نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب.


نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان  سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب. 22 فروردین -97
علني شدن اشتراک جريان انحرافي و مدعيان اصلاحات؛ ما هم مثل شما با شوراي نگهبان مخالف هستيمسرويس سياسيروزنامه زنجيره اي قانون در يادداشتي به نوشته يکي از حاميان جريان انحرافي مبني بر اين که جريان اصلاحات از رد صلاحيت بقايي و احمدي نژاد در انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري حمايت کرده است واکنش نشان داده و نوشت: «شهريور سال 95 حتي قبل از نهي احمدي نژاد، نوشتم، «به اعتقاد من، تفكر اصلاح طلبي كه نسبت به نظارت استصوابي معترض است،نمي تواند از رد صلاحيت احمدي نژاد حمايت كند
    
نويسنده در بخش ديگري از اين يادداشت آورده است:« درآغاز انتخابات سال 92 آقاي تاج زاده از تاييد صلاحيت مشايي حمايت كرده و نوشته بود: «انتخابات حماسي و 50 ميليوني مستلزم تاييد صلاحيت همه كساني است كه حاضرند در چارچوب قانون اساسي فعاليت كنند. گروه احمدي نژاد نيز حق دارند راي آورترين نامزد خود را به صحنه بفرستند و شوراي نگهبان نبايد صلاحيت مشايي را رد كند
    
گفتني است جريان انحرافي و مدعيان اصلاحات عليرغم ادعاي آن که با هم اختلافات فراواني دارند و حتي در ظاهر بر روي هم تيغ نيز کشيده اند نقاط اشتراکشان بسيار بيشتر از اختلافات طبيعي ناشي از قدرت دوستي است.
    
مخالفت با نهادهاي قانوني کشور از جمله شوراي نگهبان و حمله به وظيفه نظارتي آن از سوي دو جريان فوق الاشاره يکي از نقاط اشتراکي است که مدت ها است علني شده است.
    
نکته ديگر اين که سخن گفتن افرادي چون تاج زاده و مدعيان اصلاحات از قانون اساسي عجيب و خنده دار به نظر مي رسد، آنان در سال 88 بر قانون اساسي و نهادهاي رسمي کشور شوريدند و با به رسميت نشناختن نتيجه قانوني انتخابات با اردوکشي خياباني قصد ابطال انتخابات را داشتند که با ايستادگي رهبر معظم انقلاب بر روي قانون و حضور ميليوني مردم در يوم الله نه دي در رسيدن به هدف خود ناکام ماندند. جريان انحرافي نيز در ماه هاي گذشته عليه نهادهاي قانوني کشور دست به جريان سازي زده و خواستار تعطيلي همه اين نهادها و برگشت اين جريان به قدرت شده است و اين نيز از اشتراکات جريان انحرافي با مدعيان اصلاحات است که قانون را تنها زماني مي پذيرند و به رسميت مي شناسند که به نفع آنان باشد.
       
    
سعودي به دنبال توطئه عليه ايران، زنجيره اي ها به فکر تنش زدايي!
    
در حالي که عربستان و حکام سعودي از هيچ توطئه اي عليه کشورمان فروگذاري نکرده و بر رفت و آمدهاي ديپلماتيک و خريدهاي نظامي به منظور مقابله با ايران افزوده اند روزنامه زنجيره اي شرق در يادداشتي به تنش زدايي با سعودي با استفاده از ابزار نفت پرداخت.
    
در بخشي از يادداشت شرق آمده است : در حال حاضر نفت و اوپک مهم ترين و موثرترين کانال ارتباطي ايران و عربستان به شمار مي آيند. همکاري و تعامل نفتي ايران و عربستان مي توانست و مي تواند آغازي براي کاهش تنش هاي سياسي دو کشور باشد؛ ظرفيت و فرصتي که متاسفانه از آن تاکنون بهره برداري نشده و بيم آن نيز مي رود که همچنان بلااستفاده باقي بماند.
    
گفتني است سعودي و وليعهد تازه کار و سرسپرده آن در ماه هاي گذشته به تشديد روابط با رژيم صهيونيستي پرداخته و همزمان با آن ايران را دشمن درجه يک و اين رژيم خوانده اند، وليعهد سعودي در مصاحبه با نشريه تايم، ايران را دشمن مشترک عربستان و اسرائيل توصيف کرده و گفت مي توانند با رژيم صهيونيستي در زمينه هاي بسياري همکاري داشته باشند.
    
در شرايطي که سعودي از هيچ توطئه اي عليه کشورمان دريغ نکرده و همزمان نيز با دشمنان ملت ايران همکاري نزديکي را آغاز کرده است سخن گفتن از تنش زدايي با سعودي چه معنايي جز جهالت و يا خيانت مي تواند داشته باشد؟!
            
