برخلاف
ادعای سرمقاله نویس که ازبدو شکل گیری رژیم
ولایت فقیه آمریکا نه موضع خصمانه و تصمیم تغییر رژیم ولایت ففقیه در دستور کار خود نداشت که برعکس
مقابل شعارهای تبلیغاتی ضد آمریکایی که پس ازاشغال سفارت آمریکا در13 آبان 58 شروع شد . سپس از طریق حزب الشیطان لبنان صدها
کماندوهای دریایی آمریکایی در عملیات تروریستی انفجاری در ساحل بیروت کشته و مجروح
شدند نه آمریکا درصدد تلافی بر نیامد که
بااشغال نظامی افغانستان وعراق دودشمن رژیم ولایت فقیه را ساقط کرد وموجب تقویت
رژیم ولایت فقیه شد .
برای اینکه آمریکا برای ناامن وبی ثبات
کردن منطقه و بهانه حضور درمنطقه وفروش صدها میلیارددلاری تسلیحات نظامی به
کشورهای منطقه هدیه ای بس ارزشمند بود . بنابراین درراستای پیگیری منافع خود نیاز به مترسک داشت
که رژیم ولایت فقیه به خوبی ازعهده مترسک بودن درمنطقه برآمده است .
همچنین چون پاسداران برای پیشبرد سیاست جنگ افروزی
وحضور فعال درصحنه برای باج گیری مجبور به
تهدید اسراییل ومحو کردنش از روی کره زمین
شده است واین تهدید برای لابی های اسراییل
درآمریکای حامی ترامپ قابل قبول نبوده است تا هم پیمان آمریکامورد تهدید واقع شود .
بنابراین به نظر می ر سد این تهدید پاسداران که موجب تغییر سیاست مماشات سابق آمریکا نسبت به رژیم
وارونه ولایت فقیه شده است .
ازسوی دیگر سیاست موشکی پاسداران وبرجام
هم دلایل دیگر تشدید تنش میان دوکشور شده است .
مهمتر اینکه تهدیدعربستان از طریق موشک
های حوثی های یمنی که پاسداران تحویل شان داده اند تا به سوی عربستان پرتاب شود
مزید برعلت وحادشدن شرایط
شده است تا ترامپ رژیم ولایت فقیه
را تهدید کند تا به خواست های آمریکا تن دهد درغیر اینصورت از برجام خارج می شود و
تحریم ها بر می گردد وعواقب آن قابل پیش بینی بینی نیست .
بهرحال به نظر نمی رسد که تهدیدهای
ترامپ طبل توخالی و ادامه سیاست مماشات
گذشته آمریکا باشد که سرمقاله نویس ادعایش را کرده است.
روزهای اول سال جدید، با تحولات سریعی
در زمینه ایران هراسی به ویژه در کارگاه سیاسی – روانی دونالد ترامپ رئیس جمهور
آمریکا همراه بود. انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا،
رجزخوانیهای دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران و انتشار اخبار محتملتر شدن
خروج آمریکا از برجام در اواخر اردیبهشت ماه امسال، از جمله این تحولات بود.
تردیدی وجود ندارد که رئیسجمهور کنونی آمریکا بیش از اسلاف خود در پی وادار کردن ایران به تسلیم شدن در برابر خواستههای کاخ سفید است ولی دونالد ترامپ خودش هم میداند که رسیدن به چنین هدفی با قوه قهریه از جمله تحریم و حمله نظامی و خروج از برجام محقق نخواهد شد. تجربه 40 ساله مقاومت نظام جمهوری اسلامی در برابر انواع فشارهای آمریکا، اروپا، صهیونیستها و مهرههای منطقهای آنها نشان داده که جمهوری اسلامی ایران را از این طریق نمیتوان وادار به تسلیم شدن کرد و اصولاً ملت ایران ملتی تسلیم شدنی در برابر قلدرهای خارجی نیست. پیام اصلی انقلاب اسلامی نیز همین بوده و اکنون که 40 سال از پیروزی این انقلاب گذشته، این پیام همچنان به قوت خود باقی است و حتی قویتر نیز شده است.
