بررسی ادعاهای احمدالحسن در گفتوگو با دکتر آیتی
مدعیای که خود را فرزند امام زمان میداند! 8شهریور-96
ادعاهای فراوانی دارد؛ می گوید با
چهار واسطه فرزند امام زمان است؛ یمانی است؛ وصی و جانشین امام است؛ ارشد ۳۱۳ نفر از یاران امام است؛ واجبالاطاعه
و معصوم است. علم خود را دارای علومالهی و علم لدنی میداند؛ اعتقاد دارد همه
فرشتگان مطیع او هستند؛ برای خود شخصیت فراتاریخی قائل است؛ میگوید زمانیکه
امیرالمؤمنین فرشتگان عذاب را بر عاد و ثمود و فرعون نازل میکرد، من کنار او بودم.
به گزارش ایسنا، شفقنا در ادامه
نوشت: او خودش را نوه و زمینهساز حضرت حجت و وصی و جانشین امام زمان میداند و میگوید
در کره زمین از امام زمان که صرف نظر کنیم، هیچ کسی به اندازه من به معارف قرآن و
انجیل و کتابهای آسمانی، آگاهی و دانش ندارد و ریشه این علم در معارفی است که
حضرت حجت به من ارائه کرده است.
خودش را افضل از انبیاء حتی
انبیای اولوالعزم میداند؛ میگوید من حائز مقام رسالت و ولایتم و اوج ادعایش این
است که خودش را امام می داند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر آیتی
در گفتوگو با شفقنا به ادعاها، تفکرات و شیوههای مردی اشاره میکند که در حوزه
نجف در کلاسهای شهید صدر حضور داشته و خودش مدعی است که بین علما و در حوزه
بوده، اما از علمای حوزه نیاموخته و آنچه میداند، پدرش، یعنی امام زمان به او
آموخته است!
احمدالحسن در عراق به یمانی معروف
است، یک جریان انحرافی است که هیچ اساسی ندارد؛ به دروغ، ادعای مقاماتی کرده و
متاسفانه برخی از مؤمنان ساده دل و نادان مریدش شده و از او اطاعت میکنند و به
لحاظ اعتقادی مسیر انحرافی میروند.
متن گفتوگوی شفقنا با حجت
الاسلام والمسلمین دکتر آیتی را می خوانید:
معرفی اجمالی از احمدالحسن
داشته باشید.
احمدالحسن، با اسم واقعی احمدبناسماعیل،
متولد ۱۹۷۰ در توابع شهرستان بصره
است. در دانشگاه بصره مهندسی معماری خوانده و سال ۱۹۹۹ آغاز ادعاهای اوست و از این
تاریخ است که ادعا میکند در خواب، حضرت حجت را دیده و بعد هم برای اولین
بار در حرم امامزاده محمد در مسیر سامرا، در عالم بیداری آقا را زیارت کرده و حضرت
به او امر کردهاند که در حوزه علمیه نجف درس بخواند!
لذا ایشان در حوزه نجف در حوزه
شهید صدر حضور داشته و خودش مدعی است که من بین علما و در حوزه بوده، اما از علمای
حوزه نیاموخته و آنچه میداند، پدرش، یعنی امام زمان به او آموخته است. از ۱۹۹۹ که آغاز ادعاهایش است، سه سال
دعوت مخفیانه و از سال ۲۰۰۲
دعوت خود را علنی کرد؛ ابتدا هم به صورت محدود، اشخاص کم سواد جذب این ادعا شدند
و به تدریج اطرافش تعدادی جمع شدند و اظهار ارادت کردند. هر چه مریدان و چاکرانش
بیشترش، انگیزه او برای اینکه ادعاهایش را توسعه دهد بیشتر شد تا اینکه دایره ادعاهایش
را وسیع کرد مثلا خودش را با چهار واسطه فرزند امام زمان میداند.
