زیر پوست مجلس به روایت غلامرضا تاجگردون 9اردیبهشت-97
غلامرضا تاجگردون: ضعف ربیعی این است
که تحت تاثیر توقعات نمایندگان و جریانات سیاسی قرار میگیرد/ در جریان سقوط
هواپیمای یاسوج، هیچکس عذرخواهی نکرد/ به ربیعی پیغام دادم وارد فرآیندهای آلوده
استیضاح نشود/ ربیعی به جریان اصلاحطلب القا میکرد که من آدم لاریجانی هستم/ با
"دلاویز" نسبت فامیلی ندارم/ خواهرزاده زیاد دارم/ بیطرف رفتار مغرورانهای
از خود نشان داد/ رای من به بیطرف مثبت بود/ از حرفهای مخالفین آذری جهرمی توجیه
نشدم/ او اطلاعاتی بودنش را کتمان نمیکند/ در مجلس ۱۵، ۱۶ نفر اطلاعاتی داریم/
لابد باید عبدی و حجاریان را هم از جریان اصلاحطلب بیرون بیندازیم؟/ بهتر بود
فراکسیون اصلاحطلبان تشکیل میدادیم/ در مقابل لاریجانی باز هم به عارف رای میدهم/
فراکسیون امید در جریان استیضاح آخوندی و ربیعی، رفتار بدی داشت/ چرا نمایندگان
تند پایداری از ربیعی حمایت کردند؟/ روحانی حرفهای تندی زد که رای بیاورد و خیلی
زود موتورش را خاموش کرد/ واعظی و دوستانش حلقه محدودی هستند و ارتباطی با ما
ندارند
از مجلس نهم به عنوان نماینده وارد
پارلمان شد، پیش از آن و در مجلس هفتم در کسوت معاون رییس سازمان برنامه و بودجه
دولت هشتم در مجلس حاضر میشد و به دفاع از لوایح بودجه میپرداخت.
به گزارش ایسنا، غلامرضا تاجگردون تنها
دو سال بعد از ورودش به مجلس به عنوان یک نماینده اصلاح طلب و در شرایطی که
اصولگرایان اکثریت مطلق را داشتند مصباحیمقدم رقیب سنتی اصولگرای خود را کنار زد
و به ریاست یکی از کمیسیونهای استراتژیک مجلس یعنی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس
رسید و تا امروز همچنان بر صندلی ریاست این کمیسیون تکیه زده است.
نماینده مردم گچساران از بدو ورودش به
مجلس ارتباط خوبی با علی لاریجانی داشته؛ تا جایی که برخی او را "آدم
لاریجانی" میدانند؛ موضوعی که خودش در جریان استیضاحهای سه گانه به آن
واکنش نشان داد و حالا هم میگوید در برابر لاریجانی به عارف رای میدهد، همچنان
که به قول خودش در انتخابات هیات رییسه مجلس دهم در سال اول، همین کار را کرده
است.
او حتی زمانی که تعداد اصلاحطلبان مجلس
به اندازه تشکیل یک فراکسیون نبود، به همراه برخی نمایندههای اصلاحطلب دیگر در
جلسات فراکسیون رهروان ولایت که یک گروه سیاسی معتدل در برابر پایداریها به حساب
میآمد، شرکت میکرد و در جریان یکی از انتخابات هیات رییسه مجلس در رای گیری درون
فراکسیونی رای بیشتری از محمدرضا باهنر برای کاندیداتوری در سمت نایب رییسی کسب
کرد، موضوعی که در همین حد باقی ماند و به صحن مجلس کشیده نشد.
او در دوره دهم مجلس هم با لیست امید به
مجلس راه یافت و به عضویت فراکسیون امید درآمد. از او به عنوان یکی از گزینههای
نایب رییسی مجلس نام برده میشد اما ظاهرا این اقبال درون فراکسیون امید نسبت به
او نشان داده نشد، موضوعی که شاید بتوان آن را سرآغاز فاصله گرفتن او از این
فراکسیون دانست.
تاجگردون یکی از دو نماینده عضو
فراکسیون امید بود که به ریاست کمیسیون رسید و به این ترتیب ریاستش را بر کمیسیون
برنامه و بودجه ادامه داد، جایگاهی که در نبود رقبایی چون نادران، توکلی و مصباحی
مقدم هم آنچنان برایش دست نیافتنی نبود.
غلامرضا تاجگردون درباره نقش خود در رای
عدم اعتماد مجلس به بیطرف، رای اعتماد به آذری جهرمی، استیضاح وزرای راه و رفاه،
نسبتش با فراکسیون امید و انتقاداتش از این فراکسیون، حصر، وعدههای دولت، جریان
واعظی و دیدار با سیدمحمدخاتمی پاسخ داد. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:
شما در جریان استیضاح وزرای راه و رفاه
در اواخر سال گذشته میداندار این کار بودید، این استیضاحها با چه پیش زمینهای
کلید خورد؟
استیضاح یک مجموعه دلایل و یک فرآیند
داشت، یکی از آنها به آقای ربیعی و دیگری به آقای آخوندی برمیگشت. من در زمان رای
اعتماد مدافع آقای ربیعی بودم و هرگاه هجمهای به ایشان میشد از ایشان دفاع میکردم.
