اعتراضِ رحمانیان به یک خبرنگار: سال‌هاست حکم اعدام مرا صادر کرده‌اید


در نشست رسانه‌ای آیینه‌های روبرو:

رحمانیان گفت: سرِ نمایشِ «روز حسین» مرا متهم به ارتداد کردند. همسر مرا زندان کردند. چرا این‌ها را فراموش می‌کنید؟ مرا از کار بیکار کردند؛ از دانشگاه اخراج کردند. من بر روزگار سپری شده‌ای که بر هنرمندان این مملکت رفته، شهادت می‌دهم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عصر روز گذشته (سه‌شنبه ۸ مردادماه) نشست رسانه‌ای فیلم تئاتر «آئینه‌های روبرو» با حضور محمد رحمانیان (کارگردان نمایش) و آزیتا موگویی (تهیه‌کننده اثر) و داریوش ارجمند، مجید مظفری، حبیب رضایی، علی عمرانی، رویا تیموریان، بهنوش طباطبایی، احسان کرمی و رویا بختیاری در سالن کنفرانس تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای این نشست، رحمانیان درباره پروژه‌های پیشینی که منجر به اجرای «آیینه‌های روبرو» شد؛ توضیح داد و گفت: سال ۹۲ که من به ایران بازگشتم، طرح «صدام» را به تالار وحدت و بنیاد رودکی پیشنهاد دادم و همان موقع عنوان کردم که اجرای این نمایش احتیاج به یک تهیه‌کننده‌ دارد چون این طرح، پروژه‌ی سنگینی است، و  بازگشتِ مالی چندانی هم ندارد. ابتدا این طرح را پذیرفتند اما بعد موقع خرج و هزینه‌ها‌ که رسید، هیچ حمایت مالی‌ برای ما صورت نگرفت. در نیتجه، این پروژه منتفی شد و در عوض «ترانه های محلی» را در تئاتر شهر به صحنه بردم.
وی افزود: سال گذشته من پیشنهاد اجرای نمایش «صعود اجتناب ناپذیر آرتورو اوئی» را ارائه دادم که البته با نگاهی ایرانی بازنویسی شده بود اما آقای صفی‌پور به بنیاد رودکی آمده بود، و سراغ نمایش «صدام» را از من گرفت و گفت بنیاد از اجرای آن حمایت خواهد کرد. ما اگر تمام صندلی‌ها را هم می‌فروختیم، باز هم در حدود 1 میلیارد کم داشتیم، چراکه مسئله دکور و گروه موسیقی و بقیه‌ی لوازمی که این تئاتر ایجاب می‌کرد هزینه‌بر بود. با این حال، حتی پیشنهاد دادند که از طریق ارکستر سمفونیک هم شما را حمایت خواهیم کرد. ما نیز بر این اساس تمرین‌ها را شروع کردیم و همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت تا اینکه، بحث مخارج و هزینه‌ها مطرح شد، و به ما گفتند که به دلیل آنکه ساعت اجرای برنامه‌های موسیقی در تالار وحدت، ساعت 21:30 گرفته شده، باید دو برابر دیگر اجراها، یک چک 500 میلیونی به ما بدهید. به این ترتیب نه‌تنها حمایت مالی نکردند بلکه قصد داشتند بابت هر شب مبلغ کلانی هم از ما بگیرند.
او ادامه داد: من بعد از اینکه عکس‌هایی که ایرج رامین‌فر از طراحی صحنه فیلم «آیینه‌های روبه‌رو» در صفحه‌ی فیس‌بوکش گذاشته بود را دیدم، تصمیم به فیلمنامه‌خوانی آن گرفتم اما بعد قرار بر اجرای صحنه‌ای آن شد. بعد از کنسل شدن پروژه «صدام»، در جلسه‌ای که پیشِ علی مرادخانی (معاون هنری وزیر ارشاد) رفتم، جواب روشنی به من نداد و من متوجه شدم که برای اجرای این پروژه پولی وجود ندارد و من هم پذیرفتم، چون این پروژه نیاز به یک میلیارد، مازاد بر بلیت‌فروشی داشت. مرادخانی هم، شرایط جایگزینی «آئینه‌های روبرو» با «صدام» را برای ما فراهم آورد.
این کارگردان تئاتر گفت: من بابت فیلم‌نامه‌خوانی از آقای بیضایی اجازه داشتم، اما برای اجرای نمایش دوباره از او اجازه گرفتم که آقای بیضایی هم بعد از مدتی این اجازه را به من دادند.من هر کاری از آقای بیضایی اجرا کرده‌ام، حتماً با اجازه‌ی ایشان بوده و هست. رفتار من با آقای بیضایی و رفتار آقای بیضایی با من، کاملاً رسمی است. من اجازه‌ی اجرای «مجلس ضربت زدن» را بعد از یک دقیقه گفتگو گرفتم، اما برای این کار کمی طول کشید تا این اجازه را گرفتم.   
