گزیده ها 2 شهریور -
96
«همچنین ایشان در ادامه صحبتهای خود اعلام
کردهاند: «گلابی خوردم تا وزیر کشاورزی بداند که باید واردات میوه را قطع کند.»
این راهکار اما خفنترین تئوری سیاسی در تاریخ جهان است. واقعاً چرچیل اگر زنده
بود با شنیدن این جمله میرفت جلو و بوق میزد.»
روزنامه ایران در مطلبی طنز نوشت: «یکی از نمایندگان محترم مجلس که در جلسه رأی اعتماد به وزیران پیشنهادی دولت دوازدهم از صحن علنی خارج و به صحن غیر علنی رفته و با شش عدد گلابی برگشت، در واکنش به عکسهای منتشر شده از ایشان گفت: «میدونستم که فضولا عکسم رو میگیرن!»
بر این اساس
الف- بقیه دنیا به کسانی که از مجامع و شخصیتهای سیاسی عکس میگیرند، «عکاس» میگویند!
ب- احتمالاً ایشان در یک نشست خبری اعلام میکند: «دیگه شیطونی بسه، دیگه شیطونی بسه، آره دیگه شیطونی بسه!» که منظورشان احتمالاً این است که شیطونها شیطنت نکنند، یعنی خبرنگاران سؤال نپرسند.
ج- تمام شخصیتهای سیاسی در همه جای دنیا، فردی درشتاندام اطرافشان حضور دارد که او را محافظ یا بادیگارد میشناسند اما احتمالاً ایشان پس از دیدن محافظ خود برای نخستین بار گفته: «خوشگل و ناز و نازنین، از کجا میشناسی منو که مثل سایه با منی؟»
د- از ویژگیهای یک عکاس این است که سوژههای خود را شکار کند اما نماینده مجلس میتواند طوری رفتار کند که سوژه شخص دیگری شود!
همچنین ایشان در ادامه صحبتهای خود اعلام کردهاند: «گلابی خوردم تا وزیر کشاورزی بداند که باید واردات میوه را قطع کند.» این راهکار اما خفنترین تئوری سیاسی در تاریخ جهان است. واقعاً چرچیل اگر زنده بود با شنیدن این جمله میرفت جلو و بوق میزد. ببینید نمایندهها از این به بعد با انجام پرفورمنسهای اینچنینی احتمالاً به وزیران دولت واکنش نشان خواهند داد. مثلاً پسفردا اگر دیدید یک نماینده آمپول پنیسیلین در دست دارد و خطاب به وزیر بهداشت میگوید: «تا حالا از این آمپولا زدی؟ میدونی چقدر درد داره؟ چرا مردم باید این رنج و درد رِ تحمل کنن؟ الان من این آمپول رِ آوردم تا به شما بزنم!» یا مثلاً نماینده دیگری در حالی که چهارشاخ گاردان پراید را در دست گرفته، خطاب به وزیر صنعت میگوید: «چون خیلی فرقی نمیکنه، من این چهارشاخ گاردان رو به جای خودم روی صندلی میگذارم تا شما با دیدنش خجالت بکشید» و صحن علنی را ترک میکند.»
روزنامه ایران در مطلبی طنز نوشت: «یکی از نمایندگان محترم مجلس که در جلسه رأی اعتماد به وزیران پیشنهادی دولت دوازدهم از صحن علنی خارج و به صحن غیر علنی رفته و با شش عدد گلابی برگشت، در واکنش به عکسهای منتشر شده از ایشان گفت: «میدونستم که فضولا عکسم رو میگیرن!»
بر این اساس
الف- بقیه دنیا به کسانی که از مجامع و شخصیتهای سیاسی عکس میگیرند، «عکاس» میگویند!
ب- احتمالاً ایشان در یک نشست خبری اعلام میکند: «دیگه شیطونی بسه، دیگه شیطونی بسه، آره دیگه شیطونی بسه!» که منظورشان احتمالاً این است که شیطونها شیطنت نکنند، یعنی خبرنگاران سؤال نپرسند.
