نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری به دیروزنامههای
زنجیرهای جناح رقیب 11 خرداد -99
سرویس سیاسی ـ
روزنامه شرق در شماره دیروز خود گفتوگویی را با «معصومه ابتکار» معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده انجام داده که در بخشی از آن ابتکار میگوید: «[در] موضوع لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت... ما پیگیری کردیم، مکاتبه کردیم و نشستهایی با معاونان قوه(قضائیه) داشتیم و دیدیم باز این مسئله به انحای مختلف دچار تعلل است. حرف و حدیثهایی هم بود که عدهای میگویند دستور کار سند ۲۰۳۰ است».
ابتکار در ادامه در پاسخ به این سؤال که «الان هم میگویند؟» گفت: «بله. بدبختی که یکی دو تا نیست. یکی از مشکلاتی که داریم این است که حتی قوانین را هم مطرح کنیم و یک مورد مترقی باشد که دنیا از آن تبعیت کرده باشد، عدهای میگویند نه! در سند ۲۰۳۰ از آبخوردن تا ایجاد توالت تا هوا و خاک و کشاورزی هم لحاظ شده. پس اینها را هم متوقف کنیم؟ یکی از محورهای مهم سند ۲۰۳۰ کشاورزی است. خب تعطیلش کنیم چون در سند ۲۰۳۰ آمده. آخر من نمیدانم چه شناختی نسبت به این ماجرا دارند که مدام صحبت میکنند؟».
معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در ادامه گفت:«آقای رئیسی که به قوه قضائیه آمدند در اولین جلسه به ایشان گفتم که این موضوع را شما تمام کنید. بعد یک نشستی با خانمها گذاشته شد و آنها هم مباحثشان را مطرح کردند و بحث لایحه و ضرورت تعیینتکلیفشدن این لایحه مطرح شد. چند ماهی طول کشید تا ایشان بالاخره لایحه را به دولت برگرداندند ولی با تغییرات خیلی زیاد؛ به حدی که از نظر خیلی از صاحبنظران عنوان، مفاد و ماهیت لایحه تغییر کرده بود».
با روی دادن ماجرای تاسفبرانگیز قتل رومینا باردیگر جریانی خاص در کشور کوبیدن بر طبل سند2030 را آغاز کردهاند. رسانههای معاند با همفکران داخلی خود در موضوع فرهنگی با عنوان کردن «قتلهای ناموسی» به القای لزوم به کارگیری سند2030 یا غیرت زُدایی از جامعه پرداختهاند. در این باره لازم به ذکر است که زمانی نه چندان دور برای هضم و هدم فرهنگ اسلامی در ترکیه و به عنوان مانعی بر سر راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مسایلی مانند آمار درگیریها در ترکیه بر سر مسایل ناموسی مطرح شد. یکی از عللی که در سریالهای ترکیهای تا این اندازه اغراق آمیز حتی مسایل ارتباطهای زشت و زننده میان افراد فامیل و دوست و آشنا مطرح میشود به سبب قبحزدایی از این مسایل بود.
ابتکار در بخشی از این گفتوگو یادآور شده: «اولین جلسهای که در دولت با مقام معظم رهبری داشتیم، انصافا ایشان در موضوع خشونت علیه زنان به من تأکید کردند که این موضوع یکی از مسائلی است که دغدغه من است و هرکاری باید برایش انجام دهید. اگر قانون میخواهد دنبال قانون باشید، لایحه میخواهد دنبال لایحه باشید...»
در کل در موضوع سند2030 و یا در موضوع مبارزه با جرایم سازمان یافته و پولشویی متاسفانه طیف موسوم به اصلاحطلب به گونهای وانمود میکند که گویی منتقدان با اصل ماجرا مخالف هستند. حال آنکه حرف منتقدان این است که یکی دو کشور خارجی نمیتوانند برای همه جوامع جهان با فرهنگهای متفاوت نسخهای واحد بنویسند. رهبرمعظم انقلاب هم در این موارد بارها فرمودهاند که ما کشوری صاحب فرهنگ و تمدن هستیم و یک کشور که قدمتش به نیم قرن هم نمیرسد نباید براساس فرهنگ منحط خود برای ما نسخه بنویسد.
