تلخ و شیرین کرونا11خرداد-99
کرونا در کنار سختیها و تلخیها فرصتی است برای محک مهربانی و گذشت. کسانی که در این روزها به فکر دیگران هم بودند. بسیاری از خانوادهها روزهای پایانی سال برای نظافت و خانهتکانی از کارگران خدماتی کمک می گیرند. خیلی از ما آنها را میشناسیم و از زندگی شان باخبر هستیم. روزهایی که میتوانست برای آنها با درآمد همراه باشد با آمدن کرونا از بین رفت. باید در این روزهای سخت هوای آنها را داشته باشیم.
به گزارش ایسنا، یوسف حیدری، گزارشنویس، در روزنامه ایران نوشت: «هنوز هم آدمهای مهربان پیدا میشوند. کسانی که روزهای سخت دست ما را میگیرند و اجازه نمیدهند با سر زمین بخوریم. روزهای سخت کرونا فرصتی بود تا این آدمها را بشناسیم. سالهاست برای نظافت و کمک به خانههایشان میروم و اسفند بهترین ماه کار برای من است. چشم همه خانواده به دست من است تا با پول به خانه برگردم اما کرونا همه چیز را خراب کرد. تلفن پشت تلفن و قرارهایی که یکییکی لغو میشد اما در این میان کسانی هم بودند که با وجود لغو کردن نظافت خانههایشان مزد و حتی عیدی مرا دادند. تصمیم گرفتم از این به بعد برای کار به خانههایی بروم که اگر یک روز اتفاقی برای من افتاد باز هم هوای مرا داشته باشند.»
فاطمه سالهاست هر روز صبح زود از رودهن راهی تهران میشود تا برای نظافت و کمک به خانههای مردم برود. آن قدر در کار دقت و وسواس دارد که خیلی زود در دل همه جا باز میکند و خیلیها او را برای نظافت و خانه تکانی به هم پیشنهاد میدهند. وضعیت او و خیلی از کارگران خدماتی اسفند و فروردین دستخوش تغییر شد و بیکار شدند. نه بیمهای دارند و نه پشتوانهای. شرکتهای خدماتی یکی بعد از دیگری ورشکست شدند. در این میان تنها دلخوشی این کارگران انسانهای مهربانی بود که روزهای سخت دستشان را گرفتند. فاطمه از این انسانها گفت و این که کرونا باعث شد تا او انسانهای مهربان را بشناسد: «۱۵ سال است برای نظافت و کمک به خانههای مردم میروم. ۶ فرزند دارم و شوهرم با ماشین کار میکند. سالها قبل یک کلیهام را از دست دادم و به خاطر سروکار داشتن با مواد شوینده بخشی از ریهام از بین رفت. به هر خانهای که میروم سعی میکنم با وسواس زیاد کار کنم تا صاحبخانه راضی باشد. خیلی از آنها مرا به یکدیگر معرفی میکنند. اسفند ماه همیشه سرم شلوغ است و معمولاً از دو ماه قبل خیلیها تماس می گیرند و روزهای پایانی سال را رزرو میکنند. من هم آنها را یادداشت میکنم و به خانههایشان میروم. اما با آمدن کرونا خیلیها تماس میگرفتند و میخواستند که به خانههایشان نروم. هر بار تلفن زنگ میخورد استرس میگرفتم. البته حق میدهم چون در خانههای مردم کار میکنم تصور میکنند ممکن است ناقل باشم و آن را انتقال بدهم اما همیشه زمان کار موارد بهداشتی را رعایت میکنم. چند نفری هم بودند که با وجود لغو کار مزد روزانه و حتی عیدی به من دادند.
از کسی توقع ندارم اما کمک آنها را هیچوقت فراموش نمیکنم. سالهاست که به خانههای مردم میروم و خیلی از آنها مرا میشناسند. از قدیم گفتهاند که زمان گرفتاری باید اطرافیان را بشناسی و کرونا باعث شد تا من هم کسانی را که سالهاست برایشان کار میکنم بشناسم. به شهرستان رفتم و ۴۰ روز آنجا ماندم اما با دست خالی نمیشد بیشتر از این ماند و همسرم هم به خاطر شرایط من با ماشین کار نمیکند. می گوید ممکن است یکی از مسافرها کرونا داشته باشد و من آن را به تو منتقل کنم و این ویروس به خانه کسانی که برای کار به آنجا میروی منتقل شود. چند روزی است که دوباره برای نظافت خانه تماس میگیرند و درباره سلامتیام سؤالاتی می پرسند ولی اولویت من برای کار کسانی هستند که در روزهای سخت هوای مرا داشتند.»
