اوین
نامه ی کیهان 4 شنبه 1 شهریور ماه سال 1396
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "آغاز و فرجام
نُرماليزاسيون"
همه لهجه نزدیک وهمکار سربازجو شریعت
نداری تازگی ها کیفرخواست های محکومیت
اتهامی بالا بلند بیش از 10 بندی علیه روحانی و عملکرد دولت و مخالفت با برجام
ومتهم کردن مدعیان اصلاح طلب تهیه وتنظیم می کند تا روحانی برای دو وزارتخانه بی
وزیر یا معاونت های سایر وزرا ازاعضای رقیب مدعی اصلاح طلب استفاده نکند..
1- ميان مومنان راستين و مُلحدان لجوج ، طيفي از آدم ها قرار مي گيرند که با همه تفاوت ها، يک ويژگي کما بيش مشترک دارند؛ ترديد و تردّد ميان ايمان و کفر. مومن، اهل يقين است و ملحد، اهل انکار. اما بسياري هستند که نومن ببعض و نکفر ببعض هستند و به همين دليل، ترديد و تحيّر در پيمودن بيراهه ها دامنگيرشان مي شود. گرفتاري بشر از آنجا آغاز شد که به تعبير امير مومنان عليه السلام در خطبه اول نهج البلاغه «فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَي جَنَّتِهِ وَ اَهْبَطَهُ إِلَي دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ . يقين را با ترديد، و عزم و اراده را با سستي معامله کرد و نعمت را با ترس جايگزين ساخت و به خاطر فريب خوردگي، به ندامت افتاد».
2- انسان و جامعه دورانديش، در پيمودن مسير به سمت اهداف والا، لاجرم به حجت ها و نشانه هاي روشن نياز دارد. و گرنه ، از سر ترديد و تحير ، مانند گمشده اي در بيابان، دور خود مي چرخد. همواره بايد از خود و مديران و سياستمداران بپرسيم بر اساس کدام منطق حرکت مي کنيم که به نشانه هاي روشن پشت مي کنيم؟ مثلا با چه منطقي در حالي که مقتداي حکيم انقلاب هشدار مي دادند به شيطان بزرگ اعتماد نکنيد، برخي مديران ما خوش گماني پيشه کردند و مذاکرات، به واگذاري امتيازات نقد و دريافت وعده هاي نسيه انجاميد؟
3- يا مثلا برخي سياستمداران در انتخابات سال 1388 با کدام حجّت ، بخشي از مردم را با دروغ تقلب به هيجان و حرکت در آوردند و زمينه جولان و شبيخون دشمنان ملت ما را فراهم ساختند؛ حال آنکه بهتر از هر کس مي دانستند ادعاي تقلب دروغ است و همين را (امثال خاتمي و تاج زاده) در محافل خصوصي نيز در گوش گفتند، بي آنکه با مردم صادق باشند و جلوي آن خسارت غيرقابل جبران را بگيرند؟! تحريم هاي جديد از همين فتنه کليد خورد.
4- به تازگي طيف موسوم به اصلاح طلب درباره سازوکار مجلس و نسبت آن با دولت، دلواپس شده اند؛ که مثلا چرا به فلان فرد پيشنهادي راي ندادند يا به فلان و بهمان وزير راي دادند. به ويژه درباره فراکسيون اميد و زد و بندهاي آن نگران شده اند. زيبا کلام مي گويد «عملکرد فراکسيون اميد نااميدکننده است». محمود صادقي توئيت مي زند «يک جريان مرموز مي خواهد مسئوليت کاستي هاي کابينه را به عهده فراکسيون اميد و اصلاح طلبان بيندازد؛ هشيار باشيم. هدف نهايي زدن خاتمي است». پارسايي سخنگوي فراکسيون اميد برخلاف واقعيت ها مي گويد «مسئوليت عملکرد دولت و عمل به وعده ها متوجه روحاني است. اصلاح طلبان در چينش کابينه دخالتي نداشتند». و جواد امام مدير بنياد باران خاتمي در توئيتر مي نويسد «بازهم گندم نماهاي جو فروش ليست اميد. راي عدم اعتماد بيطرف، نتيجه سلامت و پاسخ منفي به خواسته هاي آقايان(ت،و،ح،ن) در جلسه ميدان آرژانتين بود»!
