خبر ويژه
كج انديشي و مغالطه اين بار درباره نهضت آزادي 9 شهریور - 96
كج انديشي و مغالطه اين بار درباره نهضت آزادي 9 شهریور - 96
اگر شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد
ازسوی مجامع بین المللی به ویيه سازمان
ملل تحمیل شود تادرایران برگذارشود.آنگاه به وضوح مشخص می شود گروهک یاباندمافیایی منفور
کیست و رسوارترازگذشته عیان می شود که چرا سربازجو شریعت نداری ورهبرش
و پاسداران مدت 39 سال پیوسته ازموضع فرافکنی مخالفان ومنتقدان وناراضیان
را گروهک خطاب می کنند؟ا
علي مطهري
مدعي جفا و بدرفتاري با رئيس گروهک نهضت آزادي شد.
وي به بهانه درگذشت ابراهيم يزدي مي نويسد: رحلت دكتر ابراهيم يزدي از آن جهت جانسوز است كه در دوران حيات او بعد از دولت موقت با او و همفكرانش بدرفتاري شد... واقعيت اين است كه ما با دكتر ابراهيم يزدي و همفكرانش مانند مهندس عزت الله سحابي رفتار خوبي نداشتيم، يك گروه اصيل سابقه دار اسلامي به نام نهضت آزادي ايران را به صورت يك گروه معاند معرفي كرديم و آنها را از آزادي بيان و بسياري از حقوق اجتماعي محروم كرديم به اين بهانه كه اينها در بعضي از مسائل نظر ديگري غير از نظر رسمي نظام جمهوري اسلامي دارند.
مثلا اينها معتقد بودند كه تسخير سفارت آمريكا كار غلطي بود و آسيب جدي به كشور و انقلاب زد و زمينه حمله عراق به ايران را فراهم كرد، نظري كه امروز بسياري از انقلابيون و حتي تسخيركنندگان سفارت به آن رسيده اند گرچه به صورت آشكار بيان نمي كنند.
وي مي افزايد: آسيبي كه انقلاب اسلامي ما دچار آن شده اين است كه برخي از افراد كه دم از انقلابي گري و ولايت مداري مي زنند خيال مي كنند هر كس كه نظري مخالف نظر رسمي نظام داشت بايد به شكلي - خواه حبس يا حصر - حذف شود و از حقوق اجتماعي خود مانند آزادي بيان محروم شود چون براي حفظ نظام هر كاري مي توان كرد.
اين سرنوشت را ما براي خيلي از شخصيت ها اعم از مذهبي و سياسي رقم زديم به اين خيال كه اگر اين كارها را نمي كرديم انقلاب از دست مي رفت، در حالي كه هر نظام حكومتي به هر حال مخالفان و منتقداني دارد و مادام كه آنها دست به سلاح نبرده اند بايد در بيان نظرات خود آزاد باشند.
وي در پايان مي نويسد: اميدوارم خداوند از جفاهايي كه ما به امثال دكتر ابراهيم يزدي كرديم بگذرد و اميدوارم كه به نادرستي اين راه پي ببريم و تغيير روش بدهيم تا قربانيان جديدي پيدا نشود.
درباره اين سخنان مغالطه آميز چند نکته قابل تامل است:
1- آقاي محسن رضايي نقل مي کند: چند روز به پيروزي انقلاب مانده بود و ما به خانه امام رفتيم تا با ايشان ديدار کنيم. از دور شهيد مطهري را ديدم. با هم صحبت کرديم و در ادامه ايشان به من گفت: آقاي رضايي من مي خواهم بروم پيش امام و به ايشان بگويم مراقب «منهائيون» باشند. از ايشان سوال کردم «منهائيون» چه کساني هستند؟ به سمت چپ من اشاره کرد. ديدم دکتر يزدي معاون آقاي بازرگان در دولت موقت است. ادامه دادند؛ کساني که مي گويند «اسلام منهاي روحانيت». اولين بار بود اين اصطلاح را مي شنيدم. از آن موقع تاکنون بارها و بارها به اين نکته که آقاي مطهري چه حرف حکيمانه اي زده است، پي برده ام.
