(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دوگانه پيش بيني پذيري ايران "


نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دوگانه پيش بيني پذيري ايران "
" هم لهجه سربازجو شریعتمداری هستند محافلي كه از سر ناداني يا لجبازي با رقبا- و بعضا زد و بند و قول و قرار با بيگانه- چنان رفتار مي كنند كه دشمن را به طمع مي اندازند و او را به فشار و عداوت جسور مي كنند.  در صورتی که دشمن بازي را باخته و جنگ 10 ساله را مغلوبه مي بيند، چاره اي ندارد جز اين كه به همين حلقه ها دل ببندد و به برخي از آنها مشورت بدهد و بگيرد و قرار و مدار بگذارد.  در ادامه افزوده به يقين اگر دست اندركاران فتنه سال 88، به آن اختلاف و اغتشاش دامن نمي زدند، دشمن همان سال مجبور مي شد به اعتبار پشتوانه مشروعيت 40 ميليون راي، حق ملت ايران را امضا و پرونده چالش هسته اي را مختومه اعلام كند. برعكس، همان خيانت موجب شد تا دولت مردان آمريكايي و انگليسي بگويند كه بايد تحريم ها را براي تشديد شكاف و اختلاف در ايران شدت بخشيد و ميوه اين اختلاف و اغتشاش در خيابان را در كريدور مذاكرات سياسي با ايران چيد. در واقع اين آشوب گري به اندازه آن اشغال گري براي صهيونيسم مسيحي كه جنبش سبز را سرمايه بزرگ و نيروي پياده نظام خود خواند، ارزش داشت. آمريكا و متحدانش علنا اعلام مي كنند توان جنگ تازه اي را ندارند و بايد ديگران به نيابت جور آنها را بكشند يا به تعبير شبكه دولتي انگليس، «آمريكا به اعتبار افول قدرت مجبور است دكترين هدايت از پشت را به جاي جنگ مستقيم در پيش بگيرد».  در خاتمه نتیجه گیری  کرده عقب نشيني بلوك آمريكا در آلماتي و به كرسي نشستن بخشي از مطالبات مشروع ملت ايران، ميوه قدرت نمايي خياباني ملت موقعيت شناس ايران در راهپيمايي 22 بهمن امسال (تكرار قيام الهي نهم دي88) است و شيرين تر از اين ميوه را به فضل الهي بايد پس از انتخابات خوب و انتخاب مطلوب در 24 خرداد 92 چيد. اين، بخشي از چشم انداز يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري است"
با وجود اینکه سناریوی ماراتونی بیش از 10 سال مذاکرات هسته ای تبدیل تداعی کننده ی اسب عصاری شده  که مدام دور خودش می چرخد وفرا تر نمی رود . باوجود اینکه این موش وگربه بازی نخ نما شده است و آشکارا دودش بر توی چشمان مردم ایران به ویژه محرومان رفته است . آنگونه که بدلیل تحریم های کمر شکن ناشی از پیگیری اهداف نظامی هسته ای هرروز باید کام شان  ناشی از رشد تورم و گرانی لجام گسیخته را زهر تلخ مهلک گرانی را مزمزه کنند . البته ترکش این سیاست به ملت های عراق ن سوریه و لبنان وساکنین نواره غزه و بحرین و حتی افغانستان و... اصابت کرده است . زیرا در راستای دیپلماسی خارجی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه که مکمل تز پاسداران شده است که گفته می شود به جای در خانه با دشمن جنگیدن با ید در برون مرز با دشمن جنگید . بهمین دلیل سپاه قدس عراق را ناامن وبی ثبات کرده است و می رود که به جنگ داخلی سوق داده شود . مشابه همین سیاست ولی خونین وویرانگر تر در سوریه دنبال و اجرا می شود. از طرف دیگر از طریق حزب الله لبنان وگروه های جهاد فلسطین با تشویق و ترغیب کردن شان به پرتاب موشک بسوی اسراییل تعقیب می گردد تا هر طوری شده منتهی به راه اندازی جنگی دیگر با اسراییل شود تا با ناامن و بی ثبات شدن منطقه هم منفذ یا دریچه عبور از بحران هسته ای و تحریم ها گشوده شود .هم اینکه سبب کاهش فشار مخالفان برروی هم پیمان بشار اسد جنایتکار به وجود آید تا فرصت مناسبی برای مزدور دست نشانده هم پیمان دیگر  نوری مالکی مزدور و دست نشانده فراهم شود تا با تهدید و دسیسه و پرونده سازی رقبایش را حذف و خاموش کند . البته الگوی چنین سیاستی در بحرین و یمن  و افغانستان و حتی  جمهوری آذربایجان با تاکتیک وترفند های دیگر دنبال می شود . زیرا که هدف پروژه ی هسته ای صلح آمیز نیست ، چون اگر  چنانچه هدف نظامی دنبال نمی شد .دلیل نداشت که رهبر ولی فقیه  زیر بار تحریم های کمر شکن به خصوص تحریم نفت برود که تمام سیستم اقتصادی کشوذر را بر هم ریخته است و  رژیم ضد بشری را با خطر خیزش و قیام های اعتراضی شهرها مواجه ساخته است که افزایش ضرب وشتم و بازداشت واعدام فضای انفجاری کنترل شده است.