این مسئله از لحاظ تاریخی
امکان وقوعی دارد؟
از این حیث اشکالی نیست چون امام
زمان، لزوما یک همسر ندارد که به اندازه خودش طول عمر داشته باشد؛ امام زمان چه
بسا در دورانهای مختلف همسران مختلفی اختیار کرده باشند و همسری که چهار نسل
قبل، همسر ایشان بوده اولادی داشته که با واسطه رسیده به احمدالحسن. البته این
ادعای احمدالحسن است.
احمدالحسن مشخصا چه
ادعاهایی دارد؟
ادعاهای فراوانی دارد؛ از مقام
الوهیت که بگذریم، ایشان، تمام مقامها و منزلتها را ادعا کرده است. مثلاً ادعا
میکند با چهار واسطه فرزند امام زمان است؛ یمانی است؛ وصی و جانشین امام است؛
ارشد ۳۱۳ نفر از یاران امام است؛
واجبالاطاعه و معصوم است؛ او علم خودش را دارای علومالهی و علم لدنی میداند؛
اعتقاد دارد همه فرشتگان مطیع او هستند؛ برای خود شخصیت فراتاریخی قائل است؛ میگوید
زمانیکه امیرالمؤمنین فرشتگان عذاب را بر عاد و ثمود و فرعون نازل میکرد، من
کنار او بودم؛ خودش را حائز مقام رسالت و ولایت و اولین مهدی از مهدیان دوازدهگانه،
رسول، ولی و امام سیزدهم میداند. او خودش را نوه و زمینه ساز حضرت حجت و وصی و
جانشین امام زمان میداند. می گوید در کره زمین از امام زمان که صرف نظر کنیم،
هیچ کسی به اندازه من به معارف قرآن و انجیل و کتابهای آسمانی، آگاهی و دانش
ندارد و ریشه این علم در معارفی است که حضرت حجت به من ارائه کرده است. خودش را
افضل از انبیاء حتی انبیای اولوالعزم میداند؛ میگوید من حائز مقام رسالت و
ولایتم. اوج ادعایش این است که خودش را امام می داند. اینها یک اصل اساسی دارند و
معتقدند بعد از امام دوازدهم، دوازده مهدی از نسل او، به ترتیب جانشین او میشوند.
دلایل مطرح کردن چنین
ادعاهایی از نظر شما چیست؟
شخص احمدالحسن و رأس هرم این
جریان، انگیزههای جاهطلبی و قدرتطلبی دارند؛ جایگاه مهدویت در عالم تشیع و
اسلام همیشه مهم و رفیع بوده است. هر کسی بتواند خودش را به شکلی به این جایگاه
نسبت دهد، از قِبلش خیلی عواطف و احساسات را جلب میکند و به بزرگی میرسد. اینها
افراد حقیری هستند که شهرت طلبند یا انگیزههای مادی دارند؛ انحرافهای عقیدتی و
اخلاقی بین آنهاست و از جایی حمایت میشوند. البته در ابتدای تأسیس ممکن است تحت
حمایت جایی نباشند، اما زمانی که سرویسهای جاسوسی متوجه شوند که این نوع جریانات
در راستای اهدافشان کار میکنند و به وسیله آنها میتوانند بین شیعه تفرقه
بیندازند، آنها را حمایت میکنند و چه بسا مستقیم یا غیرمستقیم به آنها پول
برسانند. چنین زمینهها و انگیزههایی را می شود از دلایل طرح ادعاهای بی اساس از
سوی این جریان معرفی کرد.
چه استدلال خاصی برای
ادعاهایش دارد؟
او دو نوع ادعا دارد یک ادعای
صغروی و یک ادعای کبروی؛ ادعای کبروی او این است که بعد از امام مهدی دوازده مهدی
جانشین حضرت میشود و مهمترین حدیثی که به آن استناد میکنند، به نقل از شیخ
طوسی است که معروف به حدیث وصیت است که سند ضعیفی دارد. اما خودشان ادعا میکنند
چون این مسئله از مسایل بنیادین اعتقادی است و ما در مسائل بنیادین اعتقادی نیاز
به یقین داریم پس باید خبر متواتر داشته باشیم و ما اخبار متواتری داریم که اندیشه
مهدیان پس از مهدی را اثبات میکند. البته تعدادی از این روایات را بنده در کتاب
(از تبار دجال) نقد کردهام و یا آقای شهبازیان در کتاب(ره افسانه) نقد کرده است.