سهیل، مدیر یکی از شرکت های خدماتی است که سالها در زمینه نظافت منازل فعالیت میکند. میگوید کرونا آنها را تا مرز ورشکستگی پیش برده و هیچ حمایتی هم از آنها نشده است. این روزها هم که مردم تصمیم گرفتهاند خانههایشان را نظافت کنند از کارگر خبری نیست: «هیچ صنفی به اندازه ما از کرونا آسیب ندید اما صدای ما درنمیآید. همیشه پایان سال تعداد زیادی کارگر خدماتی از شهرستان جذب میکنیم. پایان سال با توجه به این که خبری از کشاورزی نیست و در تهران هم سفارش نظافت منزل زیاد است کارگرها جذب شرکتهای خدماتی میشوند. در این یکی - دو ماه هم در خوابگاههایی که در اختیارشان قرار میدهیم میمانند. از اوایل دی ماه سفارش کار می گیریم و معمولاً تا آخر اسفند ماه دفتر سفارش کار پر میشود. با آمدن کرونا یکییکی رزروها لغو شد و ما ماندیم و ۵۰ کارگر که هیچ کاری برایشان نبود. کسی جرأت نمیکرد برای نظافت خانه کارگر از ما بگیرد و حتی نظافت راه پلهها هم برای دو ماه لغو شد. تماس میگرفتند که به دلیل مسافرت فعلاً کارگر برای نظافت نیاید؛ در حالی که دروغ میگفتند و اسفند ماه کسی مسافرت نمیرفت. خیلی از کارگرها هم به شهر و روستاهایشان برگشتند و شرکتهای خدماتی یکی یکی ورشکست شدند. ما با زور وام و قرض فعلاً خودمان را سر پا نگه داشتیم. در این دو ماه ۱۴۰ میلیون تومان ضرر کردیم و خیلی از کارگرها که برای پرداخت اجاره خانه و قسط امید به اسفند ماه داشتند دست خالی به خانههایشان برگشتند.»
سهیل از وضعیت سخت این روزها و کمبود کارگر خدماتی هم میگوید؛ این که مردم سفارش کار میدهند اما خبری از کارگر نیست: «تا پارسال این موقع ۵۰ کارگر خدماتی داشتم که با اولین تماس آنها را میفرستادم اما الان تعداد کارگرها به ۱۰ نفر هم نمیرسد. خیلی از آنها ترسیدهاند و حاضر نیستند به تهران بیایند. متأسفانه هیچ حمایتی هم از ما نشد. فقط تعداد انگشتشماری از خانوادهها که سفارش کار را لغو کرده بودند مزد کارگر و عیدی او را دادند. این کار آنها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم. یکی از آنها که سفارش سه روز کار خدماتی برای نظافت خانه مادر و خواهرش را داده بود با وجود آن که لغو کرد مزد هر سه روز و حتی عیدی کارگرها را پرداخت کرد. ای کاش همه اینگونه بودند تا هیچ کارگر خدماتی دست خالی به خانهاش بازنمیگشت.»
بعضی از مشتری ها بیشتر از وزارت بهداشت درباره سلامتی و علائمی که ممکن است داشته باشیم سؤال میکنند. باور کنید آن قدر که به سؤالات عجیب و غریب آنها پاسخ میدادم به سامانه وزارت بهداشت پاسخ ندادم. مصطفی با خنده از مشتریهایش میگوید. کسانی که برای ورود او به خانههایشان آزمون سلامتی از او میگیرند. او از کسانی هم میگوید که دست او را گرفتند و اجازه ندادند شب عید نگران اجاره خانه و قسطهای عقب افتاده اش باشد: «۱۴ سال است برای نظافت و خانه تکانی به خانههای مردم میروم. خیلی از مشتریهایم قدیمی هستند و سالهاست برای آنها کار میکنم. شهرری زندگی میکنم و هر روز سوار مترو میشوم و یکی از دلایلی که خیلیها سفارش کار را لغو میکردند، همین بود.
همیشه با پولی که اسفند ماه جمع میکنم همه بدهیها را میپردازم و شب عید را با خیالی راحت کنار خانوادهام سر میکنم. اما امسال کرونا همه چیز را بهم ریخت. از ۳ ماه جلوتر مشتریها تماس میگیرند و یکی از روزهای اسفند را رزرو میکنند اما ۹۰ درصد آنها با شیوع کرونا سفارش کار را لغو کردند. شرایط سختی بود. از یک طرف اجاره خانه و از طرف دیگر شهریه دانشگاه دخترم و بیکاری پسرم. هیچ سالی به این سختی برای من نبود. اما انسانهای باوجدان و مهربانی هستند که به من کمک میکنند. از ۳۰ مشتری ۵ نفرشان با وجود لغو کردن پول یک روز کار و عیدی به من دادند. چند نفری هم که از وضعیت زندگی ام باخبر بودند برای پرداخت شهریه دانشگاه دخترم کمک کردند. تا آخر عمر لطف آنها را فراموش نمیکنم. ای کاش همه کسانی که هر سال برای نظافت و خانه تکانی از ما کمک میگیرند وقتی به خاطر شرایطی مثل کرونا سفارش را لغو میکنند حداقل نصف مزد روزانه مان را پرداخت کنند تا ما هم شب عید نفس راحتی بکشیم.
کرونا در کنار سختیها و تلخیها فرصتی است برای محک مهربانی و گذشت. کسانی که در این روزها به فکر دیگران هم بودند. بسیاری از خانوادهها روزهای پایانی سال برای نظافت و خانهتکانی از کارگران خدماتی کمک می گیرند. خیلی از ما آنها را میشناسیم و از زندگی شان باخبر هستیم. روزهایی که میتوانست برای آنها با درآمد همراه باشد با آمدن کرونا از بین رفت. باید در این روزهای سخت هوای آنها را داشته باشیم.»