یکی از ضعفهای ایشان که خودش هم قبول دارد، این است که تحت تاثیر فشارهایی که
وجود دارد و توقعات نمایندگان و جریانات سیاسی قرار میگیرد؛ چون به هر حال در
انتصابات و واگذاریها دستش باز است. این ضعف برجسته ایشان است البته من با آقای
ربیعی همیشه دوست بودهام، با ایشان سفر رفتم و به ایشان نزدیک هستم، روحیات هم را
هم خوب میشناسیم. من از معدود نمایندگانی هستم که توقع خاصی از آقای ربیعی
نداشتم. در جریان رای اعتماد هم به او گفتم به شرط اینکه به دنبال معامله نیفتی،
از تو حمایت میکنم.
البته آقای ربیعی در بخش کارگری عملکرد
مثبتی دارد و دولت هم با این نیت ایشان را در این وزارتخانه نگه داشت اما این
موضوع تا حدی جواب میدهد که هزینه سنگینی برای جای دیگری به وجود نیاید و اینطور
نباشد که به یک بخش توجه بیشتری شود. متاسفانه در دستگاههای اقتصادی و خدماتی
زیرمجموعه وزارت رفاه وضعیتی حاکم است که نسبت به آن بیتوجهی میشود. همچنین آقای
ربیعی در بنگاهها نوعی رودربایستی دارد که باعث میشود مردم آسیب ببینند.
سیستم امروزی شایستگیهای آخوندی را کور
کرد
در مورد آخوندی هم موضوع ایشان خاص بود.
ایشان دو سه بار استعفا داد و به نظرم انگیزه کار نداشت. به نظر من سیستم امروزی
شایستگیهای آقای آخوندی را کور کرد. من این را به خود ایشان هم گفتم. البته همیشه
سعی کردهام حامی برنامههایش باشم و هر جا نیاز به کمک داشت چه از جایگاه کمیسیون
و چه شخصی، به او کمک کردم. من دغدغه فکری خود را در این باره به آقای رییسجمهور
منتقل کردم که این وضعیت آسیبزاست تا اینکه سقوط هواپیمای تهران ـ یاسوج اتفاق
افتاد.
من چه به عنوان نماینده آن منطقه و چه
به عنوان یک ایرانی احساس کردم مسوولان نسبت به مردم بیخیال شدهاند و این یک
آسیب جدی است. ما باید به حرفهای خانوادههای داغدار درگذشتگان حوادث سانچی و
هواپیمایی یاسوج دقت کنیم و پاسخگوی مطالبات آنها باشیم. ما در سقوط هواپیمای
یاسوج ۶۶ کشته داشتیم اما آسیب این حادثه از نظر سرمایه اجتماعی بسیار بیشتر از
این رقم است.
ما همزمان با استیضاح نامهای را خدمت
آقای روحانی نوشتیم که متاسفانه به آن توجهی نشد. ما خواسته بودیم پیش از طرح
استیضاح آقایان آخوندی و ربیعی استعفا دهند، هم به خاطر اصل اتفاقاتی که به وقوع
پیوسته بود و هم مراقبتهایی که رعایت نشد و هم مسائل پس از آن. متاسفانه در این
حادثه هیچ کس عذرخواهی نکرد، این چیزی است که مردم نگران آن هستند.
در جریان استیضاح من به آقای ربیعی
پیغام دادم همانطور که برای رای اعتماد، از شما حمایت کردم، الان هم استیضاح وظیفه
ملی من است ولی وارد فرآیندهای آلوده استیضاح نشو. متاسفانه ایشان شروع به تخریب
کرد، در مقابل اما آقای آخوندی به یکی از مسئولین نزدیکشان گفته بود حق ندارید
این افراد را تخریب کنید، آنها حتما وظیفه ملیشان دیدهاند که این استیضاح را
انجام دهند، در این ماجرا بین آقایان ربیعی و آخوندی تفاوت از زمین تا آسمان بود.
برخی نمایندگان از من پرسیدند چه توصیهای داری برای اینکه ربیعی رای بیاورد، من
به آنها گفتم باید رفتارش مثل حجتی و در وزن دولت و یک وزیر باشد. به هر حال ما هم
در فضای مجازی حرکت لیدرهای آقایان ربیعی و آخوندی را رصد میکردیم.
شما پشت تریبون مجلس گفتید من آدم
لاریجانی نیستم، به نظر شما چرا چنین نگاهی نسبت به شما به وجود آمده است؟
آنچه من پشت تریبون گفتم پاسخ به رفتار
شخص آقای ربیعی بود. من زمانی که وارد مجلس نهم شدم یک اصلاحطلب بودم و الان هم
هستم. در آن زمان تعداد ما کم بود و آقای لاریجانی نیاز به رای هفت هشت نفر ما
نداشت اما رفتار ایشان با جریان اصلاحطلب اقلیت مجلس خیلی منصفانه بود و هیچ کدام
از ما آسیب ندیدیم. من، آقایان تابش، دهدشتی، حسینزاده، نگهبان، سبحانی، کدام یک
زیر تیغ بودیم؟ هیچ کدام. حتی من در آن دوره رشد کردم و رییس کمیسیون شدم و برخی
دیگر نایب رییس شدند. آقای لاریجانی میتوانست به راحتی ما را بزند اما این کار را
نکرد، علیرغم اینکه من به صراحت به ایشان میگفتم آدم شما نیستم. متاسفانه آقای
ربیعی به جریان اصلاحطلب القا میکرد که من آدم لاریجانی هستم، ایشان به اعضای
فراکسیون امید گفته بود تاجگردون از طرف لاریجانی ماموریت دارد ما را بزند و پیش
جناح مقابل نشست و گفت او از طرف روحانی مامور است که ما را بزند و در این باره کد
هم میداد. بعد از حادثه سانچی خود آقای ربیعی با من حرف زد و گفت آقای روحانی به
تو گفته ما را بزنی؟ اینچنین نبود، موضوع این بود که گله ما، گله آقای روحانی هم
بود.