بهرحال همکار وهم قلم وهم لهجه سربازجو شریعتمداری مستانه لغز و رجز خوانی  کرده است  واز پیروزی مذاکرات هسته ای از جایگاه قدرت مقابل گروه 5+1  دم زده است .البته با چاشنی نام ملت تا که با دو ذوقه ودو لپی خوردن هم مشروعیت کارب به رژیم ضدبشری بدهد . هم مداعی شود که گویا مردم هیچ مطالبات و معضل گرانی و تورم و مشکل امور معیشتی ندارند و بطور دربست حامی انرژی هسته ای حق مسلم ماست  هستند. البته به جز رقیب مغلوب که متهم به ترس وتسلیم وزانو زدن مقابل غرب از 10 سال پیش تا کنون بوده است . مهمتر اینکه افزوده رقیب مغلوب مرتکب خیانت شده  که  موجب کشدار شدن مذاکرات ماراتونی شده است . بهر صورت پس از دراز کردن  ومتهم کردن فریب مغلوب با اتهام فتنه و وصل کردن شان به جریان انحرافی درون دولت که پشت پرده مشغول زد وبند با دشمن بیگانه آمریکا  از موضع لج بازی می باشند  ولی  افق آينده را  روشن ترسیم کرده و توصیه نموده که باید اميد دشمن را نااميد كرد. زیرا  هستند محافلي كه از سر ناداني يا لجبازي با رقبا- و بعضا زد و بند و قول و قرار با بيگانه- چنان رفتار مي كنند كه دشمن را به طمع مي اندازند و او را به فشار و عداوت جسور مي كنند.  در صورتی که دشمن بازي را باخته و جنگ 10 ساله را مغلوبه مي بيند، چاره اي ندارد جز اين كه به همين حلقه ها دل ببندد و به برخي از آنها مشورت بدهد و بگيرد و قرار و مدار بگذارد.  در ادامه افزوده به يقين اگر دست اندركاران فتنه سال 88، به آن اختلاف و اغتشاش دامن نمي زدند، دشمن همان سال مجبور مي شد به اعتبار پشتوانه مشروعيت 40 ميليون راي، حق ملت ايران را امضا و پرونده چالش هسته اي را مختومه اعلام كند. برعكس، همان خيانت موجب شد تا دولت مردان آمريكايي و انگليسي بگويند كه بايد تحريم ها را براي تشديد شكاف و اختلاف در ايران شدت بخشيد و ميوه اين اختلاف و اغتشاش در خيابان را در كريدور مذاكرات سياسي با ايران چيد. در واقع اين آشوب گري به اندازه آن اشغال گري براي صهيونيسم مسيحي كه جنبش سبز را سرمايه بزرگ و نيروي پياده نظام خود خواند، ارزش داشت. آمريكا و متحدانش علنا اعلام مي كنند توان جنگ تازه اي را ندارند و بايد ديگران به نيابت جور آنها را بكشند يا به تعبير شبكه دولتي انگليس، «آمريكا به اعتبار افول قدرت مجبور است دكترين هدايت از پشت را به جاي جنگ مستقيم در پيش بگيرد».  در خاتمه نتیجه گیری  کرده عقب نشيني بلوك آمريكا در آلماتي و به كرسي نشستن بخشي از مطالبات مشروع ملت ايران، ميوه قدرت نمايي خياباني ملت موقعيت شناس ايران در راهپيمايي 22 بهمن امسال (تكرار قيام الهي نهم دي88) است و شيرين تر از اين ميوه را به فضل الهي بايد پس از انتخابات خوب و انتخاب مطلوب در 24 خرداد 92 چيد. اين، بخشي از چشم انداز يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري است.

رفتار بلوك آمريكا در مذاكرات آلماتي آميزه اي از واقعيت و شعبده بود. مذاكرات گروه 1+5 با ايران دو هفته ديگر در اسلامبول و در سطح فني و كارشناسي برگزار مي شود و پس از آن، پايتخت قزاقستان در تاريخ 16 فروردين 92 ميزبان دور دوم مذاكرات خواهد بود.