سانسور آتش خشونت در آمریکا
در بخش دیگری از گفتوگوی روزنامه شرق اصرار دارد که معصومه ابتکار بگوید خشونت در جامعه ما افزایش یافته است و ابتکار در نهایت این موضوع را قبول نمیکند و میگوید برای تایید این موضوع باید آماری باشد.
شرق با اصرار تامل برانگیزش به ابتکار میگوید: «شما قبول دارید که حال زنان ایرانی خوب نیست؟ شما توییت کردید که خشونت افزایش پیدا نکرده بود. حالا بالاخره خشونت افزایش پیدا کرده بود یا نه؟» که ابتکار در جواب شرق میگوید که ما آماری مبنی بر افزایش خشونت نداشتیم. اصرار روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب به افزایش خشونت در کشورمان وقتی تامل برانگیزتر میشود که بدانیم این طیف در روزنامههای خود موضوع سانسور درگیریها در آمریکا را بر اثر خشونت پلیس سانسور کردند.
رسانههای طیف موسوم به اصلاحطلب به هیچ عنوان در صفحه اول شماره امروز به این اتفاق بسیار مهماشاره نکردند. در همین رابطه روزنامههای ایران- ارگان رسانهای دولت، شرق، اعتماد، ابتکار، آرمان، شهروند، آفتاب یزد، صدای اصلاحات و... در صفحه اول خود به حوادث روزهای اخیر در آمریکا هیچاشارهای نکردند.
اصلاحطلبان، آمریکای آتشزده را ندیدند. شما فرض کنید که یک ساختمان در یکی از شهرهای ایران به آتش کشیده میشد و یا در یک شهر ناآرامی ایجاد شده و یک مقام ارشد، دستور شلیک به معترضان را صادر میکرد، اصلاحطلبان در واکنش چه میکردند؟! آیا همین قدر بیتفاوت بودند؟!
سؤال این است که روزنامههای اصلاحطلب، حافظ منافع مردم و حاکمیت در ایران هستند یا حافظ منافع کاخ سفید و ترامپ در ایران؟!
لازم به ذکر است که در ماههای گذشته و همزمان با استیصال و ناتوانی دولت آمریکا در مقابله با کرونا و غارت فروشگاهها توسط مردم در شهرهای مختلف آمریکا، رسانههای اصلاحطلب این مسئله را سانسور کرده و به دیگران نیز اعتراض کردند که چرا چهره بدون روتوش آمریکا را نمایش دادهاند!
خستگی مردم از اصلاحطلبان
روزنامه سازندگی بخشهایی از گفتوگوی حسین مرعشی (عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی) با یک سایت خبری را تحت عنوان «سرمقاله» منتشر کرده و به نقل از وی نوشته است: «همانطور که انتخابات ۹۲ نقطه عطفی بود که منجر به حیات سیاسی جدید اصلاحطلبان شد، انتخابات ۹۸ هم نقطه عطفی برای بازگشت به حاشیهنشینی اصلاحطلبان شد.»
در ادامه مطلب آمده است: «یعنی از آنجا که شخصیتهای مؤثر جریان اصلاحات به دلیل احتمال بالای ردصلاحیتشدن ثبتنام نکردند و همچنین بهخاطر خستگی جامعه، نتیجه بهدستآمده نقطه عطفی جدید برای جریان اصلاحات شد. اگر این نقطه در انتخابات ۱۴۰۰ هم ماندگار باشد، میتوان گفت موفقیت اصلاحطلبان دور از ذهن خواهد بود. اما نمیتوان گفت فضای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو به چه صورت خواهد بود.»
مرعشی به اظهارات چهرههایی مانند محمدرضا تاجیک یکی از نظریهپردازان اصلاحات که گفته بود «اصلاحطلبان به یک دوره دوری از قدرت نیاز دارند» واکنش نشان داده و گفته است: باید توجه داشت اینکه گفته میشود «اصلاحطلبان برای اصلاحطلبی لزوما احتیاجی به بودن در قدرت ندارند» تحلیل بسیار غلطی است اساسا گروههای سیاسی با هر دید و سلیقهای که باشند، برای تأثیرگذاری به ابزارهای قدرت نیاز دارند. اصلاحطلبان هم از این قاعده مستثنا نیستند و برای اینکه بتوانند تفکراتشان را در راستای اصلاح امور به کار گیرند، لازم است در نهادهای دولت و مجلس صاحب کرسی باشند؛ بهعنوانمثال اگر آقای سیدمحمد خاتمی دو دوره رئیسجمهوری نمیشد، به طور یقین نمیتوانست تا این حد مورد تأیید جامعه باشد.»
