه با برنامه اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری و احتمال حضور افرادی همچون محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی گفت: من از تصمیم اصولگرایان خبر ندارم، چون نه چیز رسمی اعلام شده و نه از محافل داخلی آنها اطلاعات محرمانه داریم اما عقل ایجاب نمیکند آنها مجددا وارد یک میدان سیاسی جدید شوند، درحالی که تجربه های ناموفقی دارند که حتی دوبار تکرار شده است.
وی با اشاره به احتمال ورود قالیباف به عرصه انتخابات، افزود: وقتی کسی دو بار خود را در معرض افکار عمومی می گذارد و اقبالی نمیبیند بهتر است حیات سیاسی خود را در همین حدی که هست حفظ کند و اگر من می خواستم تصمیم بگیرم یا به کسی مشورت دهم توصیه نمیکردم این گونه و آن هم پی در پی در عرصه رقابت حاضر شود. میتوان گفت بهتر است فرد در طول زمان و با تغییر نسلها شانس خود را امتحان کند اما زمانی که در طول حدود هشت سال شانس خود را امتحان کرده، دیگر جایی برای تکرار مجدد آن وجود ندارد.
تفاوت حضور مجدد هاشمی و احمدی نژاد برای ریاست جمهوری
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی درباره برگزاری مراسم سخنرانی توسط محمود احمدینژاد در شهرهای مختلف نیز اظهار کرد: تجربه مجموعه نظام و چیزی که ما در این سی و هشت سال پس از انقلاب دیدیم این نیست که کسی بعد از دو دوره ریاست جمهوری دو مرتبه بخواهد در انتخابات حضور پیدا کند.
این حرف را برخی در همان سال ۸۴ به آقای هاشمی زدند اما ایشان مجبور شدند به دلیل احساس وظیفه در عرصه حاضر شوند اما حضور ایشان در مجموع تجربه موفقی نبود.
اگر نهادهای انقلابی، نظامی- از احمدینژاد حمایت نکنند، جایگاهی ندارد
کرباسچی همچنین تاکید کرد: در سال ۹۲ نیز جمع بندی شورای نگهبان این نبود که با وجود فراهم بودن زمینه افکار عمومی، ایشان را تائید کنند. درباره آقای احمدی نژاد نیز قضیه خیلی متفاوت است چون گرایشی که آن روز به آقای هاشمی بود اصلا با وضعیت آقای احمدی نژاد قابل مقایسه نیست و معتقدم اگر مجموعه نهادهای انقلابی، نظامی و امنیتی و نیروهای ارزشی ایشان را حمایت نکنند، هیچ جایگاهی ندارد و فقط آدمی است که هشت سال رئیس جمهور بوده است.
رفتار شورای نگهبان قابل پیشبینی سیاسی نیست
وی ادامه داد: رفتار شورای نگهبان نیز درباره تائید یا رد آقای احمدی نژاد قابل پیشبینی سیاسی نیست چراکه آنها به خصوص فقها بر اساس وظیفه شرعی خود در هر زمان عمل کرده و فکر نمی کنم بتوان تحلیل سیاسی در این رابطه ارائه کرد.
دبیرکل حزب کارگزاران در رابطه با برخی مباحث مطرح شده مبنی بر اختلاف میان اصلاح طلبان و افرادی همچون او و عباس عبدی سر ریاست مجلس و دلخوری محمدرضا عارف در این خصوص، گفت: موضوع اصلی در رابطه با بحث ریاست مجلس شامل دو نکته می شد؛ اول اینکه آیا اصلا آقای عارف می تواند رییس مجلس شود؟ برداشت ما از انتخاباتی که انجام شد این بود که ایشان در مجلس دهم رای کافی برای کسب کرسی ریاست را ندارد. من در جلسه ای گفتم اگر ایشان رای داشته باشد و بتواند، ما که مخالفتی نداریم.