5- اما ازهمه عجيب تر، سخنان سعيد حجاريان در گفت و گو با سايت جماران است: «مسئله اين است که کفگير روحاني به ته ديگ خورده است. (درباره عملکرد فراکسيون اميد و راي يک دست به وزرا) لابد قول هايي به نمايندگان داده شده. واقعيت اين است که همه با هم کنار آمده اند؛ مجلس با دولت، فراکسيون ها با وزرا، رئيس مجلس با رئيس جمهور، همه با هم کنار آمده اند. حاشيه هاي مربوط به تشکيل کابينه، راي نياوردن بيطرف و راي آوردن جهرمي با آن همه مخالف نشان مي دهد که در کشور ما مشکلات جدي وجود دارد».
6- «در کشور مشکلات جدي به وجود آمده است». چرا؟ فقط به خاطر راي نياوردن يک وزير پيشنهادي يا راي آوردن وزيري ديگر و کنار آمدن لابيست هاي دولت و مجلس با هم؟! زماني نه چندان دور، همين آقاي حجاريان (مشاور رئيس دولت اصلاحات و استراتژيست اصلاح طلبان) و نظاير وي در احزاب و مطبوعات زنجيره اي، تمام همت شان «برجام مالي» همه امور و ايجاد تقدس براي «برجاميان» در دولت و مجلس» شده بود. با برجام بر همه کج روي ها و کم کاري ها ماله کشيدند. حجاريان 11 ارديبهشت 1395 (بعد از انتخابات مجلس دهم) در تيتراول روزنامه اعتماد گفت» انتخابات، رقابت برجاميان و نابرجاميان بود. مجلس دهم دو فراکسيون دارد؛ برجاميان و نابرجاميان»! آن زمان هنوز تن امثال حجاريان داغ بود.
7- حجاريان يک سال قبل از اين اظهارات (اوايل شهريور 94 - دو ماه پس از نهايي شدن برجام ) مقاله اي در شماره 28 ماهنامه «انديشه پويا» نوشت با عنوان «نُرماليزاسيون مقدمه دموکراتيزاسيون» و مدعي شد «دو سال و نيم از روي کارآمدن دولت اعتدال مي گذرد... قصد دارم کاري را که حلقه فکري دولت بايد انجام مي داد و نداد، انجام دهم. مي خواهم گفتماني براي دولت اعتدال که آن را نُرماليزاسيون (اگر مي خواهيد بسامان کردن، به قاعده کردن و به هنجار کردن هم بناميد ايراد ندارد) تعريف کنم. ما سال ها از دموکراتيزاسيون صحبت مي کرديم اما پروژه دولت اعتدال، نه دموکراتيزاسيون که نرماليزاسيون است».
8- او ادامه مي دهد «عده اي مثل تروتسکي خواهان انقلاب مستمر هستند. يا مثل رژي دبره در پي انقلاب در انقلاب اند. حال آنکه انقلاب يک امر استثنايي است و قاعده، زندگي عادي مردم است... گفتمان اعتدال به دنبال نرماليزاسيون و عادي سازي است. روحاني با گفتمان اعتدال، به دنبال «نرمال کردن قدرت» است... چه کسي تصور مي کرد وزير خارجه فرانسه که در مخالفت با ايران در مذاکرات از همه جلو تر بود سرمقاله روزنامه ايران را بنويسد؟... نُرم به معني هنجار است و روحاني مي خواهد امور را بهنجار کند تا ديگر ناهنجار نباشد... به هر حال نُرماليزه کردن در نهايت خود، همان دموکراتيزه شدن نهاد قدرت و دولت است».
9- خب! حالا همان دولت به اصطلاح نُرماليست، گويا کاري با مجلس به ويژه فراکسيون اميد کرده که حجاريان مي گويد « دولت و مجلس با هم کنار آمده اند و مشکلات جدي براي کشور به وجود آمده است». آيا نرمال کردن قدرت همين بود؟ حجاريان وقتي از مقاله وزيرخارجه سابق فرانسه در روزنامه ايران هيجان زده مي شد، آيا خبر نداشت که همان فرد در سفارت کشور متبوعش در تهران ، به دولت روحاني توهين کرد و گفت « اينها آن قدر به روابط با ما احتياج دارند که درباره برگزاري رزمايش ضدايراني مشترک ما با آمريکا و انگليس در خليج فارس همزمان با سفر من، هيچ اعتراضي نخواهند کرد.»؟!
