سرمقاله روزی نامه جمهوری "دیپلماسی به گل نشسته آمریکا"


روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه نهم اردیبهشت ماه سال 1397
این چگونه دیپلماسی به گل نشسته ایست که هرچه ظریف سفر به اروپا وآمریکا کرد ودیدار داشت و باج های کلان انعقاد قراردادهایی که دولت روحانی با برخی ازکشورهای اروپایی منعقد کرد تا به عنوان واسطه ایفای نقش کنند تاترامپ راضی شود اقدام سخت گیرانه با برجام نکند .ولی موفقیتی حاصل نشد ،طوریکه رئیس جمهور فرانسه وصدرالعظم آلمان که با آمریکا سفر کردند ودیدار با ترامپ داشتند به امیدآنکه ترامپ  نرمشی در مورد برجام ازخود نشان دهد ولی دست خالی ازسفر خود به کشورشان بازگشتند . بااین وجود معلوم نیست چرا مقاله نویس فرافکنی کرده است .چون دیپلماسی ورشکسته رژیم ولایت فقیه را به دیپلماسی آمریکا نسبت داده است؟

مایک پمپئو، وزیر خارجه جدید آمریکا بلافاصله پس از دریافت رای اعتماد از کنگره به سفر زنجیره‌ای برای حضور در اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو پیمان ناتو و سفر به عربستان، اردن و اسرائیل اعلام آمادگی کرد. در تاریخ معاصر آمریکا هرگز سابقه نداشت که یک وزیر خارجه با چنین شتابی بلافاصله پس از کسب رای اعتماد عازم ماموریت خارجی شود. پمپئو پیش از این رئیس سازمان جاسوسی سیا هم بوده و تغییر شغل داده ولی در آمریکا برای سال‌ها، این سازمان سیا بود که مبتکر شرارت‌ها در مقیاس جهانی بوده و عملاً وزیر خارجه اصلی آمریکا همان رئیس سیا بوده و هست.
اشراف اطلاعاتی پمپئو در مقطع کنونی می‌تواند نکات مهمی را در عرصه جهانی و به ویژه درباره مسائل برجام و فعالیت‌های هسته‌ای ایران برای مقامات ارشد آمریکا بازگو کند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که رئیس سابق سیا اخیراً اعتراف کرده ایران هرگز درصدد دستیابی به سلاح اتمی نبوده است. آگاهی رئیس سیا به این مطلب نشانه آن است که قاعدتاً تمامی دستگاه‌های مرتبط با مسائل جهانی و به ویژه مسائل مربوط به برجام و فعالیت‌های هسته‌ای ایران به خوبی اطلاع داشته‌اند که اساساً احتمال گرایش ایران به سلاح اتمی از اساس منتفی است و هرگز تمایلی از جانب ایران برای تحقق چنین نکته‌ای موضوعیت نداشته است. با علم به این مطلب، اصرار جنون آمیز دیروز و امروز آمریکا در این خصوص نشانه شرارت ذاتی آمریکا برای جنجال آفرینی و فضاسازی‌های بی‌مبنا و پرتوی از دیپلماسی به گل نشتسه آمریکاست که همگان با علم به واقعیت‌ها، طرحی دیگر را عملیاتی می‌کنند تا مراکز قدرت پنهان را راضی نگهدارند.
یک نکته اساسی در این میان که به کلی صداقت مقامات واشنگتن را به زیر سوال می‌برد اینکه رئیس سابق سیا در زمان تصدی ریاستش هرگز به چنین واقعیت مهمی اعتراف نکرد و با علم به این مطلب در تمامی دوره پیشبرد مذاکرات ایران با 1+5 مرتباً بر طبل بی‌اعتمادی می‌کوبید و مقامات واشنگتن تمامی مبنای مذاکرات را بر این موضوع باطل و نادرست گذاشته بودند که یقین دارند ایران درصدد دستیابی به سلاح اتمی است و باید این تمایل و تصمیم را کنار بگذارد درحالی که یقین داشتند که ادعای دروغی را مبنا قرار داده‌اند.
امروزه آمریکای ترامپ با شرارتی بیشتر، پا را فراتر گذاشته و همان توافقات برجامی برمبنای همان ادعاهای دروغ را هم کافی نمی‌داند و خواستار شدت عمل و فشاری بیشتر بر ایران است. اگرچه سازمان ملل، اتحادیه اروپا، چین، روسیه و برخی کشورهای دیگر برای حفظ و استمرار برجام اصرار می‌ورزند ولی آمریکای ترامپ باز هم برمبنای همان دروغ تکراری گذشته، ساز مخالف می‌زند و با فضاسازی‌های سیاسی – تبلیغاتی به دنبال اهداف خاص خود است که سوابق امر نشان می‌دهد بازیگران اصلی این صحنه‌ها، رژیم صهیونیستی و لابی صهیونیستی ایپک هستند.