این فعال سیاسی افزود: بحث این است که کاندیداتوری افراد برای کسب کرسی ریاست خواه ناخواه نوعی جبهه بندی و تقابل در فضای مجلس ایجاد میکند. حال باید پرسید آیا واقعا میتوانستیم در انتخابات ریاست مجلس نیز به تفاهمی که بین مجموعه ای از نیروهای معتدل و اصلاح طلب شکل گرفته بود، برسیم؟ این مجموعه در انتخابات توانست با وحدت و تعامل میزان حضور افراد تندرو و افراطی را به حداقل برساند و نهایتا شاهد تغییر جدی در بافت مجلس بودیم. اما من و بسیاری از نیروهای اصلاح طلب فکر می کردیم این وحدت اصلاح طلبان و اعتدالگرایان نباید به هم بخورد.
لاریجانی سمبل یک مجلس معتدل است
دبیرکل حزب کارگزاران همچنین تصریح کرد: ماهیت فکری نمایندگان مجلس دهم این بود که مجلسی سر کار بیاید که سمبل یک حالت تغییر اصولگرا به اصلاح طلب نباشد، بلکه مجلسی معتدل پس از آن افراطی گری ها فعالیت کند.
به نظر من سمبل این کار آقای لاریجانی و شعار اصلی انتخابات نیز، شعار حمایت از دولت بود. بنابراین مجلس دهم باید مجلس متحد حامی دولت باقی می ماند و اگر غیر از این میشد، نیروهای معتدل این ظرفیت را داشتند که برای حفظ هویت خود، یک فراکسیون یکپارچه اصولگرایی تشکیل دهند که این جناح بندی ها به نفع دولت نبود.
کرباسچی ادامه داد: امکان داشت فراکسیون قوی اصولگرایی شکل گرفته و در کار دولت کارشکنی کند اما این اتفاق به این شکل نیفتاد. در مجموع کسانی که فکر می کنند با یک انتخابات ریاست مجلس همه مسائل حل و فصل می شود اشتباه می کنند. مجلس یک پروسه و روند است که باید در جهتی مشخص حرکت کند.
اتفاقاتی افتاد که وحدت لیست امید کمرنگ شد
وی تاکید کرد: در مجلسی که با یک توان قوی و اکثریت حامی دولت در جامعه شکل گرفت اتفاقاتی افتاد که وحدت لیست امید کم رنگ شد. ما میتوانستیم آن را پر رنگ نگه داریم چون به درد انتخابات ریاست جمهوری هم می خورد. اکنون باید کاری کنیم که وحدت نظرها و نزدیک شدن ها، به بهتر اداره شدن کشور کمک کند.
این فعال سیاسی در خصوص احتمال تغییر ریاست مجلس در سال های آینده مجلس فعلی، گفت: مجلس ۲۹۰ نفر آدم زنده دارد که دارای تحلیل، فکر و عقیده هستند. رییس مجلس نیز از سوی همین افراد انتخاب می شود. باید نصف به علاوه یک نفر از این تعداد به این نتیجه برسند که این رییس مجلس به نفع کشور، انقلاب و مجلس است یا فردی دیگر. این موضوع را عملکرد و کارنامه افراد تعیین میکند.
وی خاطرنشان کرد: قطعا نمایندگان به فردی رای میدهند که در مسائل ملی، حمایت از دولت، در ارائه نظرات و تحلیل های مختلف در مجلس و در اداره بهتر یک مجموعه متفرق الاراء عملکرد بهتری داشته باشد اما کسی که تحلیل جامعی ندارد و نمی تواند مجلس را اداره کند مورد حمایت نمایندگان قرار نخواهد گرفت و این در طول اداره مجلس مشخص می شود.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی همچنین گفت: اگر کسی در مجلس دهم پیدا شود که از آقای لاریجانی بهتر حرف بزند، بهتر ارتباط برقرار کند، بهتر مسائل را تحلیل کرده و بتواند جایگاه مجلس را بهتر در جای واقعی خود حفظ کند، قطعا او جایگزین می شود. بنابراین نمی توان گفت در سه سال آینده چه تغییراتی در ریاست مجلس می افتد.
