شیشه یا این مواد مخدر مخرب چیست؟ چگونه
وارد کشور شد و یاتولید می شود؟ چگونه مصرف می شود یا مصرف کنندگانش کیستند؟ دلیل
مصرف کردنش چیست و عوارض جانبی اش چه می باشد؟ نقش حکومت در اینم ورد چیست؟
حکم قصاص مردی که متهم است همسرش را به
قتل رسانده، توسط قضات دادگاه کیفری استان تهران صادر شد. به گزارش خبرنگار
ما، متهم که سروش نام دارد هشتماه قبل با واردآوردن ضرباتی بر بدن همسرش او را
به قتل رساند و مدعی شد هنگام حادثه چون شیشه کشیده بوده حالت عادی نداشته است.نماینده
دادستان در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران
برگزار شد، گفت: «سروش، متهم 30ساله پرونده با واردآوردن ضربات متعدد بر بدن همسرش
او را به قتل رسانده است. متهم در مراحل مختلف بازجویی جزییات قتل را توضیح داده
و عنوان کرده است بهدلیل اختلافاتی که با همسرش داشت او را به قتل رسانده. با
توجه به مدارک ارایهشده از سوی دادسرا بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست
صدور رای قانونی دارم.»در ادامه پدر مقتول بهعنوان ولیدم در
جایگاه حاضر شد و درخواست قصاص را مطرح کرد. او همچنین بهعنوان قیم نوهاش هم
درخواست قصاص کرد. وی در توضیح زندگی دخترش گفت: «موژان تنها دختر من بود. چندسال
قبل مادرش فوت شد. او هیچوقت درباره اختلافاتی که با شوهرش داشت به من و دو
برادرش چیزی نمیگفت بعد از قتل دخترم بود که متوجه شدم چه اتفاقاتی در زندگی او
افتاده است. سروش دخترم را کتک زده و درحالیکه ساعتها از سرش خون میرفته در
خانه رهایش کرده او قبلا هم یکبار موژان را کتک زده و دخترم با حالت قهر به
خانه ما آمده بود اما بهخاطر بچهاش دوباره به خانه سروش برگشت. بعد از مرگ دخترم
متوجه شدم او فهمیده بود شوهرش معتاد شده است و بارها سر این موضوع با وی درگیر
شده بود و شوهرش او را خیلی کتک میزد اما هیچوقت گلایهای به ما نمیکرد تا
مبادا من با شوهرش دعوا کنم.» پدر مقتول گفت: «موژان
پسری سهساله داشت که بعد از مرگ مادرش و بازداشت پدرش خانواده دامادم او را
آوردند و جلو خانه من رها کردند. به دادگاه رفتم و قیم بچه شدم و بهعنوان یادگار
دخترم از او مراقبت میکنم و هرچه در توان دارم میگذارم تا مبادا این بچه اذیت
شود.»
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: «یکهفته قبل از این ماجرا ما به شهرمان رفته بودیم. همسرم میخواست آنجا بماند میگفت چون اقوامش آنجا هستند بیشتر بمانیم. گفتم بهتر است برویم، نامادریات از وجود من در خانه ناراحت است اما قبول نکرد چون روی حرفم حرف زده بود خیلی ناراحت شدم و وقتی سوار ماشین شدیم تا به تهران بیاییم در ماشین او را کتک زدم. مردم جلو آمدند و ما را آرام کردند اما تا وقتی به تهران رسیدیم درگیری ما ادامه داشت. همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. او بچه را پیش من گذاشته بود چندروز بعد برای عذرخواهی و برای اینکه از دلش دربیاورم دوباره به شهرمان برگشتم و بچه را هم با خودم بردم همچنان زنم اصرار داشت چندروزی بمانیم چیزی نگفتم و ماندیم. موقع برگشت برادر همسرم هم با ما آمد میخواست برای استخدام در ادارهای امتحان بدهد البته من فهمیدم به این بهانه آمده تا از خواهرش مراقبت کند به ما گفت دعوا نکنید و سر زندگیتان باشید خیلی ناراحت بودم که همسرم قهر کرده و حرفم را زمین گذاشته است به همینخاطر هم شیشه خریدم و سهروز پشتسرهم شیشه کشیدم، اصلا نخوابیده بودم. روز حادثه وقتی به خانه برگشتم با زنم درگیر شدم و او را زدم. نمیخواستم بکشمش حالم خوب نبود متوجه نبودم چه میکنم و تحتتاثیر شیشه به او حمله کردم.»