در اظهارات آقای ربیعی در جریان استیضاح
گفته شد که برخی مخالفان ایشان آقای ربیعی را متهم کردند به شما در مورد یک فرد
امتیاز داده است، به نظر میرسد که این فرد آقای دلاویز است که میگویند خواهرزاده
شماست.
آقای دلاویز خواهرزاده من نیست و هیچ
نسبت فامیلی با من ندارد، او فقط همشهری من و یک جوان شایسته است. دلاویز در دوران
احمدینژاد و پیش از وزارت آقای ربیعی، معاون شستا بود. قبل از آن سخنگوی سازمان
انرژی اتمی بود. زمانی که آقای ربیعی وزیر شد با او برخورد کرد و او را از معاونت
شستا برداشت و آقای فیاضبخش را به عنوان مدیرعامل شستا انتخاب کرد. او دلاویز را
در یکی از شرکتهای زیرمجموعه شستا قرار داد. در آنجا اتفاقاتی افتاد که باعث شد
آقای ربیعی از دلاویز دفاع کند. آن زمان آقای میرکاظمی رییس کمیسیون انرژی مجلس
بود. دلاویز با یک گروه رانتخوار برخورد کرد و وزارت اطلاعات هم از او حمایت کرد.
او همشهری و دوست من است و ارتقا و انتصاب او هم ربطی به من نداشته است. او در
دورهای که من کارهای نبودم معاون شستا بود. البته من خواهرزاده زیاد دارم!
شما در جریان استیضاح از اصطلاح
«روزنامههای زنجیرهای» استفاده کردید که ادبیات یک جریان خاص است و گفتید این
گله سالهاست با این گرگ آشناست، همین انتقاد بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران
اصلاحطلب نسبت به شما را به دنبال داشت، دلیل این حرفتان چه بود و چه منظوری
داشتید؟
من اسم "روزنامههای زنجیرهای"
را بردم؟ ....خب لابد گفتهام. این موضوع به یک فرد خاص برمیگردد. ما خیل پاک و
سالم خبرنگارانی را داریم که افراد مستقل و دارای نظر هستند و در شش هفت سالی که
در مجلس بودهام بسیاری از خبرنگاران را میشناسم اما کسی که منظور من بود از
نمایندگان ادوار مجلس است که حالا روزنامهای را اداره میکند. او دو سه روز علیه
آقای ربیعی کار کرد و به من گفت بیا ایشان را بزنیم، اگر یادتان باشد آقای ربیعی
هم در نطقش گفت آن روزنامه علیه من کار کرده بود، درست میگفت. همان موقع یکی از
معاونین وزارتخانه با او صحبت کرد و او پیش من آمد و گفت، من این را میگویم که
جریان لرها و زاگرسیها میخواهند آقای ربیعی را بزنند تا یک لر را به جای ایشان
بگذارند.
من این افراد را خوب میشناسم، او بارها
پیش من آمده تا از من اطلاعات ارزی بگیرد، او در واقع کار روزنامهای نمیکند.
منظور من افراد اینچنین بودند وگرنه خبرنگاران خوب و پاک بسیاری هستند که شجاعانه
کار میکنند،نباید این آدمها را با این افراد مقایسه کنیم. حرف من در مورد یک
روزنامه خاص و یکی دو نفری بود که در واقع خبرنگار نیستند و دنبال مسائل خاصی میگردند.
آقای ربیعی هم این فرد را خوب میشناسد و میداند چه کسی به او چه چیزی داده است.
در جریان رای اعتماد هم مخالفت شما با
آقای بیطرف و حمایتتان با آقای آذری جهرمی با تصمیم فراکسیون امید متفاوت بود،
دلیل این کار شما چه بود؟
آقای بیطرف دوست ما بود، او اصلاحطلب
است و اولین جلسه حمایت از آقای بیطرف را فراکسیون زاگرسنشینان تشکیل داد. در آن
جلسه من، آقای بیطرف و برخی افراد شاخص اصلاحطلب را دعوت کردم و همان شب از ایشان
حمایت کردم. بعد از جلسه متوجه شدیم حرفهایی در موردش میزنند، دوستان اصلاحطلب
ما کم لطفی کردند و بدون اطلاعات فضاسازی سیاسی انجام دادند و ایشان هم رفتار
مغرورانهای از خود نشان داد. من این را وظیفه شخصی و سیاسی خود میدانستم که تلاش
کنیم این مشکل را حل کنیم بنابراین با نمایندگان خوزستان با ایشان جلسه گذاشتیم.