ج- تمام شخصیتهای سیاسی در همه جای دنیا، فردی درشتاندام اطرافشان حضور دارد که او را محافظ یا بادیگارد میشناسند اما احتمالاً ایشان پس از دیدن محافظ خود برای نخستین بار گفته: «خوشگل و ناز و نازنین، از کجا میشناسی منو که مثل سایه با منی؟»
د- از ویژگیهای یک عکاس این است که سوژههای خود را شکار کند اما نماینده مجلس میتواند طوری رفتار کند که سوژه شخص دیگری شود!
همچنین ایشان در ادامه صحبتهای خود اعلام کردهاند: «گلابی خوردم تا وزیر کشاورزی بداند که باید واردات میوه را قطع کند.» این راهکار اما خفنترین تئوری سیاسی در تاریخ جهان است. واقعاً چرچیل اگر زنده بود با شنیدن این جمله میرفت جلو و بوق میزد. ببینید نمایندهها از این به بعد با انجام پرفورمنسهای اینچنینی احتمالاً به وزیران دولت واکنش نشان خواهند داد. مثلاً پسفردا اگر دیدید یک نماینده آمپول پنیسیلین در دست دارد و خطاب به وزیر بهداشت میگوید: «تا حالا از این آمپولا زدی؟ میدونی چقدر درد داره؟ چرا مردم باید این رنج و درد رِ تحمل کنن؟ الان من این آمپول رِ آوردم تا به شما بزنم!» یا مثلاً نماینده دیگری در حالی که چهارشاخ گاردان پراید را در دست گرفته، خطاب به وزیر صنعت میگوید: «چون خیلی فرقی نمیکنه، من این چهارشاخ گاردان رو به جای خودم روی صندلی میگذارم تا شما با دیدنش خجالت بکشید» و صحن علنی را ترک میکند.»
رئیس کل دادگستری استان خراسان شمالی
تاکنون مبلغ ۴۷ میلیارد ریال از حسابهای
بین بانکی برداشت شده و احتمال افزایش مبلغ اختلاس نیز وجود دارد.
رئیس کل دادگستری استان خراسان شمالی در
تشریح آخرین جزئیات اختلاس ۴۷ میلیاردی از بانک رفاه استان خراسان شمالی گفت: به
دستور بازپرس پرونده دومین متهم بازداشت شد.
حجت الاسلام و المسلمین قدرتی در گفتوگو با میزان آخرین جزئیات اختلاس ۴۷ میلیاردی از بانک رفاه استان خراسان شمالی را تشریح کرد و گفت: دومین متهم این پرونده به دستور بازپرس بازداشت شده است.
وی با اعلام اینکه متهمان با استفاده از رمزهای جعلی اقدام به جابجایی وجه از حسابهای بین بانکی میکردند، افزود: تاکنون مبلغ ۴۷ میلیارد ریال از حسابهای بین بانکی برداشت شده و احتمال افزایش مبلغ اختلاس نیز وجود دارد.
این مقام قضایی در ادامه عنوان کرد: این فرد با استفاده از زمان لازم برای جابجایی پولها به انتقال وجوه به حساب شخصی خود اقدام میکرده و این چرخه درجریان بوده است تا اینکه بازرسی بانک با ورود به حسابها متوجه ناهماهنگی بین حسابها و کسر موجودی میشود.
قدرتی اضافه کرد: با اطلاع موضوع به رئیس شعبه پروندهای دراین خصوص در دادسرا تشکیل و با دستور دادستان کارمند متخلف بازداشت شد.
وی افزود: طبق تحقیقات بعمل آمده و بازرسیهای انجام شده شب گذشته به دستور بازپرس پرونده یکی دیگر از همدستان متهم دستگیر شده است.
رئیس کل دادگستری استان خراسان شمالی ادامه داد: به دستور دادستان در اقدامی پیشگیرانه تا کنون بیش از ۸ میلیارد تومان ازاموال منقول وغیرمنقول متهم ضبط شده است.
حجت الاسلام و المسلمین قدرتی در گفتوگو با میزان آخرین جزئیات اختلاس ۴۷ میلیاردی از بانک رفاه استان خراسان شمالی را تشریح کرد و گفت: دومین متهم این پرونده به دستور بازپرس بازداشت شده است.
