كاسبي سياسي با خون
جوانان از كربلاي 4 تا حادثه دلخراش دانشگاه آزاد11 دی – 97
اکنون که همراه اعتراف افشاگری هم می شده است می بایست تمام پاسدارانی که در
جنگ خانمانسوز 8 ساله حضورد اشتند که صدها هزار نفر یکبار مصرفان را درتنور جنگ
سوزاندند وبه کشتن دادند یا مفقود ومجروح شدند باا تهام جنایت جنگی بازداشت
ومحاکمه ومجازات شوند. چون زیر چتر دفاع مقدس عملیات جنگی تجاوزگرانه مرتکب شدند.
جان باختن هموطنان در سوانح، فرصت مناسبي
براي دنبال كردن اهداف سياسي نيست اما برخي اصلاح طلبان نشان داده اند كه حاضرند
عواطف عمومي را در اين گونه موارد به بازي بگيرند تا اغراض جناحي خود را پيگيري
كنند.
سرويس سياسي- طي روزهاي اخير دو
ماجراي دلخراش «سقوط اتوبوس دانشجويان دانشگاه آزاد واحد علوم تحقيقات» و همچنين
توئيت جنجالي محسن رضايي فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس درباره عمليات كربلاي 4
كه هر كدام در جاي خود نيازمند بررسي تخصصي است، شديدا خبرساز شده و در اين ميان
متاسفانه برخي چهره ها و رسانه هاي اصلاح طلب بار ديگر رويكرد غيراخلاقي خود را به
منصه ظهور رساندند و نشان دادند از سوانح مصيبت بار و حتي خون شهداي دفاع مقدس هم
براي مقاصد حقير سياسي بهره برداري مي كنند.
استعفاء استعفاء از قاليباف تا
ولايتي!
از همان ساعت اوليه انتشار خبر واژگوني
اتوبوس دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات ،كه منجر به فوت 10 نفر و مجروحيت 23 نفر
از دانشجويان اين دانشگاه شد، در حاليكه عواطف عمومي جريحه دار شده و خانواده هاي
بسياري داغدار عزيزان و فرزندان خود شده و بسياري ديگر پيگير وضعيت و روند درمان
مجروحان و مصدومان اين حادثه بودند، جريان مدعي اصلاحات و رسانه هاي زنجيره اي
وابسته به اين جريان در تدارك سياسي و جناحي كردن اين ماجراي غم انگيز و تاسف بار
بود تا طبق معمول از خون قربانيان اين حادثه پلي به مطامع سياسي خود بزند.
روزنامه اصلاح طلب قانون با انتشار متني
در كانال تلگرامي خود خطاب به رئيس هيئت امناي دانشگاه آزاد نوشت: آقاي ولايتي به
عنوان رئيس هيئت امناي دانشگاه آزاد در واكنش به فاجعه علوم تحقيقات و پرپر شدن
جوان هاي اين مرز و بوم استعفا بدهيد.
خبرگزاري دولتي ايسنا نيز در خبري نوشت:
در پي وقوع سانحه واژگوني اتوبوس حامل جمعي از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد
علوم و تحقيقات و كشته و زخمي شدن آنها، جمعي از دانشجويان اين واحد دانشگاهي در
محل اين دانشگاه تجمع كردند. دانشجويان با سر دادن شعار«ولايتي، ولايتي استعفاء» خواستار
بركناري مسئولان دانشگاه آزاد شدند.
اين جريان در ماجراي زلزله كرمانشاه كه
منجر به جان باختن و مجروحيت تعدادي از هموطنانمان در اين استان شد ، در رويكردي
مشابه در حالي كه همه مردم ايران دلواپس جان و زندگي هموطنان خود بودند و نيروهاي
مسلح و دستگاه هاي امدادي با تمام قوا راهي كمك رساني به مناطق زلزله زده شدند،
تمركز خود را بر جوسازي عليه مسكن مهر در چند شهر زلزله زده قرار دادند تا بدين
وسيله دولت پيشين را مقصر نشان دهند!