معلوم نیست مرعشی از کدام «تأیید اجتماعی» سخن میگوید! که باعث شد خود مدعیان اصلاحات، آقای «تَکرار میکنم» را در این دوره انتخابات، ساکت کنند! هر چند خود خاتمی نیز پیش از این اعتراف کرده بود که مردم دیگر به حرفهای او اهمیتی نمیدهند!
لازم به یادآوری است که چندی پیش، اصلاحطلبان به یک دوره دور از قدرت نیاز دارند؛«تحلیلم این است که اصلاحطلبان به یک دوران دور از خانه قدرت احتیاج دارند، یعنی این فضا مجال دیدن، محاسبه نفس و نقد خود را از آنها گرفته و احتیاج دارند که یک مدتی از این فضا خارج باشند و خودشان را ریکاوری کنند.»
مرعشی در بخشی دیگر از این مطلب آورده است: «از دیگر سو تأکید بر ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحات، حرف صحیحی نیست. اصلاً چنین چیزی را نمیتوان پذیرفت. در واقع این جامعه است که سرمایههای اجتماعیاش را از دست داده و در نتیجه مردم با صندوقهای رأی قهر کردهاند.»
وقتی تیر تفرقه به سنگ خورده
اعتماد، روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده مجلس دهم و کاندیدای ردصلاحیت شده مجلس یادهم- در مطلبی با عنوان «قالیباف و یازده اصولگرای رنگارنگ» نوشت: « ۳ سال و ۱۴ روز پس از انصراف بهنفع کاندیدای اصلی جناح راست برای ریاست قوه مجریه، بالاخره از سایه کاندیدای اصلی اصولگرایان خارج شد و اینبار خود به عنوان کاندیدای اصلی دستراستیها به ریاست قوه مقننه رسید که اینبار نوبت اصولگرایی دیگر بود که دقیقه ۹۰ به نفع او کنار برود؛ محمدباقر قالیباف حالا رئیسمجلس شورای اسلامی است تا حضورش در دومین سمت مهم در طول سالهای سیاستمداری و پس از خارج شدن از لباس نظامیگری، نه با رای مستقیم شهروندان، بلکه در سازوکار انتخابات دومرحلهای و پارلمانی رقم بخورد».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «همانطور که...پیش از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم قابل پیشبینی بود،(اصولگرایان به حرف خود) جامه عمل پوشانده و کرسی ریاست را تقدیم قالیباف کردند و دیگر کرسیهای هیئترئیسه را هم به ۱۱ مردِ اصولگرای دیگر سپردند».
اصلاحطلبان مدعی شدهاند که از ابتدا هم مشخص بود که قالیباف رئیس مجلس میشود. این در حالی است که این طیف در ماههای اخیر با تیترهایی همچون «همه علیه قالیباف» و...اینطور القاء میکردند که جنگ سختی میان منتخبان مجلس یازدهم برای تعیین رئیس درگرفته است و در این میان، قالیباف تنهاست!
حالا که تیر تفرقهافکنان به سنگ خورده، میگویند ما از اول همین پیشبینی را داشتیم. یکی از علتهای شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم این بود که اندک شعور و فهم را نیز برای مردم قائل نبودند.
این طیف که سلفی حقارت، اروپاگردی، تشکیل کمیته رفع حصر، حمایت ویژه از «عباس آخوندی» وزیر سابق راه و شهرسازی، حمایت ویژه از برجام و توتال و FATF و موارد مشابه دیگر را در کارنامه خود ثبت کرده است، علیرغم ترافیک کاندیدا، در انتخابات مجلس یازدهم با شکست سنگین مواجه شد. در حقیقت اصلاحطلبان به کارنامه خود باختند. اما فعالین این طیف با حمله به شورای نگهبان و این ادعا که «مجلس در رأس امور نیست»، بر قصور و تقصیر و شکست خود سرپوش گذاشتند.
ریاست قالیباف بر مجلس با رای بالا و قاطع، دومین شکست رسانهای اصلاحطلبان در ماههای اخیر را رقم زد. این طیف در آستانه انتخابات نیز مدعی بودند که بین اصولگرایان اختلافات جدی وجود دارد، اما اعلام «لیست وحدت»، نقشه اصلاحطلبان را نقش بر آب کرد.