همه مقصرند جز دولت 
    
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود درباره بحران ارزي چند ماه و چند روز گذشته در تحليلي آشفته و گنگ تلاش کرد، مقصر وضعيت پيش آمده در اقتصاد کشور را هر کسي به جز دولت معرفي کند. اين روزنامه حامي دولت نوشت: «تحليل هاي مختلف از دلايل و پيش بيني آينده اين بازار نشان مي دهد که تحليل گران از ظن خود يار ماجرا شده اند و همچنان از بازار آشفته ارز، اسرار دلار را نجسته اند. به همين دليل يکي از دلايل سکوت دولت در اين زمينه را نداشتن تحليل درست از دلايل اين آشفته بازار ارزي مي دانند. در سوي ديگر اما مي توان آنتي تزي هم داشت و آن اين که دولت از دلايل گراني لجام گسيخته دلار آگاه است، اما به دليلي از بازگويي آن خودداري مي کند. اين دليل مي تواند مصلحت انديشي، انفعال، ناتواني يا نياز به اقدام متقابل در سکوت باشد. در اين صورت اين سوال مطرح مي شود که آيا سود سکوت درباره وضعيت روز بازار ارز، با هر دليلي، با هزينه هاي آن تطابق دارد؟ به نظر مي رسد اين هزينه ها چه در حوزه نگراني و نااميدي عمومي، چه طرح ناکارآمدي نظام و دولت و چه طرح موضوعاتي مثل «کودتاي ارزي» عليه دولت اصلا با نتايج قابل انتظار همخواني ندارند
    
اين روزنامه در ادامه نوشت : «طبيعي است که اين روند چه از سوي سودجويان به راه افتاده باشد و چه سودجويان بر موج آن سوار شده و تشديدش کنند، چه توطئه خارجي درباره جنگ اقتصادي عليه نظام به حساب رود، چه حاصل نفت ريختن منتقدان دولت بر آتش جرقه هاي گراني دلار به منظور ناکارآمد نشان دادن روحاني و کابينه اش در دولت دوازدهم (علي رغم دستاوردهاي انکارناپذيرش در دولت يازدهم) باشد، نتيجه اش در درجه اول افزايش فشار اقتصادي به جامعه از طريق تاثيرگذاري بر نرخ هايي چون تورم و رکود است
    
اين در حالي است که چندي قبل فرشاد مومني اقتصاددان در گفت و گو با روزنامه همدلي ضمن انتقاد شديد از سياست هاي اقتصادي دولت روحاني گفته بود که دولت عامدانه دست به افزايش نرخ دلار زده است، اين اتفاق به روشني در بررسي نرخ ارز در بودجه سال 97 قابل درک است. وي اين اظهار نظر را در پاسخ به کساني مي گويد که باور دارند دولت هم مخالف افزايش نرخ است اما شرايط اقتصادي چنين افزايش را به بار آورده است
    
        
تاثير بحران ارز بر قيمت داروهاي بيماران صعب العلاج
    
روزنامه قانون در شماره ديروز خود از منظري ديگر به بحران ارزي در کشور نگاه کرد و با اشاره به افزايش قيمت داروهاي بيماران صعب العلاج نوشت: داروهاي خارجي را انبار مي کنند تا افزايش قيمت دلار رويش بنشيند.
    
در بخشي از اين گزارش آمده است: چشم هاي وحشت زده، به طور آرام و بي صدا به شماره هاي قرمزرنگ کامپيوتري دوخته شده که شماره بيماران را يکي بعد از ديگري به پشت دخل داروخانه فرامي خواند. منتظران فيش هاي شماره هاي شان را در دست گرفته اند و گوش هاي شان را تيز کرده اند. تمام صندلي هاي فلزي و خاکستري رنگ داروخانه مرکزي هلال احمر در تقاطع خيابان سپهبد قرني و طالقاني اشغال شده و بيماران زيادي نسخه به دست در محوطه جلويي داروخانه ايستاده اند. يک چشم شان به تلگرام روي گوشي هاي شان است که قيمت دلار را چقدر اعلام مي کند و چشم ديگرشان به شماره هايي است که براي گرفتن دارو اعلام مي شود. مهرداد، يکي از آن هاست. او کلاه کاسکت يشمي رنگش را ميان دست هايش تاب مي دهد و با چشم هاي از حدقه بيرون آمده، آدم ها و رفت و آمدشان به داروخانه را تماشا مي کند. کاپشن کهنه آبي رنگ به تن دارد و ناخودآگاه خودش را با نسخه اي که در دست گرفته باد مي زند. او مي گويد: « همسرم دو سال است که سرطان سينه دارد. دکتر گفت ارثي است. يک سال کنار مصرف دارو شيمي درماني کرد و الان ديگر فقط آمپول بايد تزريق کند. من هر هفته مي آيم اينجا و آمپول يک ميليون و دويست هزارتومان داروي هرسپتين مي خرم. امروز که آمدم، گفتند يک ميليون و ششصد هزارتومان شده».
    
