کلانتری در
لانه جاسوسی! 11 اردیبهشت – 99
قبل از اینکه خبرگزاری دروغ پردار فارس
پاسداران جنایتکار با شیوه مچ گیری و سناریو سازی اوین نامه کیهان همقطارش مانور
انتقادی علیه افشاگری کلانتری به دهد که چرا انتقاد به اشغال سفارت آمریکا کرده که
مورد انتقاد عباس عبدی به وی واقع
شده است .می بایست بگوید دستآورد اشغال سفارت آمریکا درتهران که منجر به سقوط دولت
موقت بازرگان شد . سپس یورش سراسری به دانشگاه های کشور شد که تعطیلی 3 ساله د انشگاه ها راد رپی داشت و فضای انقباظی شدید درجامعه حاکم شد. ادامه این فضابستر ساز جنگ 8 ساله خانمانسوز ایران و
عراق گردید که منجر به قبضه کامل قدرت
ازسوی جریانات ضد مردمی و ضد منافع ملی کشور مدافع جنگ و قدرت گیری صعودی پاسداران جنایتکاذ و جنگ
افروز و غارتگر شد که برای حفظ وتقویت آن وفرار از هرگونه پاسخگویی جنایات وخیانات
وخسارات اقتصادی و تلفات سنگین جنگی شوند
تلاش کردند با شعار دشمن تراشی ضد آمریکایی برنامه های بسیار پرهزینه هسته ا ی وموشکی و جنگ
افروزی برون مرزی را دنبال کنن که موجب
تحمیل هزینه سنگین جبران ناپذیربه ملت وکشور شده است . به ویژه که تحریم های شدید
همراه با بحران اقتصادی ورشد تصاعدی تورم و گرانی کالاها و ارز و فقر وبیکاری
گسترده که نتیجه اعمال سیاست ضدآمریکایی
گسترده است چه مزایای دیگری اشغال سفارت آمریکا در تهران برای ملت وکشور
داشتت است؟
رئیس سازمان محیط زیست گفت: من اصل
موضوع تسخیر لانه جاسوسی را قبول ندارم، ما حق نداریم کشوری بگوییم بیایند در کشور
سفارتخانه باز کنند وبعد بخواهیم بریزیم تسخیر کنیم، اشغال کنیم، گروگان بگیریم!
سخنانی که واکنش عباس عبدی را به دنبال داشته است.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری
فارس؛ روزنامه جوان در مطلبی نوشته است: عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ضمن
انتقاد از اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی گفته است: «من اصل این
موضوع یعنی تسخیر سفارت را قبول ندارم. چرا که ما بالاخره در یک جامعه جهانی زندگی
میکنیم و یک اصولی را پذیرفتهایم. شما خیلی راحت میتوانستید با امریکا قطع
رابطه کنید. میتوانستید سفیر امریکا را از کشور اخراج کنید، میتوانستید سفارت
امریکا را تعطیل کنید. ولی اینکه یک مشت دانشجو بخواهند از دیوار بالا بروند و...
دانشجو که نماینده مردم نیستند، نماینده ملت نیستند. اگر در این سفارتخانه جاسوسی
میکردند جاسوسها را بیرون میکردید. ما حق نداریم به کشوری بگوییم بیایند در
کشور سفارتخانه باز کنند وبعد بخواهیم بریزیم تسخیر کنیم، اشغال کنیم، گروگان
بگیریم!»
کلانتری در پاسخ به اینکه توجیه
تسخیرکنندگان چه بوده، می گوید: «من نمیدانم باید از خودشان سؤال کنید. ما که
آنارشیست نبودیم!»، «این رسم کشورداری نیست. گروههای انقلابی خودسر ممکن است یک
کاری بکنند. ولی حکومت باید با آنها برخورد میکرد.»
«همین الان هم در دولت، خانم ابتکار و
آقای بیطرف توجیهی برای این کار ندارند که چرا سفارت را گرفتند، بیخود گرفتید!»
رجا نیوز هم مطلبی از عباس عبدی منتشر و
آن را در واکنش به اظهارات کلانتری عنوان کرده است؛ عبدی میگوید: این که کسانی
نان به نرخ روز میخورند و هر روز جلوی یک دکه اتراق میکنند و به هرزگی سیاسی
مشغول میشوند. این افراد بیش از هر گروه دیگر برای سیاست این مملکت زیانبار هستند.
طرف ۴۰ سال است که هر روز به جناحی دل
بسته و سر در منبعی داشته حالا یک باره فیلش یاد هندوستان کرده و تخطیه گذشته
پرداخته و یک لحظه هم از خودش نمیپرسه تو که یک عمر دستبوس این و ان بودی تا پستی
و مقامی و معاونتی و وزارتی گیرت بیاد چرا تا حالا سردرگریبان بودی و سکوت میکردی؟
آیا متوجه این اشتباهات نبودی؟ آنان یا باید خیلی نادان باشند که این استدلالهای
در حد کلاس ابتدایی را پس از ۴۰ سال تازه فهمیده و به عنوان کشف بزرگ عرضه میکنند
یا باید گفت نه؛ خیلی خوب هم متوجه هستند. ولی چه میتوان کرد که نان به نرخ روز
میخورند و در این صورت، سکوت و حمایتهای قبلی آنان روی دیگر سکه انتقادات کنونی
آنان است چرا که هر دو رفتار برای آنان نان دارد.
مساله اصلی آنان مطلوبیت پست و مقام و
نان است و حقیقت و ارزش و منطق فقط بازیچه این مطلوبیت است و با هر خواری و خفتی
باید میز و دستکی برای خود جور کنند. این همان هرزگی سیاسی است که مثل خوره بدنه
اداری جامعه ایران را از درون پوک کرده است.
مصداق این گزاره کم نیست. همین روزها میتوانیم
موارد متعدد آن را در فضای مجازی ببینیم.
به هر حال باید دید این اظهارات برای
گردش اذهان از موضوع استعفای موسوی لاری و چالش جدی اصلاح طلبان مطرح شده یا اینکه
مسئله دیگری در میان است!
اما آنچه بدیهی است اینکه اقدام
دانشجویان پیرو خط امام حقی قانونی بود؛ چه اینکه فرانسیس آنتونی بویل، استاد دانشکده
حقوق دانشگاه ایلینویز امریکا میگوید: «دستگیری و زندانی کردن دیپلماتهای
امریکایی طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق قانونی ایران در دفاع از خود بوده
است». ترس انقلابیون از اینکه مبادا امریکا با پناه دادن به شاه، یک بار دیگر
تجربه کودتا علیه ایران را تکرار کند، نکته دیگری است که آنتونی بویل به آن اشاره
میکند. او میگوید: «دانشجویان ایرانی با دستگیری دیپلماتهای امریکایی، اقدامی
پیشگیرانه را انجام دادند تا مبادا امریکا با کودتایی دیگر، ماحصل انقلاب مردم
ایران را هدر دهد.»