درست به همین دلیل است که دونالد ترامپ در مدت بیش از یکسال زمامداری در آمریکا علیرغم تمام رجزخوانیهایش علیه جمهوری اسلامی ایران هنوز نتوانسته یک اجماع علیه ملت ایران پدید آورد و یا اقدامی عملی انجام دهد. او فقط به جنگ روانی ادامه داده و تلاش زیادی برای ایجاد امید کاذب در ضدانقلابیون ایرانی مقیم خارج به عمل آورده تا چنین تصور کنند که میتوانند پایان نظام جمهوری اسلامی را شاهد باشند و برای دردست گرفتن حکومت به تهران برگردند!
این جنگ روانی که در تخصّص دونالد ترامپ است به نظر میرسد توانسته ضدانقلابیون مقیم خارج را فریب دهد و آنها با اینکه در طول 40 سال گذشته همواره با چنین سرابهائی مواجه شده و بارها فریب خورده و پوچی آن را شاهد بودند باز هم دچار توهم شدهاند. شاید علت اصلی این باشد که از واقعیتهای داخل خبر ندارند و تمایلات درونی خود را محور رویاهای خود قرار میدهند و به آن دل خوش میکنند. بدون آنکه بدانند آنچه دردست ترامپ است یک طبل توخالی است.
از دونالد ترامپ فریبکار و ضدانقلابیون فریب خورده انتظاری غیر از این نیست. آنچه در این میان مهم است، عملکرد نیروهای داخلی است که در برابر ترفندهای دشمنان چه میکنند. آیا خواسته یا ناخواسته با آنها همراهی میکنند یا هوشیارانه به خنثی کردن توطئه دشمنان میپردازند؟
برای مقابله با جنگ روانی آغاز شده توسط ترامپ، کار اصلی ما این است که پدافند جنگ روانی را فعال کنیم. این فعال شدن هنگامی تحقق خواهد یافت که همه همصدا و هماهنگ در برابر عملیات روانی آغاز شده علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران، قدرت روانی نشان دهیم. نشان دادن قدرت روانی به این است که حرفها در یک جهت باشند و هیچکس از درون برای تخریب دیگری تلاش نکند. اصولگراها دولت را تخریب نکنند، اصلاح طلبها مطالبات خود را محور قرار ندهند، تریبونهای نماز جمعه درصدد ناراضی تراشی و معارض سازی برنیایند، سایر تریبونهای ذی نفوذ هم به جای حساس کردن گسلها درصدد کمک کردن به تخلیه آرام آنها و حل مشکلات مردم برآیند و همه خود را بدهکار مردم و نظام و انقلاب بدانند. این، هماهنگی و همدلی است که میتواند به مردم امید و نشاط بدهد و دشمن را ناامید کند و زمینه را برای خنثی شدن توطئهها فراهم سازد.
رسانه ملی نیز در مقابله با این جنگ روانی سهم مهمی میتواند برعهده بگیرد. در سال 1397 مسئولان رسانه ملی باید بیش از دیگران دعای «حول حالنَا الی احسن الحال» را که از تمام شبکهها درلحظه تحویل سال با آوازجلی پخش کردند به درون جان خود نفوذ دهند و متحول شوند. آنها باید تمام توان رسانه ملی را برای تقویت وحدت، همدلی و امید دادن به مردم بکار بگیرند و از تضعیف کارگزاران و انتشار گزینشی اخبار و گزارشهای برخوردار از گرایش خاص که به زیان اقتدار کشور و به سود دشمن تمام میشود خودداری کنند. در جهان امروز که شبکههای مجازی به صورت گسترده درحال تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند، مجالی برای یکطرفه رفتن رسانه ملی وجود ندارد. رسانه ملی را بیشتر از این مهجور نکنید. به این رسانه، برای تقویت نظام و مقابله با توطئههای دشمنان به ویژه در کارزار جنگ روانی کنونی بسیار نیاز داریم. طبل توخالی دشمن را فقط با عملکرد صادقانه میتوان بیصدا کرد. و
تردیدی وجود ندارد که رئیسجمهور کنونی آمریکا بیش از اسلاف خود در پی وادار کردن ایران به تسلیم شدن در برابر خواستههای کاخ سفید است ولی دونالد ترامپ خودش هم میداند که رسیدن به چنین هدفی با قوه قهریه از جمله تحریم و حمله نظامی و خروج از برجام محقق نخواهد شد. تجربه 40 ساله مقاومت نظام جمهوری اسلامی در برابر انواع فشارهای آمریکا، اروپا، صهیونیستها و مهرههای منطقهای آنها نشان داده که جمهوری اسلامی ایران را از این طریق نمیتوان وادار به تسلیم شدن کرد و اصولاً ملت ایران ملتی تسلیم شدنی در برابر قلدرهای خارجی نیست. پیام اصلی انقلاب اسلامی نیز همین بوده و اکنون که 40 سال از پیروزی این انقلاب گذشته، این پیام همچنان به قوت خود باقی است و حتی قویتر نیز شده است.