روزنامه شرق در شماره دیروز خود گفتوگویی را با «معصومه ابتکار» معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده انجام داده که در بخشی از آن ابتکار میگوید: «[در] موضوع لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت... ما پیگیری کردیم، مکاتبه کردیم و نشستهایی با معاونان قوه(قضائیه) داشتیم و دیدیم باز این مسئله به انحای مختلف دچار تعلل است. حرف و حدیثهایی هم بود که عدهای میگویند دستور کار سند ۲۰۳۰ است».
ابتکار در ادامه در پاسخ به این سؤال که «الان هم میگویند؟» گفت: «بله. بدبختی که یکی دو تا نیست. یکی از مشکلاتی که داریم این است که حتی قوانین را هم مطرح کنیم و یک مورد مترقی باشد که دنیا از آن تبعیت کرده باشد، عدهای میگویند نه! در سند ۲۰۳۰ از آبخوردن تا ایجاد توالت تا هوا و خاک و کشاورزی هم لحاظ شده. پس اینها را هم متوقف کنیم؟ یکی از محورهای مهم سند ۲۰۳۰ کشاورزی است. خب تعطیلش کنیم چون در سند ۲۰۳۰ آمده. آخر من نمیدانم چه شناختی نسبت به این ماجرا دارند که مدام صحبت میکنند؟».
معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در ادامه گفت:«آقای رئیسی که به قوه قضائیه آمدند در اولین جلسه به ایشان گفتم که این موضوع را شما تمام کنید. بعد یک نشستی با خانمها گذاشته شد و آنها هم مباحثشان را مطرح کردند و بحث لایحه و ضرورت تعیینتکلیفشدن این لایحه مطرح شد. چند ماهی طول کشید تا ایشان بالاخره لایحه را به دولت برگرداندند ولی با تغییرات خیلی زیاد؛ به حدی که از نظر خیلی از صاحبنظران عنوان، مفاد و ماهیت لایحه تغییر کرده بود».
با روی دادن ماجرای تاسفبرانگیز قتل رومینا باردیگر جریانی خاص در کشور کوبیدن بر طبل سند2030 را آغاز کردهاند. رسانههای معاند با همفکران داخلی خود در موضوع فرهنگی با عنوان کردن «قتلهای ناموسی» به القای لزوم به کارگیری سند2030 یا غیرت زُدایی از جامعه پرداختهاند. در این باره لازم به ذکر است که زمانی نه چندان دور برای هضم و هدم فرهنگ اسلامی در ترکیه و به عنوان مانعی بر سر راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مسایلی مانند آمار درگیریها در ترکیه بر سر مسایل ناموسی مطرح شد. یکی از عللی که در سریالهای ترکیهای تا این اندازه اغراق آمیز حتی مسایل ارتباطهای زشت و زننده میان افراد فامیل و دوست و آشنا مطرح میشود به سبب قبحزدایی از این مسایل بود.
ابتکار در بخشی از این گفتوگو یادآور شده: «اولین جلسهای که در دولت با مقام معظم رهبری داشتیم، انصافا ایشان در موضوع خشونت علیه زنان به من تأکید کردند که این موضوع یکی از مسائلی است که دغدغه من است و هرکاری باید برایش انجام دهید. اگر قانون میخواهد دنبال قانون باشید، لایحه میخواهد دنبال لایحه باشید...»
در کل در موضوع سند2030 و یا در موضوع مبارزه با جرایم سازمان یافته و پولشویی متاسفانه طیف موسوم به اصلاحطلب به گونهای وانمود میکند که گویی منتقدان با اصل ماجرا مخالف هستند. حال آنکه حرف منتقدان این است که یکی دو کشور خارجی نمیتوانند برای همه جوامع جهان با فرهنگهای متفاوت نسخهای واحد بنویسند. رهبرمعظم انقلاب هم در این موارد بارها فرمودهاند که ما کشوری صاحب فرهنگ و تمدن هستیم و یک کشور که قدمتش به نیم قرن هم نمیرسد نباید براساس فرهنگ منحط خود برای ما نسخه بنویسد.
سانسور آتش خشونت در آمریکا
در بخش دیگری از گفتوگوی روزنامه شرق اصرار دارد که معصومه ابتکار بگوید خشونت در جامعه ما افزایش یافته است و ابتکار در نهایت این موضوع را قبول نمیکند و میگوید برای تایید این موضوع باید آماری باشد.