10- افراطيون مدعي اصلاح طلبي با وجود ستاندن امتيازات فراوان، بر سر مطالبه سهم بيشتر و در عين حال فرار از پاسخگويي، با دولت دعوا افتاده اند. آنها، هم مي دانند «بي برنامگي» و «ناکارآمدي»، چالش مهم دولت در قبال مطالبات مشروع مردم است. و هم واقفند که خود، يکي از عوامل اصلي انحراف مسير دولت در اعتماد به آمريکا و غرب و از دست رفتن فرصت 4 ساله دولت براي تقويت اقتصاد مقاومتي درونزا هستند؛ همچنانکه عامل عمده ناکارآمدي دولت يازدهم بوده اند. با اين وجود، از همين حالا فاصله گذاري با دولت را آغاز کرده اند. اين همان روحيه ولنگار و کاسبکارانه اي است که با انقلاب زدايي و آرمان زدايي (به اسم نرمال سازي) قالب کردند و حالا تصور مي کنند رقيب هاي چيره دستي پيدا کرده اند!
11- اين رويکرد اصول گريز و غنيمت طلب، زيرهر تابلوي فاقد مُسما (اصلاح طلب ، اصولگرا، اعتدال گرا يا... ) که باشد، فاقد حُجّيت است و کشور را به سمت پيشرفت و عدالت و تمدن سازي اسلامي رهنمون نمي شود. پايندگي، بالندگي و پيش روندگي کشور با وجود همه دشمني ها و کج روي ها، متوقف به کاربست فرهنگ انقلابي و روحيه ايثار است. همان که در رويکرد پاکبازانه و موفق ستارگان راهنمايي مانند شهيدان حسن تهراني مقدم، مجيد شهرياري، احمدي روشن، حسين همداني و اين آخري، شهيد محسن حُججي جلوه کرده است. ما ناچار از توبه و بازگشت به سمت مسير روشني هستيم که حجت هاي بالغه انقلاب اسلامي در عمل نشان دادند. دولت و مجلس و همه دستگاه ها تا به اين مسير مبارک برنگردند، نخواهند توانست بر گرفتاري هايي مانند ناکارآمدي، ويژه خواري و زدو بند، رويکرد غنيمتي به قدرت، و انفعال در برابر باج خواهي بيگانگان غلبه کنند.
12- به تعبير شهيد علي چيت سازيان فرمانده اطلاعات و عمليات که از زبان رهبر انقلاب روايت شد، « اگر از سيم خاردار نفس عبور کردي، مي تواني از سيم خاردار دشمن هم رد بشوي.(حرف يک رزمنده است) اگر از سيم خاردار مي خواهي رد بشوي، اول بايد از سيم خاردار نفست عبور کني. وقتي گرفتار خودمان هستيم، نمي توانيم کاري انجام بدهيم». حرکت بر اساس نشانه هاي روشن يقيني يا از سر ترديد و تحير؛ اين مهم ترين مسئله براي مديران و سياستمداران ماست. اينکه با اطمينان به صدق وعده هاي الهي و بر اساس موازين حق حرکت کنند يا مشغول دنيا طلبي و ترديد و تحير ناشي از آن باشند و به عمل زدگي مبتلا شوند.
13- رهبر معظم انقلاب در اولين روز ماه مبارک رمضان امسال فرمودند «حضرت ابراهيم، پيغمبر با آن عظمت، به خداي متعال مي گويد مي خواهم زنده شدن مرده ها را ببينم؛ خداوند متعال مي فرمايد: قالَ اَوَ لَم تُومِن، قالَ بَلي؛ چرا، ايمان دارم، يعني کاملاً قبول دارم، تصديق دارم، از ته دل قبول دارم؛ وَ لکِن لِيَطمَئِنَّ قَلبي، لکن براي اينکه ديگر تلاطمي در ذهن من نباشد؛ خاطرم آرام آرام [باشد مي خواهم ببينم]. بعد آن وقت خداي متعال فرمود؛ خيلي خب اين کارها را بکن، تا به چشم خودت ببيني که خداي متعال مرده را اين جوري زنده مي کند. خب ما به چشم خودمان ديديم؛ ما به چشم خودمان ديديم که يک ملّتي با دست خالي در جنگ تحميلي پيروز شد؛ يک ملّتي با تازه کار بودن در مسائل سياسي و بين المللي، بر توطئه هاي دشمنان پيروز شد؛... آيا فائق آمدن بر تمام قدرت هاي دنيا در زمان جنگ تحميلي براي اطمينان و آرامش کافي نيست؟».