بحث سیاسی هم مطرح نبود. آقای بیطرف در آن جلسه نسبت به آن جمع مغروانه رفتار کرد
و گفت شما ۱۷ نفر هم با من مخالف کنید از بین ۲۸۰ رای نمایندگان عددی نیست، ما
گفتیم یک نماینده هم میتواند دولت را قفل کند، اما ایشان گفت من «نامبر وان» بخش
آب هستم و بهتر از من نمیتوانید پیدا کنید. من به دوستان نزدیکم گفتم ایشان با
این فرآیند رای نمیآورد، باید با او صحبت کنیم. حتی به آقای زنگنه که دوست مشترکمان
است گفتم نمایندهها را بخواهید تا فضا را تلطیف کنند. خودم هم با آقایان زنگنه و
جهانگیری صحبت کردم البته آقای زنگنه تلاشی کرد و گفت موضوع جلو نمیرود اما آقای
جهانگیری هم گفت اینطور نیست.
ما دو سه جلسه دیگر با آقای بیطرف تشکیل
دادیم، یک بار در اتاق آقای امیدوار رضایی با نمایندگان چند استان نشستیم. من آنجا
یک متن پنج بندی را نوشتم و خدمت آقای بیطرف دادم. سعی کردم بینابین رفتار کنم و
گفتم اینها نکاتی است که باید به آن عمل کنی تا کل کشور منتفع شود. یکی دو روز بعد
به ایشان گفتم در مورد آن موارد توضیح بده، او به من گفت اینها خیلی فنی نوشته
شده، چه کسی آنها را برایت نوشته و من گفتم خودم نوشتم. البته خیلی از نمایندگان
هم حرف من را قبول نداشتند اما من میخواستم موضع بینابینی داشته باشم.
در بند اول این متن آمده بود که وزارت
نیرو تقبل کند سهم زیست محیطی جریانات آب را لحاظ کند، مثلا سهم زیست محیطی دریاچه
ارومیه، تالاب گاو خونی، زایندهرود، هندیجان و شادگان داده شود. در حال حاضر ۶۰
تا ۷۰ درصد گرد و خاک خوزستان به عدم رعایت سهم زیست محیطی است، آیا این حرف به
قبای کسی بر میخورد؟ من گفتم اتفاقا وزارت نیرو باید از چنین چیزی استقبال کند.
مثلا اگر تالاب شادگان ۱۰۰ میلیون متر مکعب سهم زیست محیطی دارد باید اول آن را
پرداخت کند و مابقی آن را به کشاورزی و صنعت بدهند، اگر چنین اتفاقی میافتاد
دعوای آب یزد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری هم راحت حل میشد. اگر ما ۳۰۰ میلیون
متر مکعب سهم زیست محیطی گاوخونی را میدادیم زایندهرود همیشه آب داشت.
بند دوم این متن این بود که سرانه صنعت
در بالادست و پایین دست یکی باشد. اگر این اتفاق میافتاد دعوای اردبیل و گیلان،
همدان و کرمانشاه هم حل میشد. فکر میکنید چرا آقایان حاجی بابایی و کامران و
سالک از آقای بیطرف حمایت کردند. این نشان میدهد موضوع اصلاحطلبی و اصولگرایی
نبوده است. آقای حاجی بابایی به من گفت آقای بیطرف فرد شایستهای است و آقای
کامران هم برایش رای جمع میکرد. ما میگفتیم آب مازاد در هر حوزه وجود داشت آن را
به بالادست منتقل کنید، این حرفهای من مکتوب شد، الان هم هست، کجای اینها سیاسی
است که به من میگفتند باجگیری کردم؟ من خودم دو سه بار با آقای بیطرف صحبت کردم،
ایشان گفت نمایندگان مطالبات دیگری دارند و ما باید مقاومت کنیم اما مطالبات
نمایندگان غیرمنطقی نبود و حرفهای من هم بینابین بود و میتوانستم مخالفین را جمع
کنم اما باید با نمایندگان با زبان خودشان صحبت کرد.
آقای بیطرف در نطقش بدترین حرفها را به
بدترین نحو گفت و تعداد مخالفینش بیشتر شد. من تلاش کردم آقای بیطرف را در مسیر
درستی بیندازم و رای من هم به ایشان رای مثبت بود. علیرغم تلاشها نتوانستم
نمایندگان را توجیه کنم اما به عنوان یک برادر هم خط میگویم ایشان مغرورانه ورود
کرد.
الان آنچه ما به آقای بیطرف گفته بودیم
را رییس سازمان محیط زیست و آقای اردکانیان وزیر نیرو میگویند. متاسفانه دوستان
اصلاحطلب ما وارد بازیهای سیاسی شدند در حالی که ما نماینده مردم هستیم و باید
منافع مردم را ببینیم. البته اگر آقای بیطرف رای میآورد، وزارت نیرو از چالشیترین
بخشهای کشور میشد و من الان خدا را شکر میکنم ایشان رای نیاورده است.