روزنامه قانون همچنين در يادداشت ديگري به قلم محمد کاظمي نائب رئيس کميسيون حقوقي و قضايي مجلس نوشت : اقتصاد كشور روزهاي پرالتهابي را سپري مي كند. نرخ ارز از پيش از سال نو روند صعودي پيدا كرده و به دنبال آن نيز قدرت خريد مردم كاهش پيدا كرده، بسياري از كسب و كارها با مشكلات جدي مواجه شده اند. اما نكته مهمي كه نمي توان از نظر دور نگه داشت اين است كه نوسانات قيمت ارز تاثير مستقيمي بر افزايش فقر در جامعه دارد و البته افزايش فقر نيز عاملي مهم در افزايش جرم و جنايت در كشور است. به عبارت ديگر نوسانات شديد قيمت دلار مي تواند منجر به ورشكستگي تعداد زيادي از مردم و ركود كسب و كار و در نهايت نيز افزايش بيكاري و فقر در جامعه شود.
    
به نظر مي رسد دولتمردان به جاي آن که تقصير بحران ارزي را به اموري جز مديريت خود مرتبط کنند بايد فکري به حال مردمي کنند که نسخه به دست و وحشت زده نگران افت و خيز نرخ دلار هستند.
        
    
سياه نمايي زنجيره اي!
    
روزنامه اعتماد ديروز در يادداشتي نوشت: «هرچند ٧ ماه زمان زيادي براي ارزيابي عملكرد يك مدير، آن هم در ايران نيست چرا كه در اينجا موانع زيادي براي اتخاذ و اجراي تصميمات درست و قانوني وجود دارد و فقط مديران بي محابا هستند كه پشت آنان به جايي گرم است و مي توانند هر اقدامي كنند و البته اقدامات آنان جز اينكه در بيشتر موارد اثرات زيانباري داشته باشد واجد خير و منفعت بلندمدت نيست
    
نويسنده افزوده است: «بنابراين آقاي نجفي نيز از اين قاعده مستثني نيستند و بايد زمان بيشتري را در شهرداري باشد تا كارهايي كه در اين چند ماه انجام داد يا مي خواست انجام دهد، قابل ارزيابي باشد. به ويژه پس از يك دوره طولاني از مديريت به نسبت شبه نظامي بر شهرداري، تغيير اين نوع مديريت، بسيار زمانبر و حتي سخت است
    
سياه نمايي و ترور شخصيت دو شيوه اي است که در ميان طيف موسوم به اصلاح طلب بسيار به کار گرفته مي شود. در همين سطرهاي بالا ببينيد؛ «در ايران موانع زيادي براي اتخاذ و اجراي تصميمات درست و قانوني وجود دارد» يعني مطابق نظر آقايان اجراي تصميمات درست و قانوني در ايران بعيد است! اين سخنان چرا بيان مي شود؟! نخست آنکه طيف موسوم به اصلاح طلب هميشه با سخناني از اين دست کم کاري هاي خود را پوشانده است. طيفي که عمدتا با اقدام و عمل جهادي يا توليد و ارج نهادن به همت ايراني چندان ميانه خوبي ندارد اقتصاد مطلوب اين عده بيشتر آن چيزي است که هضم شدن ايران و اقتصادش را تحت سلطه تجارت جهاني به دنبال دارد. دوم آنکه مرادشان از «تصميم هاي درست» تنها و تنها آن چيزي است که جماعت موسوم به اصلاح طلب به آن انديشيده و آن را درست مي داند. اگر به ويترين شعارهاي زيباي اينها نگاه کنيد و سپس به عملکردشان فاصله بسيار است
    
نکته ديگر اينکه در اين متن نويسنده تمام همتش را به کار بسته تا به مدد بافت جملات زيبا و البته استدلال هاي کوچه بازاري، رقيب را (به اصطلاح) ترور شخصيت کرده و مقصود خويش حاصل کند
    
واقعيت ديگر اين که وقتي يک مدير خود تاکيد مي کند به دليل بيماري نمي تواند به وظايف محوله عمل کند و بقاي او در سمت شهرداري تهران خيانت در امانتي است که مردم به شوراي شهر سپرده اند آيا تاکيد روزنامه هاي زنجيره اي بر اين که نجفي در اين سمت باقي بماند و يا اين که شوراي شهر نبايد استعفاي او را بپذيرد - چنان چه ديروز اين استعفا پذيرفته شد – جز خيانت معناي ديگري مي تواند داشته باشد؟!