تصمیمی مهمتر از تصمیم ١٣٩٢. 24 اسفند – 95
چون 92 رفسنجانی بود
وبرجام شکل نگرفته بود ودشمنی ها همچون شرایط کنونی علیه روحانی برجسته وتند وتیز
فراگیر نشده بود .ولی اکنون رفسنجانی پشتیبان اصلی روحانی حذف شده است وشکست
خوردگان و مغبون شدگان برجام علیه اش صف آرایی ولشکر کشی کرده اند.
در نگاه اول شاید معرفی آقای
روحانی به عنوان نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان تصمیم ساده و بدیهی یا از پیش تعیینشدهای
به نظر برسد، و آن را نشانهای از اتحاد و اتفاق اصلاحطلبان به شمار نیاورد، ولی
واقعیت چنین نیست. این تصمیم اگر سختتر از تصمیم سال ١٣٩٢ نباشد، به طور قطع سادهتر
نیز نیست.
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد»
در ادامه آورده است: این تصمیم محصول اتفاقنظر اصلاحطلبان از تحلیل شرایط كشور
است. اینكه شرایط كشور هنوز به گونهای نیست كه بتوان رقابتهای درونی را مقدم بر
منافع ملی شمرد. هنوز خطراتی كه جامعه ایران را تهدید میكند همچنان مشابه خطراتی
است كه در سال ١٣٩٢ كشور را تهدید میكرد. در زمینه خارجی اگرچه با رسیدن به توافق
برجام، تحریمها به مرور و خطر جنگ به كلی حذف شد، ولی با آمدن ترامپ به كاخ سفید،
وقوع این مشكلات و خطرات دوباره محتمل شده است.
در زمینه داخلی نیز هنوز خطر عوامفریبی
و بازگشت مدیریتهای خانمانبرانداز وجود دارد، هرچند بهشدت تضعیف شده است.
بنابراین و در چنین شرایطی باید از رقابتهای مخرب و غیرسازنده اجتناب كرد و با
توجه به عملكرد دولت آقای روحانی در حل برخی از مشكلات و جلوگیری از بدتر شدن وضع،
و با توجه به سنت دو دورهای بودن رؤسای جمهور؛ اصلاحطلبان از مدتها پیش عزم خود
را برای حمایت از یك نامزد غیرجناحی جزم كرده بودند. اهمیت این تصمیم از آنجا ناشی
میشود كه به دلیل مجموعهای از عوامل، جناح مقابل از حضور مستقل اصلاحطلبان در
انتخابات استقبال میكرد و آماده بودند و همچنان آماده هستند كه برای حضور
نامزدهای اصلاحطلب فرش قرمز پهن كنند. آنان آنقدر به حضور نامزدی از اصلاحطلبان
دلبستهاند كه ممكن است برخی از افراد را برای این حضور تشویق و تحریك كنند.
اتفاقاً در شرایط كنونی اصلاحطلبان
توانایی و ظرفیت بسیار بیشتری دارند تا از نارضایتیهای موجود كشور به نفع هر نامزد
احتمالی خود بهرهبرداری كنند، زیرا عموم مشكلاتی كه در این سالها برای مردم
ایجاد شده، محصول دولت اصولگرای احمدینژاد است و مردم از دوره اصلاحطلبان جز
خاطرههای خوش كمتر چیز دیگری در ذهن دارند. بنابراین اصلاحطلبان در این دوره از
هر دو نظر شرایط بهتری برای حضور مستقل انتخاباتی داشتند. هم مردم از آنان استقبال
میكردند و هم دستاندركاران امر روی خوشتری به آنان برای این حضور نشان میدادند.
ولی به دلیل منافع ملی كشور و خنثی كردن خطراتی كه جامعه را تهدید میكند، ترجیح
دادند كه یك صدا از نامزدی آقای روحانی حمایت كنند و این تصمیمی است كه چون تصمیم
سال ١٣٩٢، در تاریخ ماندگار خواهد شد و نشانهای از التزام اصلاحطلبان به منافع
ملی فراتر از خواستها و منافع جناحی است. قابل ذكر است كه حمایت از روحانی منحصر
به احزاب اصلاحطلب نیست، بلكه بخش قابل توجهی از اصولگرایان نیز در این مسیر با
اصلاحطلبان همرأی و همنظر هستند و از نامزدی روحانی نیز حمایت میكنند.
این تصمیم اصلاحطلبان وقتی
برجستهتر میشود كه میبینیم بخش مهمی از طرف مقابل هركدام در پی صندلی ریاستجمهوری
هستند و در حالی كه فقط یك ماه به ثبتنام بیشتر نمانده، هنوز در لیست خود ١٤
نامزد را برای انتخابات دارند!! و معلوم نیست كه این ١٤ نفر را از میان چند ده
نامزد برگزیدهاند؟! به نظر میرسد كه خیلیها زنبیل خود را در صف ریاستجمهوری
گذاشتهاند و فعلا مشغول سفرهای استانی شدهاند.
از سوی دیگر یكی از مسائلی كه در
هفتههای گذشته مطرح شده، استفاده از اصطلاح نامزد پوششی است، كه با ملاحظه
مشكلاتی كه ممكن است در طول انتخابات به وجود آید، توصیه شده كه برخی از اصلاحطلبان
به صورت پوششی و نه اصیل در انتخابات حاضر شوند.
به نظر میرسد كه طرح این ایده از
اساس با ابهام و ایراد مواجه است. اگر منظور از این حضور برای خنثی كردن اقدامات
رسمی احتمالی علیه حضور آقای روحانی است كه باید گفت این حضور تحقق چنین اقداماتی
را تقویت میكند و نه تضعیف. به علاوه در برابر اقدامات رسمی از این نوع روشها
نمیتوان سود جست زیرا آن اقدامات رسمی را علیه نامزد پوششی نیز میتوان به كار
برد.
ولی اگر منظور از چنین ایدهای،
حمایت از نامزدی روحانی در برابر تنوع نامزدهای مقابل است، باید گفت كه این كار
خلاف رفتار صادقانه با مردم است و اثرات منفی آن بیشتر و قطعیتر از اثرات احتمالی
و مثبت آن است.
بنابراین به طور روشن و صریح باید
گفت كه براساس مصالح و منافع ملی، نامزد واحد اصلاحطلبان آقای روحانی است. رقابت
سیاسی امر پسندیده و مطلوبی است. لذا حضور سایرین نیز مطلوب است، ولی آنچه كه
مشخصه یك رقابت سالم و مفید است، رعایت ضوابط آن است، متاسفانه تندروهای اصولگرا
به دلایل روشن شمشیر خود را علیه دولت از رو بستهاند و این به نفع مصالح ملی و
كشور نیست. هرچند میتوان اطمینان داشت كه رهبری نظام اجازه نمیدهند كه تندروها
منافع كشور را قربانی خود كنند، ولی چه بهتر كه خودشان ملتزم به قواعد رقابت سیاسی
باشند تا اینكه دیگران مانع اقدامات تخریبی آنان شوند.