این روایات که هیچ سند صحیحی ندارند و روایاتی هم که ایشان به آنها استناد کرده،
یا تقطیع کرده است، یا تحریف کرده، یا از نسخه بدلهای ضعیف استاده کرده است. مثلا
حدیثی که میگوید امام زمان فرزندی دارد، جزو احادیثی قرار داده که بر مهدیان پس
از مهدی دلالت دارد؛ در حالیکه این ربطی به ادعایش ندارد. همه آن روایات از این
سنخ است و معتبر نیست.
ادعای صغروی او هم این است که مثلا آقای
احمدبصری(احمدالحسن)، مصداق مهدیان پس از مهدی است. مثل نبوت خاصّه و نبوت عامه یا
امامت خاصّه و امامت عامه دارد. اینها بعد از اینکه کبرای کلی خود را اثبات کردند ادلهای هم باید بیاورند
برای اثبات اینکه که این آقا، مصداق آن است. از همین جهت چند دلیل اقامه کردهاند
که مهمترینشان خواب است. ایشان میگویند اگر فلان ذکر را بگویید خواب میبینید
و پیامبر در خواب به شما میگوید که فلانی پسر امام زمان است. دلیل دیگرشان
استخاره است. مبرهن است که میزان صحت ادعاهای یک شخص را از میزان استحکام دلایل و
مستنداتش میتوان فهمید. در مسائل بنیادین اعتقادی هیچ عاقلی نگفته است که خواب
حجت است. ضمنا اینها قبلا ادعا میکردند که مباهله هم از مستندات حقانیت ماست که
البته دیگر چندان به آن تکیه نمیکنند.
وجه اشتراک ادعاهای این فرد
با ادعاهای یمانی چیست؟
یمانی معروف همین آقاست. در عراق
شخص دیگری بوده که مدعی یمانی بودن است، ولی او مشهور نیست ولی یمانی معروف، همین
احمدالحسن است.
گروه هدف این جریان، بیشتر
چه کسانی هستند؟
این انحرافی است که در دنیای تشیع
شکل گرفته، او مدعی است جانشین امام دوازدهم شیعه است. در اهل سنت که اصلا معتقد
به امام دوازدهم نیستند. معتقدان هم شیعیان هستند. گروه هدف این جریان، اشخاص
مذهبی هستند به ضمیمه اینکه افراد جاهلی که اعتقاداتشان برمبانی استواری پی ریزی
نشده است. ما در این جریان هیچ عالمی نمیبینیم. از کسانی که به این جریان گرایش
پیدا کردهاند، آمار درستی وجود ندارد ولی خیلی نیستند فقط هیاهو دارند و میخواهند
خودشان را بزرگ جلوه دهند. آنها در فضای مجازی تبلیغ می کنند و کسانی هم که به
سایتها و کانالهای مجازی آنها مراجعه می کنند، بیشتر از سرکنجکاوی است تا اینکه
بخواهند حتما مریدشان باشند.
جاذبه ادعایش چیست که این
افراد به او جذب میشوند؟
بخشی از ترفندی که این جریان،
برای جذب افراد به کار میبرد این است که مخاطبین را بمباران حدیثی میکنند.
احادیثی از این قبیل که امام زمان فرزندی دارد کسی به اسم احمد، در اخرالزمان میآید
و جانشین امام است و…
اینقدر حدیث میخوانند که به
مخاطب فرصت فکر نمیدهند؛ در حالی که
چه بسا مخاطب، شأنیت اینکه حدیث را تحلیل و تفسیر کند، نداشته باشد. کسی که هیچ
مهارتی برای فهم و تحلیل و ارزیابی حدیث ندارد، مواجه میشود با مثلا پنجاه روایت.