اسلام منهائيون، همان اسلام آمريکايي و انگليسي و وهابي و سلفي است.
2- آقاي علي مطهري جاي جفاکار و مظلوم را عوض کرده است. ظلم و جفاي بزرگ را قبيل نهضت آزادي با ملت ايران و انقلاب و امام(ره) کردند که ژست انقلابي داشتند اما در پستو، برخي از آنها اصرار بر حفظ سلطنت طلب پهلوي داشتند و گروهي ديگر، در ارتباط مستقيم با لانه جاسوسي آمريکا، مي کوشيدند انقلاب را به بيراهه بکشانند و به سرنوشت ناکامي نهضت هاي مشروطه و نهضت دچار کنند.
3- گروهکي که رد پاي نقش آفريني آن در آشوب هاي 78 و 88 يا در جنگ رواني عليه دفاع مقدس به وضوح ديده مي شود، معاند نيست؟ «گروه اصيل سابقه دار اسلامي» چگونه مي تواند (بر اساس سند لو رفته لانه جاسوسي) با دشمن ترين دشمنان اسلام(آمريکا) پيوند بخورد؟ مگر سند نظام با گروهک هايي نظير نهضت آزادي، صرفا اظهارنظر آنها بود؟
4- اين گروهک با تسخير سفارت آمريکا، بعدها مخالفت کرد در حالي که امثال اميرانتظام، قبل از افشاي اسناد، به شدت تظاهر به حمايت از اين کار مي کردند. آنها از زماني مخالف تسخير سفارت شدند که معلوم شد لانه جاسوسي براي کودتا و سربازگيري و خرابکاري بوده است. همين سفارت دنبال کودتاهاي متعدد بود که اگر به ثمر رسيده بود، احتمالا اختيار يک کلاس مدرسه هم به علي مطهري سپرده نمي شد، چه رسد به نمايندگي و نايب رئيسي مجلس!
5- با منطق معوج علي مطهري، اصلا نبايد انقلاب مي کرديم! چون همين کار نيز به دشمني آمريکا افزود. اما مطهري بايد توضيح بدهد که چرا با وجود تصويب برجام در 20 دقيقه در مجلس توسط امثال وي و گفتن اينکه 20 دقيقه براي تصويب زياد بود، دشمني هاي آمريکا کم نشد بلکه شدت هم گرفت؟!
وي به بهانه درگذشت ابراهيم يزدي مي نويسد: رحلت دكتر ابراهيم يزدي از آن جهت جانسوز است كه در دوران حيات او بعد از دولت موقت با او و همفكرانش بدرفتاري شد... واقعيت اين است كه ما با دكتر ابراهيم يزدي و همفكرانش مانند مهندس عزت الله سحابي رفتار خوبي نداشتيم، يك گروه اصيل سابقه دار اسلامي به نام نهضت آزادي ايران را به صورت يك گروه معاند معرفي كرديم و آنها را از آزادي بيان و بسياري از حقوق اجتماعي محروم كرديم به اين بهانه كه اينها در بعضي از مسائل نظر ديگري غير از نظر رسمي نظام جمهوري اسلامي دارند.
مثلا اينها معتقد بودند كه تسخير سفارت آمريكا كار غلطي بود و آسيب جدي به كشور و انقلاب زد و زمينه حمله عراق به ايران را فراهم كرد، نظري كه امروز بسياري از انقلابيون و حتي تسخيركنندگان سفارت به آن رسيده اند گرچه به صورت آشكار بيان نمي كنند.
وي مي افزايد: آسيبي كه انقلاب اسلامي ما دچار آن شده اين است كه برخي از افراد كه دم از انقلابي گري و ولايت مداري مي زنند خيال مي كنند هر كس كه نظري مخالف نظر رسمي نظام داشت بايد به شكلي - خواه حبس يا حصر - حذف شود و از حقوق اجتماعي خود مانند آزادي بيان محروم شود چون براي حفظ نظام هر كاري مي توان كرد.