سايت ها و كانال هاي جريان اصلاح طلب و
حامي دولت، به دفعات تصاويري از تخريب شدن چند ساختمان در شهرهاي غربي كشور منتشر
كردند و با اعلام اينكه اين ساختمان ها مربوط به طرح مسكن مهر هستند، تلاش كردند
از فاجعه زلزله، ابزاري سياسي بسازند.
مدعيان اصلاحات همچنين در جريان آتش سوزي
ساختمان پلاسكو و در وضعيتي بحراني كه چند روز به درازا كشيده شد و از آتش
نشاني گرفته تا شهرداري، شوراي شهر تهران، نيروهاي انتظامي و... در تلاش براي
آواربرداري و ساماندهي اوضاع بودند، به دنبال منفعت جناحي خود مي گشتند و بدون
توجه به بررسي هاي كارشناسي يا قوانين مربوط به ايمني كار، شهرداري تهران كه در
صدر آن محمدباقر قاليباف قرار داشت و احتمال مي دادند رقيب انتخاباتي كانديداي
آنان باشد را تخريب و مقصر اصلي ماجرا جلوه دادند.
رسانه هاي زنجيره اي اين جريان نيز با
تيتر «قاليباف استعفا استعفا» به آتش سياسي كردن فضاي حادثه دلخراش پلاسكو دميدند
و خون آتش نشانان قهرمان را تبديل به ابزاري سياسي براي كوبيدن رقيب كردند.
قبيله گرايي سياست بازان بي صداقت
اما چنين حوادثي اگر در حوزه تحت مديران
همين جماعت رخ دهد، ولو 48 نفر در آتش تصادم دو قطار بسوزند و يا كودكان دانش آموز
در آتش سوزي مدرسه اي در زاهدان قرباني شوند، از نگاه اين سياست بازان بي صداقت،
مهم نيست و بايد ماجرا را درز گرفت و زير سبيلي رد كرد.
آذرماه 95 در جريان حادثه دلخراش قطار
تبريز - مشهد كه به كشته و مجروح شدن شدن 130 نفر از هموطنانمان شد، مدعيان
اصلاحات در حالي كه مردم آذربايجان خواستار استعفاي وزير راه وقت شده بودند، به
سادگي از كنار اين ماجرا گذشتند و عباس آخوندي نيز در واكنشي بي شرمانه گفت: همه
مسافران بيمه اند و جاي هيچ نگراني نيست! چندي بعد هم تحت فشار افكار عمومي
مديرعامل راه آهن را با وعده پستي جديد مجبور به استعفا كردند و پس از مدتي با
اعطاي معاون حمل ونقل و ترافيك شهرداري تهران از خجالت وي درآمدند.
جريان مدعي اصلاحات و روزنامه هاي زنجيره
اي منتسب به اين جريان همچنين در حادثه آتش سوزي دبستان دخترانه در استان سيستان و
بلوچستان و فوت دلخراش و مظلومانه 4 كودك معصوم سيستاني ترجيح دادند به جاي مطالبه
گري از مسئولان وزارت آموزش و پرورش دولت «مطبوع» خود، سكوت پيشه كنند.
ماجراي انفجار در معدن زمستان يورت
آزادشهر (13 ارديبهشت 96) كه منجر به كشته شدن 43 كارگر شد، ماجراي تلخ ديگري بود
كه به فراموشي سياسي گرفتار شد و از هيچ مسئولي و وزيري در اين ماجرا مطالبه
استعفا نشد.
اما حادثه تلخ واحد علوم تحقيقات دانشگاه
آزاد از نگاه اين جريان بايد ده ها برابر، برجسته شود و صاف رفت سراغ رئيس
دانشگاه؛ چرا كه اينجا گويا مي توان تسويه حساب سياسي كرد! حساب جريحه دار شدن
افكار عمومي از سوانح تلخي مانند مصيبت واژگوني اتوبوس دانشجويان را بايد از عقده
گشايي و تسويه حساب مافياي رانده شده از دانشگاه آزاد جدا كرد.