مخاطب دست و پایش را گم و گمان میکند، یک مطلب جدیدی را کشف کردهاند. از طرف دیگر
زمینههای فرهنگی دیگری از قبل مهیا است؛ مثل تشنگی و
عطشی که باعث میشود، فرد تشنه به آب هجوم ببرد ولو آب غیربهداشتی. در بحث مهدویت
هم ما همین کار را کردیم، مردم را به بحث مهدویت سوق دادیم، اما فضا بیش از آنکه
فضا، معرفتی و عقلانی باشد، احساسی است و احساسات مردم برانگیخته شده تا معرفت
آنها. این احساسات، عطش را به وجود آورده؛ عطشی که پاسخ منطقی نگرفته و نتوانستهایم
پاسخ علمی و معرفتی به مردم بدهیم لذا آن عطش سبب شده برخی به حرفهای بی اساس که قابل اثبات نیست، پناه ببرند. بخشی از
جذابیتی که این جریان برای طرفداران کم سواد
خود دارد، عنصر خواب و خواب سازی است؛ خواب جذاب است. ما در منبرها اگر ده
تا مطلب بگوییم، شاید کسی توجه نکند، ولی وقتی بخواهیم خوابی را تعریف کنیم، همه
توجه میکنند؛ این زمینهها هم هست. بخشی از آن هم نشان از تقصیر نقص کار
روحانیون است. یعنی از بس در منبرها، درباره خواب گفتهایم، تبدیل به یک فرهنگ
شده و متاسفانه مورد استناد قرار می گیرد؛ در حالیکه شده چماقی که آنها علیه
خودمان استفاده کنند.
احمدالحسن، تبلیغ عمومی و
حضوری دارد یا ادعاهایش را فقط از طریق مجازی به گوش مخاطبانش می رساند؟
طرفدارانش مدعی هستند که او امام
غایب است. ایشان در انظار نیست و افرادی از نجف این جریان را مدیریت میکند و
معتقدند که بزرگان این جریان با امام احمدالحسن، ارتباط دارند و با او ملاقات میکنند
و بقیه نمیتوانند ایشان را ملاقات کنند و فقط از طریق شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک
پاسخ سوالات را میدهند. اینکه پشت پرده چه کسانیاند که جواب سوالات را میدهند،
معلوم نیست. چه بسا اصلا هم اکنون
احمدالحسن زنده نباشد اما اینکه پشت پرده
چیست و کیست، نمیدانیم. این هوشمندانه طراحی شده است؛ از این جهت که وی در منظر
نباشد تا مبادا قابل نقد باشد یا با او بحث کرد. پس پرده عدهای گروهی از طرف
ایشان جواب می دهند.
خواستگاه این جریان عراق است و در
آنجا طرفدارانی دارند، اما من از دوستان عراقی شنیدم که در آنجا این جریان منفور
است و چندان کسی ایشان را قبول ندارد. در ایران هم البته طرفدارانی دارند، اما آنقدر
نیستند که قابل اعتنا باشند. اما به هرحال ما باید آگاه باشیم؛ آرام آرام گسترش
پیدا میکنند و کم بودنشان دلیل بر بی اهمیت
بودنشان نیست. ما وظیفه داریم روشنگری کنیم و بخشی از کارهایی که شده، کارهای
خوبی بوده است.