در مورد آقای آذری جهرمی، شما از ایشان
حمایت کردید در حالی که فراکسیون امید با ایشان مخالف بود؟
دولت آقای آذری جهرمی را معرفی کرد. من
از حرفهای مخالفینش توجیه نشدم. میگفتند او اطلاعاتی است، خودش که این را کتمان
نکرد، مگر فقط او اطلاعاتی است؟ مگر بین لیدرهای اصلاحطلب افراد کمی هستند که
اطلاعاتی هستند؟ این گناه نیست، آنها هم موضوع را کتمان نمیکنند. یکی گفت ایشان
بازپرس بوده، تفتیش کرده و مسئول شنود بوده است. من گفتم منطق اداری و اجرایی نیست
که فردی که مسئول شنود باشد، بازپرسی کند و تفتیش انجام دهد. گفتند با دانشجوها
حرف بزن، او از آنها بازجویی کرده است. من گفتم شما تا حالا بازجویی شدهاید؟
خودتان تا حالا بازجویی شدهاید؟
بله، من را در دوران مدیریتم برای
بازجویی بردند. بازجو آن طرف پرده مینشیند، چطور این افراد تشخیص میدادند
بازجویشان آقای آذری جهرمی بوده، گفتند از صدایش فهمیدهاند، من گفتم او هنوز حرف
نزده است. من ایشان را به جلسه کمیسیون برنامه و بودجه آوردم و فکر میکنم سختترین
جلسه برایش همان بود، بعد از جلسه هم به من گفت عرقم را در آوردی. من در آن جلسه
او را زیر فشار سوالات قرار دادم و انواع سوالات را به روشهای مختلف از او پرسیدم
و دیدم از پسش بر میآید؛ اگرچه جوان است. یکی از دوستان اصلاحطلب در آن جلسه
موضوعی را گفت که این روزها چالش است...
در مورد شبکههای پیامرسان؟
بله چیزی در همین موضوعات. من در مجلس
قبل با دوستان پایداری روی همین حرف دعوایم شد، آقایان زاکانی، کوثری و پژمانفر
پیشنهادی برای محدود کردن این جریان دادند که من با آن مخالفت کردم و جالب بود یکی
از ایراداتی که برخی نمایندگان اصلاحطلب به آقای آذری جهرمی میگرفتند همین موضوع
بود. نهایتا ما سوالات زیادی از ایشان کردیم و پاسخهایمان را دریافت کردیم. آقای
آذری جهرمی رد نکرد که مدیر اطلاعات بوده است، طبیعی است یک بخش اطلاعات هم شنود
است. مگر میشود در کشوری وزارت امنیه وجود داشته باشد و بخش شنود نباشد، به هر
حال شنود هم مقرراتی دارد. من کاری ندارم او رییس بوده یا نبوده است اما مگر اینکه
بگوییم وزارت اطلاعات را قبول نداریم و هر کسی آنجا بوده را بیرون بیندازیم. ما در
مجلس ۱۵، ۱۶ نفر اطلاعاتی داریم، لابد باید آقایان عبدی و حجاریان را هم از جریان
اصلاحطلب بیرون بیندازیم که یک روز نان اطلاعات را خوردند. میگفتند آذری جهرمی
جوان است و ممکن است مثل احمدینژاد بشود، من گفتم این وظیفه ماست که کنترل و
مراقبتهای لازم را داشته باشیم؛ حتی از مخالفان خواهش کردم جوانهای دانشجویی که
ادعایی نسبت به آقای آذری جهرمی دارند را پیش من بیاورند، گفتم اگر به نتیجه
رسیدیم محال است بگذاریم رای بیاورد.
من در مورد آقای آذری جهرمی گفتم اگر
تجربه واعظی را کنار بگذاریم، آذری جهرمی لایقتر است. آقای واعظی به من گفت اگر
میخواهی از او تعریف کنی چرا من را ضایع میکنی، من حمایت از او را ضرورت میدانستم.
تجربه یک سال گذشته هم نشان داد اگر مراقبت کند وزیر موفقی است.
آیا شما در حال حاضر هم عضو فراکسیون
امید هستید؟ برخی رویکردهای شما در زمینه استیضاح و رای اعتماد با این فراکسیون
متفاوت بود.
من عضو این فراکسیون هستم و هنوز هم به
آن اعتقاد دارم اما انتقاداتی را به آن وارد میدانم. من الان هم معتقدم ما
ناگزیریم به گفتمان صحیح اصولگرایی یا اصلاحطلبی برگردیم و مرزهای سایهای درست
نکنیم. هنوز هم اعتقاد دارم باید فراکسیون اصلاحطلبان را تشکیل میدادیم و در
مقابل فراکسیون اصولگرایان شکل میگرفت. این دو گفتمان بهتر میتوانند کشور را
اداره کنند. ما به عنوان اصلاحطلب میخواهیم اصلاحاتی را با حفظ قوام نظام انجام
دهیم اما کسی که میخواهد ریشه نظام را بزند اسمش اصلاحطلب نیست. ما در چارچوب
نظام میخواهیم اصلاحاتی را سامان دهیم و در مقابل جایگاه اصولگرایی هم مشخص است.