چرا رفتار غرب را بايد آميزه اي از شعبده و واقعيت دانست؟ بخش چشم بندي و شعبده ماجرا از اين قرار است كه ديپلمات هاي غرب مايلند با شلوغ كردن شاخ و برگ و حواشي مذاكره، مسئله اصلي را غيب كنند. آنها البته 10 سال پيش در اين امر مهارت بيشتري داشتند و اكنون شگردهاي چشم بندي شان لو رفته است..
حالا كه يك دهم زور سابق و يك صدم نفوذ 10 سال پيش را ندارند، مجبور شده اند در برابر غني سازي 3/5 درصد و فعاليت پرشتاب هزاران دستگاه سانتريفيوژ زانو بزنند و از ايران بخواهند غني سازي 20 درصد را «محدود» كند؛ هرچند كه همچنان دو كفه ترازو مساوي نيست. آنها همان كساني هستند كه 10 سال پيش اجازه ندادند ايران 5 سانتريفيوژ صرفا براي كارهاي مطالعاتي و آزمايشگاهي داشته باشد. به تعبير ريچارد دالتون- سفير انگليس در تهران حد فاصل سال هاي 2003 تا 2006- در مصاحبه با راديو فردا؛ «به نسبت 10 سال پيش خيلي چيزها تغيير كرده، چرا كه ايران توانايي هسته اي خود را بسيار پيش برده است. يك موضوع ديگر هم تغيير كرده و آن اينكه 1+5 آن چنان تاكيدي بر قطع كامل غني سازي نمي كنند. 10 سال پيش وقتي ماجراي «چالش- مذاكرات هسته اي» كليد مي خورد، يك ادعا از سوي برخي سياست پردازان آمريكايي و اروپايي مطرح شد و با ذوق زدگي مورد استقبال برخي جريان هاي سياسي داخلي قرار گرفت مبني بر اين كه اگر غرب به ايران اعتماد نمي كند و اجازه داشتن برنامه هسته اي نمي دهد، به خاطر پيش بيني ناپذير بودن ايران است. آنها مي گفتند رفتارهاي ايران مطابق استانداردهاي جهاني(غربي) نيست و اگر تغيير كند، واگذاري امتيازهاي جذاب و شيرين از سوي غرب جايگزين سياست فشار و تهديد و تحريم خواهد شد. همان زمان، نايب رئيس مجلس ششم (محسن- الف) با تكرار تبليغات غرب مدعي شد سياست هاي جمهوري اسلامي پيش بيني ناپذير است و همين باعث شده غرب نتواند با ايران تعامل مثبت داشته باشد. روزنامه غرب زده شرق نيز در تحليلي به قلم سردبير وقت خود ادعا كرد اگر غرب اجازه نمي دهد ايران از فناوري اتمي برخوردار شود، به خاطر اين است كه ما تقواي اتمي نداريم. 7-6 سال بعد نامزد انتخاباتي جريان غربگرا، علنا جمهوري اسلامي را به «ماجراجويي» متهم كرد و بدين ترتيب حق را به جانب آمريكا و اروپا داد. مشاور ارشد اين چهره سياسي به همراه برخي تندروهاي فراري حزب مشاركت هم اكنون در ملاقات با برخي اعضاي شوراي اروپا خواستار تشديد فشار تحريم ها به ايران براي دامن زدن به بي ثباتي در ايران مي شود.گويا پتك غرب نه بر شيشه كه بر آهن تفته كوبيده مي شود و آن را محكم تر مي كند.. اتفاقا از اين منظر، قدرت هاي غربي از همه پيش بيني ناپذيرترند و به سادگي آب خوردن، تعهدات و مسئوليت هاي خود را زير پا مي گذارند. آنها در خدعه و پيمان شكني شهره آفاقند. چالش اصلي صهيونيسم مسيحي حاكم بر غرب اين است كه ملت ايران با انقلاب اسلامي و تاسيس جمهوري اسلامي، «قالب شكني» كرده و در قالب هاي تنگ و ترسيم شده غرب متوقف نمي شود. 10 سال پيش، يك جريان سياسي در ايران سوگلي غرب واقع شد چون با كوچكترين اخم و اشتلم قدرت ها، جا زده و نامه تسليم را امضا كرده بود. نمايندگان اين جريان، در نامه ذلت بار معروف چنان از ضرورت سر كشيدن جام زهر تسليم سخن گفته بودند كه گويا قرار است آب حيات و خوشبختي سر بكشند. و شگفت اين بود كه زعماي همين جريان چند سال قبل تر، ماجراجويي را به اوج رسانده و خواستار حضور در جبهه جنگ عراق و افغانستان به حمايت از طالبان و صدام شده بودند. نه به آن تهور كور و نه به اين بي جربزگي و تسليم طلبي مرگبار. اين تعبير شريف از امير كلام علي بن ابيطالب عليه السلام است كه لاتري الجاهل الا مفر طاً او مفر ّطاً. نادان را پيدا نمي كني مگر در افراط يا تفريط. اما برخي از اين جماعت آگاهانه تندروي و كندروي كردند و رفتار آنان بوي خيانت مي داد.