وی با اعلام اینکه متهمان با استفاده از رمزهای جعلی اقدام به جابجایی وجه از حسابهای بین بانکی میکردند، افزود: تاکنون مبلغ ۴۷ میلیارد ریال از حسابهای بین بانکی برداشت شده و احتمال افزایش مبلغ اختلاس نیز وجود دارد.
این مقام قضایی در ادامه عنوان کرد: این فرد با استفاده از زمان لازم برای جابجایی پولها به انتقال وجوه به حساب شخصی خود اقدام میکرده و این چرخه درجریان بوده است تا اینکه بازرسی بانک با ورود به حسابها متوجه ناهماهنگی بین حسابها و کسر موجودی میشود.
قدرتی اضافه کرد: با اطلاع موضوع به رئیس شعبه پروندهای دراین خصوص در دادسرا تشکیل و با دستور دادستان کارمند متخلف بازداشت شد.
وی افزود: طبق تحقیقات بعمل آمده و بازرسیهای انجام شده شب گذشته به دستور بازپرس پرونده یکی دیگر از همدستان متهم دستگیر شده است.
رئیس کل دادگستری استان خراسان شمالی ادامه داد: به دستور دادستان در اقدامی پیشگیرانه تا کنون بیش از ۸ میلیارد تومان ازاموال منقول وغیرمنقول متهم ضبط شده است.
پدر آتنا اصلانی، دختربچه ۷ سالهای که
توسط مردی ۴۰ ساله به قتل رسید میگوید آرزو داشته دخترش معلم شود. او گفته که همه
حرفهای قاتل آتنا مبنی بر انکار به قتل رساندن دخترش دروغ است و فقط زمانی رضایت
میدهد که مُرده باشد.
به گزارش تسنیم، 28 خرداد امسال بود که خبر گم شدن دختربچه 7 سالهای به نام آتنا در میان مردم شهرستان پارس آباد اردبیل پیچید؛ خبری که از همان روز اول بین مردم شهر پیچید و همه برای پیدا کردن آتنا بسیج شدند.
نهایتاً جسد بیجان آتنا، 20 روز بعد از پرس و جو مردم و پلیس، از منزل فردی که در پنجمین روز مفقودی دستگیر شده بود کشف شد و طبق نظریه اولیه پزشکی قانونی استان زمان فوت آتنا اصلانی به روز مفقود شدن او برمیگردد.
در مطلب پیش رو با بهنام اصلانی پدر آتنا که در غم از دست دادن دخترش به سوگ نشسته، به گفتوگو نشستیم تا کم و کیف این ماجرا را از زبان او بشنویم.
آتنا کنارم مشغول بازی بود که به یکباره ناپدید شد
ساعت 11 بود که آتنا پیش من آمد. ساعت 12:30 بود که پسر برادر زنم آمد و آتنا با پسر داییاش بازی می کرد و به من هم کمک میکرد. همانجا ناهارش را خورد و همان جا هم گوشیام را دادم بازی کرد. حول و حوش ساعت 4 بود که قاتل آتنا یک مقدار ترشی برایم آورد. من بالای سر بساط بودم و دخترم هم کنارم بود. ترشی را که آورد گفت این ترشیها را در ییلاق درست کردهایم. اگر خوشت آمد باز هم برایت میآورم.
ترشی را گرفتم و گذاشتم داخل وانت. دخترم گفت نیاز نبود بگیری، در خانه ترشی داریم. ما که ترشی نمیخوریم و آنهایی را هم که داخل خانه داشتیم به مادربزرگ دادیم. حدود یک ساعت بعد از این ماجرا، آتنا ناپدید شد. خانهمان نزدیک بود. فکر کردم خانه رفته است.
با خانه تقریبا 50 متر فاصله داشتیم. با خودم گفتم حتما خانه رفته است. یکی دو ساعت بعد دیدم خانه نرفته است. با خودم گفتم کجا میتواند رفته باشد. به خانه زنگ زدم. به خانه مادر زنم زنگ زدم. گفتند آنجا نیامده است. بساط را سریع جمع کردم و همه جا را گشتیم.