ادعاهای احمدالحسن و آثار
منفی که این نوع ادعاها میتواند در برداشته باشد، چیست؟
بزرگترین اثر منفی این نوع
ادعاها، همین دروغ بودن آن است؛ یک جریان انحرافی است که هیچ اساسی ندارد؛ به
دروغ، ادعای مقاماتی کرده و متاسفانه برخی از مؤمنان ساده دل و نادان مریدش شده و
از او اطاعت میکنند و به لحاظ اعتقادی مسیر انحرافی میروند. ثمره عملی این
ارادتها و اظهار علاقهها به مرادشان این است که راهی به سعادت ندارند. آنها با
مرجعیت دشمناند و آن را قبول ندارند. گرچه به زبان میگویند که ما با مراجع تقلید
مشکلی نداریم، ولی دروغ میگویند. البته گاهی از روی تقیه میگویند چون میخواهند
جبهه جدیدی علیه خودشان باز نکنند. اینها از مراجع، تقلید نمیکنند و تقلید را
باطل میدانند و معتقدند تقلید، مربوط به وقتی است که امام معصوم حضور نداشته باشد
و وقتی امام معصوم (احمدالحسن) وجود دارد، دلیلی ندارد که از مجتهد جایزالخطا
تقلید کنیم و از خود امام تقلید نکنیم؛ برای همین احمدالحسن کتاب شرایع را تغییر
داده و آن را بهعنوان رساله عملیه معرفی کرده است.
اینها پرداخت وجوهات به مراجع را
حرام میدانند و میگویند وجوهات، باید به امام احمد داده شود. احمدالحسن بیانیه
عجیبی دارد که به آن بیانیه برائت میگویند. در این بیانیه میگوید هرکس به من
ایمان نیاورد، از ولایت امیرالمؤمنین خارج و اهل جهنم است. این حرف، خیلی بزرگ
است. شما تصور کنید فردی معتقد است همه جمعیت چهارصد، پانصد میلیون نفر شیعه، به
جز تعدادی که به او ایمان آوردهاند، همه از ولایت امیرالمؤمنین خارج و اهل جهنم و
فاسق هستند! از مردم عادی کوچه بازار گرفته تا علما؛ همه اینها اهل فسق هستند.
از آن طرف نظام جمهوری اسلامی را باطل میدانند. مبانیشان این مسئله را اقتضا میکند.
خود احمدالحسن میگوید هر پرچمی در عصر غیبت، بلند شود و هر نظامی که رأی مردم و
دموکراسی در آن تأثیرگذار باشد، نظام طاغوت است. وی معتقد است وقتی امام زمان هست،
معنی ندارد فقیه حکومت کند؛ باید حکومت را تحویل امام زمان بدهد. البته اینجا هم
برای اینکه جبهه جدیدی علیه خودشان باز نشود، گروهیشان تقیه میکنند که ما با
نظام جمهوری اسلامی مشکل نداریم و با آن همراه هستیم.
آثار سوء این جریان، همین انحرافهای
عقیدتی و سیاسی است. اینها آدمهایی هستند که بسیار متصلب، خشک مغز و متعصب
هستند و احتمال ورودشان به فازهای نظامی وجود دارد0. اگر دستور برسد که فلان جا
کارضد امنیتی کنید، تردید نکنید که انجام میدهند. پیش خودشان تصور میکنند که
جمود بر حدیث دارند؛ در حالیکه اصلا معنی حدیث را نمیفهمند و به احادیث ضعیف
استناد میکنند؛ تقطیع و تحریف میکنند. اینها آثار منفی است که این جریان دارد.
این جریان را چگونه باید
نقد کرد؟
مهمتر از نقد این جریان، نقد
اصولی است که فرقههای انحرافی به آن میپردازد. باید ببینیم معمولا آنها از چه
فازی وارد میشوند. یکی از وجوه مشترکات جریانهای انحرافی، دشمنی با علماست و
سعی میکنند نهاد روحانیت و علما را در نظر طرفدارانشان بشکنند چرا که اولین
نهادی که جلوی آنها، قدعلم میکنند، علما هستند. استناد به خواب و تقطیع و تحریف
روایات هم، جزو وجوه مشترک فرقههای انحرافی است. اینها ریشه ندارند که ماندگار
شوند ولی جریانهای انحرافی همیشه هستند؛ اگر بتوانیم روی اصول و مبانی کار کنیم
آن وقت در همه زمانها و در برابر همه جریانهای انحرافی میتوانیم بایستیم.