ما به ويژه در اين كش و قوس 10 ساله، ديسيپلين و تراز رفتاري شايسته كرامت را باز يافته ايم. ما امروز به مراتب محترم تر و آبرومندتر از 10 سال پيش هستيم كه به اعتبار بي طاقتي جريان سياسي حاكم بر دولت و مجلس وقت، هم برنامه هسته اي خود را تعطيل كرديم و هم اتهام و اهانت «محور شرارت» را از آمريكا دريافت كرديم. كمك دولت وقت به اشغالگران افغانستان باعث نشد كه اتهام محور شرارت را متوجه ما نكنند. گلايه توأم با انفعال رئيس دولت وقت از آمريكايي ها، از خاطر جريحه دار تاريخ پاك نخواهد شد. آمريكايي ها امروز از ايران التماس مذاكره مي كنند و پاي ميز مذاكره حواسشان هست كه وصف رذالت هاي خود را به ما نسبت ندهند. جبهه مقاومت و بيداري اسلامي به محوريت جمهوري اسلامي ايران در همين 10 سال طلايي، پايه هاي نفوذ و قدرت صهيونيسم مسيحي را در چهار گوشه خاورميانه تراشيده و فرو ريخته است. ما مدام در اين 10 سال غرب را مجبور كرده ايم محاسبات خود را تغيير دهد و از نو معادله بنويسد. امروز وزيران خارجه آمريكا و انگليس قادر نيستند كه مانند 10 سال پيش بگويند ميوه تسخير بغداد را در تهران و با بيانيه تهران چيديم.افق آينده روشن است. اميد دشمن را بايد نااميد كرد. هستند محافلي كه از سر ناداني يا لجبازي با رقبا- و بعضا زد و بند و قول و قرار با بيگانه- چنان رفتار مي كنند كه دشمن را به طمع مي اندازند و او را به فشار و عداوت جسور مي كنند. دشمن در حالي كه بازي را باخته و جنگ 10 ساله را مغلوبه مي بيند، چاره اي ندارد جز اين كه به همين حلقه ها دل ببندد و به برخي از آنها مشورت بدهد و بگيرد و قرار و مدار بگذارد. به يقين اگر دست اندركاران فتنه سال 88، به آن اختلاف و اغتشاش دامن نمي زدند، دشمن همان سال مجبور مي شد به اعتبار پشتوانه مشروعيت 40 ميليون راي، حق ملت ايران را امضا و پرونده چالش هسته اي را مختومه اعلام كند. برعكس، همان خيانت موجب شد تا دولتمردان آمريكايي و انگليسي بگويند كه بايد تحريم ها را براي تشديد شكاف و اختلاف در ايران شدت بخشيد و ميوه اين اختلاف و اغتشاش در خيابان را در كريدور مذاكرات سياسي با ايران چيد. در واقع اين آشوبگري به اندازه آن اشغالگري براي صهيونيسم مسيحي كه جنبش سبز را سرمايه بزرگ و نيروي پياده نظام خود خواند، ارزش داشت. آمريكا و متحدانش علنا اعلام مي كنند توان جنگ تازه اي را ندارند و بايد ديگران به نيابت جور آنها را بكشند يا به تعبير شبكه دولتي انگليس، «آمريكا به اعتبار افول قدرت مجبور است دكترين هدايت از پشت را به جاي جنگ مستقيم در پيش بگيرد».عقب نشيني بلوك آمريكا در آلماتي و به كرسي نشستن بخشي از مطالبات مشروع ملت ايران، ميوه قدرت نمايي خياباني ملت موقعيت شناس ايران در راهپيمايي 22 بهمن امسال (تكرار قيام الهي نهم دي88) است و شيرين تر از اين ميوه را به فضل الهي بايد پس از انتخابات خوب و انتخاب مطلوب در 24 خرداد 92 چيد. اين، بخشي از چشم انداز يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري است"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 13 اسفند ماه سال 1391
دوگانه پيش بيني پذيري ايران (يادداشت روز)