قاتل آتنا را وقتی شناختم که دوربینها را بررسی کردند
همه مردم پارس آباد به ما کمک میکردند و تمام پارسآباد را جستجو کردیم. ساعت 10 شب بود که به پلیس 110 اطلاع دادیم و فردای آن روز آگاهی در جریان قرار گرفت و آنها هم پیجویی خودشان را داشتند و ما هم پرسوجوهای خودمان را.
زمانی فهمیدم کار اسماعیل است که دوربین ها را بررسی کردند و متوجه شدند آتنا بین دو دوربین موجود در خیابان و جلوی مغازه اسماعیل ناپدید شده است.
میدانستم قاتل آتنا سابقه کودکآزاری دارد
فقط از دو تا از سابقههایش خبر داشتم و میدانستم کودک آزاری است ولی از همه اینها تبرئه شده بود. پروندههای زیادی داشت و همه به من میگفتند اما تبرئه شده بود. این را هم میدانستم که از میوه فروش نزدیک مغازه میوه میدزد ولی شک نکردم. بعد از دیدن دوربینها فهمیدم که کار این است.
قاتل آتنا نزولخوار بود
هشت سال است که در این مکان دستفرروشی میکنم و از همین جا هم میشناسمش و هر روز او را میدیدم. من اصلا این مسائل کاری نداشتم. البته درگیریهای زیادی با سایرین داشت اما من اطلاع نداشتم. نزول خور بود و حتی میوههای میوه فروش را میدزدید. هفت ماه بود که میوهها را میدزدید. میوهفروش 5 فیلم داشت از میوه دزدیدهای این فرد اما باز هم محکوم نشد.
در مغازهاش به خانمها تجاوز میکرد
گفته است به خاطر طلاهای آتنا، او را دزدیده و چک داشته اما حسابش را چک کردند و دیدند 800 میلیون پول دارد. حتی اگر این هم دروغ باشد، 600 میلیون تومان به اهالی پارس آباد پول داده است. حتی به دو نفر از دستفروشها، 100 میلیون پول داده است. از حدود 10 روز پیش، همسرش راه افتاده و دارد طلبها و نزولهایی که شوهرش داده را جمع میکند.
دروغ میگوید. جلوی مغازهاش یک آبسرد کن وقف بود که همه میآمدند و آنجا آب میخوردند. آتنا هم وقتی میخواست آب بخورد آنجا میرفت یا به چلوکبابی کیوان. همه حرف هایش دروغ است. اگر او دخترم را نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادن پیراهنم به مغازهاش رفتم دیدم مغازهاش ترسناک است. هیچ کس به مغازهاش نمیرفت. ماهانه 100 هزار تومان هم در آن مغازه کار نمیکرد. همیشه خلاف میکرد. در آن مغازه به خانمها تجاوز میکرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمیکنند.
میخواست بعد از آتنا، مهدی را بکُشد
حتی اعتراف کرده که قصد داشته بعد از آتنا، مهدی پسر برادر زنم را بکشد. حتی این را هم گفته که در کوچه ما به فردی به نام جهان که فوت کرد، پیشنهاد داده بود و او از ترسش نزدیک این فرد نمیشد. فکر میکنم جهان را هم او کشته است. یعنی او قاتل حرفهای و از داعش هم بدتر است. علت اینکه دولت به این فرد که این همه پرونده دارد، پروانه کسب داده را نمیدانم.
آرزو داشتم دخترم معلم شود
همسرم بیمار شده و روانپزشکها برای درمانش میآیند. وزیر بهداشت دستور داده بود و از نظر درمانی به ما کمک میکنند. حتی فرزند دیگرم هم بیمار شده است. به او گفتهایم آتنا برای تحصیل به تهران رفته است. او هم میگوید من کِی بزرگ میشوم و برای درس خواندن پیش خواهرم میروم. آرزو داشتم دخترم را بزرگ کنم، درس بخواند و معلم بشود.
به گزارش تسنیم، 28 خرداد امسال بود که خبر گم شدن دختربچه 7 سالهای به نام آتنا در میان مردم شهرستان پارس آباد اردبیل پیچید؛ خبری که از همان روز اول بین مردم شهر پیچید و همه برای پیدا کردن آتنا بسیج شدند.