ایپک اعتراف کرده است که تنظیم‌کننده سیاست‌های ضد ایرانی آمریکای ترامپ، این لابی صهیونیستی است و مثلاً خواسته است بر نقش و جایگاه کنونی خود اصرار کند و خودی نشان دهد. اما این برای مردم و دولت آمریکا هرگز افتخاری محسوب نمی‌شود که سکان دیپلماسی آنها را مشتی تروریست وحشی صهیونیست در اختیار و انحصار گرفته باشند. حتی اگر لابی صهیونیستی خود و دستگاه دیپلماسی آمریکا هم افشاگری نمی‌کرد، پخش زنده جلسات کنگره اعم از مجلس نمایندگان و سنا از شبکه‌های مختلف در مقیاس جهانی پیرامون موضوع برجام و مقایسه مطالب مطروحه با دیدگاه‌های رسمی اسرائیل به خوبی تقدم و تاخر موضوعات و مطالب را نشان می‌داد و ثابت می‌کرد که صهیونیست‌ها صحنه گردان دستگاه دیپلماسی آمریکا هستند و در این زمینه حتی رئیس جمهور، کاخ سفید و دستگاه عریضو طویل وزارت خارجه آمریکا هم تصمیم گیرنده اصلی و تاثیرگذار این بازی‌های سیاسی – تبلیغاتی نیستند.
درک این مطالب وتوجه خاص به تمامی پیچیدگی‌ها و ظرافتهایش در مقاطع مختلف دوره سه ساله اخیر به خوبی نشان می‌دهد که حتی امروز هم این صهیونیست‌های شیاد هستند که بازیگران اصلی این ماجرا محسوب می‌شوند و ترامپ هم در این ماجرا لولوی سرخرمن تلقی می‌شود. بی‌ثباتی در گفتار و عمل، تغییر مواضع بدون تغییر فاکتورهای اصلی و تاثیرگذار و مهم‌تر از همه، فقدان یک انسجام سیاسی – تبلیغاتی در میان مقامات کلیدی آمریکای ترامپ در مقوله برجام به خوبی نشان می‌دهد که حتی ترامپ هم علیرغم تسویه حساب‌های پرحاشیه در کاخ سفید و پاکسازی چندباره در طیف اطرافیان خود، همچنان در بلاتکلیفی، سردرگمی و بن بست سیاسی - تبلیغاتی قرار گرفته است.
این نکته به ویژه در پرتو سفر امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان به واشنگتن و دیدارهای فشرده در کاخ سفید، همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نکته مهم در این میان، هدف اصلی طرف‌های اروپائی از سفر به واشنگتن است. زمانی مکرون رسماً اعلام کرده بود اجازه نخواهد داد آمریکا در صحنه جهانی منزوی شود. این ادعای بزرگ، اگر قابل اجرا باشد، هنوز هم کاملاً موضوعیت دارد و سفر طرف‌های اروپائی عمدتاً برای جلوگیری از انزوای روزافزون آمریکای ترامپ است. مکرون و مرکل در این مقوله تنها نیستند بلکه طیف وسیعی از مقامات گذشته و حال آمریکا دقیقاً همین نگرانی را درباره تاثیرات منفی سیاست‌های ابلهانه ترامپ به ویژه در مقوله برجام به زبان می آورند. طبعاً با نزدیکتر شدن زمان اعلام نظر رسمی ترامپ درباره مراتب پایبندی ایران به برجام و دیدگاه نهائی واشنگتن برای ادامه حضور یا خروج قطعی از توافق برجام، این قبیل نگرانی‌ها بیشتر هم شده است.
خروج رسمی آمریکا از برجام دقیقاً به منزله اثبات عملی بی‌اعتباری آمریکا و بالاتر از آن غیرقابل اعتماد بودن تعهدات رسمی واشنگتن محسوب می‌شود.
جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا علیرغم نظر ترامپ خواستار بقای آمریکا در برجام و اجرای تعهداتش است و حتی از استحکام تمهیدات برجام نیز تمجید می‌کند ولی ترامپ، نیکی هیلی و جان بولتون ساز دیگری می‌زنند و با اشاره صهیونیست‌ها به دنبال بازار گرمی و جنجال سیاسی هستند.