شرق با اصرار تامل برانگیزش به ابتکار میگوید: «شما قبول دارید که حال زنان ایرانی خوب نیست؟ شما توییت کردید که خشونت افزایش پیدا نکرده بود. حالا بالاخره خشونت افزایش پیدا کرده بود یا نه؟» که ابتکار در جواب شرق میگوید که ما آماری مبنی بر افزایش خشونت نداشتیم. اصرار روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب به افزایش خشونت در کشورمان وقتی تامل برانگیزتر میشود که بدانیم این طیف در روزنامههای خود موضوع سانسور درگیریها در آمریکا را بر اثر خشونت پلیس سانسور کردند.
رسانههای طیف موسوم به اصلاحطلب به هیچ عنوان در صفحه اول شماره امروز به این اتفاق بسیار مهماشاره نکردند. در همین رابطه روزنامههای ایران- ارگان رسانهای دولت، شرق، اعتماد، ابتکار، آرمان، شهروند، آفتاب یزد، صدای اصلاحات و... در صفحه اول خود به حوادث روزهای اخیر در آمریکا هیچاشارهای نکردند.
اصلاحطلبان، آمریکای آتشزده را ندیدند. شما فرض کنید که یک ساختمان در یکی از شهرهای ایران به آتش کشیده میشد و یا در یک شهر ناآرامی ایجاد شده و یک مقام ارشد، دستور شلیک به معترضان را صادر میکرد، اصلاحطلبان در واکنش چه میکردند؟! آیا همین قدر بیتفاوت بودند؟!
سؤال این است که روزنامههای اصلاحطلب، حافظ منافع مردم و حاکمیت در ایران هستند یا حافظ منافع کاخ سفید و ترامپ در ایران؟!
لازم به ذکر است که در ماههای گذشته و همزمان با استیصال و ناتوانی دولت آمریکا در مقابله با کرونا و غارت فروشگاهها توسط مردم در شهرهای مختلف آمریکا، رسانههای اصلاحطلب این مسئله را سانسور کرده و به دیگران نیز اعتراض کردند که چرا چهره بدون روتوش آمریکا را نمایش دادهاند!
خستگی مردم از اصلاحطلبان
روزنامه سازندگی بخشهایی از گفتوگوی حسین مرعشی (عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی) با یک سایت خبری را تحت عنوان «سرمقاله» منتشر کرده و به نقل از وی نوشته است: «همانطور که انتخابات ۹۲ نقطه عطفی بود که منجر به حیات سیاسی جدید اصلاحطلبان شد، انتخابات ۹۸ هم نقطه عطفی برای بازگشت به حاشیهنشینی اصلاحطلبان شد.»
در ادامه مطلب آمده است: «یعنی از آنجا که شخصیتهای مؤثر جریان اصلاحات به دلیل احتمال بالای ردصلاحیتشدن ثبتنام نکردند و همچنین بهخاطر خستگی جامعه، نتیجه بهدستآمده نقطه عطفی جدید برای جریان اصلاحات شد. اگر این نقطه در انتخابات ۱۴۰۰ هم ماندگار باشد، میتوان گفت موفقیت اصلاحطلبان دور از ذهن خواهد بود. اما نمیتوان گفت فضای انتخابات ریاستجمهوری پیشرو به چه صورت خواهد بود.»
مرعشی به اظهارات چهرههایی مانند محمدرضا تاجیک یکی از نظریهپردازان اصلاحات که گفته بود «اصلاحطلبان به یک دوره دوری از قدرت نیاز دارند» واکنش نشان داده و گفته است: باید توجه داشت اینکه گفته میشود «اصلاحطلبان برای اصلاحطلبی لزوما احتیاجی به بودن در قدرت ندارند» تحلیل بسیار غلطی است اساسا گروههای سیاسی با هر دید و سلیقهای که باشند، برای تأثیرگذاری به ابزارهای قدرت نیاز دارند. اصلاحطلبان هم از این قاعده مستثنا نیستند و برای اینکه بتوانند تفکراتشان را در راستای اصلاح امور به کار گیرند، لازم است در نهادهای دولت و مجلس صاحب کرسی باشند؛ بهعنوانمثال اگر آقای سیدمحمد خاتمی دو دوره رئیسجمهوری نمیشد، به طور یقین نمیتوانست تا این حد مورد تأیید جامعه باشد.»
