سرقت سنگهاي قيمتي، انگيزه جنايت خاموش.2 مهر-92
در حکومت عوامفریب و دین فر وش
آنگونه ارزش و معیا رهای اجتماعی و روابط دوستی دگر گون شده است که حتی رقابت در کار و تلاش برای پول بیشتر موجب شده تا رفاقت ودوستی ها تبدیل به دشمنی وحذف
فیزیکی گردد. طوریکه نامردی و دسیسه و کشتن همراه با دروغ و نیرنگ وتزویر فرهنگ رایج در
جامعه شده است. نمونه تبانی دو دوست با هم برای کسب سنگ ها ی قیمتی که با آبمیوه ی
مسموم مرتکب جنایت و کشتن دوست دگر شان
شدند . آیا آتانکه بخاطر منافع حقیر
اقتصادی شان هنوز از چنین رژیم ضد بشر نامتعارفی حمایت می کنند و موجب بقایش شده
اند شریک جرم اینگونه جنایات اجتماعی که روزانه در کشور اتفاق می افتد و جناتت علیه بشریت در اشرف و لیبرتی نمی باشند؟
پيدا شدن جسد مردي كه دلال سنگهاي قيمتي بود در
كنار شريك دست و پا بستهاش و ربوده شدن سنگهاي قيمتي، همگي دلالت بر بيگناهي
شريك داشت در صورتي كه تحقيقات چيز ديگري را مشخص كرد. در ساعت 07:00 سيزدهم
تيرماه از طريق مركز فوريتهاي پليسي 110 وقوع يك فقره قتل در خيابان وفايي
برومند، به كلانتري 113 بازار اعلام شد. با حضور مأموران كلانتري در محل و
انجام بررسيهاي اوليه مشخص شد دو نفر ناشناس با بستن دست، پا و دهان مقتول اقدام
به ارتكاب جنايت نموده و يكي از دوستان مقتول به نام محمدرضا.پ را نيز با دست و
پاي بسته شده در داخل يكي از اتاقها حبس و نهايتا پس از سرقت خودرو پرايد و
مقداري جواهرات و سنگهاي قيمتي، از محل متواري شدهاند. با تشكيل پرونده
مقدماتي با موضوع قتل عمد و به دستور قاضي رسولي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي امور
جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي
تهران بزرگ قرار گرفت. دوست مقتول، محمدرضا در خصوص شب حادثه به كارآگاهان
اداره دهم گفت: من در زمينه خريد و فروش سنگهاي قيمتي با مقتول فعاليت داشتم؛ شب
حادثه، دو نفر از دوستان متوفي به نامهاي جمال و فرهاد به منزل وي آمدند. پس
از صرف شام، براي خوابيدن به داخل اتاق خواب رفتم اما مقتول به همراه جمال و فرهاد
همچنان بيدار ماند كه پس از گذشت چند ساعت، متوجه شدم كه جمال و فرهاد در حال خفه
كردن مقتول هستند. براي كمك كردن به مقتول، با جمال و فرهاد درگير شدم اما
آنها دست و پا و دهان مرا نيز بستند كه بيهوش شدم؛ هنگامي كه به هوش آمدم، سعي
كردم تا جلوي دهانم را باز كرده و درخواست كمك كنم اما نتوانستم؛ به زحمت، خود را
به اتاق پذيرايي رسانده و مشاهده كردم كه مقتول روي زمين افتاده. خودم را به
در آپارتمان رسانده و از همسايهها درخواست كمك كردم كه جواني آمد و دست و پاي مرا
باز كرد؛ سراغ مقتول رفتيم كه متوجه شديم او فوت كرده است. تحقيقات پليسي و دستگيري عاملان جنايت .با توجه به سرقت خودرو پرايد مقتول، دستور توقيف
خودرو پرايد به همراه دستگيري سرنشينان آن در سيستم جامع پليس ثبت شد كه تنها پس
از گذشت دو روز خودرو پرايد به صورت رها شده و توسط گشت كلانتري 121 سليمانيه كشف
شد. در ادامه، كارآگاهان اداره دهم اطلاع پيدا كردند كه مقتول با محمدرضا.پ
داراي اختلافات شديد مالي بوده اما او در تحقيقات منكر هرگونه اختلاف با مقتول
گرديد و مدعي شد كه مقتول دوست صميمي و شريك كاري وي بوده و هيچگونه اختلافي با
مقتول نداشته است. همزمان با بررسي صحت اظهارات محمدرضا، كارآگاهان موفق به
شناسايي مخفيگاه جمال در منطقه تهرانپارس شده و در روز بيست و ششم شهريور موفق به
دستگيري وي و در بازرسي از مخفيگاه جمال نيز موفق به كشف قسمتي از اموال مسروقه
شامل يك عدد سكه قديمي و مقداري سنگ قيمتي شدند. جمال در همان مراحل اوليه
تحقيقات عنوان داشت كه اموال مسروقه را به همراه يكي از دوستانش به نام فرهاد، از
محمدرضا دريافت كرده كه بلافاصله فرهاد نيز در همان تاريخ دستگير و صحت اظهارات
جمال را تأييد كرد.