14- غير از حضرت ابراهيم، حواريون حضرت عيسي (ع) نيز براي اطمينان قلب خواستار معجزه شدند، هر چند که بعضي از آنها (مانند يهودا) با وجود مشاهده معجزه، بازهم به انحراف رفتند. قرآن کريم در آيات 112 تا 115 سوره مائده، بعد از بيان ماجراي درخواست معجزه از سوي حواريون مي فرمايد؛ «خداوند گفت من آن (مائده معجزه آساي آسماني) را بر شما فرو خواهم فرستاد و هر كس از شما پس از آن انكار ورزد، او را چنان عذابي كنم كه هيچ يك از جهانيان را آن گونه عذاب نكرده باشم». اين گونه نيست که قبل و بعد از اقامه حجت ها و برهان هاي قاطع الهي، شرائط براي مدعيان ايمان يکي باشد و بدون مواخذه، بتوانند مانند قبل از اين اقامه حجت عمل کنند. اصرار بر پيمودن بيراهه در چنين شرائطي، موجب محروميت و لعنت الهي است. ما در تاريخ انقلاب خود با وجود معجزات بسيار، پيدا شدن يهودا هاي پيمان شکن و نگون بخت را هم ديديم که چگونه دچار ارتداد معرفتي و سياسي شدند و تا تباهي مطلق پيش رفتند.
15- صرف نظر از تقسيم بندي هاي مصنوعي چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا و... بايد گفت که شاهدان شهيدي مانند محسن حججي 26 ساله، به واسطه پشت پا زدن به شيرين ترين حلال هاي زندگي، حجت را بر همه به ويژه صاحب منصبان تمام کرده اند. اکنون صف بندي سياسي واقعي و مهم، ميان ايثارگران و مستاثران (همه چيز را براي خود خواهان) است. و هر کس با وجود حجت هاي غيرقابل انکار، جبهه مستاثرين را برگزيند، بي ترديد ملعون و محروم درگاه الهي خواهد شد. نمي شود صاحب منصب بود و با يک توئيت يا پيام براي شهدا، ماجرا را برگزار کرد و به روزمرگي ترديد و تردّد ميان حق و باطل بازگشت. هم مردم موظفند پافشاري بر آرمان ها را مطالبه کنند و هم مسئولان بايد بدانند که حرکت جز در مسير آرمان ها، موجب نابودي و اسقاط خود آنان خواهد شد. نويسنده: محمد ايماني
1- ميان مومنان راستين و مُلحدان لجوج ، طيفي از آدم ها قرار مي گيرند که با همه تفاوت ها، يک ويژگي کما بيش مشترک دارند؛ ترديد و تردّد ميان ايمان و کفر. مومن، اهل يقين است و ملحد، اهل انکار. اما بسياري هستند که نومن ببعض و نکفر ببعض هستند و به همين دليل، ترديد و تحيّر در پيمودن بيراهه ها دامنگيرشان مي شود. گرفتاري بشر از آنجا آغاز شد که به تعبير امير مومنان عليه السلام در خطبه اول نهج البلاغه «فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَي جَنَّتِهِ وَ اَهْبَطَهُ إِلَي دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ . يقين را با ترديد، و عزم و اراده را با سستي معامله کرد و نعمت را با ترس جايگزين ساخت و به خاطر فريب خوردگي، به ندامت افتاد».
2- انسان و جامعه دورانديش، در پيمودن مسير به سمت اهداف والا، لاجرم به حجت ها و نشانه هاي روشن نياز دارد. و گرنه ، از سر ترديد و تحير ، مانند گمشده اي در بيابان، دور خود مي چرخد. همواره بايد از خود و مديران و سياستمداران بپرسيم بر اساس کدام منطق حرکت مي کنيم که به نشانه هاي روشن پشت مي کنيم؟ مثلا با چه منطقي در حالي که مقتداي حکيم انقلاب هشدار مي دادند به شيطان بزرگ اعتماد نکنيد، برخي مديران ما خوش گماني پيشه کردند و مذاکرات، به واگذاري امتيازات نقد و دريافت وعده هاي نسيه انجاميد؟
3- يا مثلا برخي سياستمداران در انتخابات سال 1388 با کدام حجّت ، بخشي از مردم را با دروغ تقلب به هيجان و حرکت در آوردند و زمينه جولان و شبيخون دشمنان ملت ما را فراهم ساختند؛ حال آنکه بهتر از هر کس مي دانستند ادعاي تقلب دروغ است و همين را (امثال خاتمي و تاج زاده) در محافل خصوصي نيز در گوش گفتند، بي آنکه با مردم صادق باشند و جلوي آن خسارت غيرقابل جبران را بگيرند؟! تحريم هاي جديد از همين فتنه کليد خورد.