رحمانیان درباره «فیلم تئاتر» بودنِ «آئینه‌های روبرو» توضیح داد و گفت: اجرای فیلم تئاتر اصلاً چیز تازه و نویی نیست. در دنیا این کار، ۹۰ سال قدمت دارد. آیزنشتاین در اتحاد جماهیر شوروی، آثارش را به صورت فیلم تئاتر اجرا می‌کرد و اروین پیسکاتور نیز بسیاری از آثارش را به صورت فیلم تئاتر اجرا می‌کرد. برشت هم در نمایش «صعود اجتناب‌ناپذیر آرتورو اوئی» از فیلم‌تئاتر سود برده است. فیلم‌تئاتر هم یک‌جور شیوه‌ی بیان اجرایی است.
رحمانیان بیان کرد: من می‌دانستم که آقای بیضایی، زمانی که قرار بود این فیلمنامه را کار کند تصمیم گرفته بود که نقشِ نزهت را در جوانی و میانسالی به یک بازیگر که سوسن تسلیمی باشد، بدهد. من  در این اجرا می‌توانستم از دو بازیگر استفاده کنم اما ترجیح دادم مثلِ بیضایی، بهنوش طباطبایی هر دو نقش را بازی کند. از همین رو بود که زمان حال (یعنی سال ۵۷) روی صحنه اجرا می‌شود، و زمان گذشته، (یعنی سال ۳۵) در فیلم اتفاق می‌افتد.
وی درخصوص نگاه مدرنِ بیضایی به داستان «شیرین وفرهاد» گفت: از نظر تطبیقی، به نظرم، در آیینه‌های روبرو، آقای بیضایی یک نگاهی به داستان قدیمی شیرین و فرهاد دارد. شیرین و فرهاد را از قرن چهارم به بعد، همین‌طور شاعران مختلف کار کرده‌اند. فکر می‌کنم برای مقایسه‌ی تطبیقی، چندتا نشانه هم آقای بیضایی در نمایش داده: یکی‌اش «اپرای شیرین و فرهاد» است که خانم تیموریان در اجرا به آن اشاره می‌کند؛ بعدی در دیالوگ آقای پرویز پورحسینی است که می‌گوید: «شده‌ای فرهادِ کوه‌کن که تیشه برداشته‌ای که به ریشه‌ی خودت بزنی». و دیگری در نام مستعار «شیرین» است که نزهت در روسپی خانه دارد. به نظرم این سه کد، می‌تواند به مقایسه‌ای تطبیقی بین نگاه مدرن بیضایی به شیرین و فرهاد و اصل داستان باشد. 
در این نشست رسانه‌ای، رحمانیان با یکی از خبرنگاران درباره مطلبی که وی درباره‌ی «آینه‌های روبرو» در جایی منتشر کرده بود، واکنش تندی نشان داد و گفت: نوشته‌اید که رحمانیان کاسب است. من چه کاسبی‌ای کرده‌ام؟ ما براساس همین نوشته‌های شما خبرنگاران است که داریم زندگی می‌کنیم. من براساس همین داوری‌هاست که 15 سال در این کشور ممنوع‌الکار ‌شدم. من براساس همین داوری‌هاست که مجبور می‌شوم کارم را ترک کنم. من براساس چیزهایی که رسانه‌ها می‌نویسند، زندگی‌ام عوض می‌شود. چرا من باید وقتی که یکی از نمایندگان همین نشریات خودش همین‌جا حضور دارد، اعتراض نکنم و حرفم را به گوششان نرسانم؟ مرا سرِ نمایشِ «روز حسین» متهم به ارتداد کردند. من موظف بودم که جواب بنویسم و نوشتم. جوابم را فرستادم ولی آن‌ها چاپ نکردند. جوابیه‌ی مرا چاپ نکردند چون فقط تک‌صدایی هستند. امثال شماها، سال‌هاست حکم اعدام مرا صادر کرده‌اید. من هم بالاخره از آهن که نیستم. من هم از پوست و گوشت و استخوانم. همسر مرا زندان کردند. چرا این‌ها را فراموش می‌کنید. ما را در دوره‌ای از کار بیکار، و از دانشگاه اخراج کردند. من بر روزگار سپری شده‌ای که بر هنرمندان رفته شهادت می‌دهم. همین الان تلویزیون کاری از من پخش می‌کند ولی اسم مرا به عنوان کارگردان فیلم نمی‌آورد. 