در این هنگام قاضی عزیزمحمدی- رییس دادگاه- به متهم گفت: «آنطور که در پرونده اعتراف کردهای همسرت اهل سازش بود و هیچوقت گلهای از تو پیش پدرش نمیکرد و حتی وقتی کتکش میزدی سکوت میکرد. او وقتی فهمید اعتیاد داری و سرقت میکنی با تو درگیر شد. او میخواست کارهای خلاف را کنار بگذاری. اختلاف شما بر سر همین مساله بود؟» متهم جواب داد: «بیشتر سر این مساله با هم درگیر میشدیم البته زمانی که موژان از من میخواست ترک کنم به تریاک اعتیاد داشتم و شیشه نمیکشیدم. با اینکه اعتیاد داشتم و از کارهای من راضی نبود اما وقتی حرفی میزدم دیگر تمام بود و روی حرفم حرف نمیزد اما آن روز که من را در شهرمان خراب کرد خیلی ناراحت شدم و از سر ناراحتی شیشه کشیدم که این اتفاق افتاد.»بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را در قتل عمدی مجرم شناختند و به یکبار قصاص محکوم کردند. همچنین پدر مقتول موظف شد قبل از اجرای حکم نصفدیه یک مرد مسلمان را به اولیایدم متهم بپردازد و سهم دیه صغیر را هم رعایت کند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: «یکهفته قبل از این ماجرا ما به شهرمان رفته بودیم. همسرم میخواست آنجا بماند میگفت چون اقوامش آنجا هستند بیشتر بمانیم. گفتم بهتر است برویم، نامادریات از وجود من در خانه ناراحت است اما قبول نکرد چون روی حرفم حرف زده بود خیلی ناراحت شدم و وقتی سوار ماشین شدیم تا به تهران بیاییم در ماشین او را کتک زدم. مردم جلو آمدند و ما را آرام کردند اما تا وقتی به تهران رسیدیم درگیری ما ادامه داشت. همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. او بچه را پیش من گذاشته بود چندروز بعد برای عذرخواهی و برای اینکه از دلش دربیاورم دوباره به شهرمان برگشتم و بچه را هم با خودم بردم همچنان زنم اصرار داشت چندروزی بمانیم چیزی نگفتم و ماندیم. موقع برگشت برادر همسرم هم با ما آمد میخواست برای استخدام در ادارهای امتحان بدهد البته من فهمیدم به این بهانه آمده تا از خواهرش مراقبت کند به ما گفت دعوا نکنید و سر زندگیتان باشید خیلی ناراحت بودم که همسرم قهر کرده و حرفم را زمین گذاشته است به همینخاطر هم شیشه خریدم و سهروز پشتسرهم شیشه کشیدم، اصلا نخوابیده بودم. روز حادثه وقتی به خانه برگشتم با زنم درگیر شدم و او را زدم. نمیخواستم بکشمش حالم خوب نبود متوجه نبودم چه میکنم و تحتتاثیر شیشه به او حمله کردم.»در این هنگام قاضی عزیزمحمدی- رییس دادگاه- به متهم گفت: «آنطور که در پرونده اعتراف کردهای همسرت اهل سازش بود و هیچوقت گلهای از تو پیش پدرش نمیکرد و حتی وقتی کتکش میزدی سکوت میکرد. او وقتی فهمید اعتیاد داری و سرقت میکنی با تو درگیر شد. او میخواست کارهای خلاف را کنار بگذاری. اختلاف شما بر سر همین مساله بود؟» متهم جواب داد: «بیشتر سر این مساله با هم درگیر میشدیم البته زمانی که موژان از من میخواست ترک کنم به تریاک اعتیاد داشتم و شیشه نمیکشیدم. با اینکه اعتیاد داشتم و از کارهای من راضی نبود اما وقتی حرفی میزدم دیگر تمام بود و روی حرفم حرف نمیزد اما آن روز که من را در شهرمان خراب کرد خیلی ناراحت شدم و از سر ناراحتی شیشه کشیدم که این اتفاق افتاد.»بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را در قتل عمدی مجرم شناختند و به یکبار قصاص محکوم کردند. همچنین پدر مقتول موظف شد قبل از اجرای حکم نصفدیه یک مرد مسلمان را به اولیایدم متهم بپردازد و سهم دیه صغیر را هم رعایت کند.