4- به تازگي طيف موسوم به اصلاح طلب درباره سازوکار مجلس و نسبت آن با دولت، دلواپس شده اند؛ که مثلا چرا به فلان فرد پيشنهادي راي ندادند يا به فلان و بهمان وزير راي دادند. به ويژه درباره فراکسيون اميد و زد و بندهاي آن نگران شده اند. زيبا کلام مي گويد «عملکرد فراکسيون اميد نااميدکننده است». محمود صادقي توئيت مي زند «يک جريان مرموز مي خواهد مسئوليت کاستي هاي کابينه را به عهده فراکسيون اميد و اصلاح طلبان بيندازد؛ هشيار باشيم. هدف نهايي زدن خاتمي است». پارسايي سخنگوي فراکسيون اميد برخلاف واقعيت ها مي گويد «مسئوليت عملکرد دولت و عمل به وعده ها متوجه روحاني است. اصلاح طلبان در چينش کابينه دخالتي نداشتند». و جواد امام مدير بنياد باران خاتمي در توئيتر مي نويسد «بازهم گندم نماهاي جو فروش ليست اميد. راي عدم اعتماد بيطرف، نتيجه سلامت و پاسخ منفي به خواسته هاي آقايان(ت،و،ح،ن) در جلسه ميدان آرژانتين بود»!
5- اما ازهمه عجيب تر، سخنان سعيد حجاريان در گفت و گو با سايت جماران است: «مسئله اين است که کفگير روحاني به ته ديگ خورده است. (درباره عملکرد فراکسيون اميد و راي يک دست به وزرا) لابد قول هايي به نمايندگان داده شده. واقعيت اين است که همه با هم کنار آمده اند؛ مجلس با دولت، فراکسيون ها با وزرا، رئيس مجلس با رئيس جمهور، همه با هم کنار آمده اند. حاشيه هاي مربوط به تشکيل کابينه، راي نياوردن بيطرف و راي آوردن جهرمي با آن همه مخالف نشان مي دهد که در کشور ما مشکلات جدي وجود دارد».
6- «در کشور مشکلات جدي به وجود آمده است». چرا؟ فقط به خاطر راي نياوردن يک وزير پيشنهادي يا راي آوردن وزيري ديگر و کنار آمدن لابيست هاي دولت و مجلس با هم؟! زماني نه چندان دور، همين آقاي حجاريان (مشاور رئيس دولت اصلاحات و استراتژيست اصلاح طلبان) و نظاير وي در احزاب و مطبوعات زنجيره اي، تمام همت شان «برجام مالي» همه امور و ايجاد تقدس براي «برجاميان» در دولت و مجلس» شده بود. با برجام بر همه کج روي ها و کم کاري ها ماله کشيدند. حجاريان 11 ارديبهشت 1395 (بعد از انتخابات مجلس دهم) در تيتراول روزنامه اعتماد گفت» انتخابات، رقابت برجاميان و نابرجاميان بود. مجلس دهم دو فراکسيون دارد؛ برجاميان و نابرجاميان»! آن زمان هنوز تن امثال حجاريان داغ بود.
7- حجاريان يک سال قبل از اين اظهارات (اوايل شهريور 94 - دو ماه پس از نهايي شدن برجام ) مقاله اي در شماره 28 ماهنامه «انديشه پويا» نوشت با عنوان «نُرماليزاسيون مقدمه دموکراتيزاسيون» و مدعي شد «دو سال و نيم از روي کارآمدن دولت اعتدال مي گذرد... قصد دارم کاري را که حلقه فکري دولت بايد انجام مي داد و نداد، انجام دهم. مي خواهم گفتماني براي دولت اعتدال که آن را نُرماليزاسيون (اگر مي خواهيد بسامان کردن، به قاعده کردن و به هنجار کردن هم بناميد ايراد ندارد) تعريف کنم. ما سال ها از دموکراتيزاسيون صحبت مي کرديم اما پروژه دولت اعتدال، نه دموکراتيزاسيون که نرماليزاسيون است».