درست به همین دلیل است که دونالد ترامپ در مدت بیش از یکسال زمامداری در آمریکا علیرغم تمام رجزخوانیهایش علیه جمهوری اسلامی ایران هنوز نتوانسته یک اجماع علیه ملت ایران پدید آورد و یا اقدامی عملی انجام دهد. او فقط به جنگ روانی ادامه داده و تلاش زیادی برای ایجاد امید کاذب در ضدانقلابیون ایرانی مقیم خارج به عمل آورده تا چنین تصور کنند که میتوانند پایان نظام جمهوری اسلامی را شاهد باشند و برای دردست گرفتن حکومت به تهران برگردند!
این جنگ روانی که در تخصّص دونالد ترامپ است به نظر میرسد توانسته ضدانقلابیون مقیم خارج را فریب دهد و آنها با اینکه در طول 40 سال گذشته همواره با چنین سرابهائی مواجه شده و بارها فریب خورده و پوچی آن را شاهد بودند باز هم دچار توهم شدهاند. شاید علت اصلی این باشد که از واقعیتهای داخل خبر ندارند و تمایلات درونی خود را محور رویاهای خود قرار میدهند و به آن دل خوش میکنند. بدون آنکه بدانند آنچه دردست ترامپ است یک طبل توخالی است.
از دونالد ترامپ فریبکار و ضدانقلابیون فریب خورده انتظاری غیر از این نیست. آنچه در این میان مهم است، عملکرد نیروهای داخلی است که در برابر ترفندهای دشمنان چه میکنند. آیا خواسته یا ناخواسته با آنها همراهی میکنند یا هوشیارانه به خنثی کردن توطئه دشمنان میپردازند؟
برای مقابله با جنگ روانی آغاز شده توسط ترامپ، کار اصلی ما این است که پدافند جنگ روانی را فعال کنیم. این فعال شدن هنگامی تحقق خواهد یافت که همه همصدا و هماهنگ در برابر عملیات روانی آغاز شده علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران، قدرت روانی نشان دهیم. نشان دادن قدرت روانی به این است که حرفها در یک جهت باشند و هیچکس از درون برای تخریب دیگری تلاش نکند. اصولگراها دولت را تخریب نکنند، اصلاح طلبها مطالبات خود را محور قرار ندهند، تریبونهای نماز جمعه درصدد ناراضی تراشی و معارض سازی برنیایند، سایر تریبونهای ذی نفوذ هم به جای حساس کردن گسلها درصدد کمک کردن به تخلیه آرام آنها و حل مشکلات مردم برآیند و همه خود را بدهکار مردم و نظام و انقلاب بدانند. این، هماهنگی و همدلی است که میتواند به مردم امید و نشاط بدهد و دشمن را ناامید کند و زمینه را برای خنثی شدن توطئهها فراهم سازد.
رسانه ملی نیز در مقابله با این جنگ روانی سهم مهمی میتواند برعهده بگیرد. در سال 1397 مسئولان رسانه ملی باید بیش از دیگران دعای «حول حالنَا الی احسن الحال» را که از تمام شبکهها درلحظه تحویل سال با آوازجلی پخش کردند به درون جان خود نفوذ دهند و متحول شوند. آنها باید تمام توان رسانه ملی را برای تقویت وحدت، همدلی و امید دادن به مردم بکار بگیرند و از تضعیف کارگزاران و انتشار گزینشی اخبار و گزارشهای برخوردار از گرایش خاص که به زیان اقتدار کشور و به سود دشمن تمام میشود خودداری کنند. در جهان امروز که شبکههای مجازی به صورت گسترده درحال تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند، مجالی برای یکطرفه رفتن رسانه ملی وجود ندارد. رسانه ملی را بیشتر از این مهجور نکنید. به این رسانه، برای تقویت نظام و مقابله با توطئههای دشمنان به ویژه در کارزار جنگ روانی کنونی بسیار نیاز داریم. طبل توخالی دشمن را فقط با عملکرد صادقانه میتوان بیصدا کرد. و