هذیان های با حال و بامزه برای خنده و رفع خستتگی . 17 مرداد- 93
خواسته ها و آرزوهای من دارن لخت می گردن هنوز
نتونستم بهشون جامه عمل بپوشونم!
کلِ عمرمون افسرده ايم ولی تو اعلامیه
مون می زنن شادروان
پشت یه ماشین نوشته بود سبقت می گیری
بگیر ولی دیگه قیافه نگیر!
ادم ها مثل عکس ها می مونند:زیاد
بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین
سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد
گفت :"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه
200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت.دهن طرف باز مونده بود ما هم
داشتیم می ترکیدیم از خنده!!
به سلامتیِ مورچه ها که هر کوفتی پیدا
کنن رفیقاشون رو خبر میکنن!!
خیلی پیش اومد خودمو به سرماخوردگی زدم
که مدرسه نرم ... اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت:
مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم، مدرکشو از کجا گرفته بود!!
سلامتیه اونایی که ما رو همینجوری دوست
دارن! وگرنه بهتر از مارو که همه دوست دارن...
در رفاقت مراقب آدمهای تازه به دوران
رسیده باش..هرگز به دیواری که تازه رنگ شده تکیه نباید کرد
برای لبخند زدن نیازی به دلقک یا جوک
نیست برای لبخند زدن تنها فکری آسوده و دلی خوش لازم است.
ابريزش بينى دارم رفتم دارو خونه قرص
ضد حساسيت بگيرم تو عوارض جانبيش نوشته:سر درد، سر گيجه، حالت تهوع، اختلال در
خواب، نارسايى كبد، سكته قبلى، سكته ى مغزى، مرگ ناگهانى !!! هيچى ديگه پشيمون
شدم ميكشم بالا امنيتش بيشتره
يكى از فانتزيام اينه كه يه شركت با
حال الكترونيك راه بندازم اسمشو بزارم خربزه مشهدى !!!!! بعد باهاش با اپل رقابت
كنم.......
بابام داشت ميگفت احتمالاً يارانمون رو
قطع كنن
مامانم ميگه برو بگو يه بچه فلج داريم
همش رو صندلى جلو كامپيوتر نشسته تكون نمى خوره عقلشم سالم نيست.......
|