سوژهسازیهای
داخلی آتش تهیه جنگ رسانهای! 9اردیبهشت-97
مبتکر و مببشر ومروج ومدافع سوژه سازی های داخلی
که گفته شده در بستر تهیه آتش چجنگ رسانه ای می باشد رسانه های خبری
ومطبوعاتی وابسته به پاسداران و همقطاران شان هستند وبرنامه ریز اصلی هم اطلاعات
دولت موازی باتفنگ ورسانه ای پاسداران می
باشد.
تهران- ایرنا- دولت روحانی را کارآمد
بدانیم یا ندانیم، قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، همراه دولت باشیم یا رقیب
آن... اگر چه ارزیابی هر یک از ما را متفاوت میکند، اما نقد شرایط نیاز مبرم هر
ایرانی است.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم
ابوالقاسم قاسم زاده، آورده است: ما در شرایط جنگ رسانهای قرار داریم. در مسیر
نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی ایران. همه ما ایرانیان
در سراسر کشور، یک تجربه مشترک و البته مداوم داشته و داریم. تجربه تقابل رسانهای
که در آن گزاره «ایران هراسی» و همراه و همگام با آن ترسیم چهرهای متلاطم،
غیرمستقر و رو به زوال از ایران، همواره در دستور کارش بوده است. در حافظه تاریخی
همه ما این تجربه استقرار دارد که نظام سلطه رسانهای و خبری در انحصار سرمایه
مالی و گفتمان صهیونیستی قرار دارد. این نظام سلطه رسانهای، همواره با بهرهگیری
از امواج رسانه در جهت تشدید نارضایتیهای عمومی در داخل کشور به بهانههای
گوناگون از جمله مشکلات معیشتی، اقتصادی تا سیاسی، فرهنگی و ادعای ناتوانی ساختاری
فعّال بوده است. از همان اوایل تشکیل جمهوری اسلامی ، شعار «جداسازی سر از بدن»
الگوی کار رسانهای بیگانگان شد. «سر» یعنی نظام مستقر و دولت حاکم، مرکزیت اداره
و مدیریت کشور، و «بدن» به مفهوم جامعه و مردم ایران است. این الگوی سازمان یافته
از سوی رسانههای بیگانه، بخصوص در غرب، در چهار دهه گذشته با شدت و ضعف ادامه
پیدا کرد. امروز اما، با هماهنگی گستردهتر و شدت افزونتر، بخصوص از سوی رسانههای
فارسی زبان غربی در دستور کار قرار گرفته است. نگارنده به صورت حرفهای باتجربه
سالها کار رسانهای، برنامههای خبررسانی شبکهها را ارزیابی میکند. اکنون ما در
جنگ رسانهای همه جانبه قرار داریم که فراتر از دولت جمهوری اسلامی با کیان ایران
به مقابله برخاستهاست.
سیاست اسرائیل و دلارهای نفتی سعودیها با حمایت آمریکا و برخی از دولتهای اروپایی، این جنگ رسانهای را مدیریت و هدایت میکنند. اگر چند روزی چشم و گوش به جبهه جنگ رسانهای شبکههای گوناگون خارجی بسپارید، شما را به سوی باوری میکشانند که در ایران سنگ بر سنگ بند نیست و جمهوری اسلامی در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. مردم از دولتمردان متنفر و دست از حمایت نظام برداشتهاند. از یکسو جامعه ایران دچار آشوب است و از سوی دیگر مدیران ارشد و مسئولین دولت مستاصلاند. شکاف دولت و مردم(جداسازی سر از بدن) به اوج خود رسیده است. آینده ایران تیره و تار است و ایران در محاصره قدرتهای بزرگ، به خصوص آمریکا دست و پا میزند. در این جنگ رسانهای، حتی یک خبر دلگرم کننده و خوشحالی برای مخاطبان ایرانی، حتی در گزارش اخبار ورزشی یا هنری و برنامههای فرهنگی و هنری دیده نمیشود. استمرار این روش از جنگ رسانهای، مخاطبان را دل سرد و ناامید میسازد و تا مرز بیزاری از ایرانی بودن خود سوق میدهد!