با حصر و ایجاد محدودیت به نتیجه دلخواه نمیرسیم
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در رابطه با حصر خانگی تعدادی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گفت: درباره اینکه آیا واقعا این حصر به نفع کشور، مردم، انقلاب و خود این افراد هست یا خیر ، اختلاف نظراتی وجود دارد. قطعا عده ای از مردم و مجموعه سیاسی کشور معتقدند این شرایط و فضا نه تنها به نفع کشور، نظام و انقلاب نیست، بلکه حتی نتیجه عکس میدهد اما برخی معتقدند این حصر برای اداره و آرامش کشور و برای حفظ جان و امنیت محصورین ایجاد شده است.
کرباسچی تصریح کرد: من معتقدم حتی اگر مخالف آقایان موسوی،کروبی و خاتمی باشیم نباید این محدودیتها را ایجاد کنیم چون نمیتوانیم با حصر و ایجاد محدودیت به نتیجه دلخواه برسیم، به قولی« الانسان حریصٌ علی ما منع» و جایگاه این افراد هیچ وقت با چنین برخوردهایی تنزل پیدا نمیکند.
عبور از روحانی به سمت چه کسی؟!
وی در خصوص موضوع « عبور از روحانی» که توسط برخی چهره های سیاسی مطرح شده نیز گفت: باید پرسید عبور از روحانی به سمت چه کسی؟ وقتی کسی وجود ندارد این عبور معنا پیدا نمیکند. بهتر است این طور بگوییم که اگر ما مصالح مردم، کشور و انقلاب را می خواهیم باید به دنبال گزینه اصلح باشیم. اگر در حال حاضر گزینه ای بهتر از آقای روحانی وجود دارد حتما باید معرفی کنیم اما اگر مجموعه شرایط کشور چنین چیزی را در چنته ندارد ، عبور معنا نمی دهد.
این فعال سیاسی تاکید کرد: من فکر می کنم تاکنون هیچ اصلاحطلبی این بحث را مطرح نکرده که باید از روحانی عبور کنیم چون طرف دیگر، فردی وجود ندارد.
کرباسچی در جمع بندی نظرات خود درباره آینده سیاسی کشور اظهار کرد: اگر به منحنی گرایش مردم در عرصه سیاست در این سی و هشت سال نگاه کنیم می بینیم هر چه جلو آمدیم گرایش مردم به سمت انتخاب منافع ملی پیش رفته و از آغاز مردم هر گاه احساس کردند منافع ملی در خطر است انتخابی کردند که این منافع در خطر نیفتد.
مردم نمیخواهند دور کشور دیوار بکشیم
این فعال سیاسی خاطر نشان کرد: مردم از دست دادن استقلال کشور را قبول ندارند و در عین حال نمی خواهند دور کشور دیوار بکشیم و کره شمالی درست کنیم.
در مباحث اقتصادی نیز هرج و مرج و بی برنامگی را نمی خواهند و در عین حال اعتقاد به اقتصاد سوسیالیستی و چپ گرایانه ندارند. در مسائل اجتماعی و فرهنگی ترویج بی اخلاقی در جامعه را نمی پسندند و بستن همه درها به سمت هر گونه تنوع فرهنگی را نمی خواهند.
بی دینی و ترویج آن را قبول نداشته و نه می خواهند به اسم عقیده دینی برای بخش قابل توجهی از مردم مشکلاتی درست کنیم. انتخاب و سلیقه مردم اینگونه است و افکار عمومی معمولا اشتباه نمی کنند. حتی اگر انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ خوب برگزار شده باشد، مردم بر مبنای شعارهای ارائه شده انتخاب کردند. اما خب فاصله قول و عمل چیز دیگری بود.منبع: روزنامه ایران