مرگ جوزف پولیتزر 9آبان-99
سال ۱۹۱۱ میلادی در چنین روزی جوزف پولیتزر در کارولینای جنوبی از دنیا رفت. امروزه او را با جایزه بسیار معتبری در روزنامهنگاری به همین جایزه که خود او پیشنهاد برگزاریاش را داده بود، میشناسیم؛ هر چند انتخاب برندگان و اهدای جوایز در واقع ۶ سال بعد از مرگش شروع شد.
به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: «نیمههای قرن نوزدهم در مکو، شهری در جنوب شرقی مجارستان متولد شد. پدرش مرد ثروتمندی بود و او به پشتوانه این ثروت خانوادگی در مدارس خصوصی و زیر نظر بهترین معلمان خانگی آموزش دید اما اواخر نوجوانی به نظامیگری دل بست و به فکر ثبت نام در ارتش افتاد. اما این پسرک خو گرفته به رفاه و تنعم را که جسمی ناتوان و چشمانی ضعیف داشت نه در قوای اتریش پذیرفتند و نه در ارتش بریتانیا شایسته خدمت نظامی دیدند. به امریکا رفت و آنجا در جنگ داخلی میان شمال و جنوب، به نیروهای داوطلب شمالی پیوست. تب علاقه به نظامیگری که فرونشست به مطالعه و ادامه تحصیل روی آورد و رفتهرفته به انتخاب مسیر دیگری برای ادامه زندگیاش فکر کرد. به دو زبان آلمانی و فرانسوی مسلط بود و انگلیسی را هم با عزم و پشتکار آموخت. بعد از پایان جنگ داخلی دیگر نه یک خارجی مهاجر که یکی از شهروندان ایالات متحده به شمار میرفت و با صمیمیت خاص آن سالهای امریکاییها «جویی جهود» خطاب میشد. روزنامهنگاری را اواخر دهه ۱۸۶۰ با همکاری با یک نشریه آلمانیزبان شروع کرد و بعد گامهای جاهطلبانهتری برای ادامه این حرفه برداشت. جوزف پولیتزر با روزنامه سنتلوییس پست دیسپچ نام و اعتباری برای خود دست و پا کرد اما با نیویورک ورلد بود که به شهرت رسید. نه همیشه، اما بیشتر وقتها به جستوجوی حقیقت میرفت و اخبار و گفتههای رسمی را باور نمیکرد. درباره مسائل پنهان و ابهاماتی که وجود داشت تحقیق میکرد و از حقایق پشت پرده مینوشت. برای افزایش شمار خوانندگان روزنامهاش از نشر گزارشهایی درباره رسواییهای اخلاقی و افشای فساد برخی سیاستمداران ابایی نداشت و حتی پرداختن به شایعات عوامانه و اتهامهای اثباتنشده را هم مجاز میدید.
میگویند اصطلاح روزنامهنگاری زرد در دوران مدیریت جوزف پولیتزر بر نیویورک ورلد، زمانی که او با ویلیام هرست (مدیر نیویورک ژورنال) رقابت میکرد ابداع و رایج شد؛ یعنی جذب مخاطب به هر قیمتی که باشد، حتی دستکاری کردن بخشی از واقعیت و تحریک احساسات مردم. جالب این که خود جوزف پولیتزر معتقد بود روزنامهنگاری نه فقط یک شغل که مسئولیت بسیار مهم و خطیری است، چون بر ذهن مردم و نگاه جامعه اثر میگذارد. سالهای آخر برای پایهگذاری مدرسه روزنامهنگاری میکوشید. ابتدا با پیشنهاد ابتکاری و بدیع او مخالفت شد اما چند سال بعد این فکر به اجرا درآمد و مدرسهای برای آموزش شغل روزنامهنگاری در دانشگاه کلمبیا تاسیس شد؛ آن هم زمانی که یک سال از مرگ خود جوزف پولیتزر میگذشت.»