ما اکنون در جبههای از جنگ رسانهای قرار داریم که به زبان فارسی، عربی، انگلیسی و حتی گویشهای محلی گسترده شده است. ما در جنگایم، جنگی که خط مقدم آن، «افکارسازی» از طریق تکنولوژی رسانهای است. در این مجال، فرصت نقد و شرح آن اندک است. آنچه مهم است، دریافت ظهور و بروز این جنگ، چرایی آن و ارزیابی بستر گسترده آنست. اما اکنون به اختصار به چند مورد از چگونگی تدارک آتش تهیههای این جنگ از داخل کشور پرداخته میشود.
1ـ فقر دیپلماسی عمومی در معرفی ایران در صحنه بینالمللی و در داخل کشور، به خصوص اطلاعرسانی به مردم از سوی مجموعه رسانههای داخلی(شنیداری و دیداری). چنین فقر و کمبودی موجب شده است تا اعتماد عمومی نسبت به مرجعیت خبری از سوی رسانههای داخلی، به خصوص خبرگزاریها و صدا و سیما شکسته شود و مردم به رسانههای خارجی برای «واقع خبر» گوش بسپارند.
آیا مشکلات متعدد رسانهها و خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات محاسبه و بررسی میشود؟ یا نقشه راهی در این زمانه که در جنگ رسانهای قرار گرفتهایم، ترسیم و تدوین شده است؟
2ـ سرمایه کار و فعالیت همه رسانهها، داخلی یا خارجی، در یک کلام «سوژه» است. پرسش این است، «سوژه» در کجا ساخته و یا تولید میشود؟ سوژه ابتدا در درون کشور رخ میدهد. سپس از آن، خبر، تفاسیر خبری، نقد و تحلیل سر بر میآورد.
خوراک اصلی و عمده در جنگ رسانهای، سوژهسازیهایی است که متأسفانه امروز و از هر سوی، بخصوص از جانب شخصیتهای مسئول و غیرمسئول همین کشور و از سکوهای مهم ارتباطی داخلی، ساخته و پرداخته میشود. پژواک این سوژهها یا آتش تهیهها را شبکههای خارجی، آشپزی خبری و تفسیری میکنند. مثالی بزنم، یک هفته سخنرانیها، مصاحبههای گوناگون و بخصوص خطبههای نماز جمعه در سراسر کشور را رصد کنید تا بهجای محکومیت رسانههای خارجی دریابیم: «از ما است که بر ما است» و بهجای عجله در محکومسازی رسانههای خارجی، خود را نقد و انتقاد سازنده کنیم. پرسش این است که چرا با رفتار، عملکرد و بخصوص گفتارهای خود در داخل کشور، آتش تهیه جنگ رسانهای را در صحنهای فراگیر، فراهم میکنیم و امتداد میدهیم!؟
3ـ جریانسازیهای تشکیلاتی و حرفهای حذفی که از آن به عنوان بیماری تقابل حذفی سیاسی یاد میشود، جمله معروف از امام را که چندین بار بیان کرد، به یاد میآورد که میگفت، مشکل نقد و بیان ضعفها و کاستیها نیست، مشکل در این است که «من» باشم و «تو» نباشی! مشکل نفسانی است که ویرانگر است.
این تقابل سیاسی کور و تخریبی و فراگیر شده است. سالی از انتخابات ریاست جمهوری و مردمی که چشم جهانیان را حیرتزده کرد، گذشته است. اکنون از هم میپرسیم، «راستی روحانی با این اوضاع و احوال سه سال باقی مانده از ریاست جمهوریش را به سلامت به پایان میرساند؟» یا گفتگوی رایج چنین شده است «همه فاسداند» و یا «همه دعواها و تقابلها بر سر لحاف ملا است.» یا «داشتن رابطه مهم است و ضابطهای در کار نیست.» این جملات عام و مطلق و بسیاری از گزارههای از این دست، محاوره عمومی شده است و مدام سوژهسازیهایی تخریبی تهیه و آماده میشود تا جنگ روانی، رسانهای امتداد یابد.