اتفاقی که در مورد لیست امید افتاد این
بود که یک عده با این لیست به مجلس آمدند اما آن را رها کردند. لیست امید ۱۸۰ نفر
بودند اما رای آقای عارف ۱۰۳ رای بود و آنچه اتفاق افتاد این بود که مرزها مشخص
نشد. من خودم به آقای عارف رای دادم، الان هم در مقابل آقای لاریجانی باز هم به
آقای عارف رای میدهم ولی دلیلی نمیبینم از هر تصمیم فراکسیونی که ریشهاش مشخص
نیست تبعیت کنم.
در جریان استیضاح آقایان آخوندی و
ربیعی، فراکسیون امید رفتار بدی داشت که برای جامعه معنی نداشت. آنها صبح یک تصمیم
گرفتند و بعدازظهر تصمیم دیگری گرفتند. زمانی که برای استیضاح امضا جمع میکردیم
صبح آن روزی که استیضاح اعلام شد همه چیز آماده بود اما من برگه استیضاح را تحویل
ندادم زیرا چند نفر از بچههای اصلی فراکسیون امید امضاکننده استیضاح بودند و آنها
گفتند باید تا ظهر هماهنگیهای لازم را انجام دهیم. من هم کمی صبر کردم تا این
هماهنگی انجام شود و برای همین ظهر آن روز استیضاح تحویل شد. چرا کسی مثل آقای
وکیلی اینقدر باید بسوزد؟ او با تصمیم جمعی پای استیضاح را امضا کرد. اصولگراها به
او میگویند تو خیانت کردی چرا که قرار بود لیدر استیضاح آخوندی باشد. در زمان
بررسی استیضاح در مجلس، من گفتم اگر آقای ربیعی کنار رفت در موافقت با استیضاح
آقای آخوندی حرف میزنم.
از بچههای تند پایداری مدافع آقای
ربیعی بودند، اگر ایشان اصلاحطلب است چرا از او حمایت کردند؟ پس نشان میدهد
موضوع اصلاحطلبی ـ اصولگرایی نبوده است، من هم در نطقم هم گفت اگر اصلاحطلبی این
است که پول بدهی و پول بگیری، من نیستم. من استیضاح آقای حجتی را یک استیضاح مشخص
و شناسنامهدار میدانم. او توان، دیدگاه و عملکرد مشخصی دارد، آقای لاریجانی هم
از ایشان حمایت میکند چرا که شخصیت، سلامت و استقلالش مشخص است البته آقای حجتی
هم رای کمی آورد ولی با افتخار میگویم او علیرغم ایرادها فرد شایستهای است، کارش
را انجام میدهد و خودش را برای وزیر ماندن به آب و آتش نمیزند.
شما در دو دیداری که اعضای فراکسیون
امید با آقای خاتمی داشتند هم حضور نداشتید.
من هر دو بار این موضوع را اتفاقی شنیدم
و از اینکه قرار است با ایشان ملاقات کنند خبر نداشتم، کسی به من چیزی نگفت. البته
من دیدارم را با آقای خاتمی قطع نکردم، همیشه خدمت ایشان میرسم و ایشان را قبول
دارم. آقای خاتمی از باشخصیتترین افراد نظام، با اخلاق و متعهد به نظام است و من
چیز خارج از چارچوبی در ایشان ندیدم. اگر میخواستم ملاقات آقای خاتمی نروم باید
در مجلس نهم نمیرفتم. روزی که قرار بود نتیجه تایید صلاحیتها برای مجلس دهم
اعلام شود، من خدمت آقای خاتمی بودم. دوستان اصولگرایی که در جریان بررسی صلاحیتها
بودند به من گفتند لااقل امروز پیش ایشان نمیرفتی.
من هر وقت خدمت ایشان رسیدم در مورد
مسائل اقتصادی و بودجه با ایشان صحبت کردم و آخرین وضعیت کشور و برنامههای توسعه
کشور مورد توجه ایشان بوده و از این امر استقبال کردهاند. همیشه مسائل فنی را با
ایشان مطرح کردم و ایشان هم به من میگفت این اطلاعات را به من بده. ایشان منصفانه
رفتار میکند. در این دیدارها سرجمع یک بار بحث سیاسی بود و در آن جمع افراد دیگری
هم بودند. در مورد برخی مسائل موضع ایشان متفاوت از آن چیزی است که برخی میگویند.
ای کاش دوستان اصلاحطلب در مجلس و بیرون به حرفهای منطقی و منصفانه آقای خاتمی
عمل میکردند. ایشان در بسیاری مواقع در مشکلات، اول از همه بهترین تصمیم به ذهنش
میرسد اما ممکن است بعد از مشورت با اطرافیان تصمیم دیگری حاصل شود.
خبری منتشر شده بود که شما نامهای به
آقای عارف برای بازگشت به فراکسیون امید نوشتهاید، مگر شما از این فراکسیون خارج
شده بودید؟
بازگشت به امید چیست، من در حال حاضر
عضو فراکسیون امید هستم. من نمیدانم پرورنده این مطالب کیست، چرا کسی سوال نمیکند
این نامه کجاست؟ از آقای عارف بپرسید که من چنین نامهای به ایشان دادهام یا نه،
من به دوستی گفتم قصد دارم نکاتی را به آقای عارف بگویم. ایشان با اصلاحات این را
تایید کرد، من غیر از ایشان به کسی چیزی نگفتم و حدس میزنم که ایشان فکر میکردند
من نامه دادهام و چیزهایی به آن اضافه کردند. شاید این به خاطر موقعیت کمیسیون
برنامه باشد.