8- او ادامه مي دهد «عده اي مثل تروتسکي خواهان انقلاب مستمر هستند. يا مثل رژي دبره در پي انقلاب در انقلاب اند. حال آنکه انقلاب يک امر استثنايي است و قاعده، زندگي عادي مردم است... گفتمان اعتدال به دنبال نرماليزاسيون و عادي سازي است. روحاني با گفتمان اعتدال، به دنبال «نرمال کردن قدرت» است... چه کسي تصور مي کرد وزير خارجه فرانسه که در مخالفت با ايران در مذاکرات از همه جلو تر بود سرمقاله روزنامه ايران را بنويسد؟... نُرم به معني هنجار است و روحاني مي خواهد امور را بهنجار کند تا ديگر ناهنجار نباشد... به هر حال نُرماليزه کردن در نهايت خود، همان دموکراتيزه شدن نهاد قدرت و دولت است».
9- خب! حالا همان دولت به اصطلاح نُرماليست، گويا کاري با مجلس به ويژه فراکسيون اميد کرده که حجاريان مي گويد « دولت و مجلس با هم کنار آمده اند و مشکلات جدي براي کشور به وجود آمده است». آيا نرمال کردن قدرت همين بود؟ حجاريان وقتي از مقاله وزيرخارجه سابق فرانسه در روزنامه ايران هيجان زده مي شد، آيا خبر نداشت که همان فرد در سفارت کشور متبوعش در تهران ، به دولت روحاني توهين کرد و گفت « اينها آن قدر به روابط با ما احتياج دارند که درباره برگزاري رزمايش ضدايراني مشترک ما با آمريکا و انگليس در خليج فارس همزمان با سفر من، هيچ اعتراضي نخواهند کرد.»؟!
10- افراطيون مدعي اصلاح طلبي با وجود ستاندن امتيازات فراوان، بر سر مطالبه سهم بيشتر و در عين حال فرار از پاسخگويي، با دولت دعوا افتاده اند. آنها، هم مي دانند «بي برنامگي» و «ناکارآمدي»، چالش مهم دولت در قبال مطالبات مشروع مردم است. و هم واقفند که خود، يکي از عوامل اصلي انحراف مسير دولت در اعتماد به آمريکا و غرب و از دست رفتن فرصت 4 ساله دولت براي تقويت اقتصاد مقاومتي درونزا هستند؛ همچنانکه عامل عمده ناکارآمدي دولت يازدهم بوده اند. با اين وجود، از همين حالا فاصله گذاري با دولت را آغاز کرده اند. اين همان روحيه ولنگار و کاسبکارانه اي است که با انقلاب زدايي و آرمان زدايي (به اسم نرمال سازي) قالب کردند و حالا تصور مي کنند رقيب هاي چيره دستي پيدا کرده اند!
11- اين رويکرد اصول گريز و غنيمت طلب، زيرهر تابلوي فاقد مُسما (اصلاح طلب ، اصولگرا، اعتدال گرا يا... ) که باشد، فاقد حُجّيت است و کشور را به سمت پيشرفت و عدالت و تمدن سازي اسلامي رهنمون نمي شود. پايندگي، بالندگي و پيش روندگي کشور با وجود همه دشمني ها و کج روي ها، متوقف به کاربست فرهنگ انقلابي و روحيه ايثار است. همان که در رويکرد پاکبازانه و موفق ستارگان راهنمايي مانند شهيدان حسن تهراني مقدم، مجيد شهرياري، احمدي روشن، حسين همداني و اين آخري، شهيد محسن حُججي جلوه کرده است. ما ناچار از توبه و بازگشت به سمت مسير روشني هستيم که حجت هاي بالغه انقلاب اسلامي در عمل نشان دادند. دولت و مجلس و همه دستگاه ها تا به اين مسير مبارک برنگردند، نخواهند توانست بر گرفتاري هايي مانند ناکارآمدي، ويژه خواري و زدو بند، رويکرد غنيمتي به قدرت، و انفعال در برابر باج خواهي بيگانگان غلبه کنند.