بخشی از دلارهای نفتی سعودیها و برخی از شیوخ عرب حاکم در خلیج فارس با طراحی نظام رسانهای صهیونیستی در غرب، علیه جمهوری اسلامی ایران سرمایهگذاری کردهاند. هدف، تشدید شکافهای اجتماعی و گسست همسویی دولت ـ ملت است. در این جنگ رسانهای، ضعف اطلاعرسانی صحیح و دقیق و جامع و به موقع از یکسو و از سوی دیگر بلبشوی رسانهای از صدا و سیما گرفته تا مطبوعات و مراکز و مجامع گوناگون، بهخصوص و علیالخصوص سکوهای ارتباطات مردمی، منجر به ناامیدی و یأس در جامعه شده است. کمتر کسی مسئولیت سخنان و یا نوشتههای خود را میپذیرد.
خوراک اصلی جنگ خبری ـ رسانهای از خارج کشور با سوژه سازیهای درون کشور، بهخصوص از سوی شخصیتهای صاحبنام و مسئولیت، دولتی و غیردولتی، ساخته و پرداخته میشود. تصفیه حسابهای سیاسی و باندی، آتش تهیه سوژهسازی برای جنگ رسانهای شده است.
*منبع:روزنامه اطلاعات،1397،2،9
سیاست اسرائیل و دلارهای نفتی سعودیها با حمایت آمریکا و برخی از دولتهای اروپایی، این جنگ رسانهای را مدیریت و هدایت میکنند. اگر چند روزی چشم و گوش به جبهه جنگ رسانهای شبکههای گوناگون خارجی بسپارید، شما را به سوی باوری میکشانند که در ایران سنگ بر سنگ بند نیست و جمهوری اسلامی در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. مردم از دولتمردان متنفر و دست از حمایت نظام برداشتهاند. از یکسو جامعه ایران دچار آشوب است و از سوی دیگر مدیران ارشد و مسئولین دولت مستاصلاند. شکاف دولت و مردم(جداسازی سر از بدن) به اوج خود رسیده است. آینده ایران تیره و تار است و ایران در محاصره قدرتهای بزرگ، به خصوص آمریکا دست و پا میزند. در این جنگ رسانهای، حتی یک خبر دلگرم کننده و خوشحالی برای مخاطبان ایرانی، حتی در گزارش اخبار ورزشی یا هنری و برنامههای فرهنگی و هنری دیده نمیشود. استمرار این روش از جنگ رسانهای، مخاطبان را دل سرد و ناامید میسازد و تا مرز بیزاری از ایرانی بودن خود سوق میدهد!
ما اکنون در جبههای از جنگ رسانهای قرار داریم که به زبان فارسی، عربی، انگلیسی و حتی گویشهای محلی گسترده شده است. ما در جنگایم، جنگی که خط مقدم آن، «افکارسازی» از طریق تکنولوژی رسانهای است. در این مجال، فرصت نقد و شرح آن اندک است. آنچه مهم است، دریافت ظهور و بروز این جنگ، چرایی آن و ارزیابی بستر گسترده آنست. اما اکنون به اختصار به چند مورد از چگونگی تدارک آتش تهیههای این جنگ از داخل کشور پرداخته میشود.
1ـ فقر دیپلماسی عمومی در معرفی ایران در صحنه بینالمللی و در داخل کشور، به خصوص اطلاعرسانی به مردم از سوی مجموعه رسانههای داخلی(شنیداری و دیداری). چنین فقر و کمبودی موجب شده است تا اعتماد عمومی نسبت به مرجعیت خبری از سوی رسانههای داخلی، به خصوص خبرگزاریها و صدا و سیما شکسته شود و مردم به رسانههای خارجی برای «واقع خبر» گوش بسپارند.