من همین الان میگویم هر عزیزی اگر
احساس میکند عملکرد من خوب نیست و به مملکت و بودجه خیانت کردم، کمیسیون بودجه
ملک طلق من نیست و کمیسیون را دو دستی تقدیمش میکنم. کمیسیون بودجه از بهترین
کمیسیونهای بیتنش مجلس است و در دوره قبل هم همینطور بود، حتی در سال آخر مجلس
نهم آقای نادران یا مصباحیمقدم مقابل من کاندیدا نشدند، در این دوره هم در دو سال
اول دوستان اصولگرا آقایان مصری، مفتح، حاجی بابایی و محبینیا هیچ کدام کاندیدا
نشدند زیرا رفتار محترمانه و پذیرش فکری نسبت به هم داشتیم. فرقی نمیکند که آقای
محبینیا جلسه را اداره کند یا من، شاید من از نظر تکنیکی بیشتر ورود کنم ولی در
رفتار تفاوتی نیست و ما به صورت اجماعی کار میکنیم. اصلاحطلبان کمیسیون مثل آقای
تابش، فیضی و جعفرزاده هم هستند و به لحاظ فنی و تخصصی با هم کار میکنیم در واقع
ما در محیط کمیسیون رفتار سیاسی نداریم، این اتفاق در کمیسیون تلفیق هم میافتد.
به نظر من کسانی که بیرون این تحلیلها
را دارند اطلاعاتی نسبت به رفتار نمایندگان ندارند، یا دنبال اهداف دیگری هستند و
میخواهند بین من و آقای عارف اختلاف بیندازند تا خودشان به هدفی برسند. من خوشحال
میشوم اگر این نامه را به من هم بدهند، یا سوال شود این نامه کجاست که آقای عارف
هم آن را دریافت نکرده است.
بسیاری این انتقاد را به شما وارد میکنند
که در برابر فراکسیون امید، فراکسیون زاگرسنشینان را علم کردید تا اهداف خود را
پیش ببرید؟
من تلاش نکردم از فراکسیون زاگرسنشینان
برای مقابله با امید استفاده کنم. حتی اصولگراها به من گفتند این فراکسیون را
محملی برای حمایت از دولت کردی!
اصلاحطلبان در انتخابات سال گذشته از
آقای روحانی حمایت کردند اما بعد از انتخاب ایشان و استقرار دولت، انتقادات زیادی
نسبت به ایشان مطرح شد. آیا این انتقادات را وارد میدانید؟
من شخصا معتقدم کل دولت بعد از معرفی
کابینه، فرود آرامی داشت و موتورهایشان خاموش شد، چه در امور سیاسی و چه در امور
اجرایی و این یک اشکال جدی است. آقای روحانی حرفهای تندی زد که رای بیاورد و
انتخابات را هم برد اما خیلی زود موتورش را خاموش کرد. در حال حاضر چه جریان اصلاحطلب
و چه اصولگرایان معتدلی که با ایشان همراه شدند از آقای روحانی ناراحت هستند. یک
گروه در مسائل سیاسی مثل حصر و یک گروه در مسائل اجرایی. متاسفانه کل جریان آقای
روحانی ارتباطش با بقیه قطع است. ایشان در جلسه اخیر دولت هم اشاره کرد که حلقهاش
محدود است.
برخی میگویند آقای روحانی به وعدههایش
خوب عمل نکرده است، شما چقدر به این موضوع معتقدید؟
این ایراد به دولت وارد است که تیمش را
خوب برای دستیابی به اهدافش بسیج نمیکند. در موضوع اقتصادی گفته میشود ارکان
اقتصادی دولت با هم هماهنگ نیستند اما مثلا در حوزه فرهنگ چه اهتمامی میبینید؟
آیا منویات فرهنگی اصلاحطلبان برآورده شده است؟ متاسفانه دولت آقای روحانی خیلی
برای هماهنگی جهت دستیابی به اهداف انتخاباتیاش کاری انجام نداده است.
در مورد حصر با توجه به وعدههای دولت،
به نظر شما تغییری حاصل میشود؟
شاید حرف من خیلی بدبینانه باشد اما به
نظر من یک جریان نفوذی در میان اصلاحطلبان هست که دوست دارد حصر تداوم یابد. وقتی
بین دو نفر دعواست، کسی که میخواهد دعوا را حل کند باید نقطه اشتراک را بگیرد نه
اینکه طرفین را تحریک کند که دعوا تشدید شود. طبیعتا حصر ناشی از اختلاف اساسی بین
دو جریان سیاسی بود که منجر به بحران حصر شد و کسی که میخواهد این موضوع را حل
کند باید طرفین او را قبول داشته باشند. من در این باره نه ورود کردم، نه نظر دادم
اما مطلوبم این است که موضوع حصر برای آرامش سیاسی و اجتماعی کشور حل شود. خیلیها
وقتی موضوع حصر به جای مطلوبی میرسد و فضای سیاسی و روانی برای حل آن آماده میشود
نطق و صحبت تندی میکنند و چالش جدیدی ایجاد میکنند که منجر به ادامه آن میشود.