12- به تعبير شهيد علي چيت سازيان فرمانده اطلاعات و عمليات که از زبان رهبر انقلاب روايت شد، « اگر از سيم خاردار نفس عبور کردي، مي تواني از سيم خاردار دشمن هم رد بشوي.(حرف يک رزمنده است) اگر از سيم خاردار مي خواهي رد بشوي، اول بايد از سيم خاردار نفست عبور کني. وقتي گرفتار خودمان هستيم، نمي توانيم کاري انجام بدهيم». حرکت بر اساس نشانه هاي روشن يقيني يا از سر ترديد و تحير؛ اين مهم ترين مسئله براي مديران و سياستمداران ماست. اينکه با اطمينان به صدق وعده هاي الهي و بر اساس موازين حق حرکت کنند يا مشغول دنيا طلبي و ترديد و تحير ناشي از آن باشند و به عمل زدگي مبتلا شوند.
13- رهبر معظم انقلاب در اولين روز ماه مبارک رمضان امسال فرمودند «حضرت ابراهيم، پيغمبر با آن عظمت، به خداي متعال مي گويد مي خواهم زنده شدن مرده ها را ببينم؛ خداوند متعال مي فرمايد: قالَ اَوَ لَم تُومِن، قالَ بَلي؛ چرا، ايمان دارم، يعني کاملاً قبول دارم، تصديق دارم، از ته دل قبول دارم؛ وَ لکِن لِيَطمَئِنَّ قَلبي، لکن براي اينکه ديگر تلاطمي در ذهن من نباشد؛ خاطرم آرام آرام [باشد مي خواهم ببينم]. بعد آن وقت خداي متعال فرمود؛ خيلي خب اين کارها را بکن، تا به چشم خودت ببيني که خداي متعال مرده را اين جوري زنده مي کند. خب ما به چشم خودمان ديديم؛ ما به چشم خودمان ديديم که يک ملّتي با دست خالي در جنگ تحميلي پيروز شد؛ يک ملّتي با تازه کار بودن در مسائل سياسي و بين المللي، بر توطئه هاي دشمنان پيروز شد؛... آيا فائق آمدن بر تمام قدرت هاي دنيا در زمان جنگ تحميلي براي اطمينان و آرامش کافي نيست؟».
14- غير از حضرت ابراهيم، حواريون حضرت عيسي (ع) نيز براي اطمينان قلب خواستار معجزه شدند، هر چند که بعضي از آنها (مانند يهودا) با وجود مشاهده معجزه، بازهم به انحراف رفتند. قرآن کريم در آيات 112 تا 115 سوره مائده، بعد از بيان ماجراي درخواست معجزه از سوي حواريون مي فرمايد؛ «خداوند گفت من آن (مائده معجزه آساي آسماني) را بر شما فرو خواهم فرستاد و هر كس از شما پس از آن انكار ورزد، او را چنان عذابي كنم كه هيچ يك از جهانيان را آن گونه عذاب نكرده باشم». اين گونه نيست که قبل و بعد از اقامه حجت ها و برهان هاي قاطع الهي، شرائط براي مدعيان ايمان يکي باشد و بدون مواخذه، بتوانند مانند قبل از اين اقامه حجت عمل کنند. اصرار بر پيمودن بيراهه در چنين شرائطي، موجب محروميت و لعنت الهي است. ما در تاريخ انقلاب خود با وجود معجزات بسيار، پيدا شدن يهودا هاي پيمان شکن و نگون بخت را هم ديديم که چگونه دچار ارتداد معرفتي و سياسي شدند و تا تباهي مطلق پيش رفتند.
15- صرف نظر از تقسيم بندي هاي مصنوعي چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا و... بايد گفت که شاهدان شهيدي مانند محسن حججي 26 ساله، به واسطه پشت پا زدن به شيرين ترين حلال هاي زندگي، حجت را بر همه به ويژه صاحب منصبان تمام کرده اند. اکنون صف بندي سياسي واقعي و مهم، ميان ايثارگران و مستاثران (همه چيز را براي خود خواهان) است. و هر کس با وجود حجت هاي غيرقابل انکار، جبهه مستاثرين را برگزيند، بي ترديد ملعون و محروم درگاه الهي خواهد شد. نمي شود صاحب منصب بود و با يک توئيت يا پيام براي شهدا، ماجرا را برگزار کرد و به روزمرگي ترديد و تردّد ميان حق و باطل بازگشت. هم مردم موظفند پافشاري بر آرمان ها را مطالبه کنند و هم مسئولان بايد بدانند که حرکت جز در مسير آرمان ها، موجب نابودي و اسقاط خود آنان خواهد شد. نويسنده: محمد ايماني