نهایتاً جسد بیجان آتنا، 20 روز بعد از پرس و جو مردم و پلیس، از منزل فردی که در پنجمین روز مفقودی دستگیر شده بود کشف شد و طبق نظریه اولیه پزشکی قانونی استان زمان فوت آتنا اصلانی به روز مفقود شدن او برمیگردد.
در مطلب پیش رو با بهنام اصلانی پدر آتنا که در غم از دست دادن دخترش به سوگ نشسته، به گفتوگو نشستیم تا کم و کیف این ماجرا را از زبان او بشنویم.
آتنا کنارم مشغول بازی بود که به یکباره ناپدید شد
ساعت 11 بود که آتنا پیش من آمد. ساعت 12:30 بود که پسر برادر زنم آمد و آتنا با پسر داییاش بازی می کرد و به من هم کمک میکرد. همانجا ناهارش را خورد و همان جا هم گوشیام را دادم بازی کرد. حول و حوش ساعت 4 بود که قاتل آتنا یک مقدار ترشی برایم آورد. من بالای سر بساط بودم و دخترم هم کنارم بود. ترشی را که آورد گفت این ترشیها را در ییلاق درست کردهایم. اگر خوشت آمد باز هم برایت میآورم.
ترشی را گرفتم و گذاشتم داخل وانت. دخترم گفت نیاز نبود بگیری، در خانه ترشی داریم. ما که ترشی نمیخوریم و آنهایی را هم که داخل خانه داشتیم به مادربزرگ دادیم. حدود یک ساعت بعد از این ماجرا، آتنا ناپدید شد. خانهمان نزدیک بود. فکر کردم خانه رفته است.
با خانه تقریبا 50 متر فاصله داشتیم. با خودم گفتم حتما خانه رفته است. یکی دو ساعت بعد دیدم خانه نرفته است. با خودم گفتم کجا میتواند رفته باشد. به خانه زنگ زدم. به خانه مادر زنم زنگ زدم. گفتند آنجا نیامده است. بساط را سریع جمع کردم و همه جا را گشتیم.
قاتل آتنا را وقتی شناختم که دوربینها را بررسی کردند
همه مردم پارس آباد به ما کمک میکردند و تمام پارسآباد را جستجو کردیم. ساعت 10 شب بود که به پلیس 110 اطلاع دادیم و فردای آن روز آگاهی در جریان قرار گرفت و آنها هم پیجویی خودشان را داشتند و ما هم پرسوجوهای خودمان را.
زمانی فهمیدم کار اسماعیل است که دوربین ها را بررسی کردند و متوجه شدند آتنا بین دو دوربین موجود در خیابان و جلوی مغازه اسماعیل ناپدید شده است.
میدانستم قاتل آتنا سابقه کودکآزاری دارد
فقط از دو تا از سابقههایش خبر داشتم و میدانستم کودک آزاری است ولی از همه اینها تبرئه شده بود. پروندههای زیادی داشت و همه به من میگفتند اما تبرئه شده بود. این را هم میدانستم که از میوه فروش نزدیک مغازه میوه میدزد ولی شک نکردم. بعد از دیدن دوربینها فهمیدم که کار این است.
قاتل آتنا نزولخوار بود
هشت سال است که در این مکان دستفرروشی میکنم و از همین جا هم میشناسمش و هر روز او را میدیدم. من اصلا این مسائل کاری نداشتم. البته درگیریهای زیادی با سایرین داشت اما من اطلاع نداشتم. نزول خور بود و حتی میوههای میوه فروش را میدزدید. هفت ماه بود که میوهها را میدزدید. میوهفروش 5 فیلم داشت از میوه دزدیدهای این فرد اما باز هم محکوم نشد.
در مغازهاش به خانمها تجاوز میکرد
گفته است به خاطر طلاهای آتنا، او را دزدیده و چک داشته اما حسابش را چک کردند و دیدند 800 میلیون پول دارد. حتی اگر این هم دروغ باشد، 600 میلیون تومان به اهالی پارس آباد پول داده است. حتی به دو نفر از دستفروشها، 100 میلیون پول داده است. از حدود 10 روز پیش، همسرش راه افتاده و دارد طلبها و نزولهایی که شوهرش داده را جمع میکند.