معلوم نیست مرعشی از کدام «تأیید اجتماعی» سخن میگوید! که باعث شد خود مدعیان اصلاحات، آقای «تَکرار میکنم» را در این دوره انتخابات، ساکت کنند! هر چند خود خاتمی نیز پیش از این اعتراف کرده بود که مردم دیگر به حرفهای او اهمیتی نمیدهند!
لازم به یادآوری است که چندی پیش، اصلاحطلبان به یک دوره دور از قدرت نیاز دارند؛«تحلیلم این است که اصلاحطلبان به یک دوران دور از خانه قدرت احتیاج دارند، یعنی این فضا مجال دیدن، محاسبه نفس و نقد خود را از آنها گرفته و احتیاج دارند که یک مدتی از این فضا خارج باشند و خودشان را ریکاوری کنند.»
مرعشی در بخشی دیگر از این مطلب آورده است: «از دیگر سو تأکید بر ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحات، حرف صحیحی نیست. اصلاً چنین چیزی را نمیتوان پذیرفت. در واقع این جامعه است که سرمایههای اجتماعیاش را از دست داده و در نتیجه مردم با صندوقهای رأی قهر کردهاند.»
وقتی تیر تفرقه به سنگ خورده
اعتماد، روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده مجلس دهم و کاندیدای ردصلاحیت شده مجلس یادهم- در مطلبی با عنوان «قالیباف و یازده اصولگرای رنگارنگ» نوشت: « ۳ سال و ۱۴ روز پس از انصراف بهنفع کاندیدای اصلی جناح راست برای ریاست قوه مجریه، بالاخره از سایه کاندیدای اصلی اصولگرایان خارج شد و اینبار خود به عنوان کاندیدای اصلی دستراستیها به ریاست قوه مقننه رسید که اینبار نوبت اصولگرایی دیگر بود که دقیقه ۹۰ به نفع او کنار برود؛ محمدباقر قالیباف حالا رئیسمجلس شورای اسلامی است تا حضورش در دومین سمت مهم در طول سالهای سیاستمداری و پس از خارج شدن از لباس نظامیگری، نه با رای مستقیم شهروندان، بلکه در سازوکار انتخابات دومرحلهای و پارلمانی رقم بخورد».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «همانطور که...پیش از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم قابل پیشبینی بود،(اصولگرایان به حرف خود) جامه عمل پوشانده و کرسی ریاست را تقدیم قالیباف کردند و دیگر کرسیهای هیئترئیسه را هم به ۱۱ مردِ اصولگرای دیگر سپردند».
اصلاحطلبان مدعی شدهاند که از ابتدا هم مشخص بود که قالیباف رئیس مجلس میشود. این در حالی است که این طیف در ماههای اخیر با تیترهایی همچون «همه علیه قالیباف» و...اینطور القاء میکردند که جنگ سختی میان منتخبان مجلس یازدهم برای تعیین رئیس درگرفته است و در این میان، قالیباف تنهاست!
حالا که تیر تفرقهافکنان به سنگ خورده، میگویند ما از اول همین پیشبینی را داشتیم. یکی از علتهای شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم این بود که اندک شعور و فهم را نیز برای مردم قائل نبودند.
این طیف که سلفی حقارت، اروپاگردی، تشکیل کمیته رفع حصر، حمایت ویژه از «عباس آخوندی» وزیر سابق راه و شهرسازی، حمایت ویژه از برجام و توتال و FATF و موارد مشابه دیگر را در کارنامه خود ثبت کرده است، علیرغم ترافیک کاندیدا، در انتخابات مجلس یازدهم با شکست سنگین مواجه شد. در حقیقت اصلاحطلبان به کارنامه خود باختند. اما فعالین این طیف با حمله به شورای نگهبان و این ادعا که «مجلس در رأس امور نیست»، بر قصور و تقصیر و شکست خود سرپوش گذاشتند.
ریاست قالیباف بر مجلس با رای بالا و قاطع، دومین شکست رسانهای اصلاحطلبان در ماههای اخیر را رقم زد. این طیف در آستانه انتخابات نیز مدعی بودند که بین اصولگرایان اختلافات جدی وجود دارد، اما اعلام «لیست وحدت»، نقشه اصلاحطلبان را نقش بر آب کرد.