البته به نظرم کوتاهترین مسیر
هم برای نفی و مبارزه به خصوص
با این جریان، نقد شخصیت است. یعنی به عنوان اولین و نزدیکترین گام، قبل از اصول
و مبانی و پیش فرضهای ایشان، نقد شخص را کنیم و اشتباهات، تناقض گوییها و
اشتباهاتی که این آقا در فهم قرآن، حدیث، لغت عرب و تاریخ داشته را جمع کنیم و
مثلا نیاز نیست جریان مهدیان پس از مهدی را نقد کنیم یا مثلا حجیت خواب و استخاره
را؛ چراکه اینها راه دور است. ما باید مشخص کنیم وی در فهم قرآن و حدیث اشتباه
کرده و فرد بیسوادی است و کسی که بیسواد است، نمیتواند امام سیزدهم باشد. از
این منظر هم، کارهای خوبی شده و بنده هم در کتاب (ناقوس گمراهی) از این زاویه به
بحث وارد شدهام.
راه شناخت و پیشگیری
و اصلاح ادعاهای مهدویت و ارتباط با امام زمان و نظایر آن چیست؟
ما باید اقدامات پیشگیرانهای
داشته باشیم که عمده آن متوجه حوزههای علمیه است و باید در خصوص بحث مهدویت،
معرفت و راههای شناخت امام زمان بیشتر روشنگری کنیم و معیارها را به مردم معرفی
کنیم تا مردم با در دست داشتن معیارها، با این ادعاها مواجه شوند. از طرف
دیگر باید هرچه بیشتر فرقههای انحرافی و ساختگی را که در طول تاریخ سر
برآورده و بعد بیاساس بودنشان مشخصشده را برای مردم معرفی کنیم و بگوییم که این
ادعاها مسائل جدیدی نیست و سرانجامی نداشته است. همزمان، باید مبانی این جریان را
نقد کنیم و از آنها بخواهیم ادلهشان را مطرح کنند که البته ادلهشان خواب و
استخاره و… است. آیا خواب میتواند معیار شناخت ما باشد؟ اینها را باید اهل علم،
نقد و روشنگری کنند. البته بزرگان ما از گذشته هم به این مسائل پرداختهاند، اما
با رویکرد به شبهاتی که امروزه شکل گرفته، باید بازبینی مجددی شود و ناظر به
شبهاتی که این دست از افراد ارائه کردهاند، ما مجدد بازنویسی کنیم.
بخشی از کارهایی که این جریان میکند،
کار رسانهای است. در شبکههای اجتماعی، هایوهوی زیادی دارند. ما هم باید در
شبکههای اجتماعی به همان میزان و بلکه بیشتر، معارف درست خودمان و معیارهای شناخت
راه صحیح از ناصحیح را تبلیغ کنیم. آنها به لحاظ هنری کار میکنند، کلیپهایی
جذاب میسازند که بهظاهر دلنشین است و تبلیغ اندیشه خود را میکنند؛ ما هم در
پاسخ و نقد به آنها، باید از همین فضا استفاده کنیم. ما در فضاهای هنری در این
موضوعات کمتر کار کردهایم و این زمینهای است که باید ورود بیشتری داشته باشیم.
چه آثار علمی و عملی مشخصی
برای مقابله با ادعاهای او انجام شده است؟
در نقد این جریان کتابه متعددی نوشته شده است؛ از جمله آقای کورانی،
درباره تاریخ این جریان کتاب(دجال البصره) را نوشتهاند. شیخ محسن العلی
کتاب(الرد الغاصم) را به زبان عربی نوشتهاند. به زبان فارسی نیز آقای شهبازیان
چندجلد کتاب نوشته (ره افسانه)، (راهنمای کور) و (خواب پریشان). از بنده هم دوجلد
کتاب چاپ شده؛(ازتبار دجال)، (راه و بیراهه). یکی هم (ناقوس گمراهی) که انشاءالله
به زودی چاپ خواهد شد.