دروغ میگوید. جلوی مغازهاش یک آبسرد کن وقف بود که همه میآمدند و آنجا آب میخوردند. آتنا هم وقتی میخواست آب بخورد آنجا میرفت یا به چلوکبابی کیوان. همه حرف هایش دروغ است. اگر او دخترم را نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادن پیراهنم به مغازهاش رفتم دیدم مغازهاش ترسناک است. هیچ کس به مغازهاش نمیرفت. ماهانه 100 هزار تومان هم در آن مغازه کار نمیکرد. همیشه خلاف میکرد. در آن مغازه به خانمها تجاوز میکرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمیکنند.
میخواست بعد از آتنا، مهدی را بکُشد
حتی اعتراف کرده که قصد داشته بعد از آتنا، مهدی پسر برادر زنم را بکشد. حتی این را هم گفته که در کوچه ما به فردی به نام جهان که فوت کرد، پیشنهاد داده بود و او از ترسش نزدیک این فرد نمیشد. فکر میکنم جهان را هم او کشته است. یعنی او قاتل حرفهای و از داعش هم بدتر است. علت اینکه دولت به این فرد که این همه پرونده دارد، پروانه کسب داده را نمیدانم.
آرزو داشتم دخترم معلم شود
همسرم بیمار شده و روانپزشکها برای درمانش میآیند. وزیر بهداشت دستور داده بود و از نظر درمانی به ما کمک میکنند. حتی فرزند دیگرم هم بیمار شده است. به او گفتهایم آتنا برای تحصیل به تهران رفته است. او هم میگوید من کِی بزرگ میشوم و برای درس خواندن پیش خواهرم میروم. آرزو داشتم دخترم را بزرگ کنم، درس بخواند و معلم بشود.
همسر اولش به خاطر تجاوز به یک بچه 9
ساله طلاق گرفت
خانواده قاتل اصلا به ما احترام
نگذاشتند و حداقل یک پارچه سیاه جلوی مغازهشان نزدند تا عزای ما را نگه دارند.
کینه دارم و راضی نیستم خانواده او در این شهر زندگی کنند. خانواده قاتل هر چه میگویند
دروغ است. راحت زندگیشان را میکنند. به راحتی خرید و فروششان را انجام میدهند
و مغازهشان را هم باز کردهاند. همهاش دروغ است. فکر کنم حدود دو روز مغازهشان
بسته بود اما بقیه دروغ است. آنها نمیدانستند که پسرشان قبلاً 7 پرونده داشته؟
حتی همسر اول اسماعیل به خاطر تجاوز او به یک بچه 9 ساله، طلاق گرفت. همه خانوادهشان
خبر داشتند که اسماعیل چطور آدمی است.
فقط زمانی رضایت میدهم که مرده باشم/اشد مجازات را میخواهیم
در صورتی میتواند از ما رضایت بگیرد که من، همسرم و دختر دیگرم مرده باشیم. اصلاً امکان ندارد رضایت بدهیم. الان راضی هستم دختر دیگرم بمیرد ولی رضایت ندهم. اصلاً امکان ندارد. در فضای مجازی پیشنهادهای زیادی دادهاند اما دروغ است.
خاطرههای آتنا نمیگذارد به خانه برگردیم
از دستگاه قضایی درخواست دارم این پرونده را هر چه سریعتر رسیدگی کنند و قاتل را به اشد مجازات برسانند تا ما هم راحت شویم. الان چند روز است که بلاتکلیفیم. نمیتوانیم به خانه خودمان برویم. خاطرههایی از او در خانه خودمان داریم که نمیتوانیم برگردیم و آنجا زندگی کنیم.
دریافت 100 میلیون تومان از علی دایی صحت ندارد
الان بیکارم. شایعه درباره ما خیلی زیاد است. مثلا میگویند علی دایی 100 میلیون به من پول داده یا فلان ماشین را دریافت کردهام. میگویند به همسرم طلا دادهاند. شایعه پشت سر ما زیاد است و همه این حرفها دروغ است. الان فقط به این پرونده فکر میکنم. متاسفانه همه جا نوشتهاند که دخترم میرفته آنجا و آب میخورده که دروغ است. قاتل، این بچه را کشانده و گفته که پدرت از این ترشی خوشش میآید، بیا و بگیر.