این گزارش هم مرتبط به گزارش قبلی دارد
كودك شش ماههيي كه چندي پيش با آتش
سيگار سوزانده شده بود، به سازمان بهزيستي مشهد تحويل داده شد.زن جوان
هراسان و دل نگران؛ كودكش را به سينهاش چسبانده بود و دوان دوان فرياد ميزد و از
مردم كمك ميخواست. سرو صداي زن به قدري بلند بود كه همسايهها يكي،يكي سرشان را
از پنجره بيرون آوردند تا ببينند چه خبر است. ديدن يك زن هراسان، با كودكي در آغوش
و دو مرد با سرو وضع نامناسب ،كافي بود تا شاهدان حادثه بلافاصله با نيروي انتظامي
كاشمر تماس بگيرند و آنها را درجريان حادثه قرار بدهند.به محض اعلام خبر به مركز فرماندهي
انتظامي كاشمر، گروهي از ماموران به محل حادثه اعزام شدند. زن جوان كه از دور
خودروي پليس را ديده بود، به سرعت به سمت آنان دويد و تنها يك جمله گفت: « اين دو
مرد را دستگير كنيد. » ماموران بلافاصله دو مرد را دستگير و همراه زن به مركز پليس
منتقل كردند.سرهنگ ابوالقاسم باقري، فرمانده انتظامي كاشمر در تشريح
جزييات اين خبر به «اعتماد» گفت: « در تحقيقات صورت گرفته، اين زن 30 ساله گفت كه
به همراه همسرش از دو سال پيش به اتهام فروش موادمخدر در زندان به سر ميبرده و
چون نوزاد شيرخوار داشته، او را آزاد كردهاند اما چون از شوهرش موادمخدر صنعتي
توهمآور كشف كردهاند، به حبس ابد محكوم شده و حالا هم تنهاست و سرپناهي ندارد.»وي ادامه
داد: اين زن پس از آزادي از زندان جايي براي زندگي نداشت به همين خاطر به پاتوق
مصرفكنندگان موادمخدر ميرود و با آنان زندگي ميكند. چون افراد حاضر در پاتوق،
موادمخدر صنعتي مصرف ميكردند، دچار توهم شده و بچه را با سيگار سوزاندهاند كه
روي بدن نوزاد جايشان مشهود بود. البته اينكه كدامشان اقدام به اين كار كردهاند،
هنوز مشخص نيست و اين جرم به هر سه نفر آنان- يعني دو مرد و مادر بچه- منتسب
است.سرهنگ باقري در ادامه گفت: « در تحقيقات صورت گرفته دو مرد از خودشان دفاع
كردند وگفتند كه سوزاندن بچه با سيگار كار ما نبود و فرد ديگري اين كار را انجام
داده است و در زمان دستگيري از سوي پليس هم ما به آن زن اصلا كاري نداشتيم.
تحقيقات ما در زمينه كشف اين موضوع و همچنين دستگيري فرد سومي كه اين دو مرد ادعا
ميكنند در شكنجه كودك شش ماهه دست داشته است، همچنان ادامه دارد.»وي در خصوص
وضعيت اردلان گفت: « با شكنجههايي كه اين بچه شده بود، وضعيت مناسبي از نظر جسمي
نداشت و پس از انتقال به بيمارستان حضرت ابوالفضل كاشمر، تحت درمان قرار گرفت. پس
از آن مادر بچه گفت كه چون وضعيت جسمي مناسبي ندارد، تصميم دارد او را به مركز
بهزيستي مشهد بسپارد تا از او مراقبت كنند. خودش نيز قرار است به كوه سرخ كاشمر
برود و با پدرش زندگي كند.»وي درپايان اضافه كرد: « البته از قول
من صحبتهاي غير واقعي در مورد شكنجه اين بچه و دزدي اين كودك از سوي دو مرد در
يكي از خبرگزاريها منتشر شده بود كه تايي د نميكنم و از خبرنگاران خواهشمندم در
درج واقعيتها دقت و توجه بيشتري به خرج بدهند. »