اين سرنوشت را ما براي خيلي از شخصيت ها اعم از مذهبي و سياسي رقم زديم به اين خيال كه اگر اين كارها را نمي كرديم انقلاب از دست مي رفت، در حالي كه هر نظام حكومتي به هر حال مخالفان و منتقداني دارد و مادام كه آنها دست به سلاح نبرده اند بايد در بيان نظرات خود آزاد باشند.
وي در پايان مي نويسد: اميدوارم خداوند از جفاهايي كه ما به امثال دكتر ابراهيم يزدي كرديم بگذرد و اميدوارم كه به نادرستي اين راه پي ببريم و تغيير روش بدهيم تا قربانيان جديدي پيدا نشود.
درباره اين سخنان مغالطه آميز چند نکته قابل تامل است:
1- آقاي محسن رضايي نقل مي کند: چند روز به پيروزي انقلاب مانده بود و ما به خانه امام رفتيم تا با ايشان ديدار کنيم. از دور شهيد مطهري را ديدم. با هم صحبت کرديم و در ادامه ايشان به من گفت: آقاي رضايي من مي خواهم بروم پيش امام و به ايشان بگويم مراقب «منهائيون» باشند. از ايشان سوال کردم «منهائيون» چه کساني هستند؟ به سمت چپ من اشاره کرد. ديدم دکتر يزدي معاون آقاي بازرگان در دولت موقت است. ادامه دادند؛ کساني که مي گويند «اسلام منهاي روحانيت». اولين بار بود اين اصطلاح را مي شنيدم. از آن موقع تاکنون بارها و بارها به اين نکته که آقاي مطهري چه حرف حکيمانه اي زده است، پي برده ام.
اسلام منهائيون، همان اسلام آمريکايي و انگليسي و وهابي و سلفي است.
2- آقاي علي مطهري جاي جفاکار و مظلوم را عوض کرده است. ظلم و جفاي بزرگ را قبيل نهضت آزادي با ملت ايران و انقلاب و امام(ره) کردند که ژست انقلابي داشتند اما در پستو، برخي از آنها اصرار بر حفظ سلطنت طلب پهلوي داشتند و گروهي ديگر، در ارتباط مستقيم با لانه جاسوسي آمريکا، مي کوشيدند انقلاب را به بيراهه بکشانند و به سرنوشت ناکامي نهضت هاي مشروطه و نهضت دچار کنند.
3- گروهکي که رد پاي نقش آفريني آن در آشوب هاي 78 و 88 يا در جنگ رواني عليه دفاع مقدس به وضوح ديده مي شود، معاند نيست؟ «گروه اصيل سابقه دار اسلامي» چگونه مي تواند (بر اساس سند لو رفته لانه جاسوسي) با دشمن ترين دشمنان اسلام(آمريکا) پيوند بخورد؟ مگر سند نظام با گروهک هايي نظير نهضت آزادي، صرفا اظهارنظر آنها بود؟
4- اين گروهک با تسخير سفارت آمريکا، بعدها مخالفت کرد در حالي که امثال اميرانتظام، قبل از افشاي اسناد، به شدت تظاهر به حمايت از اين کار مي کردند. آنها از زماني مخالف تسخير سفارت شدند که معلوم شد لانه جاسوسي براي کودتا و سربازگيري و خرابکاري بوده است. همين سفارت دنبال کودتاهاي متعدد بود که اگر به ثمر رسيده بود، احتمالا اختيار يک کلاس مدرسه هم به علي مطهري سپرده نمي شد، چه رسد به نمايندگي و نايب رئيسي مجلس!
5- با منطق معوج علي مطهري، اصلا نبايد انقلاب مي کرديم! چون همين کار نيز به دشمني آمريکا افزود. اما مطهري بايد توضيح بدهد که چرا با وجود تصويب برجام در 20 دقيقه در مجلس توسط امثال وي و گفتن اينکه 20 دقيقه براي تصويب زياد بود، دشمني هاي آمريکا کم نشد بلکه شدت هم گرفت؟!