سپس، داریوش ارجمند در ادامه نشست گفت: من همیشه دوست داشته‌ام به تئاتر برگردم. من بچه تئاترم و اصلاً افتخار می‌کنم که بچه تئاتر شهرستان هستم. تئاتر در ذهن من شکوه دارد. مدت‌ها بود تئاتری که در ذهن من بود دیگر مرده بود و در واقع چیزی از تئاتر حقیقی نمی دیدم. دلیل حضورم در این نمایش از ارادتی بود که به بهرام بیضایی داشتم و بعد از آن به شناخت و اعتمادی که به محمد رحمانیان دارم. خوشحالم  در کاری حضور دارم که نامِ بهرام بیضایی پشت آن است. در این سال‌هایی که او از ایران دور است، نبودش برای ادبیات نمایشی و جامعه فرهنگی ما ضایعه بزرگی بوده است.
ارجمند ادامه داد: من کارهای آقای بیضایی را خیلی مطالعه کرده‌ام و زمانی هم درس می‌دادم. خیلی هم پرت و پلا از هر طرف درباره ایشان می‌شنیدم. هیچ نویسنده‌ای را من سراغ ندارم که نقشی را در 5 دقیقه‌، به صورت تاریخی، اجتماعی، روان‌شناسانه آنقدر عمیق و بزرگ به دست بازیگر بدهد. من تجربه‌ی این کار را در «سگ‌کشی» دارم که از نقش 8 دقیقه یک حاجی نقدی را بازی کردم. 
مجید مظفری نیز درباره حضورش در این تئاتر گفت: انگیزه‌ی من برای حضور در این نمایش، بهرام بیضایی و محمد رحمانیان بودند. سابقه‌ی همکاری من با بهرام بیضایی، به «غریبه و مه» به این طرف برمی‌گردد. من حتی اگر نقش‌های رهگذری هم در کارهایش به من پیشنهاد شود، خواهم پذیرفت. بیضایی در کار و هنرش، چیزی کم نگذاشته است و وقتی از من می خواهند در کاری از بیضایی حضور داشته باشم به مدت زمان بازی‌ام فکر نمی‌کنم.
در ادامه‌ی نشست، علی عمرانی گفت: من تا جایی که به یاد دارم هرگاه اسم محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور و احمد آقالو در میان بوده، من در کنارشان حضور داشته‌ام. برای بچه‌های تئاتر تنها چیزی که اصلاً اهمیت ندارد اندازه نقش است.
آزیتا موگویی نیز درباره تهیه‌کنندگی این تئاتر بیان داشت: من علاقمند به انجام کارهای سخت هستم. سال‌ها قبل گفتگویی با علیرضا مجلل در مجله فیلم خواندم که عنوانش «از رنج و لذتی که بردیم» بود. واقعیت این است که خیلی علاقه‌ای به انجام کارهایی که دیگران از پس آن برمی‌آیند، ندارم و از روز اولی هم که فیلمنامه‌های «آیینه‌های روبه‌رو» را در اختیار گرفتیم، تازه متوجه شدم رنج و لذت توأمان یعنی چه. یک دلیل شخصی هم برای اجرای این اثر داشتم و آن هم این بود که حوصله‌ام از این حرفه سر رفته بود و دلم می‌خواست کاری کنم که دوباره عاشق آن شوم و فکر می‌کنم الان این اتفاق افتاده است.
احسان کرمی نیز گفت: در آثار بهرام بیضایی یک ویژگی مهم وجود دارد و آن هم این است که کارهایش پر است از نقش های کوتاهِ بسیار جذاب. من ابتدا در این نمایش یک نقش افتخاری برعهده داشتم اما نقش کوتاه دیگر را هم به زور گرفتم. اصولاً نقش‌هایی که بهرام بیضایی می‌نویسد ظرفیت پرداخت بسیاری دارند.
رؤیا تیموریان، در این اثر نقش مادام را برعهده دارد، عنوان کرد: من این افتخار را داشتم که در میانسالی بتوانم حتی نقشی کوتاه از بهرام بیضایی را بازی کنم چون متأسفانه تا امروز امکان همکاری با وی برایم فراهم نشده بود. «آئینه‌های روبرو» یکی از افتخارات زندگی من است که خوشحالم در آن حضور دارم. محمد رحمانیان و گروهش، من را به یاد استادم رکن الدین خسروی می‌اندازد که با همان عشق، همان دقت، همان تخصص، دیکتاتوری و رفاقت گروهش را راهنمایی می‌کند. 
در ادامه رویا تیموریان هم کلام با رحمانیان شد و گفت: در سرزمین ما به دلیل فضای موجود فرهنگی، هنرمندان بیشتر از هر چیزی باید نظراتشان را مشخص کنند. به اندازه کافی این رفتارهای ضدفرهنگی در طول این سالها، تئاتر و موسیقی و سینمایمان را به انحاط برده است، دیگر چه میخواهید؟  
در پایان این نشست مبطوعاتی، پوستر «آیینه‌های روبرو» توسط محمد رحمانیان رونمایی شد. 
داریوش ارجمندحبیب رضاییمحمد رحمانیانبهنوش ط