فقط زمانی رضایت میدهم که مرده باشم/اشد مجازات را میخواهیم
در صورتی میتواند از ما رضایت بگیرد که من، همسرم و دختر دیگرم مرده باشیم. اصلاً امکان ندارد رضایت بدهیم. الان راضی هستم دختر دیگرم بمیرد ولی رضایت ندهم. اصلاً امکان ندارد. در فضای مجازی پیشنهادهای زیادی دادهاند اما دروغ است.
خاطرههای آتنا نمیگذارد به خانه برگردیم
از دستگاه قضایی درخواست دارم این پرونده را هر چه سریعتر رسیدگی کنند و قاتل را به اشد مجازات برسانند تا ما هم راحت شویم. الان چند روز است که بلاتکلیفیم. نمیتوانیم به خانه خودمان برویم. خاطرههایی از او در خانه خودمان داریم که نمیتوانیم برگردیم و آنجا زندگی کنیم.
دریافت 100 میلیون تومان از علی دایی صحت ندارد
الان بیکارم. شایعه درباره ما خیلی زیاد است. مثلا میگویند علی دایی 100 میلیون به من پول داده یا فلان ماشین را دریافت کردهام. میگویند به همسرم طلا دادهاند. شایعه پشت سر ما زیاد است و همه این حرفها دروغ است. الان فقط به این پرونده فکر میکنم. متاسفانه همه جا نوشتهاند که دخترم میرفته آنجا و آب میخورده که دروغ است. قاتل، این بچه را کشانده و گفته که پدرت از این ترشی خوشش میآید، بیا و بگیر.
این اسیدپاشی ساعت 3 بعد از ظهر پنجم
اردیبهشت سال 95 به مأموران کلانتری 145 ونک اعلام شد.
پیکرخانم دکتردندانپزشک که پس
ازاسیدپاشی به خالهاش تحت تعقیب قرارگرفته و مدتی بعد با سپردن وثیقه سنگین، بهطورموقت
آزاد شده بود، در خانهاش پیداشد.
به گزارش ایران، این اسیدپاشی ساعت 3 بعد از ظهر پنجم اردیبهشت سال 95 به مأموران کلانتری 145 ونک اعلام شد. در بررسیهای مقدماتی مشخص شد اسیدپاشی به خاطراختلافهای خانوادگی و از سوی خانم دکتر جوان ایرانی مقیم کانادا رخ داده است.
به گزارش ایران، این اسیدپاشی ساعت 3 بعد از ظهر پنجم اردیبهشت سال 95 به مأموران کلانتری 145 ونک اعلام شد. در بررسیهای مقدماتی مشخص شد اسیدپاشی به خاطراختلافهای خانوادگی و از سوی خانم دکتر جوان ایرانی مقیم کانادا رخ داده است.
در ادامه نیز عامل اسیدپاشی قبل از سفر به کانادا بازداشت شد. سپس متهم 42 ساله برای تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او به بازپرس محسن مدیرروستا گفت: «من پزشک هستم و همراه خانواده و خالهام در یک ساختمان زندگی میکنیم.اما میان من و خالهام اختلافهایی وجود داشت. با توجه به اینکه خانوادهام به سفر رفته بودند، ازشدت ناراحتی تصمیم گرفتم خالهام را گوشمالی بدهم. به همین خاطر چند روز قبل اسید تهیه ونقشهام را عملی کردم. پس ازآن لباسهایم را عوض کردم و مقداری پول و بلیت سفرم به کانادا را برداشتم و سوارماشین شدم تا به فرودگاه بروم که قبل از فرار دستگیر شدم.»
سه ماه پس از این ماجرای هولناک، خانم دکتر با سپردن وثیقه نیم میلیاردی آزاد شد، اما شامگاه شنبه 28 مرداد امسال، پیکراین زن درحالی که به نظرمی رسد بر اثر سکته قلبی جان باخته باشد در خانهاش پیدا شد. با دستوربازپرس جنایی جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت تا علت دقیق مرگ مشخص شود.