چرا ولايتي و چرا دانشگاه آزاد اسلامي؟
طيف اشرافي و زياده خواهي كه بيش از سه
دهه بر دانشگاه آزاد چنبره زده بودند و اين دانشگاه عمومي را ملك طلق پدري خود مي
دانستند، قبل و بعد از درگذشت مرحوم هاشمي، خود را به در و ديوار زدند تا اين
مجموعه را كه ارزش داراي هايي آن پنج سال قبل، 300 هزار ميليارد تومان برآورد مي
شد، با فراهم كردن حيله هاي شرعي در تيول خود نگاه دارند اما نتوانستند. بنابراين
دو سال است دنبال بهانه براي انتقام گرفتن از روند انحصار زدايي در دانشگاه آزاد
هستند. طيف مذكور از دو سال قبل (30 دي 95) كه بنا شد دانشگاه سر و سامان يافته و
شفافيت حقوقي داشته باشد و تحت نظارت و حسابرسي قرار بگيرد، احساس خسران مي كنند.
چرا كه در فضاي تاريك خانه اي گذشته، هم پول پارو مي كردند، هم با واگذاري مدرك
دكترا و كرسي استادي و از اين قبيل، اقدام به توزيع رانت و معامله و زد و بند هاي
سياسي مي كردند و هم شبكه سياسي و اقتصادي مي ساختند. مرور اعترافات حمزه كرمي
درباره پولشويي در همين دانشگاه و صرف آن در انتخابات و آشوب افكني سياسي خواندني
است.
آقاي ولايتي تا هنگامي
كه كنار آقاي هاشمي ديده مي شد، مورد احترام و تكريم رسانه ها و سياسيون طيف مذكور
بود و سراغ كمترين حاشيه يا انتقادي نسبت به وي نمي رفتند. اما هنگامي كه او در
فتنه، ميان نظام و هاشمي، نظام را انتخاب كرد و سپس در موضوع بيداري اسلامي - با
وجود كم كاري و بي اعتنايي وزارت خارجه دولت دهم- فعال شد، مورد بغض همان طيف قرار
گرفت.
تلخ كامي سياست بازان برجامي از
نقدهاي ولايتي
اظهارات او در انتخابات 92 در تخطئه
عملكرد دكتر جليلي و بيان اينكه مي شد با غرب به توافق رسيد، عملا به نفع روحاني و
پروژه وي تمام شد. اما پس از آشكار شدن خسارت هاي پايان ناپذير برجام، ولايتي
اقدام به فاصله گذاري و انتقاد كرد. علي رغم فراز و فرودهاي سال 92، انتقادهاي
متعدد ولايتي از روند برجام، كام سياست بازان برجامي را تلخ كرده است.
دكتر ولايتي در طول هفت سال گذشته به
تناوب - در موضوعاتي مانند بيداري اسلامي، حمايت از انقلاب و مقاومت مردمي يمن،
حمايت از مقاومت در سوريه و نيز ابلاغ پيام رهبر معظم انقلاب به سران برخي كشورها
- در خدمت نظام بوده و برخي خلاها و كم كاري هاي ديپلماتيك را جبران كرده است.
برخي از تسويه حساب هاي سياسي با بهانه
يا بي بهانه با او، نه براي زدن خود وي بلكه زدن خدمات وي است. وگرنه همان سياست
بازاني كه امروز او را سيبل حمله قرار داده اند، هنگامي كه هنوز با هاشمي فاصله
گذاري نكرده بود يا نگاه خوش بينانه به مذاكره و توافق با غرب داشت، او را بر صدر
مي نشاندند و تمجيد مي كردند.