آیا مشکلات متعدد رسانهها و خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات محاسبه و بررسی میشود؟ یا نقشه راهی در این زمانه که در جنگ رسانهای قرار گرفتهایم، ترسیم و تدوین شده است؟
2ـ سرمایه کار و فعالیت همه رسانهها، داخلی یا خارجی، در یک کلام «سوژه» است. پرسش این است، «سوژه» در کجا ساخته و یا تولید میشود؟ سوژه ابتدا در درون کشور رخ میدهد. سپس از آن، خبر، تفاسیر خبری، نقد و تحلیل سر بر میآورد.
خوراک اصلی و عمده در جنگ رسانهای، سوژهسازیهایی است که متأسفانه امروز و از هر سوی، بخصوص از جانب شخصیتهای مسئول و غیرمسئول همین کشور و از سکوهای مهم ارتباطی داخلی، ساخته و پرداخته میشود. پژواک این سوژهها یا آتش تهیهها را شبکههای خارجی، آشپزی خبری و تفسیری میکنند. مثالی بزنم، یک هفته سخنرانیها، مصاحبههای گوناگون و بخصوص خطبههای نماز جمعه در سراسر کشور را رصد کنید تا بهجای محکومیت رسانههای خارجی دریابیم: «از ما است که بر ما است» و بهجای عجله در محکومسازی رسانههای خارجی، خود را نقد و انتقاد سازنده کنیم. پرسش این است که چرا با رفتار، عملکرد و بخصوص گفتارهای خود در داخل کشور، آتش تهیه جنگ رسانهای را در صحنهای فراگیر، فراهم میکنیم و امتداد میدهیم!؟
3ـ جریانسازیهای تشکیلاتی و حرفهای حذفی که از آن به عنوان بیماری تقابل حذفی سیاسی یاد میشود، جمله معروف از امام را که چندین بار بیان کرد، به یاد میآورد که میگفت، مشکل نقد و بیان ضعفها و کاستیها نیست، مشکل در این است که «من» باشم و «تو» نباشی! مشکل نفسانی است که ویرانگر است.
این تقابل سیاسی کور و تخریبی و فراگیر شده است. سالی از انتخابات ریاست جمهوری و مردمی که چشم جهانیان را حیرتزده کرد، گذشته است. اکنون از هم میپرسیم، «راستی روحانی با این اوضاع و احوال سه سال باقی مانده از ریاست جمهوریش را به سلامت به پایان میرساند؟» یا گفتگوی رایج چنین شده است «همه فاسداند» و یا «همه دعواها و تقابلها بر سر لحاف ملا است.» یا «داشتن رابطه مهم است و ضابطهای در کار نیست.» این جملات عام و مطلق و بسیاری از گزارههای از این دست، محاوره عمومی شده است و مدام سوژهسازیهایی تخریبی تهیه و آماده میشود تا جنگ روانی، رسانهای امتداد یابد.
بخشی از دلارهای نفتی سعودیها و برخی از شیوخ عرب حاکم در خلیج فارس با طراحی نظام رسانهای صهیونیستی در غرب، علیه جمهوری اسلامی ایران سرمایهگذاری کردهاند. هدف، تشدید شکافهای اجتماعی و گسست همسویی دولت ـ ملت است. در این جنگ رسانهای، ضعف اطلاعرسانی صحیح و دقیق و جامع و به موقع از یکسو و از سوی دیگر بلبشوی رسانهای از صدا و سیما گرفته تا مطبوعات و مراکز و مجامع گوناگون، بهخصوص و علیالخصوص سکوهای ارتباطات مردمی، منجر به ناامیدی و یأس در جامعه شده است. کمتر کسی مسئولیت سخنان و یا نوشتههای خود را میپذیرد.
خوراک اصلی جنگ خبری ـ رسانهای از خارج کشور با سوژه سازیهای درون کشور، بهخصوص از سوی شخصیتهای صاحبنام و مسئولیت، دولتی و غیردولتی، ساخته و پرداخته میشود. تصفیه حسابهای سیاسی و باندی، آتش تهیه سوژهسازی برای جنگ رسانهای شده است.
*منبع:روزنامه اطلاعات،1397،2،9