به نظر من گروهها و افرادی دوست دارند که حصر تداوم یابد.
اگر من جای طرف مقابل بودم و یا در این
زمینه تصمیمگیر بودم خواهش میکردم برای آرامش جامعه فضا به این سمت برود که
مساله حل شود. این به نفع جامعه است و آرامش بیشتری فراهم میکند. موضوع حصر، رو
کمکنی نیست و اگر بخواهیم اینطور به آن نگاه کنیم دعوا تمام نمیشود. در مورد
آقای روحانی هم من دقیقا اطلاع ندارم که شخص ایشان در این زمینه اقدامی انجام داده
یا نه، اما با توجه به اینکه ایشان یک فرد سیاسی است اگر هم کاری انجام داده باشد
آن را نمیگوید.
در برخی اظهارنظرها شما را منتسب به
آقای واعظی میدانستند و میگفتند شما، آقای لاریجانی و آقای واعظی جریان مشخصی را
در مجلس پیش میبرید؟
من در یک سال گذشته یک بار آقای واعظی
را دیدم، آقای روحانی را هم یک بار در جلسه تلفیق ملاقات کردم و پنج دقیقه نکاتی
را به ایشان منتقل کردم. آقای واعظی و دوستانش حلقه محدودی هستند و ارتباطی هم با
ما ندارند. ما کارمان را در مجلس برای اداره مملکت به صورت مستقل جلو بردیم. آنجا
که باید پشت سر دولت بایستیم و منافعش را تامین کنیم این کار را انجام میدهیم.
ارتباط آقای واعظی با آقای لاریجانی
چطور است؟
من این را میدانم که آقای لاریجانی بیش
از آنچه تصور میشود به دولت کمک میکند، حتی در مسائل بودجه گاهی اوقات من مخالف
بودم و میگفتم نباید دست دولت اینقدر باز باشد اما آقای لاریجانی میگفت بگذارید
فضایی برای کار کردن داشته باشند. آقای لاریجانی حتی از خیلی نظرات شخصی خود عدول
کرد و من نمیدانم که این امر ناشی از لابی با آقای روحانی یا واعظی است یا
اعتقادش است.
ارزیابی شما از سیاست ارزی اخیر دولت
چیست و فکر میکنید تا کجا میتواند تداوم یابد؟
به نظر من در نوسانات اخیر بازار ارز
سهم بحرانآفرینی در کل تنش کم بود اما سهم فرمولهای اقتصادی در این بحران قابل
توجه است. ما این را گفته بودیم که اگر دولت تقاضا را مدیریت نکند با توجه به حجم
بالای نقدینگی این اتفاق میافتد. متاسفانه دولت برای کنترل تقاضا تلاش بارزی
نکرده بود و این حادثه رخ داد. همچنین سیاستهای مالی ما بر سیاستهای ارزی و پولی
تاثیر گذاشت اما در حال حاضر خطرناکترین کار، تداوم این تصمیم است و باعث میشود
به ۱۶، ۱۷ سال قبل برگردیم البته اصل تصمیم زمانی گرفته شد که کار دیگری نمیشد
کرد و یک تصمیم مقطعی بود. اگر منابع ارزیمان اجازه دهد باید سیاست یکسانسازی
نرخ ارز را کم کم انجام دهیم و همزمان نرخ سود بانکی را کنترل کنیم که منجر به
اتفاقات بدتری نشود. اگر دولت تقاضای ارز را مدیریت کند مانع از ایجاد تقاضای
مازاد برای ارز خواهد شد و نهایتا باید سیاست مدیریت شناور ارزی را مورد توجه قرار
دهیم چرا که سیاست تثبیت در بلندمدت بیمعنی است.
در مورد بودجههای سالانه این سوال وجود
دارد که چقدر بودجهها واقعبینانه است؟
درآمدهای ما در بودجه چند سال گذشته
واقعبینانه بسته شده است اما این مصارف است که واقعبینانه نیست و کنترل نمیشود
و هزینههایی اضافه میشود. متاسفانه دولتها در کنترل مصارف و هزینهها خوب رفتار
نمیکنند و این منجر به افزایش شکاف میشود تا نهایتا آخر سال به کسری میخورند و
برخی مصارف بالا میرود. در مجالس هم همیشه بودجه نسبت به لایحه ۲۰ تا ۳۰ درصد
افزایش مصارف دارد. ما سعی کردیم این عدد را در حد چهار پنج درصد نگه داریم و از
شکاف بودجهای استفاده کنیم. در واقع بین لایحه و قانون تفاوتی نیست و این نظام
بودجهریزی ماست که اشکال دارد، این چیزی است که دولت میگوید، ما هم همین را میگوییم
اما به آن عمل نمیکنیم.
در بودجه سالهاست چیزی مثل هدفمندی
گنجانده شده که به نظرم دیگر نمیشود آن را کاری کرد. یک سال نمایندگان در مجلس در
آستانه رای گرفتن از مردم هستند و به حذف یارانهها رای نمیدهند و یک سال هم دولت
نیاز به رای مردم دارد و آن را حذف نمیکند. مگر اینکه رییسجمهوری بیاید که از
روز اول بگوید هدفمندی را اصلاح میکند، شاید مردم به او رای بدهند...