حتما بايد با مقصران سوانحي مانند
واژگوني اتوبوس و تصادم قطار و آتش سوزي در مدرسه زاهدان برخورد شود؛ چرا كه جان
تك تك شهروندان محترم است. اما اولا اين برخورد بايد حقوقي و شفاف و ثانيا با
معيارهاي يكسان باشد. نمي شود براي وزير راه خطاكار، نامه تقديري با امضاي 160
نماينده صادر كرد و سراغي هم از رئيس جمهور (به عنوان مسئول مافوق وزير) نگرفت اما
درباره واحد علوم و تحقيقات (يكي از 530 واحد دانشگاه آزاد)، صاف سراغ رئيس
دانشگاه آزاد رفت. مرز انصاف و بي انصافي، و صداقت و بي صداقتي اينجاست.
كربلاي4 بهانه است هيئت عالي نظارت
نشانه است
در ماجراي توئيت محسن رضايي نيز مدعيان
اصلاحات رويكردي مشابه داشتند. اين جريان سعي كردند از يك موضوع تخصصي نظامي، براي
خود متاع سياسي بسازند و با آغشتن آن به خون شهداي مظلوم اين عمليات، به افكار
عمومي بفروشند.
محسن رضايي دبير فعلي مجمع تشخيص مصلحت
نظام در صفحه خود در شبكه اجتماعي توئيتر نوشت: «عمليات كربلاي چهار براي فريب
دشمن انجام شد. اگر تحليلگر تاريخي در فهم آن فريب بخورد، پس واي به حال نوشته هاي
او.» توئيتي كه شايد بازتاب آن فراتر از انتظار اين فرمانده دوران دفاع مقدس بود و
عمده نقدهاي صورت گرفته نيز از اين جهت بود كه تحليل هاي نظامي و مربوط به جنگ و
دفاع مقدس موضوعي نيست كه در فضاي محدود توئيتر و با 280 كاركتر بتوان پرداخت.
اما همين توئيت كافي بود تا برخي چهره ها
و رسانه هاي اصلاح طلب و حتي گردانندگان شبكه هاي ضدانقلاب از ضدانقلاب فراري تا
برخي مجرمان امنيتي كه اساسا جنگ را نديده اند و هيچ نسبت و قرابتي با دفاع مقدس و
شهدا نيز ندارند به ناگاه مدعي خون شهداي عمليات كربلاي 4 شده و شروع به جوسازي
عليه اين فرمانده دفاع مقدس كردند.
اين درحالي است كه برخي چهره هاي منتسب
به همين جريان سياسي در توهين به شهدا، دفاع مقدس و ارزش هاي انقلاب اسلامي يد
طولايي دارند. خرداد ماه سال گذشته و همزمان با اعلام خبر ورود 130 شهيد دفاع مقدس
كه اتفاقا برخي از آنها در منطقه عملياتي كربلاي 4 تفحص شده بودند، فيض الله عرب
سرخي از فعالان سياسي اصلاح طلب و از مسئولان دولت اصلاحات وقيحانه و بي شرمانه
نوشت: «مدت ها بود كه برنامه تشييع شهيد نداشتيم اما پيروزي اصلاح طلبان و شادي
مردم و جشن هاي مردمي در شهرها باعث شده كه باز هم فصل تشييع شهيدان آغاز بشه.»!
در چنين شرايطي جوسازي
اين سياست بازان بي صداقت عليه فرمانده دفاع مقدس اذهان را به سمت مسئوليت وي به
عنوان دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام مي برد، آنجا كه ايستاده است و بايد نظارت كند
تا به سياست هاي كلي تعيين شده از طرف رهبر معظم انقلاب بي اعتنايي نشود. همه دعوا
بر سر اين است كه كاري كنند تا هيئت عالي نظارت منفعل شود و به وظايف تاريخي خود
عمل نكند، كما اينكه تاكنون كوشيده اند با اين دست فضاسازي ها و جنگ رواني، برخي
چهره هاي انقلابي و بزرگان را منفعل كرده و به سكوت يا همراهي با اهداف خود مجبور
سازند.