اعتراف قاتلان و تغيير مسير پرونده
با انتقال متهمان به اداره دهم، جمال در اعترافاتش به كارآگاهان گفت:
من نيز در كار خريد و فروش سنگهاي قيمتي با متوفي و محمدرضا آشنا شدم و قرار بود
تا يك دستگاه سنگ تراشي را از آنان خريداري كنم. شب حادثه، زمانيكه به همراه فرهاد به منزل متوفي
رفتيم، من با مقتول شروع به بازي شطرنج كرده و محمدرضا و فرهاد نيز مشغول تهيه
آبميوه شدند؛ پس از خوردن آبميوه، ناگهان متوفي بيهوش شد و متوجه شدم كه محمدرضا
اقدام به دادن آبميوه مسموم به متوفي كرده. قصد خارج شدن از خانه را داشتم
اما محمدرضا مانع شد؛ در اواخر شب، فرهاد از پشت سر گلوي مقتول را گرفت و ما دو
نفر نيز دست و پاي متوفي را بستيم؛ محمدرضا يك عدد سكه قديمي به من داد و مدعي شد
كه 500 ميليون تومان ارزش دارد. سپس سنگهاي قيمتي مقتول و محمدرضا را
برداشته و طبق نقشه و براي منحرف كردن مسير تحقيقات پليس، اقدام به بستن دست و پاي
محمدرضا كرده و او را مورد ضرب و شتم قرار داديم. فرهاد نيز ضمن تأييد اظهارات جمال، در ادامه
تحقيقات به كاراگاهان گفت: به پيشنهاد محمدرضا و طبق نقشه از قبل طراحي شده، براي
سرقت سنگهاي قيمتي به منزل متوفي رفتيم؛ پس از تهيه آبميوه، محمدرضا داروي خواب
آور در داخل آبميوه ريخت؛ پس از بيهوش شدن مقتول، من گلوي او را از پشت سر گرفته و
فشار دادم و محمدرضا و جمال نيز دست و پاي مقتول را بستند و پس از سرقت، از محل
متواري شديم. سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي
پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه اعلام اين خبر به فارس، گفت: با توجه به اعترافات
صريح دو متهم پرونده و همچنين وجود برخي تناقضات در اظهارات محمدرضا، وي نيز
دستگير شد و در اظهارات اوليه همچنان منكر هرگونه ارائه طرح و پيشنهاد جنايت به
ديگر متهمان پرونده و يا مشاركت در آن شده است. وي در پايان اين خبر گفت: با
صدور قرار بازداشت موقت از سوي مقام قضايي، هر سه متهم پرونده جهت انجام تحقيقات و
مشخص شدن نقش و مشاركت هر يك از متهمان در جنايت در اختيار اداره دهم پليس آگاهي
تهران بزرگ قرار دارند و تحقيقات تخصصي از متهمان در دستور كارآگاهان ويژه قتل
پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است.